بز در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بز، یکی از حیوانات چهارپا میباشد.
واژه «مَعْز» به معنای بز در
قرآن فقط یک بار
به کار رفته است؛ اما واژه «غَنَم» به معنای
گوسفند که شامل بز نیز میشود
در سه جای قرآن به کار رفته، و همینطور در آیات فراوانی در ضمن واژه «
اَنعام » (بز،
میش،
گاو و
شتر) به بز و فواید آن اشاره شده است؛ همچنین بز از موارد قربانی است که در قرآن با واژههای «هَدْی» و «نُسُک»
به آن اشاره شده است.
قرآن ضمن تصریح به
حلال بودن
گوشت بز
آن را در کنار
چارپایان دیگر، ازنعمتهای بزرگ و پرفایده
خداوند شمرده
و توجه به آنها را موجب پیبردن به
تدبیر الهی دانسته است.
بز، قبل از
ظهور اسلام در بین عربهای
حجاز مورد توجه بوده و بر اثر فواید گوناگونی که برای آنان داشت به عنوان یکی از ارکان اقتصادی جامعه محسوب میشد. از
گوشت و
پیه بز برای خوردن، از
شیر آن برای نوشیدن و ساختن
پنیر،
کره،
ماست و...، از موی آن برای ساختن وسایل
خانه و
لباس و بالاخره از
پوست آن برای ساختن
چادر صحرایی، نیام
شمشیر،
مشک آب،
دلو،
سفره طعام،
خورجین و... استفاده میشد
، افزون بر این برخی به
مطالعه در فواید پزشکی این
حیوان پرداخته و برای هریک از اجزای بز خواصی معرفی کردهاند که موجب حفظ سلامت
انسان یا شفای برخی امراض وی میگردد.
چون بز نسبت به
میش هم
علف کمتری میخورد و هم شیر و پیه بیشتری دارد
بیاباننشینان به نگهداری و پرورش آن علاقه بیشتری داشتند.
۱. در دوران
جاهلیت، عربها به
تقلید از پدرانشان، احکام خاصی برای بعضی از حیوانات و از جمله بز قرار داده و آن احکام را به
خداوند نسبت میدادند
و در نتیجه آن
احکام، گاهی خوردن
گوشت برخی
چارپایان حلال گوشت را حرام میدانستند. خداوند ضمن باطل دانستن این احکام،
اعتقاد به آنها را جاهلانه شمرده و صدور آنها از طرف خویش را نفی کرده است:«و مِنَ الاَنعمِ حَمولَةً وفَرشًا کُلوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ... ثَمنِیَةَ اَزوج مِنَ الضَّأنِ اثنَینِ ومِنَ المَعزِ اثنَینِ قُل ءالذَّکَرَینِ حَرَّمَ اَمِ الاُنثَیَینِ اَمَّا اشتَمَلَت عَلَیهِ اَرحامُ الاُنثَیَینِ نَبِّونی بِعِلم اِن کُنتُم صدِقین • ومِنَ الاِبِلِ اثنَینِ و مِنَ البَقَرِ اثنَینِ...».
بسیاری از مفسران مراد از
واژه «فَرشاً» را که
کنایه از حیوانات کوچک و غیر بارکش است یا همان بز و میش دانسته یا حداقل بز و میش را از مصادیق آن به حساب آوردهاند.
در این صورت دو آیه بعدی تفصیل «حَمولَةً و فَرشاً» خواهد بود.
در این دو آیه به شمارش
چارپایان حلال گوشت، تحت ۴ عنوان
میش، بز،
شتر، و
گاو پرداخته شده و مجموع آنها به عنوان ۸ زوج معرفی شده است. کلمه «زوج» در
زبان عربی به دو صورت به کار میرود:
الف. به هر یک از نر و ماده به تنهایی یک زوج گفته میشود که در نتیجه مجموع
نر و
ماده دو زوج میشوند، زیرا نر، زوجِ ماده و ماده، زوجِ نر است.
ب. به مجموع نر و ماده، یک زوج گفته میشود.
مفسران گفتهاند که مراد از «... و مِنَ المَعزِ اثنَینِ...» همانند دیگر موارد مذکور در آیه (میش، شتر و گاو) بز نر و بز ماده است
، بنابراین کلمه «زوج» در آیه به معنای نخست به کار رفته و مراد از ۸ زوج، ۸ فرد است؛ اما در روایتی از
امامصادق (علیهالسلام) در ذیل این آیه منظور از «... ومِنَ المَعزِ اثنَینِ...» بز اهلی و بز وحشی دانسته شده
و در این صورت
کلمه «زوج» در آیه به معنای دوم به کار رفته است، زیرا بز نر و مادّه اهلی یک زوج، و بز نر و ماده وحشی یک زوج بوده و مجموع آنها دو زوج میشود. در این صورت ۸ زوج مذکور در آیه شامل ۱۶ فرد خواهد بود.
۲. در دوران جاهلیت، خوردن جنین
چارپایان را در صورتی که زنده به دنیا میآمد برای مردان
حلال و برای زنان
حرام میدانستند؛ ولی اگر
مرده به
دنیا میآمد، هم برای مردان و هم برای زنان
حلال میدانستند:«وقالوا ما فی بُطونِ هذِهِ الاَنعمِ خالِصَةٌ لِذُکورِنا ومُحَرَّمٌ عَلی اَزوجِنا واِن یَکُن مَیتَةً فَهُم فیهِ شُرَکاءُ...»،
ازاینرو خداوند پس از بیان حلیت
گوشت چارپایان برای زدودن هر نوع شبههای، به
حلالبودن
جنین آنها نیز تصریح میفرماید:«اَمَّااشتَمَلَت عَلَیهِ اَرحامُ الاُنثَیَینِ...».
۳. گرچه خوردن
پیه بز و دیگر
چارپایان در اصل
حلال است؛ اما خداوند مقداری از پیه آنها را بر یهودیان حرام فرموده بود:«و مِنَ البَقَرِ والغَنَمِ حَرَّمنا عَلَیهِم شُحومَهُما اِلاّ ما حَمَلَت ظُهورُهُما اَوِ الحَوایا اَو مَا اختَلَطَ بِعَظم».
علت این
تحریم، بعضی از گناهان
بنیاسرائیل بود:«ذلِکَ جَزَینهُم بِبَغیِهِم».
۴. یکی از
واجبات حجّ، قربانی کردن است:«فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ».
برای
قربانی که در
قرآن با
واژه «هَدْی» به آن اشاره شده میتوان هر یک از
چارپایان مذکور (
میش، بز،
گاو و
شتر ) را برگزید، گرچه فقها بهترین قربانی را شتر و سپس گاو دانستهاند. بز قربانی باید دارای شرایطی مانند سلامت جسمانی و ورود به سن دو سالگی بوده،
مستحب است نر و فربه باشد.
خداوند، بز و
چارپایان دیگر را دارای فواید و منافع فراوانی برای
انسان میداند:«و اِنَّ لَکُم فِی الاَنعمِ لَعِبرَةً».
در برخی آثار تلاش برای شمارش فواید و خصوصیات گوناگون این
حیوان دیده میشود.
همچنین توجه به نعمتهای خداوند از قبیل
چارپایان،
انسان را به سوی
تقوا و
اطاعت از او سوق میدهد. «واتَّقُوا الَّذی اَمَدَّکُم بِما تَعلَمون • اَمَدَّکُم بِاَنعم وبَنین».
از جمله فواید بز که در قرآن به آنها تصریح شده عبارت است از:
استفاده از
گوشت و
پیه بز برای خوردن:«... و مِنها تَأکُلون»،
استفاده از
شیر آن برای نوشیدن:«... نُسقیکُم مِمّا فی بُطونِها...»،
استفاده از پوست آن برای ساختن خیمه صحرایی:«... و جَعَلَ لَکُم مِن جُلودِ الاَنعمِ بُیوتًا تَستَخِفّونَها یَومَ ظَعنِکُم ویَومَ اِقامَتِکُم...»
و استفاده از موی بز برای ساختن وسایل
منزل و
لباس :«... و اَشعارِها اَثثًا و مَتعًا اِلی حین».
التبیان فی تفسیر القرآن؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ حیات الحیوان الکبری؛ روضالجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سلسلة الینابیع الفقهیه؛ عجائب المخلوقات والحیوانات و غرائبالموجودات؛ الکافی؛ کتاب الحیوان؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المیزان فی تفسیرالقرآن.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بز».