بقیع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بقیع بافضیلتترین قبرستان مدینه است. با
هجرت پیامبر به مدینه و گسترش این شهر، تعیین قبرستانی برای دفن اموات
مسلمانان ضرورت یافت. از این رو،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بقیع را که در فاصلهای اندک از
مسجد نبوی و در مسیر
باب جبرئیل مسجد قرار داشت برگزید. بقیع مورد توجه
اهل بیت و پیامبر بوده و گزارشهایی از زیارت بقیع از جانب اهل بیت در منابع یاد شده است.با توجه به تاکیدهای پیامبر، زیارت قبور بقیع در طول
تاریخ اسلام همواره مورد اهتمام مسلمانان بوده و حاکمان نیز به آن توجه نشان دادهاند. بقیع آرامگاه برخی
امامان شیعه، گروهی از
صحابه رسول خدا،
تابعان، دانشوران و
سادات است که بارها توسط
وهابیان تخریب شده؛ اما پس از تلاشها و پیگیریهای شیعیان عراق و سفیر ایران بازسازی شد؛ نیز در دوران
ملک فهد بن عبدالعزیز و سالهای بعد آن، حکومت سعودی آن را به شکل کنونی بازسازی کرد.
بقیع از ریشه بَقَع به زمینی گفته میشود که با زمینهای مجاور متفاوت باشد و نیز زمینی که درختانش یا ریشه آنها به صورت پراکنده در آن وجود داشته باشد.
در منابع اسلامی به قبرستان مشهور مدینه، بقیع گفته میشود که به علت رویش درختان خاردار غَرقَد در آن، با نام «بقیع الغرقد» نیز خوانده شده است.
افزون بر درختان غرقد، وجود چشمهسار و شورهگزهایی نیز در آن گزارش شده است. همچنین آوردهاند که پشههای این قطعه از زمین چنان فراوان بود که هنگام غروب آفتاب، همچون دودی غلیظ به نظر میرسید.
مکانهای گوناگون در
مدینه و پیرامون آن بقیع خوانده شده که از آن جمله میتوان به
بقیع الخیل (بازاری در مدینه)،
بقیع الزبیر (منطقهای در مدینه)،
بقیع الخبجبه،
بقیع المصلی (محل برگزاری نمازهای عید در غرب مدینه)،
بقیع بُطحان (وادیای در مدینه)
و
بقیع الخضمات (دهی نزدیک مدینه) اشاره کرد.
برخی بقیع الخبخبه یعنی محل رویش درختان خبخبه را به عنوان نام دیگر قبرستان بقیع برشمردهاند؛
اما به عقیده گروهی دیگر، این محل جایی جز بقیع و نزدیک
چاه ابیایوب در مدینه است.
در دورههای بعد که در پیرامون مدینه دیوارهایی برای پاسداری از شهر کشیده شد، بقیع همچنان بیرون از حصار شهر بود.
نامگذاری یکی از دروازههای مدینه به نام بقیع، به علت نزدیکی این در به قبرستان بقیع بود.
همچنین یکی از درهای مسجدالنبی نیز به
باب البقیع مشهور است.
بقیع مسیر دسترسی به قبایل یهودینشین
و مجاور گورستان یهودیان
و
قبیله بنیقریظه بوده است.
منابع از «
یوم البقیع» به عنوان زمان یکی از جنگهای خونین میان دو قبیله
اوس و خزرج در این منطقه یاد کردهاند.
با هجرت پیامبر به مدینه و گسترش این شهر، تعیین قبرستانی برای دفن اموات مسلمانان ضرورت یافت. از این روت، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پی بازدید از مناطق گوناگون مدینه، بقیع را که در فاصلهای اندک از جنوب شرقی مسجد نبوی و در مسیر باب جبرئیل مسجد قرار داشت،
برگزید و فرمود: «من به این مکان فرمان یافتهام.»
از زمان این رویداد گزارشی در دست نیست؛ ولی با توجه به هنگام وفات
اسعد بن زراره خزرجی در
شوال سال
۱ق و دفن او در بقیع، شاید بتوان تعیین بقیع به عنوان قبرستان مسلمانان را به سال اول ق. و پس از بنای مسجد و یا همزمان با آن دانست.
برخی نویسندگان به قرینه
مرثیه عمرو بن نعمان بیاضی، تاریخ دفن مردگان در بقیع را پیش از
اسلام یاد کرده و گفتهاند که با ظهور اسلام این آرامگاه به مسلمانان اختصاص یافت.
در این دوره، بقیع پر از درختان غرقد بود. از این رو، اصحاب برای دفن مردگان خود برخی درختان را قطع میکردند.
پس از دفن
عثمان بن مظعون جمحی در
ذیحجه سال
۲ق و تاکید پیامبر بر مقام و جایگاه او،
مسلمانان برای دفن مردگان خود در بقیع ترغیب شدند. با وفات
ابراهیم، فرزند پیامبر، به سال
۱۰ق و دفن وی نزدیک قبر عثمان بن مظعون، اقبال اصحاب بیشتر شد و قبایل گوناگون مدینه نیز قسمتهایی از بقیع را برای دفن مردگان خود اختصاص دادند و درختان آن را قطع کردند. بدین سان، بقیع شکل قبرستانی با مقبرههای خانوادگی یافت.
دفن
فاطمه بنت اسد مادر علی (علیهالسّلام)،
عباس عموی پیامبر
و نیز امامان شیعه
در خانه
عقیل بن ابیطالب که در غرب بقیع و در منطقه میان بقیع و مسجد قرار داشت، بیانگر آن است که مسلمانان همچنان مردگان خود را بیرون از قبرستان بقیع و در خانههای خود دفن میکردند؛ با مرگ
عثمان بن عفان، از دفن وی در بقیع پیشگیری شد. به ناچار او در
حش کوکب، بستانی کنار ضلع جنوب شرقی بقیع، که محل دفن
یهودیان بود، دفن گشت.
به گزارشی،
معاویه در فرمانی به
مروان بن حکم، او را مامور الحاق حَش کوکب به
قبرستان کرد.
ابن عساکر که گرایش اموی دارد، خرید و الحاق حش کوکب به بقیع را به عثمان نسبت داده
و
ابن شبه این الحاق را بدون یاد کردن از نام معاویه، به
بنیامیه نسبت داده است.
این مکان بعدها به آرامگاه بنیامیه تبدیل شد. بر پایه گزارشی، هنگام وفات
ابوسعید خدری به سال
۷۴ق هنوز در بقیع که در آن هنگام افزون بر وسعت دوران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، حش کوکب هم به آن پیوسته بود، جای خالی یافت میشد؛ زیرا بر پایه وصیت ابوسعید، او را در دورترین نقطه بقیع که کسی دفن نشده بود، به خاک سپردند.
به تدریج خانههایی که برخی صحابه در بقیع یا زمینهای میان بقیع و مسجدالنبی ساخته بودند و برخی از آنها به صورت آرامگاه خانوادگی درآمده بود، همچون خانههای عقیل بن ابیطالب،
محمد بن حنفیه و
ابن افلح به قبرستان افزوده شد. از زمان دقیق این گسترشها گزارشی در دست نیست؛ خانهها و کوچههایی که به تدریج
بقیع العمات (محل دفن عمههای پیامبر) را از قبرستان بقیع جدا کرده بودند، به سال
۱۳۷۳ق ویران شدند. این بخش به مساحت تقریبی ۳۵۰۰ متر مربع و نیز کوچه میان آنها که زقاق العمات نام داشت، با مساحت ۸۲۴ متر مربع به بقیع پیوست و مساحت بقیع به ۱۵۰۰۰متر مربع (۱۵۰• ۱۰۰ متر) افزایش یافت.
به سال ۱۳۸۵ق. قطعهای مثلث شکل در شمال بقیع که متعلق به شهرداری بود، با مساحت ۱۶۱۲ متر مربع افزوده شد.
با گسترش دوم
سعودی، مساحت بقیع به ۱۸۰۰۰۰متر مربع افزایش یافت.
بقیع اکنون در شرق مسجدالنبی و تقریباً در فاصله ۱۰۰ متری آن و وسط شهر مدینه قرار دارد. خیابانهای ستین، عبدالعزیز و ابوذر آن را در برگرفتهاند و خیابان باب العوالی از آن آغاز میشود.
از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گزارش شده که به وی امر شد تا برای اهل بقیع آمرزش بخواهد و بر آنها درود فرستد.
در روایتی دیگر از وی آمده که هفتاد هزار تن با صفات نیکو از بقیع محشور میشوند.
بر پایه گزارشی دیگر، او
بشارت داد که کسانی که در بقیع دفن شوند، مورد
شفاعت یا گواهی وی قرار خواهند گرفت.
پیامبر هر شب جمعه به بقیع میرفت و برای اموات بقیع
طلب آمرزش میکرد.
گزارشهایی بسیار از حضور پیامبر و سخنان
و نمازهای او از جمله
نماز استسقاء و
نماز عید در بقیع حکایت دارند. پیامبر در واپسین سال زندگانی خود از سوی
خداوند دوبار مامور شد تا به بقیع رود و برای اموات بقیع طلب آمرزش کند. در دومین حضور، در حالی که مریض بود، همراه با
حضرت علی (علیهالسّلام) و
فضل بن عباس وگروهی از
صحابه به بقیع رفت و اموات را با عباراتی خطاب نمود و از
وفات خود خبر داد.
بر پایه گزارش برخی منابع،
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) دخت گرامی پیامبر پس از رحلت پدر بزرگوارش هر روز با دیده گریان به بقیع میرفت و در
بیت الاحزان به سوگواری برای او میپرداخت.
محل نماز خواندن حضرت زهرا در مسجدی در بقیع مشخص بوده است.
بقیع مورد توجه اهل بیت نیز بوده و گزارشهایی از زیارت بقیع از جانب اهل بیت در منابع یاد شده است.
همچنین برخی منابع کراماتی از امامان را که در بقیع ظهور یافته، ثبت کردهاند.
دانشورانی بسیار از
شیعه و
سنی به
استحباب زیارت بقیع فتوا دادهاند؛ اهمیت بقیع نزد مسلمانان به گونهای بود که برخی با صرف هزینههای بسیار، به رغم نبود امکانات، جنازه عزیزانشان را برای دفن در بقیع از دورترین نقاط جهان اسلام بدانجا منتقل میکردند. از آن جمله میتوان به انتقال جنازه
امیر چوپان به بقیع اشاره کرد.
با توجه به تاکیدهای پیامبر، زیارت قبور بقیع در طول تاریخ اسلام همواره مورد اهتمام مسلمانان بوده و حاکمان نیز به آن توجه نشان دادهاند. در دوره امویان، حش کوکب به بقیع پیوست و سنگی که به دست پیامبر بر قبر عثمان بن مظعون قرار داده شده بود، به قبر عثمان بن عفان انتقال یافت.
نخستین گنبد بر حرم امامان بقیع و قبر عباس بن عبدالمطلب به دست
مجدالملک براوستانی، وزیر
برکیارق سلجوقی (حک:
۴۸۶ق-
۴۹۸ق) ساخته شد.
در سال
۵۱۹ق به دست
مسترشد بالله (حک:
۴۸۵ق-
۵۲۹ق) و میان سالهای
۶۲۳ق-
۶۴۰ق به دست
مستنصر بالله (حک: ۶۲۳ق-۶۴۰ق) تعمیراتی در آن انجام گرفت.
فاطمیان نیز به ساخت قبه و بارگاهی بر قبر اسماعیل فرزند
امام صادق (علیهالسّلام) پرداختند.
بر پایه گفته
رفعت پاشا (م.
۱۳۵۳ق) مردم مدینه هر پنجشنبه به زیارت اهل قبور بقیع میرفتند و بر قبرها دستههای ریحان و بر کنار آنها شاخههای گل میچیدند. شیعیان برای زیارت قبور امامان بقیع باید پنج قروش به نگهبانان میدادند.
گویا پول ستاندن از شیعیان برای زیارت بقیع پیش از آن نیز مرسوم بوده است.
محمدولی میرزا به سال
۱۲۶۰ق. از پرداخت مبلغی برای زیارت امامان بقیع گزارش داده است.
از جمله آداب زیارت بقیع، به
غسل نمودن و خواندن هشت رکعت
نماز زیارت (برای هر امام دو رکعت) اشاره شده است.
عباراتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زیارت اهل بقیع گزارش شده است؛ از جمله: «السّلام علیکم اهل الدیار رحمکم الله؛ سلام بر شما اهل قبور؛ خداوند رحمتتان کند.»
در گزارشی دیگر، پیامبر اموات بقیع را با این عبارت خطاب نمود: «السَّلَامُ عَلَی اَهْلِ الدِّیَارِ مَنْ فِیهَا مِنَ المُسْلِمِینَ، دَارِ قَوْمٍ مَیِّتِینَ، وَ اِنَّا فِی آثَارِهِمْ ـ اَوْ قَالَ ـ: فِی آثَارِکُمْ لَلَاحِقُونَ؛ سلام بر مسلمانان از این سرزمین و بر کسانی که در خانههای مردگان مسکن دارند و ما نیز پس از آنان روانیم».
عایشه از حضور شبانه پیامبر در بقیع و آمرزشخواهی برای اموات آن گزارش داده است. آن گاه که وی چگونگی زیارت بقیع را از پیامبر جویا شد، او در جواب فرمود: «قولی: السَّلَامُ عَلَی اَهْلِ الدِّیَارِ مِنَ المُؤْمِنِینَ وَالمُسْلِمِینَ وَیَرْحَمُ اللهُ المُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالمُسْتَاخرین وَاِنَّا اِنْ شَاءَ اللهُ بِکُمْ لَلَاحِقُونَ؛
بگو: سلام بر اهل سرزمین از
مؤمنان و
مسلمانان.
خداوند رحمت کند پیشی گیرندگان بر ما و کسانی را که پس از ما خواهند آمد. ما به خواست خدا به شما خواهیم پیوست.»
برای زیارت امامان بقیع آداب و
زیارتنامه ویژه روایت شده است.
ابراهیم فرزند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نیز فاطمه بنت اسد مادر گرامی امیرالمؤمنین دارای زیارتنامههای ویژه هستند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از دفن عثمان بن مظعون، سنگی را بالای قبرش گذاشت تا قبرش شناخته شود و دیگر مسلمانان کنار او دفن شوند.
این سنگ بزرگ تا هنگام حکمرانی مروان بر مدینه وجود داشت. او این سنگ را به گوشهای پرتاب کرد تا قبر عثمان بن مظعون مشخص نباشد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرزندش ابراهیم را همانند عثمان دفن کرد و بدن او را در
لحد با آجر پوشاند و پس از دفن، بر آن آب پاشید و بالای قبرش ایستاد و بر او سلام داد.
در بقیع مردگان با فاصله بسیار از یکدیگر دفن میشدند و قبر مردان با یک سنگ در بالای سر و قبر زنان با دو سنگ در بالا و پایین مشخص میشد.
بر سنگ مزارهای بقیع مطالبی نیز نگاشته میشد که از آن جمله میتوان به برخی ابیات شاعر تونسی
ابوالبرکات سعدی (م.
۷۳۴ق) اشاره کرد:
حضرنا مسجد الهادی الشفیـــع
وجئــنا لندفـــن بالبقیــــع
اذا کان قبری فی البقیع بطیبـــه
فلا شک انی فی حمی صاحب القبر
نبی الهدی المبعوث من آلهاشم
علیه صلاة الله فی السر والجهر
به پیشگاه راهنمای شفاعتگر آمدیم تا در بقیع دفن شویم. اگر قبرم در بقیع در مدینه باشد، بیتردید درحمایت پیامبر هستم؛ پیامبری که از خاندان هاشم مبعوث شد و درود خداوند در نهان و آشکار بر او باد!
گزارشها از اسعد بن زراره خزرجی
یا عثمان بن مظعون قرشی صحابی مشهور
به عنوان نخستین مدفون در بقیع یاد کردهاند. ابن شبه، اسعد را نخستین انصاری و عثمان را نخستین
مهاجر مدفون در بقیع دانسته است.
بقیع آرامگاه برخی امامان شیعه، گروهی از صحابه رسول خدا، تابعان، دانشوران و سادات است که از آن جملهاند:
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام)،
امام علی بن حسین زین العابدین (علیهالسّلام)،
امام محمد باقر (علیهالسّلام) و امام جعفر صادق (علیهالسّلام) همراه فاطمه بنت اسد مادر امام علی (علیهالسّلام)
و عباس عموی پیامبر
که روبهروی در ورودی اصلی بقیع به سوی جنوب در سمت راست دفن شدهاند.
دختران رسول خدا
زینب،
رقیه و
ام کلثوم در برابر در اصلی با اندک فاصلهای از آن دفن شدهاند. عقیل بن ابیطالب،
عبدالله بن جعفر بن ابیطالب،
حلیمه سعدیه دایه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
و
صفیه عمه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
نیز از مدفونان بقیع هستند.
با وجود شهرت دفن
عاتکه عمه دیگر پیامبر در بقیع
منابع تاریخی گزارشی در این زمینه ارائه ندادهاند.
ام سلمه،
حفصه،
زینب بنت جحش،
زینب بنت خزیمه،
صفیه بنت حیی،
عایشه بنت ابیبکر، و
ماریه قبطیه از همسران پیامبر در شمال قبور دختران پیامبر در فاصله هشت متری سمت راست دفن شدهاند.
ابوسعید خُدری،
عثمان بن عفان،
سعد بن ابیوقاص،
سعد بن معاذ،
عبدالله بن مسعود،
کلثوم بن هِدم، خنیس بن حذافه،
مقداد بن عمرو و نیز برخی
شهدای اُحد (
۳ق)
از جمله صحابه مدفون در بقیع هستند.
مالک بن انس (م.
۱۷۹ق) رئیس
مذهب مالکی،
محمد بن علی بن ابیمنصور مشهور به
جمال الدین جواد اصفهانی (م.
۵۵۹ق) وزیر زنگیان
موصل و
شام،
ابوشجاع ظهیرالدین (م.
۴۸۸ق)
وزیر
آل بویه و نویسنده ذیل
تجارب الامم،
سمهودی (م.
۹۱۱ق) مؤلف
وفاء الوفاء،
ابوالفضل شهاب الدین نویری از مجاوران
بیت الله الحرام که در مدینه وفات یافت،
جعفر بن حسن برزنجی (م. ۱۳۱۷ق) مؤلف
مولد النبی،
عبدالقادر بن توفیق شلبی (م.
۱۳۶۹ق) رئیس
حنفیان مدینه
و
سید محمدتقی طالقانی (م.
۱۳۷۶ق) نماینده
آیتالله بروجردی در مدینه
از جمله مدفونان بقیع به شمار میروند.
به تدریج بر برخی از قبور بقیع، گنبدها و نشانههایی ساخته شد. ابن شبه به گزارش از
ابن زباله (م.
۲۰۰ق) از وجود مسجدی بر قبر عباس بن عبدالمطلب و امامان شیعه خبر میدهد.
سفرنامهنویسانی چون
ابن جبیر (م.
۶۱۲ق)،
ابن نجار (م.
۶۴۳ق)
و
ابن بطوطه (م.
۷۷۹ق)
نیز از این آثار یاد کردهاند. از جمله این گنبدها و نشانهها میتوان به گنبدی بر قبور امامان چهارگانه: و نیز سنگی بر قبر فاطمه بنت اسد و امامان بقیع با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم الحمد للَّه مُبِید الامم و محیی الرمم هذا قبر فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم سیدة نساء العالمین و قبر الحسن بن علی بن ابیطالب و علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب و محمد بن علی و جعفر بن محمد رضی الله عنهم»
و نیز گنبد قبرهای عثمان بن عفان،
عقیل بن ابیطالب،
قبور همسران پیامبر،
عبدالله بن جعفر طیار،
ابراهیم فرزند رسول خدا
و همچنین گنبد قبر امیر چوپان از امیران ایلخانی
اشاره کرد.
با قدرت گرفتن
وهابیان در
عربستان که زیارت قبور را
شرک و وجود بقعهها و ضریح در پیرامون قبور را از مظاهر شرک میدانند، رویکرد به بقیع و دیگر زیارتگاهها دچار تحول شد؛ در سال
۱۲۲۰ق مدینه به محاصره نیروهای وهابی درآمد. پس از تسلیم شدن شهر،
سعود بن عبدالعزیز همراه توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن حرم نبوی، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.
با توجه به موج اعتراض مسلمانان
کشورهای اسلامی به اهانتهای سعودیان، دولت عثمانی که تمایل به بازپس گرفتن حرمین داشت، لشکری انبوه برای تصرف مدینه فرستاد و در ذیحجه
۱۲۲۷ق آن شهر را بازپس گرفت. برخی از آن بقعهها در سال
۱۲۳۴ق به دستور
سلطان محمود ثانی (حک:
۱۲۲۳ق-
۱۲۵۵ق) بازسازی شد.
اما با حمله دیگر بار وهابیان به سال
۱۳۴۴ق همه آثار تاریخی این قبرستان به فتوای
شیخ عبدالله بلیهد، قاضی القضاة سعودی، به بهانه شرک و
بدعت بودن زیارت قبور در هشتم شوال این سال ویران شد.
این بار نیز ویرانی بقیع واکنشهای بسیاری را میان مسلمانان جهان برانگیخت.
دولت ایران روز ۱۶
صفر سال
۱۳۴۴ق را به مناسبت
هتک حرمت به بقیع،
عزای عمومی اعلان کرد و
آیتالله مدرس به تلاشهایی برخاست و مجلس ایران کمیسیونی را برای بررسی موضوع تشکیل داد. مسلمانان در کشورهایی چون
هند،
پاکستان و نیز کشورهای استقلال یافته
شوروی سابق با برپایی تجمعات و ارسال پیام به این اقدام اعتراض کردند. دولت سعودی برای پیشگیری از خشم مسلمانان و توجیه کارهای خود، نمایندگان دولتهای مسلمان را به
مکه فراخواند. از
ایران هیاتی مرکب از
غفار خان جلال السلطنه، وزیر مختار ایران در
مصر، و
حبیب الله خان هویدا در تاریخ ۲۴/۶/۱۳۰۴ق وارد
جده شد. با ترفندهای دولت سعودی و عدم پیگیری جدی از سوی مقامهای کشورهای اسلامی، این قضیه مسکوت ماند.
پس از گذشت حدود ۴۰ سال از این حادثه، حکومت سعودی پس از تلاشها و پیگیریهای شیعیان عراق به رهبری
شیخ کاشف الغطاء و پیگیریهای
امیر اعلم، سفیر ایران در
حجاز، سایبانی کنار این مقابر مطهر ساخت و راهی سنگچین برای عبور و مرور افراد در بقیع ایجاد کرد.
نیز دیوار بقیع در دوران
ملک فهد بن عبدالعزیز به شکلی زیبا بازسازی گشت و سپس در سالهای
۱۴۱۸ق-
۱۴۱۹ق مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگفرش شد.
بقیع دارای سه در است که یکی از آنها در دیوار شرقی و دیگری در دیوار شمالی و در سوم در سمت غرب آن قرار دارد. در سمت غرب، در اصلی است و برای ورود جنازه و زائران بقیع باز میشود.
در دورههای گذشته نیز زیارت بقیع با مشکلاتی همراه بود و زائران شیعی برای دریافت اجازه زیارت ناچار به پرداخت باج به دربانان و ماموران بودند؛ اما زیارت قبور بقیع با ممنوعیت کلی روبهرو نبود. اکنون درهای بقیع در ساعات ویژه از روز (بعد از
نماز صبح و پس از
نماز عصر حدود دو ساعت) گشوده میشود و زائران مرد میتوانند به درون بقیع روند و زیارت کنند. با وجود برخی گزارشها از حضور
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) در بقیع در روزگار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و هنگام تدفین
رقیه دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
و نیز تداوم زیارت بقیع از جانب زنان در دورههای گوناگون که در سفرنامهها بازتاب یافته،
آل سعود به پشتوانه احادیثی از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ورود زنان به بقیع را ممنوع میشمرند و حتی هنگام ورود مردان، از گرد آمدن زنان پشت دیوارهای بقیع پیشگیری میکنند.
ادارهای مشهور به اداره
امر به معروف و نهی از منکر نزدیک در اصلی بقیع مستقر شده است که از نزدیکی زائران به قبور و تبرک جستن به آنها پیشگیری مینماید و به تبلیغ باورهای وهابیان میپردازد.
با توجه به اهمیت و فضیلت بقیع، برخی محققان تکنگاریهایی را در موضوع بقیع به رشته نگارش درآوردهاند که از مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
البقیع قصة تدمیر آل سعود للآثار الاسلامیه فی الحجاز،
یوسف الهاجری؛ بقیع الغرقد، مهندس حاتم عمر طه و دکتر محمد انور البکری؛ البقیع الغرقد،
سید محمد حسینی شیرازی؛
تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد،
سید علی قاضی عسکر.
(۱) آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش.
(۲) احسن التقاسیم، المقدسی البشاری (م،۳۸۰ق)، قاهره، مکتبة مدبولی، ۱۴۱۱ق.
(۳) ارشاد القلوب، حسن بن محمد الدیلمی (م، ۸۴۱ق) ، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
(۴) الارشاد، المفید (م،۴۱۳ق)، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
(۵) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م، ۴۶۳ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۶) اسد الغابه، ابن اثیر (م، ۶۳۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۷) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م، ۸۵۲ق)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۸) الاعلام، الزرکلی (م، ۱۳۹۶ق)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م.
(۹) امتاع الاسماع، مقریزی (م،۸۴۵ق)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۱۰) بحار الانوار، المجلسی (م، ۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۱۱) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م، ۷۷۴ق)، بیروت، مکتبة المعارف.
(۱۲) بقیع الغرقد، محمدامین الامینی، مشعر، ۱۳۸۶ش.
(۱۳) پنجاه سفرنامه حج قاجاری، به کوشش رسول جعفریان، تهران، نشر علم، ۱۳۸۹ش.
(۱۴) تاریخ بلعمی (تاریخنامه طبری)، بلعمی (م، ۳۲۵ق)، به کوشش روشن، سروش، ۱۳۷۸ش. و البرز، ۱۳۷۳ش.
(۱۵) تاریخ حرم ائمه بقیع، محمدصادق نجمی، قم، المعارف الاسلامیه، ۱۴۲۹ق.
(۱۶) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، طبری (م، ۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۷) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م، ۵۷۱ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۸) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبّه (م، ۲۶۲ق)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۱۹) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م، ۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۲۰) التحفة اللطیفه، شمس الدین السخاوی (م،۹۰۲ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۲۱) تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م،۳۰۷ق)، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۲۲) التنبیه و الاشراف، مسعودی (م،۳۴۵ق)، بیروت، دار صعب.
(۲۳) تهذیب الاحکام، طوسی (م،۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۲۴) الثاقب فی المناقب، ابن حمزه (م،۵۶۰ق)، به کوشش علوان، قم، انصاریان، ۱۴۱۲ق.
(۲۵) الثقات، ابن حبان (م،۳۵۴ق)، الکتب الثقافیه، ۱۳۹۳ق.
(۲۶) خلاصة عبقات الانوار، علی الحسینی المیلانی، تهران، بعثت، ۱۴۰۵ق.
(۲۷) الذریعة الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی (م،۱۳۸۹ق)، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
(۲۸) رحلة ابن جبیر، محمد بن احمد (م،۶۱۴ق)، بیروت، دار مکتبة الهلال، ۱۹۸۶م.
(۲۹) الرسائل العشر، ابن فهد الحلی (م،۸۴۱ق)، به کوشش رجایی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۹ق.
(۳۰) سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م،۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۳۱) سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م،۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۳۲) سیر اعلام النبلاء، ذهبی (م،۷۴۸ق)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۳۳) شذرات الذهب، عبدالحی بن العماد (م،۱۰۸۹ق)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
(۳۴) شرائع الاسلام، محقق الحلی (م،۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
(۳۵) شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید (م،۶۵۶ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
(۳۶) صحیح مسلم، مسلم (م،۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
(۳۷) الطبقات الکبری، ابن سعد (م،۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۳۸) العین، خلیل (م،۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۳۹) الغارات، ابراهیم الثقفی الکوفی (م،۲۸۳ق)، به کوشش المحدث، بهمن، ۱۳۵۵ش.
(۴۰) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه.
(۴۱) فصول من تاریخ المدینة المنوره، علی حافظ، جده، المدینه، ۱۴۰۵ق.
(۴۲) القاب الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و عترته، بعض المحدثین و المورخین (م. قرن۴ق)، مکتبة النجفی، ۱۴۰۶ق.
(۴۳) الکافی، کلینی (م. ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۴۴) کامل الزیارات، ابن قولویه قمی (م،۳۶۸ق)، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق.
(۴۵) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۴۶) کشاف القناع، منصور بهوتی (م،۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۴۷) کنز العمال، متقی هندی (م،۹۷۵ق)، به کوشش السقاء، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
(۴۸) الکنی و الالقاب، شیخ عباس قمی (م،۱۳۵۹ق)، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۶۸ش.
(۴۹) المجموعة المصورة لاشهر معالم المدینة المنوره، عبدالعزیز کعکی، المدینه، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۹ق.
(۵۰) المختصر النافع، محقق حلی (م،۶۷۶ق)، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق.
(۵۱) مرآة الحرمین، ابراهیم رفعت پاشا (م،۱۳۵۳ق)، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۴۴ق.
(۵۲) مروج الذهب، مسعودی (م،۳۴۶ق)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۵۳) المسالک و الممالک، ابراهیم الفارسی الاصطخری (م،۳۴۶ق)، به کوشش الحسینی، وزارة الثقافة و الارشاد، ۱۳۸۱ق.
(۵۴) المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری (م،۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۵۵) المصنّف، ابن ابیشیبه (م،۲۳۵ق)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۵۶) المصنّف، عبدالرزاق الصنعانی (م،۲۱۱ق)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
(۵۷) المعارف، ابن قتیبه (م،۲۷۶ق)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، ۱۳۷۳ش.
(۵۸) معالم مکة و المدینه بین الماضی و الحاضر، یوسف رغد العالمی، بیروت، دار المرتضی، ۱۴۱۸ق.
(۵۹) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م،۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۶۰) معجم ما استعجم، عبدالله بکری (م،۴۸۷ق)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
(۶۱) المغازی، واقدی (م،۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۶۲) مغنی المحتاج، محمد الشربینی (م،۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
(۶۳) مقاتل الطالبیین، ابوالفرج الاصفهانی (م،۳۵۶ق)، به کوشش سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفه.
(۶۴) المقنعه، المفید (م.۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۶۵) من لا یحضره الفقیه، صدوق (م،۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۶۶) المنتظم، ابن جوزی (م،۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
(۶۷) منتهی المطلب، علامة الحلی (م،۷۲۶ق)، چاپ سنگی.
(۶۸) المهذب، القاضی ابن البراج (م،۴۸۱ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
(۶۹) نزهة المشتاق، شریف الادریسی (م،۵۶۰ق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۹ق.
(۷۰) النهایه، مبارک ابن اثیر (م،۶۰۶ق)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
(۷۱) وفاء الوفاء، سمهودی (م،۹۱۱ق)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
(۷۲) وفیات الاعیان، ابن خلکان (م،۶۸۱ق)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.
•
دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «بقیع»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۴/۰۱.