بصر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَصَر (به فتح باء و صاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای قوه بینائی، چشم و
علم،
بصیرت و بینایی است که برای
مبالغه و تعجب نیز از آن استفاده میشود.
این واژه به صورتهای مختلف در
آیات قرآن به کار رفته است.
بَصَر به معنای قوه بینائی، چشم و علم است.
در
صحاح گوید: بصر حسّ بینائی... و علم است.
راغب گفته: بصر هم به چشم گفته میشود و هم به قوه بینائی.
به مواردی از
بَصَر که در
قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
در اینجا چند مطلب شایان تحقیق و توضیح است؛ همانطور که گفته شد، بصر هم به چشم گفته میشود و هم به حسّ بینائی مثل:
(وَ ما اَمْرُ السّاعَةِ اِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ) «امر
قیامت نیست مگر مانند اشاره چشم.»
و مثل:
(اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا) «گوش و چشم و قلب همه مسئولند.»
در قرآن مجید ظاهرا بصر تنها در قوه بینائی به طوری که چشم منظور نباشد بکار نرفته است. گرچه اطلاق بصر به چشم به لحاظ بینائی آن است، ولی افعال آن اکثرا در معنی بینائی و دیدن به کار رفته است. مثل:
(وَ لَهُمْ اَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها) (و چشمانى كه با آن نمىبينند.)
و مثل:
(وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ) (و ما از شما به او نزديكتريم ولى نمىبينيد.)
جمع بصر ابصار است مثل:
(وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْاَبْصارَ وَ الْاَفْئِدَةَ) (و براى شما، گوش و چشم و
عقل قرار داد، تا
شکر به جا آوريد.)
اَبْصَار به معنی بصیرتها و معرفتها نیز آمده که در بند دوّم خواهیم گفت.
بصیرت به معنی بینائی دل است، راغب گوید: به درک قلب بصیرت و بصر (بر وزن فرس) گویند این معنی، مرادف
معرفت و درک است
و همان است که از صحاح و
اقرب الموارد نقل شد که یکی از معانی بصر، علم است.
طبرسی در
آیهی:
(اَدْعُوا اِلَی اللَّهِ عَلی بَصیرَةٍ اَنا) (من و پيروانم با بصيرت كامل، به سوى خدا دعوت مىكنيم.)
آن را معرفت و بینائی دل فرموده است. و از اینجاست که بصیرت را عقل و زیرکی معنی کردهاند.
در صحاح و
قاموس و غیره،
حجّت و دلیل را یکی از معانی بصیرت شمردهاند، این ظاهرا بدان جهت است که حجّت و دلیل سبب بصیرت و بینائی دل است، میشود گفت که نام مسبّب را به سبب گذاشتهاند.
جمع بصیرت، بَصَائِرُ و اَبْصَار هر دو آمده است مثل:
(قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ) (دلايل بصيرت آفرين از طرف پروردگارتان براى شما آمد.)
و آن پنج بار در قرآن تکرار شده و به معنی بصیرتها و دلیلهاست و مثل:
(اِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِاُولِی الْاَبْصارِ) (در اين، عبرتى است براى صاحبان بصيرت.)
ذوی البصائر و ذوی العقول گفتهاند
و مثل:
(فَاعْتَبِرُوا یا اُولِی الْاَبْصارِ) (پس
عبرت بگيريد اى صاحبان بصيرت!)
و مثل:
(وَ اذْکُرْ عِبادَنا اِبْراهیمَ وَ اِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ اُولِی الْاَیْدِی وَ الْاَبْصارِ) (و به خاطر بياور بندگان ما
ابراهیم و
اسحاق و
یعقوب را، صاحبان قدرت و بصيرت.)
صاحبان نیروها در طاعت حق و صاحبان بصیرتها بودند.
در اول این بند از راغب نقل شد که به درک دل بصیرت و بصر گویند.
بنابراین، ابصار باید جمع بصر به معنی چشم و بصر به معنی بصیرت هر دو باشد.
بَصُرَ از باب کرم یکرم و از باب علم یعلم به معنی علم آمده که یکی از معانی بصر است و از
باب افعال به معنی دیدن بکار رفته است.
در اقرب الموارد گوید: «بَصُرَ بِهِ (از دو باب فوق): علم به»
جوهری گوید: بَصُرْتُ بِالشَّیْءِ: علمته.
راغب گوید: در بصر به معنی بصیرت و علم گفته میشود اَبْصَرْتُ و بَصُرْتُ و در معنی دیدن بصرت کم گفته میشود بلکه ابصرت گویند.
علی هذا معنی
آیهی:
(بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ) این است که: «دانستم آنچه را که این مردم ندانستند»
چنانکه
زمخشری و بیضاوی آن را «دانستم» گفتهاند.
طبرسی در ذیل این
آیه در بحث لغت گفته: «بصر بالشّیء» در مقام علم گفته میشود و «ابْصَرَ» در مقام دیدن.
در
آیهی
(فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ) «بصرت» را دیدن معنی کردهاند یعنی: «
خواهر موسی او را از گوشهی دید»،
من گمان میکنم اینجا هم به معنی علم باشد یعنی خواهر موسی چون به کاخ فرعون نزدیک و یا وارد شد از جنب و جوش و رفت و آمد فهمید که صندوق موسی را گرفتهاند، بعد وارد منزل شد و دید درباره مرضعه درماندهاند گفت:
(هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلی اَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ) (آيا شما را به خانوادهاى راهنمايى كنم كه اين نوزاد را براى شما
کفالت مىكنند؟!)
و امّا اینکه گفتیم فعل بصر از باب افعال به معنی دیدن آمده شواهد آن از قرآن بسیار است، بلکه به استثنای دو
آیهی فوق و
آیه:
(یُبَصَّرُونَهُمْ) (آنها را به يكديگر نشان مىدهند)
که از باب تفعیل است، تمام افعال بصر در قرآن مجید از باب افعال بکار رفتهاند.
(اَ فَسِحْرٌ هذا اَمْ اَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ) (آيا اين
دوزخ كه مىبينيد
سحر است يا شما نمىبينيد؟!)
(لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ) (چرا چيزى را مىپرستى كه نه مىشنود و نه مىبيند.)
(وَ تَرَکَهُمْ فی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ) (و در تاريكیها رهايشان مىسازد، در حالى كه چيزى را نمىبينند.)
(بَلِ الْاِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَ لَوْ اَلْقی مَعاذِیرَهُ) (بلكه انسان از وضع خويش آگاه است،هرچند در ظاهر براى خود عذرهايى بتراشد)
بعضیها گفتهاند تاء «بَصِیرَةٌ» برای مبالغه است و بعضی آن را به معنی دلیل گرفته و گفته است: بلکه انسان شاهد و حجّت نفس خودش است هر چند عذرهایش را هم القاء کند
به نظر میآید که با ملاحظهی
آیهی قبل:
(یُنَبَّؤُا الْاِنْسانُ یَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ اَخَّرَ) (و در آن روز انسان را از آنچه كه از پيش و پشت سر فرستاده آگاه مىكنند.)
معنای اوّل بهتر باشد، زیرا در این
آیه فرموده:
روز قیامت انسان به آنچه عمل کرده خبر داده میشود، بعد در مقام اعراض میفرماید: بلکه انسان بر
نفس خود یکپارچه بصیرت و بینائی است هر چند در مقام دفاع عذرهائی هم بیاورد.
(قُلِ اللَّهُ اَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ اَبْصِرْ بِهِ وَ اَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ) (بگو: «خداوند از مدّت درنگ آنها آگاهتر است؛ غيب آسمانها و زمين تنها از آن اوست. خداوند چه بينا و شنواست! آنها هيچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند...»)
کلمه «اَبْصِرْ بِهِ وَ اَسْمِعْ» صیغهی تعجّب و به معنی «چه بینا چه شنوا» است چنانکه اهل تفسیر تصریح کردهاند، یعنی: (بگو خدا به آنچه توقّف کردهاند داناتر است،
غیب آسمانها و زمین برای اوست، چه بینا و چه شنواست جز او دوستی برایشان نیست.)
همچنین کلمهی «اَسْمِعْ بِهِمْ وَ اَبْصِرْ» در
آیه:
(اَسْمِعْ بِهِمْ وَ اَبْصِرْ یَوْمَ یَاْتُونَنا) «چه شنوا و بینایند روزی که پیش ما میآیند.»
بصیر به معنای بینا است:
(وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ) (و
خداوند به آنچه انجام مىدهند بيناست.)
(جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً) (او كسى است كه شب را براى شما آفريد تا در آن آرامش بيابيد؛ و روز را روشنى بخش تا به تلاش براى زندگى بپردازيد.)
(وَ آتَیْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً) (از جمله، ما به
قوم ثمود،
ناقه داديم)
کلمهی «مبصر و مبصرة» را در دو آیهی فوق و نحو آن، روشن و آشکار معنی کردهاند.
جوهری درباره
آیهی:
(فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَةً) (و هنگامى كه آيات روشنى بخش ما به سراغ آنها آمد.)
از
اخفش نقل میکند که مبصرة را بینائیدهنده گفته است.
به نظر نگارنده: این معنی از همه بهتر است و راغب نیز آن را از بعضی نقل کرده.
علی هذا «مبصر»
اسم فاعل از باب افعال و متعدی است و مادّه بصر از این باب لازم و متعدی هر دو آمده است.
«
نهار» را از آن جهت مبصر گوئیم که بینائی است «ناقة و آیات» را مبصرة گوئیم زیرا که بینائی میدهند و با بصیرت میکنند.
تبصرة یعنی بینائی دادن، واضح نمودن
(تَبْصِرَةً وَ ذِکْری لِکُلِّ عَبْدٍ مُنیبٍ) (تا سبب بينايى و يادآورى براى هر بنده توبهكارى باشد!)
(فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرینَ) (از اين رو آنان را از راه خدا باز داشت در حالى كه بينا بودند. (و حق را مىشناختند))
مجمع البیان آن را عقلاء معنی کرده یعنی (با آنکه عاقل و متمکن از دقّت و اعمال نظر بودند
شیطان از
راه خدا بازشان داشت).
صاحب
المیزان فرموده: مراد آن است که پیش از فریب شیطان اهل
توحید بودند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بصر»، ج۱، ص۱۹۵.