بطنان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُطْنان، منطقهای پست و آبرفتی در حدود ۳۰ کیلومتری
حلب میباشد. در طول تاریخ دهکده
ها و روستاهای چندی در آن پدید آمده است که از مهمترین آنها باب و بزاعه را میتوان نام برد.
به نوشته
یاقوت حموی بطنان به مفهوم نقاطی پست و آبرفتی جاهای فروکش کردن و تهنشین شدن سیلاب است. برخی نیز آن را دارای ریشهای کهن و آرامی دانستهاند.
وجود بستر رود بزرگ نهرالذهب و رسوبات آن موجب حاصلخیزی زمین و رواج
کشاورزی،
دامپروری و باغداری در این ناحیه شده، و در طول تاریخ دهکده
ها و روستاهای چندی در آن پدید آمده است که از مهمترین آنها باب و بزاعه را میتوان نام برد.
بطنان به هنگام گسترش
اسلام در منطقه
شام، به دست
حبیب بن مسلمه فهری که از جانب ابوعبیده یا عیاض بن غنم بدانجا گسیل شده بود، گشوده شد و از همان زمان بطنان حبیب نام گرفت.
بطنان با باغ
ها و تفرجگاههای سرسبز خود پیوسته مورد توجه گردشگران و
حتی خلفا بود
و
عبدالملک بن مروان، خلیفه اموی آنجا را به عنوان اقامتگاه زمستانی و نیز پایگاهی برای لشکرکشی برگزید.
خلیفة بن خیاط به جنگ در بطنان طی سالهای ۶۶، ۶۷ و ۶۹ق اشاره دارد.
و از آنجا که دیگر منابع سخنی از وقوع جنگی در بطنان نگفتهاند، این اشارات کوتاه را میتوان مربوط به لشکرکشیهای عبدالملک دانست.
عبدالملک پس از گرفتن
بیعت ۶۵ق/۶۸۵م در بطنان اقامت کرد.
همو در ۶۶ق برای سرکوب ناتل بن قیس جذامی که از جانب
عبدالله بن زبیر به شام لشکر کشیده بود، از بطنان به اجنادین (ه م) لشکر کشید و پس از پیروزی به بطنان بازگشت.
اما در بازگشت چون از شورش
عمرو بن
سعید بن عاص در
دمشق آگاه شد، به سرعت بطنان را برای رفتن به آنجا ترک کرد.
که واقعه را در ۶۹ یا ۷۰ق میداند. در سالهای ۶۸ و ۶۹ق نیز عبدالملک زمستان را در بطنان سپری کرد.
او همچنین در ۷۱ق/۶۹۰م زمانی که رهسپار جنگ با
مصعب بن زبیر بود، با فرا رسیدن زمستان در بطنان اردو زد.
با مرکزیت یافتن
حلب در منطقه و نیز انتقال مرکز
خلافت از دمشق به
بغداد، بطنان اهمیت خود را از دست داد و به تابعیت حکمرانان حلب درآمد و تا اواخر سده ۳ق تقریباً نامی از آن در منابع تاریخی به چشم نمیخورد. در ۲۹۰ق/۹۰۳م، صاحب الشامه، فرمانده
قرمطیان غلام خود مطوق را برای مقابله با ابوالاغر، والی حلب و سردار مکتفی عباسی گسیل داشت. قرمطیان در بطنان به سپاهیان ابوالاغر شبیخون زده، آنان را
قتل عام کردند، اما ابوالاغر توانست با کمک اهالی بطنان، قرمطیان را از آنجا بیرون کند.
در ۳۳۰ق/۹۴۲م یأنس مونسی با غلبه بر احمد بن مقاتل در بطنان، حلب را به تصرف خود درآورد.
در ۳۵۴ق/۹۶۵م به هنگام فرمانروایی سیفالدولة حمدانی نیکفوروس فوکاس به بطنان هجوم برد و گروهی را به اسارت گرفت.
که ۳۶۵ق آورده است.
میان سالهای ۴۷۱-۴۷۲ق و برای حمایت از فرمانروایی تتش بن الب ارسلان درگیریهای مختلفی در منطقه روی داد که به سلطه تتش و شکست امیر بنی کلاب که از جانب بنی مرداس حاکم منطقه بود، منجر شد. پس از قتل عام مردم و تصرف قلعه بزاعه، مجدداً بطنان به بنی مرداس واگذار شد.
در
جنگهای صلیبی به سبب نزدیکی بطنان به حلب و نیز وجود قلعه مستحکم بزاعه، این منطقه پیوسته دستخوش تاخت و تاز
مسیحیان فرنگ بود.
ژوسلین که از جانب
بدوئن، رها ادسا و تل باشر را در اقطاع داشت، دوبار از جمله در ۵۱۴ق/۱۱۲۰م به بطنان هجوم برد و به قتل عام و غارت و اسارت ساکنان آن اقدام نمود؛ در ۵۱۸ق نیز باب و بزاعه را در وادی بطنان به آتش کشید.
به گفتة
ابن اثیر در ۵۲۲ق/۱۱۲۸م بطنان به دست عمادالدین زنگی، هنگامی که از
موصل راهی
شام بود، تصرف شد.
در ۵۳۱ و ۵۳۲ق بطنان دو بار به دست یوحنای دوم، امپراتور روم افتاد. او که بار دوم با
صلح قلعه را فتح کرده بود، با زیرپا گذاشتن تعهدات خویش هزاران تن را در بزاعه به اسارت گرفت و تمامی کسانی را که به غارهای پیرامون باب پناه برده بودند، با آتش و دود به قتل رساند. در
محرم ۵۳۳/سپتامبر ۱۱۳۸ عمادالدین زنگی بطنان را آزاد ساخت و برای اینکه قلعه بزاعه بار دیگر به پایگاهی برای رومیان در منطقه بدل نگردد، آن را ویران ساخت.
با رواج مذهب
اسماعیلیه در شام، غارهای پیرامون باب به صورت پایگاه اسماعیلیه در منطقه درآمد که سرانجام با قتل عام پیروان این مذهب در ۵۷۰ق/۱۱۷۴م، به غائله آنان خاتمه داده شد.
بطنان سرانجام در ۵۷۱ق به دست
صلاحالدین ایوبی افتاد
و پس از آن از جانب جانشینان وی به اقطاع داده میشد.
به گفته
ابن جبیر در ۵۸۰ق/۱۱۸۴م بزاعه شهرکی با قلعه نظامی، بازار و تجارتخانه بوده است.
باب به روزگار طغرل ظاهری حک ۶۲۰ -۶۳۱ق/۱۲۲۳-۱۲۳۴م به اوج شکوفایی رسید و وسعت یافت و او در آنجا کاروانسرا و مدرسهای برای
حنفیان احداث کرد.
باب در ۶۳۸ق/۱۲۴۰م بار دیگر مجدداً موردتاخت و تاز و غارت سپاه
خوارزمیان قرار گرفت.
در دوران ممالیک همواره دو تن «جندی» از جانب نایب حلب عهدهدار امور باب و بزاعه بودند.
در اواخر سده ق/۳م به گفته
ابن شداد این دو شهرک باب و بزاعه دارای والی و قاضی بوده است.
با پایان یافتن جنگهای صلیبی بطنان موقعیت سوقالجیشی خود را از دست داد و از اهمیت آن کاسته شد و در تقسیمات اداری به همراه باب و بزاعه در زمره توابع حلب قرار گرفت. اگرچه به هنگام برپایی شهرکهای باب و بزاعه، باب از توابع بزاعه و در اصل «باب البزاعه» بود.
اما با ویرانی برج و باروی قلعه مشهور آن، بزاعه اهمیت خود را از دست داد و به صورت روستایی کوچک در حومه شهر باب درآمد.
قبر
عقیل بن ابی طالب در بزاعه واقع است.
وادی بطنان در حال حاضر در منطقه اداری باب، و تابع استان حلب است و در اوایل دهه ۱۹۹۰م حدود ۱۳۳ هزار نفر جمعیت داشته، و دارای یک شهر به نام باب و ۶ ناحیه اداری بوده است. این منطقه از سمت شمال به مرزهای
ترکیه، از سمت شرق به دو منطقه جرابلس و منبج، از جنوب به منطقه سفیره، و از غرب به کوه سمعان و اعزاز منتهی میگردد.
محصولات عمده منطقه گندم و جو به صورت دیم و باقلا، انار، پسته شامی، زیتون و سبزیجات است. رواج دامپروری و نیز کشت پنبه، صنعت نساجی را در آنجا توسعه بخشیده است.
در زمینهای مجاور شهر باب تپهای باستانی است که دیرزمانی دیر حبیب بر بلندای آن قرار داشت که به روزگار ابن شحنه د ۸۹۰ق/ ۱۴۸۵م که بخشی از منطقه را در میراث داشته است.
اثری از آن به چشم نمیخورد. از خاک این تپه برای ساختن ظروف آبخوری استفاده میشده است.
امروزه بقایای این آثار سفالین به وفور در سطح تپه به دست آمده است که ظاهراً سابقة برخی از آن
ها به دوران
حتی
ها و آرامی
ها میرسد. مسجد جامع عمری شهر باب از دیگر آثار کهن منطقه به حساب میآید.
(۱) علی ابن اثیر، التاریخ الباهر، به کوشش عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره/بغداد، ۹۶۳م.
(۲) علی ابن اثیر، الکامل.
(۳) محمد ابن جبیر، رحلة، به کوشش دخویه، لیدن، ۹۰۷م.
(۴) ابوالفضل محمد ابن شحنه، الدر المنتخب، به کوشش عبدالله محمد درویش، دمشق، ۴۰۴ق/۹۸۴م.
(۵) محمد ابن شداد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش یحیی زکریا عباره، دمشق، ۹۹۱م.
(۶) عمر ابن عدیم، بغیة الطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۴۰۸ق/۹۸۸م.
(۷) عمر ابن عدیم، زبدة الحلب، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۳۷۰ق/ ۹۵۱م.
(۸) حمزه ابن قلانسی، تاریخ دمشق، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۴۰۳ق/ ۹۸۳م.
(۹) محمد ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق ابن عساکر، به کوشش مأمون صاغرجی، دمشق، ۴۰۹ق/۹۸۹م.
(۱۰) محمد ابن واصل، مفرج الکروب، به کوشش حسنین محمدربیع، قاهره، ۹۷۷م.
(۱۱) عبدالله ابوعبید بکری، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، بیروت، ۹۸۳م.
(۱۲) ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، ۸۴۰م.
(۱۳) یحیی انطاکی، تاریخ، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس، ۹۹۰م.
(۱۴) احمد بلاذری، انساب الاشراف، بغداد، مکتبة المثنی.
(۱۵) احمد بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، ۴۰۷ق/۹۸۷م.
(۱۶) خلیفة بن خیاط، التاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۳۸۷ق/۹۶۷م.
(۱۷) عبدالله محمد درویش، تعلیقات بر الدر المنتخب نک: هم، ابن شحنه؛
(۱۸) احمد قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره، ۳۸۳ق/۹۶۳م.
(۱۹) المعجم الجغرافی، به کوشش مصطفی طلاس، دمشق، ۹۹۲م.
(۲۰) موسوعة حلب المقارنة، به کوشش اسدی خیرالدین، حلب، ۴۰۳ق/۹۸۳م.
(۲۱) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۲۲) احمد یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر.
(۲۳) الیواقیت و الضرب فی تاریخ حلب، منسوب به ابوالفدا، به کوشش محمدکمال و فالح بکور، حلب، ۴۱۰ق/۹۸۹م.
(۲۴)محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری؛
(۲۵) ۱ EI؛
(۲۶) EI ۲.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بطنان»، شماره۴۹۲۸.