برقع (روبندی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برقوع یا برقع (
روبند زنان)،
روبندی می باشدکه
زنان مسلمان از آن استفاده می کردهاند .
بُرْقَع (بُرْقُع / بُرْقُوع ) در اصل،
عربی است و در متون کهن عرب، چون دیوان متنبّی و ابوالعلاء معرّی و صحاح جوهری، به معنای جهاز ستور و روبندزنان عرب به کار رفتهاست.
مطابق آنندراج
، ایرانیان، برقع را به معنای مطلقِ
روبند به کار میبرند .
این کلمه در آثار کهن
فارسی ، چون
حدود العالم ،
تاریخ بیهقی و
دیوان ناصرخسرو ، بیشتر به معنای
روبند ستور استعمال میشده، اما از قرن ششم به بعد که زبان
شعر فارسی به نرمی و سلاست نزدیک و مناسب قالب
غزل شده، کلمه برقع نیز در اشعار تغزّلی بویژه در تشبیهات و استعاره ها، بیشتر به معنای
روبند زنان و شاهدان آمده و با الفاظی چون زدن، برافکندن، بستن، برداشتن، فروهشتن، دریدن و...همراه شده است
برقوع به زنان شهری اختصاص داشته و چهره زنان
روستایی چون پیرزنان
شهرنشین ، گشوده بوده است .
درباره شکل و طرز دوخت
روبند ستوران اطلاعی در دست نیست، اما شکل، نحوه دوخت و تزیین و چگونگی پوشیدن برقع (به معنای
روبند زنان) در سرزمینهای اسلامی و در زمانهای مختلف، بسیار متنوّع بودهاست .
اگر از تعبیر «برافکندن برقع از چهره مهر»، در
شاهنامه فردوسی چشم بپوشیم، قطعاً از استعمال گسترده واژه برقع در اشعار خاقانی،
نظامی و
عطار دانسته میشود که سابقه استفاده از برقع در
ایران ، دست کم به قرن ششم میرسد.در قرنهای بعد، آشکارا و بهطور مشخص از این پوشش در منابع یاد شده است، چنانکه ابن بطوطه
در نیمه اول سدة هشتم از زنان برقع پوش (متبرقعات)
شیراز بصراحت سخن به میان آورده است .
امروزه نیز زنان
بلوچ و عربْ زبان ایران در سواحل و جزایر
خلیج فارس از برقعهای
سیاه ، قرمز، نارنجی و طلایی استفاده میکنند.برقع شیعیان سیاه و برقع سنّیان به رنگهای دیگر است.برقع قرمِز زنان بلوچ مستطیل است و برای چشمها دو مستطیل کوچک باز کرده اند.این برقوع تمام پیشانی را تا روی بینی میپوشاند.
زنان روستایی
میناب برقع مشکی دارند که دور آن نوار قرمز دوخته میشود .
زنان
قشم و
بندرعباس نیز برقع مشکی بر چهره میبندند که به آن برکه میگویند.قسمت بالای آن ابروان را میپوشاند و یک خط مستقیم یا منحنی از پایین بینی به بالای گوشها به جانب نوار بالای برقع میرود.پارچه این برقع،
مشکی و با نیل رنگ شده است.برای بستن برقع ابتدا نواری توری به طول یک مترونیم دور سر و زیرچانه میبندند و پس از آن برقع بسته میشود .
دُزی
درباره برقع رایج در شیراز و ماوراءالنهر، نقل قولهایی آورده که بیشتر وصف «
روبنده » و «
چادر » ایرانی است تا برقع خاص رایج در جنوب
ایران .
در
امارات متّحدة عربی ، بیشتر زنان از برقع استفاده میکنند.جنس برقع آنان از کتان سیاه، نرم و لطیف است که آن را با نیل
هندی یا
عمانی رنگ میکنند تا درخشش پیدا کند.برای درست کردن برقع، پارچه را به اشکالی می بُرند و دور آن را دست دوزی میکنند و از نوار کتان قرمز یا نخ نقره ای برای بستن و گره زدن برقع به پشت سر استفاده میکنند.اگر نوار از
کتان باشد، نوار سمت راست ۳۰ تا ۴۰ و نوار سمت چپ ۱۸ تا ۲۲ سانتیمتر است و اگر از نقره باشد، سمت راست ۶۵ تا ۷۵ و سمت چپ ۱۸ تا ۲۲ سانتیمتر است.در وسط برقع چوب مسطح و باریکی میان دو لایه پارچه قرار میدهند تا خط بینی را بپوشاند.هنگامی که برقع از چهره برداشته میشود، این چوب محلّ تا کردن برقع است که نوار برقع دور آن بسته میشود.برقع، ابروان و بینی و لبها را میپوشاند و مقداری از آن، به اقتضای سن و سلیقه، برای چشمها باز گذارده میشود.عرض قسمتی که ابروان را میپوشاند و اندازه ای که برای چشمها باز گذاشته میشود و نیز انحنایی که فکّ پایین را میپوشاند، در برقعها متفاوت است.در جشنهای مهم، مانند
عروسی ، برقعهایی آراسته به سکّه های
طلایی (سکّه نما)، بر چهره مینهند.زنانی که برقع بر صورت دارند، هنگام خوردن و آشامیدن، با دست چپ برقع را از روی بینی و دهان به طرف بالا میبرند.زنان و مردان امارات متحده عربی به برقع به عنوان
سنّت و عادت مینگرند و عقیده دارند نیلی که با آن برقع رارنگ میکنند، «نور حضرت یوسف را دارد» و حتّی رنگی که به چهره منتقل میشود، «بر نور صورت میافزاید»
در
عربستان سعودی ، برقع را برقع میلایه و نقاب مینامند و بیشتر،
زنان عشایر و روستایی آن را به صورت میگذارند.در آنجا برقع را از پارچة تنزیب سفید آهاردار تهیه میکنند.روی برقع
گلدوزی بسیار انجام میشود.درازای آن گاه تا سینه و گاه تا زمین میرسد.شکل آن اغلب مستطیل است که با دو یا سه بند به دور سر، کنار
شقیقه ،
چشم و
گوش ، بسته میشود.در منطقه
عَسیر تزیینات برقع شامل گلدوزی ابریشمی به رنگ قرمز و
مروارید دوزی است.در
حجاز ،
نقاب نیز مستطیل و گلدوزی روی آن با ابریشم نارنجی است و از سکّه های
زرین و
سیمین و مروارید سفید برای تزیین آن استفاده میکنند.گاه نیز به جای مروارید، تکمه های
سفید روی نقاب میدوزند .در انتهای پایینی آن بندهای چرمی دوخته میشود .در
عربستان و فلسطین به جای چوب وسط سکههایی روی
برقع میدوزند یا تعداد زیادی از وسط بند میکنند که از روی بینی تا پایین به اشکال مختلف امتداد مییابد .
برقع در جنوب
فلسطین و
نوار غزه و منطقه بئرالشبع و صحرای نگو نیز رایج است و شامل سربندی است به نام
عِصابه یا عَصْبه که
ابروان را میپوشاند و قسمتی که با دست دوزی تزیین شده، به وسط
سربند متصل است .این قسمت به شکل عدد ۸ از بالای بینی به طرف گونهها میآید و دو انتهای آن به دو بند دوخته میشود . این قسمت پارچه ای ممکن است به زنجیری دوخته شود که در بالای گوش به سربند وصل میشود.بدین ترتیب، دو نیم
دایره برای چشمها باز شده است. سکّهها را به فواصل یک یا نیم سانتیمتر از یکدیگر یا به صورت انبوه و از روی بینی تا کنار گوش بر حاشیة برقع میدوزند .
در
قطر برقع را
بَتولَه مینامند.پارچة آن
مشکی وآغشته به نیل است.بتوله صورت را تا
چانه میپوشاند و فقط با یک بند در پشت
سر بسته میشود.
زنان
مرفّه جامعه برقسمت بالای بتوله چند رج سکّه، روی خط ابرو و کنار صورت تا روی گوشها، می دوزند.به گفته دزی
تا قرن یازدهم از برقع اثری نبوده و تنها از اوایل قرن دوازدهم شواهدی از آن به دست آمده است.زنان دورة ممالیک (۶۵۰ـ۹۲۳) برقعی از کتان سیاه داشتهاند که
صورت را تا چانه میپوشانده .عبدالرازق قیمت آن را در ۷۱۱ و ۹۱۷ نیز ذکر کرده است.
در میان
عشایر مصری نوعی نقاب رایج بوده که بی شباهت به برقع نیست؛ و آن پارچه ای است که دو بریدگی برای دیدن چشمها دارد.در سدة دوازدهم /هجدهم کنت دوشابرل، سفرنامه نویس فرانسوی، از برقع به عنوان «پرده ای از کتان سفید نازک» که زنان در خارج از خانه از آن استفاده میکنند، نام برده است .
ویت مَن تصویری از یک زن مصری طبقه متوسط نشان داده که برقعی سیاه، چهره و نیمی از بدنش را پوشانده است
.ترنر در معرفی جامه زنان طبقه پایین جامعه، می نویسد: پرده ای از پارچه سیاه نخی یا
ابریشمی است که از روی پیشانی با شیئی زینتی از
طلا یا
نقره یا
مفرغ به چارقد متصل و آویزان میشود که تمام صورت را غیر از چشمها میپوشاند و گاه تا روی
سینه و زانوان میرسد.
لین برقع زنان طبقه متوسط و بالای
جامعه را چنین وصف میکند:
پارچه سفید درازی است که تمام
صورت را، جز چشمها، می پوشاند و تقریباً تا روی پاهامی افتد.حاشیه بالای آن با نوار باریکی که از روی
پیشانی میگذرد، بسته میشود.زینتهای برقع در قسمت پیشانی، غالباً مرواریدهای بدلی و سکه های کوچک طلا (یا طلانما) یا دانه های
مرجان و سکه های نقره است.از این رایجتر یک جفت
زنجیر مفرغ یا نقره است که به دو گوشه بالای برقع وصل شده است .
بازماندگان
خاندان پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم برقع سبز میپوشیدند .
(۱) ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۲) ابن منظور، لسان العرب، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۳) شمس الدین محمد حافظ، دیوان غزلیات مولانا شمس الدین محمد خواجه حافظ شیرازی، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۴) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۵) راینهارت پیتران دُزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ترجمه حسینعلی هروی، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۶) مصلح بن عبدالله سعدی، متن کامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۷) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۸) محمدبن ابراهیم عطّار، دیوان عطّار، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۶۲ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله « برقوع»، شماره۹۹۸.