• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بعثت (فرهنگ‌فقه‌مطابق‌مذهب‌اهل‌بیت)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بعثت، به برانگیختن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) به رسالت و پیامبری از جانب خدا و آغاز دین اسلام اشاره دارد. براساس روایات منقول از معصومان (علیهم‌السّلام)، علمای امامیه بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در ۲۷ رجب و بنا به قولی دیگر ۱۷ ماه مبارک رمضان می‌دانند.
بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) مهم‌ترین فراز از تاریخ اسلام است که به‌عنوان حادثه‌ای بزرگ و عظیم نقش مهم و تأثیرگذاری در سرنوشت انسان‌ها داشته و برای شناساندن حقایقی به بشر بود، که پیامبران پیشین به تناسب رشد فکری جوامع بشری، بخشی از آن را بازگو نمودند؛ حقایقی که بشر درباره آن جهل نسبی و یا مطلق داشته است.



«بعثت» از ماده (بعث) به معنای برانگیختن و فرستادن است. و در شرع، فرستادن خداوند است، انسانی را به سوی جن و انس ‌یا بعضی از آنها تا آنان را به راه حق، دعوت کند و شرط آن دعوی پیغمبری و اظهار معجزه باشد.
[۳] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۳، ص۴۲۲۷.
[۴] دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۳، ص۴۲۲۸.
از آن به مناسبت در باب نکاح سخن رفته است.
به‌طوری که در آیات قرآن و احادیث اهل‌بیت (علیه‌السّلام) بیان گردیده است، خداوند متعال در زمان‌های مناسب پیامبرانی را برای هدایت مردم برانگیخته و هیچ قومی را بدون راهنمای الهی وانگذاشته است.


بعثت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، حادثه‌ای بس بزرگ در سرنوشت، هدایت بشری بوده و عظمت این امر عاملی بود که خداوند متعال به‌عنوان مقدمه این امر بزرگ، تربیت و پرورش آن حضرت را به‌عهده داشته و ایشان را برای آینده دشواری که در پیش رو داشتند، آماده سازد.
بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و معجزه جاویدش قرآن برای شناساندن حقایقی به بشر بود که پیامبران پیشین به تناسب رشد فکری جوامع بشری، بخشی از آن را بازگو کردند؛ حقایقی که بشر درباره آن جهل نسبی و یا مطلق داشته است. حقایقی همچون: منشا هستی و علت آن، سرانجام حیات دنیوی بشر و سرنوشت او پس از مرگ است.
بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) منشا بزرگ‌ترین تحولات فکری عقیدتی جوامع بشری به‌شمار می‌رود؛ با این‌حال، سیره‌نویسان از آن غفلت کرده‌اند. روایات مجعول و بی‌اساس آنان در این‌باره، نه تنها دون ‌شان آخرین پیامبر خداست؛ بلکه حتی با ادراکات بشری نیز سازگاری ندارد؛
[۵] زینی دحلان، احمد، حاشیه الحلبی الشافعی، ج۱، ص۳۳ـ۴۲.
اما چون بررسی آن در مقاله‌ای کوتاه نمی‌گنجد، تنها به ارائه رخداد بعثت با توجه به روایات و احادیث معتبر از دیدگاه شیعه اکتفا می‌شود.
حضرت علی (علیه‌السّلام) دربارۀ فلسفه بعثت پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمایند: «خداوند سبحان، برای وفای به وعدۀ خود و کامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را مبعوث کرد؛ و از همۀ‌ پیامبران پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانه‌های او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارک بود. در روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده، خواسته‌های گوناگون و روش‌های متفاوت بودند؛ عده‌ای خدا را به پدیده‌ها تشبیه کرده و گروهی نام‌های ارزشمند خدا را انکار و به بت‌ها نسبت می‌دادند و برخی به غیر خدا اشاره می‌کردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از گمراهی نجات داد و هدایت کرد و از جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برگزید و آنچه نزد خود داشت برای او پسندید و او را با کوچ‌دادن از دنیا گرامی داشت.»


برخی از خصوصیات و نشانه‌های ظهور آن حضرت در کتب و اخبار ادیان پیشین مطرح بوده و بسیاری از اهل کتاب و اعراب مشرک نیز با آن آشنائی قبلی داشتند. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: «الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ‌و کَمَا یَعْرِفُونَ اَبْنَآءَهُمْ وَ اِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعلمون؛ کسانی که به ایشان کتاب (آسمانی) داده‌ایم، همان‌گونه که پسران خود را می‌شناسند، او (محمد) را می‌شناسند و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته می‌دارند، و خودشان هم می‌دانند.»
بعثت، انقلابی بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد و تباهی است و سزاوار منت‌گذاری خداوند و در بردارندۀ حکمت و تربیت است: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ اِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ اَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ‌ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَاِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ؛ به یقین، خدا بر مؤمنان منّت نهاد (که) پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان تلاوت کند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، و قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»


در پی همین تربیت الهی بود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) در سال‌های قبل از بعثت نیز حالات فوق‌العاده معنوی و مشاهدات روحانی داشته و در نتیجه ایشان تمام این دوران را با پاکی و طهارت و معنویت سپری کرده‌اند. حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: خداوند بزرگترین فرشته خود را از خردسالی پیامبر، همدم و همراه ایشان ساخت. این فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود و او را به راه‌های بزرگواری و اخلاق پسندیده و شایسته رهبری می‌کرد.

پیامبر به دلیل همین حالات معنوی و طهارت روحی، ناگزیر از وضع نابسامان مردم و از جهل و فسادی که بر جامعه آن روز و به‌ویژه در شهر مکه، حاکم بود، رنج می‌بردند. همچنین به منظور تفکر و عبادت در مکانی خلوت، مدتی محدود در سال را از آنها کناره می‌گرفتند و به کوه حرا می‌رفتند. این کنارهگیری برای حنفا و برخی یکتاپرستان قبل از پیامبر نیز وجود داشته است. می‌گویند عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) پایه‌گذار این رسم بوده است. او به هنگام ماه رمضان برای خلوت و عبادت به کوه می‌رفت و مستمندانی را که از آنجا می‌گذشتند، اطعام می‌نمود. در واقع می‌توان گفت که این خلوت‌گزینی، زمینه‌ای برای تقویت هرچه بیشتر حیات روحانی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و مقدمه‌ای برای بعثت و نزول وحی به آن حضرت بوده است. در دوران این خلوت‌گزینی‌ها نیز چون سایر مراحل مختلف زندگی رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، حضرت علی (علیه‌السلام) که پرورش یافته در خانه پیامبر و دامان ایشان است، آن حضرت را همراهی می‌کرد و گاهی اوقات برای ایشان آذوقه می‌برد.


درباره دین خاتم انبیا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل از بعثت، اقوال گوناگونی وجود دارد که پرداختن به آنها نیازمند پژوهشی مستقل است و از آن میان به طرح صحیح‌ترین اقوال مورد اتفاق علمای شیعه و علمای سنی اکتفا خواهد شد. رسول‌ اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سرپرستان بزرگوار آن حضرت (عبدالمطلب و ابوطالباز بازماندگان دین یکتاپرستی و شریعت ابراهیم بوده‌اند. که در قرآن «حنفا» خوانده می‌شوند. و انزوای آنان را برای خلوت و مناجات با خدا «تحنف» تا «تحنث» نامیده‌اند؛ اما این، بدان‌ معنا نیست که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیش از بعثت از شریعت انبیای پیشین پیروی (برخی بر این عقیده‌اند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل از بعثت، تابع یکی از ادیان الهی بوده است. برخی از علمای اهل‌سنت، مانند: غزالی، قاضی عبدالجبار، سیف‌الدین آمدی، تاج‌الدین عبدالوهاب سبکی و برخی از علمای شیعه، مانند: سید مرتضی بر این عقیده‌اند) می‌کرده است؛ بلکه بدان معناست که در اصول اعتقادی، همچون: توحید، معاد، مکارم اخلاقی و صبر بر آزار معاندان و مشرکان، همانند انبیای الهی، استوار و ثابت‌قدم بوده است.
بنابر گفتار علی (علیه‌السّلام) که آگاه‌ترین شخص به احوال رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است از همان زمان که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از شیر گرفته شد، خداوند، بزرگ‌ترین فرشته‌اش را با وی قرین ساخت تا همواره او را به زیباترین خلق و خوی هدایت کند؛
[۱۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۱، ص۸۹.
چنان‌که خود حضرت می‌فرماید: «کنت نبیاً و آدم بین الروح و الجسد؛ من نبی بودم در حالی که هنوز روح به کالبد آدم دمیده نشده بود.»
بنابراین نظر صحیح مورد توافق علمای شیعه و سنی این است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تابع هیچ‌یک از ادیان و شرایع قبل از اسلام نبود؛ بلکه به شریعت خود عمل می‌کرد و هدایت خاص خداوند، وحی و الهام به او می‌رسید.


خدای متعال قبل از رسیدن پیامبر به مقام بعثت، زمینه‌هایی را برای ایشان مهیا کرد، از جمله‌ آنها: خواب‌های صادقه و شنیدن صدای غیبی و در نهایت روئیت جناب جبرائیل بود.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آستانه بعثت، خواب‌هایی می‌دید که به همان صورت در خارج به وقوع می‌پیوست، و گاه فرشته‌ای او را «رسول الله» خطاب می‌کرد.
[۱۵] ابن ابی‌ الحدید، عبدالحمید، شر‌ح ‌نهج البلاغه، ج۳، ص۲۰۷.

آن حضرت از سی و هفت سالگی، حالاتی روحانی داشت و احساس می‌کرد دریچه‌ای از غیب به رویش باز شده است؛ زیرا نور مخصوصی می‌دید و اسراری بر ایشان فاش می‌شد. بارها سروش غیبی را می‌شنید؛ ولی او را نمی‌دید،
[۱۷] حلبی شافعی، نورالدین، انسان العیون فی سیرة‌ الامین المامون، ج۱، ص۳۸۰-۳۸۱.
و چه بسیار که او را از درخت و کوه، ندا می‌کرد.
[۱۸] جامی، عبدالرحمان، شواهد النبوه، ص۱۳۹.

آن حضرت در آستانه بعثت، جبرئیل را می‌دید، در حالی که او را رسول‌الله خطاب می‌کرد. هرچه زمان بعثت نزدیک‌تر می‌شد، مدت تحنث در غار حراء و میل به تفکر و عبادت در او فزونی می‌یافت.

۶.۱ - مکان

«غار حراء» واقع در قله «کوه نور»، از معروف‌ترین کوه‌های مکه و با ارتفاع ۲۰۰ متر در دو فرسنگی شهر مکه و در شمال شرقی آن واقع شده است. این محل از زمان‌های دور، مکانی مقدس و محل اعتکاف انسان‌های حقیقت‌جو و روشن‌ضمیری بوده است که به "حنفا" شهرت داشتند.
[۲۲] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۶.

سطح غار، هموار و برای نشستن و برخاستن فردی بلند قامت، مناسب بوده است؛ اما بالا رفتن از آن به‌دلیل ناهمواری‌های شیب‌دار، دشوار است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در غار که دهانه‌اش به‌سوی کعبه و محله بطحا باز می‌شد، می‌نشست و ساعت‌ها در‌ اندیشه رهاییدن قومش از بیهودگی‌هایی بود که در آن غوطه‌ور بودند. منابع، درباره زندگی و ویژگی‌های شخصیتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیش از بعثت، چندان سخن نگفته‌اند؛ اما از تحنث او در غار حراء می‌توان تصور کرد که همواره در‌ اندیشه راه چاره‌ای برای نجات قومش از تباهی‌ها بود.

۶.۲ - مدت وقوف در غار حراء

معمولاً تحنث، سالی یک‌بار به مدت یک ماه در غار حراء بوده است. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این مدت به مستمندانی که نزد او می‌رفتند، طعام می‌خورانید. پس از آن، هفت بار، کعبه را طواف می‌کرد و به منزل باز می‌گشت. در سال‌های نزدیک بعثت که رشد قوای عقلی و روحی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به اوج رسیده بود، میل و اشتیاق او به کنارهگیری از مردم و تفکر و عبادت، آن‌چنان بود که روزها و شب‌ها را در غار حراء به‌سر می‌برد؛ به‌ویژه در ماه رمضان، مدت تحنث طولانی‌تر بود. در این مدت، علی (علیه‌السّلام)، همسرش خدیجه و یا فرد دیگری از اهل خانه برای او آب و غذا می‌برد. پس از سپری شدن ایام عبادت، پیامبر به مکه برگشته و پیش از اینکه به خانه خویش بازگردند، خانه خدا را طواف می‌نمودند. این حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند که دل ایشان را برترین و مطیع‌ترین و خاضع و خاشع‌ترین دل‌ها در برابر خویش یافت، ایشان را مبعوث کرد و به پیامبری گرامی داشت، تا به‌وسیله قرآنی که آن را روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بر بتان خارج ساخته و به پرستش خویش هدایت کند.

۶.۳ - نزول جبرئیل

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ساعت‌ها در آسمان، کوه‌ها و بیابان‌های مکه که بی‌کرانگی خالق را به هزاران زبان نجوا می‌کردند به تفکر و مطالعه می‌پرداخت و از خدایان سنگی و چوبی قومش به ستوه آمده، در جستجوی چاره آن، آسمان بی‌انتها را می‌کاوید. جبرئیل امین در یکی از این تحنث‌ها هنگام چهل‌ سالگی بر او ظاهر شد و نخستین آیه‌های سوره علق را به وی القا کرد. سپس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از غار به سوی منزل سرازیر شد و همسرش را از این ماجرا آگاه کرد. خدیجه که سال‌ها بود، آثار بزرگی را در کردار و گفتار وی دریافته بود، نخستین (علاوه بر منابع تاریخی علی (علیه‌السّلام) در نهج البلاغه می‌فرماید: «در حالی که در هیچ خانه‌ای مسلمانی نبود، من سومین آنها بودم. ) تصدیق‌کننده و ایمان‌آورنده به رسالتش شد.
[۳۱] زینی دحلان، سید احمد، حاشیه الحلبی الشافعی، ج۱، ص۲۴۹.


حضرت علی (علیه‌السلام) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوت‌گزینی‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) همراه حضرت بود، این سخن امام علی (علیه‌السلام) در نهج البلاغه نیز به‌طور خاصی بیان می‌دارد که ایشان در لحظه نزول اولین وحی، در کنار پیامبر حضور داشته‌اند. البته مطالعات تاریخی بیانگر آن است که تنها شخصی که در آن لحظات پیامبر را همراهی نموده، امام علی (علیه‌السلام) بود و احدی جز ایشان، ادعای همراهی رسول اکرم در آن لحظات را ننموده است. جبرئیل پس از انجام وظیفه خود و ابلاغ آیات الهی، بار دیگر به آسمان بازگشت.

۶.۴ - حوادث مقارن با بعثت

همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت، حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره کرد. حضرت علی (علیه‌السلام) در این باره می‌گوید: صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم. عرضه داشتم: یا رسول‌الله این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که از اطاعت شدن مأیوس و ناامید شده و چنین به ناله درآمده است. سپس رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) اضافه فرمود: تو می‌شنوی آنچه را من می‌شنوم و می‌بینی آنچه را که من می‌بینم الا اینکه تو مقام نبوت نداری و فقط وزیر و کمک‌کار من هستی و از راه خیر جدا نمی‌شوی.

درک همه حقیقت هستی، سنگینی بار امانت رسالت و بیم تکذیب قومی غوطه‌ور در خرافات و اوهام، او را در تبی گدازنده فرو برد؛ «تواریخ عامه، بیم و هراس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را هنگام دیدن جبرئیل، از این‌رو دانسته‌اند که حضرت در رسالت خود دچار تردید بوده است که متاسفانه این تفاسیرِ بی‌منطق به منابع شیعی نیز راه یافته است.» چنان‌که خود را در جامه‌ای پیچید تا لحظاتی بیاساید و قوای خود را باز یابد. روز دیگر باز هم جبرئیل فرود آمد و به او یادآوری کرد که برای انذار فومش باید از آسایش دوری گزیند. آیات الهی در عمق روح و جانش آن چنان انقلابی بر پا کرده بود که حقیقت محض را بی‌هیچ شبهه‌ایی با چشم دل می‌دید. «ماکذب الفواد ما رای».
قبل از بعثت، به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) الهاماتی می‌شد و ایشان حالات فوق‌العاده‌ای داشتند. اما کیفیت نزول اولین وحی بر پیامبر و موضوع آن، به طور کلی با الهامات قبل از بعثت ایشان متفاوت بود. این امر سبب شد تا حالات روحی پیامبر و در نتیجه حالات جسمانی ایشان تغییر نماید. پس از این پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) از کوه پایین آمدند و به سمت مکه و خانه خویش عازم شدند. هنگامی‌که به خانه رسیدند ماجرای بعثت خویش را برای همسر گرامیشان حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) بازگو کردند. حضرت خدیجه نیز که در سال‌های همسری با پیامبر آثار بزرگی و پیامبری در ایشان را دیده بود، گفت: "به خدا دیر زمانی است که من در انتظار چنین روزی به سر برده‌ام و امیدوار بودم که روزی تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوی."

۶.۵ - آغاز رسالت

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با آغاز رسالت، نزدیک‌ترین خویشاوندش، علی (علیه‌السّلام) را به پذیرش حق خواند و او که جسم و جانش در کنار رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رشد یافته بود و هیچ تعلق و سابقه‌ای در افکار و اعتقادات جاهلی نداشت با فطرتی پاک به وحدانیت خداوند ایمان آورد.
[۳۸] ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویه، ص۶۷.
براساس روایات منقول از معصومان (علیهم‌السّلام) علمای امامیه بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در ۲۷ رجب پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم در این هنگام چهل سال داشتند. و بنا به قولی دیگر که با تصریح قرآن (بر نزول قرآن در ماه رمضان دلالت دارد) نیز هماهنگ است، ۱۷ رمضان می‌دانند.
دانشمندان اهل‌سنّت برای اثبات بعثت در ماه مبارک رمضان به آیات سوره بقره، دخان و قدر استناد نموده‌اند، آنان می‌گویند در قرآن، نامی از رجب و بعثت در آن وجود ندارد. آن‌چه قرآن بر آن دلالت دارد نزول آن در ماه رمضان و شب قدر می‌باشد و چون بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ‌با نزول قرآن همراه بوده، بنابراین بعثت نیز در ماه رمضان به وقوع پیوسته است. و برخی نیز ۱۷، ۱۸ و ۲۴ رمضان و برخی ۱۲ ربیع الاول را زمان بعثت دانسته‌اند. اقوال و تفاسیر موجود درباره تاریخ بعثت و نزول اولین آیات بسیار متفاوت است؛ بنابراین با تکیه بر محتوای آیات قرآن که شرایط زمانی نزول آیات را در خود دارد، می‌توان چنین استنباط کرد که بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ۲۷ رجب رخ داد و سپس با نزول نخستین آیات سوره علق در ماه رمضان، هنگام تحنث در غار حراء به رسالت برگزیده شد و‌ اندکی پس از آن، نزول دفعی قرآن در شب قدر بر قلب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) القا شد و نیز کمی پس از آن آیات سوره مزمل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به شب زنده‌داری، تبشیر و انذار خلق فرا خواند.
صاحب کتاب التمهید چنین می‌گوید:
براساس روایات اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بعثت در ماه رجب واقع شده است، اما قرآن به‌عنوان کتاب آسمانی، سه سال بعد از آن بر پیامبر نازل شده است و در این سه سال پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ‌دعوت مخفیانه داشتند. پس از آن دعوت علنی حضرت آغاز شد. که مقارن با آن نزول پیوسته قرآن هم آغاز گردید.


مشرکانی که قبل از بعثت پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به اهل کتاب پیوسته‌اند، مشمول احکام آنان هستند. بر خلاف مشرکانی که بعد از بعثت به آیین آنان گرویده‌اند.
اگر فردی از اهل کتاب بعد از بعثت به آیین آسمانی دیگری بجز اسلام بگرود مانند آنکه مسیحی یهودی شود، آیا از او پذیرفته می‌شود یا آنکه جز پذیرش اسلام راهی دیگر حتّی بازگشت به آیین پیشین خود ندارد؟ مسئله محلّ اختلاف است.
آیا احکام اهل کتاب بر گرویدگان به آیین یهود پس از بعثت حضرت عیسی (علیه‌السّلام) جاری می‌شود یا نه؟ برخی، جریان آن را مورد اشکال قرار داده‌اند.بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهم‌ترین فراز از تاریخ اسلام است که به‌عنوان حادثه‌ای بس بزرگ و عظیم نقش مهم و تأثیرگذاری در سرنوشت انسان‌ها داشته است.


۱. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۱، ص۲۷۳.    
۲. ابن زکریا، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۶۶.    
۳. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۳، ص۴۲۲۷.
۴. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج۳، ص۴۲۲۸.
۵. زینی دحلان، احمد، حاشیه الحلبی الشافعی، ج۱، ص۳۳ـ۴۲.
۶. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه اول، ص۵.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۱۴۶.    
۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۴.    
۹. زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الکشاف، ج۱، ص۱۹۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۰۳.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۱۳۵.    
۱۲. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۱، ص۸۹.
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۷۸.    
۱۴. ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۲، ص۲۰۴.    
۱۵. ابن ابی‌ الحدید، عبدالحمید، شر‌ح ‌نهج البلاغه، ج۳، ص۲۰۷.
۱۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۷۱۳.    
۱۷. حلبی شافعی، نورالدین، انسان العیون فی سیرة‌ الامین المامون، ج۱، ص۳۸۰-۳۸۱.
۱۸. جامی، عبدالرحمان، شواهد النبوه، ص۱۳۹.
۱۹. ابن‌ شهر‌آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۱.    
۲۰. ارزقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۲، ص۲۸۸.    
۲۱. ازرقی، محمد بن عبدالله، اخبار مکه، ج۲، ص۲۸۰-۲۸۱.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۱۶.
۲۳. حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۶.    
۲۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۷۱۳.    
۲۵. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۲۰۲، خطبه ۱۹۲، ترجمه دشتی.    
۲۶. حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۳.    
۲۷. علق/سوره۹۶، آیه۱ ۵.    
۲۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۹۴.    
۲۹. ابن‌ شهر‌آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیر طالب، ج۱، ص۴۳.    
۳۰. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ج۱، ص۴۷۴.    
۳۱. زینی دحلان، سید احمد، حاشیه الحلبی الشافعی، ج۱، ص۲۴۹.
۳۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۶۷.    
۳۳. مزمل/سوره۷۳، آیه۱ ۵.    
۳۴. نجم/سوره۵۳، آیه۱۱.    
۳۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۸۷.    
۳۶. حمیری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۹۴.    
۳۷. بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۱.    
۳۸. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویه، ص۶۷.
۳۹. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج۱، ص۲۳۰ به بعد.    
۴۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۹۰.    
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۴۲. قدر/سوره۹۷، آیه۱.    
۴۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۹۰.    
۴۴. میری، هشام بن عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰.    
۴۵. ابن منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۲.    
۴۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۳، ص۱۱.    
۴۷. مزمل/سوره۷۳، آیه۵-۱.    
۴۸. معرفت، محمد‌هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج۱، ص۸۱-۸۲.    
۴۹. حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام ج۱، ص۵۰۸-۵۰۹.    
۵۰. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۳۰، ص۴۶.    
۵۱. نجفی جواهری، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۳۰، ص۴۶-۴۷.    
۵۲. حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۳۸.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۱۱۶.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «بعثت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۲/۱۷.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «بعثت حضرت محمد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۲/۱۷.    






جعبه ابزار