که در آغاز در بصره و از تربیت یافتگان مکتبمعتزله بصره به شمار میآمد ولی معروف به بغدادی میباشد. از تاریخ تولد وی اطلاع دقیقی در دست نیست ولی مسلما متولد قرن دوم هجری میباشد. وی مکتباعتزال را از بشر بن سعید و عثمان زعفرانی که از شاگردان واصل بن عطاء بودند گرفت و به بغداد رفت و مکتبمعتزلهبغداد را بنیان گذاشت.
ابوسهل شاعری توانا هم بوده که برخی کتبکلام و فقه را به نظم درآورد. روش او در شاعری مسمط و مزدوج بوده است. مسمط در اصطلاح، شعری است که دارای چند بند متحد الوزن بوده و هر بند قافیه مشخصی داشته باشد و فقط آخرین مصرع هر بیت قافیه اش با مصرعهای پایانی پیشین متفاوت باشد. تجنیس مزدوج یا مکرر این است که در آخر ابیات یا اسجاع دو لفظ متناجس پهلوی یکدیگر بیایند و اگر در صدر لفظ زیادتی باشد روا باشد.
بشر متمایل به شیعه بوده است. به همین دلیل در دوره خلافتهارون الرشید، به زندان افتاد و در زندان قصیدهای مشتمل بر چهل هزار بیت سرود و در آن آراء و عقاید مخالفینش را رد نمود. اما در دوره خلافت مامون، عزیز و مقرب بود. او یکی از امضا کنندگان عهدنامه ولایتعهدی امام رضا (علیهالسّلام) میباشد.
بشر نسبت به ابوهذیل بدگمان بود و او را متهم به نفاق و دوروئی میکرد. ابوهذیل محمد بن هذیل بن عبیدالله معروف به علاف در سال ۱۳۱ ق متولد شد و در سال ۲۰۶ ق در سامرا درگذشت. وی شاگرد عثمان بن خالد طویل بود و پیروان او را هذیلیه مینامند. در بیان صفات او میگفت: ابوهذیل نادانی را در صورتی که مردم او را دانا بدانند، بیشتر دوست دارد (تا آنکه دانا باشد و مردم او را نادان بخوانند) و پست فطرتی را بیشتر از آن دوست دارد که بزرگوار باشد ولی مردم او را پست شمارند و داشتن درون سخیف (کم عقل و سبک) را بر منظر سخیف ترجیح میدهد و او را فردی میدانست که جهت خوشایند مردم زندگی میکند.