• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بررسی حدیث ثقلین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«حدیث ثقلین» از پرآوازه‌ترین احادیث گنجینه‌های حدیث مسلمانان است و دانشمندان و بزرگان مذاهب اسلامی در کتاب هایشان، اعم از صحاح و سنن و مسانید و تفاسیر و سیره‌ها و تواریخ و لغت و غیر این‌ها، از این حدیث یاد کرده‌اند. شیعیان این حدیث صحیح و متواتر را یکی از دلائل امامت و وصایت بلافصل حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌دانند و آن را به هشتاد و دو طریق، با عبارات گوناگون از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت کرده‌اند.



واژه «ثقلین» دوگونه خوانده می‌شود؛ گاه بر وزن «حرمین» که مفرد آن «ثقل» است، خوانده می‌شود، به معنای چیز گرانمایه و پرارزش و به معنای متاع مسافر نیز آمده است و گاه بر وزن «سبطین» به معنای شیء سنگین وزن می‌آید. برخی از محققان اولی را به معنای گرانمایه معنوی و دومی را به معنای اعم گرفته‌اند.
واژه «ثقلان» در کلام الهی درباره «جن و انس» به کار رفته و در سخن پیامبر بیانگر «قرآن و عترت» است.


«حدیث ثقلین» از پرآوازه‌ترین احادیث گنجینه‌های حدیث مسلمانان است و دانشمندان و بزرگان مذاهب اسلامی در کتاب هایشان، اعم از صحاح و سنن و مسانید و تفاسیر و سیره‌ها و تواریخ و لغت و غیر این‌ها، از این حدیث یاد کرده‌اند. شیعیان این حدیث صحیح و متواتر را یکی از دلائل امامت و وصایت بلافصل حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌دانند و آن را به هشتاد و دو طریق، با عبارات گوناگون از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت کرده‌اند.
[۵] جعفری، محمدمهدی، دایره المعارف تشیع، مدخل حدیث ثقلین.
اهل سنت نیز این حدیث را معتبر دانسته و آن را از ده‌ها طریق و از بیست و اندی صحابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت کرده‌اند. «سخاوی شافعی» (شمس الدین ابی الخیر) متوفای ۹۰۲ ق، در کتاب «استجلاب ارتقاء الغرف» و «سمهودی شافعی» متوفای ۹۱۱ ق، در کتاب «جواهر العقدین»، پس از نقل حدیث شریف ثقلین به روایت «زید بن ارقم»، «ابوسعید خدری»، از مسلم و ترمذی و دارمی و نسایی و ابی یعلی و ابن خزیمه و طبرانی و حاکم و ضیاء مقدسی ـ که همه آن‌ها از مشاهیر و بعضا از امامان اهل سنت به شمار می‌روند ـ آن را به تفصیل از بیش از بیست صحابی روایت کرده‌اند. نام‌های صحابیان راوی، به نقل سخاوی عبارت است از: زید بن ارقم، ابوسعید خدری، جابر. حذیفه بن السید، خزیمه بن ثابت، سهل بن سعد، ضمره (الاسلمی)، عامر بن لیلی (الغفاریعبد الرحمن بن عوف، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، عدی بن حاتم، علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، ابی ذر، ابی رافع، ابی شریح الخزاعی، ابن قدامه الانصاری، ابی هریره، ابی الهیثم بن التیهان، و مردانی از قریش و‌ ام سلمه و‌ ام هانی دختر ابی طالب.

۲.۱ - اسناد حدیث

مرحوم علامه میرحامد حسین هندی، اسناد این حدیث را در منهج دوم کتاب گرانسنگ «عبقات الانوار فی امامه الائمه الاطهار علیه‌السّلام» که به چاپ جدید، بر صد جلد بالغ می‌شود». به تفصیل آورده است و استاد حسین میلانی آن را تحت عنوان «خلاصه العبقات» تلخیص نموده و راویان آن را تا قرن چهارده یاد کرده است؛ همچنین فصل بزرگی را برای توثیق راویان و تایید آن‌ها و اثبات تواتر حدیث ـ مستند به گفتار بزرگان اهل سنت ـ اختصاص داده و گفته‌های معدود مخالفان را استادانه به نقد کشیده است.
صاحب عبقات راویان این حدیث را که روایت آن‌ها ثبت شده، برشمرده و از امام علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) و حسن بن علی (علیه‌السّلام) یاد کرده است.
[۸] علی حسین، میلانی، خلاصه العبقات، حدیث ثقلین، دار النقریب بین المذاهب الاسلامیه، القاهره.


۲.۲ - اختلاف در الفاظ حدیث

گفتنی است حدیث شریف «ثقلین» در مقاطع و زمان‌ها و مکان‌های گوناگونی از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صادر شده و با اختلاف‌هایی در الفاظ نقل گردیده است که عموما در الفاظی چون «کتاب»، «عترت» و «اهل بیت» مشترک‌اند و «دیگر» الفاظ، در صدر و ذیل روایات اختلافاتی دیده می‌شود. مقاطعی که این حدیث از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده عبارت است از: غدیر خم در راه بازگشت پیامبر از حجه الوداع (مسلم و نسایی)، در ایام حج و روز عرفه جحفه، در بیماری وفات ، در حجه الوداع در مسجد خیف هنگام بازگشت از طائف و پس از فتح مکه.
[۱۵] هیثمی ملکی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۸۹.


۲.۳ - حدیث در کتاب صحیح مسلم

در کتاب «صحیح مسلم» که از معروف‌ترین منابع دست اول اهل سنت است چنین آمده «قام رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یوما فینا خطیبا بماء یدعی خما بین مکه و المدینه، فحمدالله و اثنی علیه و وعظ و ذکر ثم قال: اما بعد، الا ایها الناس فانما انا بشر، یوشک ان یاتی رسول ربی فاجیب، و انی تارک فیکم الثقلین، اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور، فخدوا بکتاب الله و استمسکوا به فحث علی کتاب الله و رغب فیه، ثم قال و اهل بیتی، اذکر کم الله فی اهل بیتی، اذکر کم الله فی اهل بیتی، اذکر کم الله فی اهل بیتی...» پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در میان ما برخواست و خطبه خواند، در محلی که آبی بود به نام «خم» (غدیر خم) که در میان مکه و مدینه قرار داشت. پس حمد خدا را به جا آورد و بر او ثنا گفت و موعظه کرد و پند و اندرز داد؛ سپس فرمود: اما بعد، ‌ای مردم! من بشری هستم و نزدیک است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را اجابت کنم و من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار می‌گذارم؛ نخست، کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، پس کتاب خدا را بگیرید و به آن تمسک جویید ـ پیامبر درباره قرآن تشویق و ترغیب فراوانی کرد ـ سپس فرمود: و اهل بیتم را؛ به شما توصیه می‌کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه می‌کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه می‌کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید (اشاره به این که مسئولیت الهی خویش را درباره آنان رعایت کنید)...»

۲.۴ - روایت دیگری از حدیث ثقلین

در کتاب معروف سنن ترمذی (صحیح ترمذی)، در بحث مناقب اهل بیت (علیه‌السّلام) از قول «جابر بن عبدالله» می‌خوانیم: «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را هنگام حج، روز عرفه دیدم که بر شتر مخصوص خود سوار بود و خطبه می‌خواند. شنیدم که می‌فرمود: یا ایها الناس! انی قد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا؛ کتاب الله و عترتی، اهل بیتی ای مردم! من در میان شما دو چیز گذاردم که اگر آن‌ها را بگیرید (و دست به دامن آن‌ها بیاویزید) هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم» سپس ترمذی می‌افزاید: همین معنا را ابوذر و ابوسعید خدری و زید بن ارقم و خدیفه نیز روایت کرده‌اند.
همو پس از نقل این روایت با کمی فاصله، از ابوسعید و زید بن ارقم نقل می‌کند که هر دو گفتند: «قال رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی؛ احدهما اعظم من الاخر ما کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض، و عترتی اهل بیتی، و من یفترقا حتی یردا علی الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود، من در میان شما چیزی به یادگار می‌گذارم که اگر به آن تمسک جویید، بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد؛ یکی از آن دو بزرگ تر از دیگری است؛ کتاب خدا که ریسمانی است کشیده شد از آسمان به سوی زمین و (دیگر) عترتم ـ اهل بیتم ـ واین‌ها هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند؛ پس ببینید بعد از من، چگونه درباره آنها رفتار خواهید کرد».
روایات دیگر این حدیث، چنان که ذکر شد، در لفظ و محتوا نزدیک و شبیه به هم می‌باشند، لذا از ذکر آن‌ها خودداری می‌کنیم.
[۲۰] جعفری، محمدمهدی، دایره المعارف تشیع، مدخل حدیث ثقلین.



این حدیث شریف خطوط مهمی را در برابر مسلمانان ترسیم می‌کند که به قسمتی از آن‌ها اشاره می‌شود:
۱. قرآن و اهل بیت (علیه‌السّلام) همیشه همراه یکدیگر و جدای ناپذیرند و آن‌ها که طالب حقایق قرآن‌اند، باید به اهل بیت (علیهم‌السّلام) رجوع کنند.
۲. همان گونه که پیروی از قرآن بدون هیچ گونه قید و شرط بر همه مسلمانان واجب است، پیروی از اهل بیت (علیهم‌السّلام) نیز بدون قید و شرط واجب می‌باشد.
۳. اهل بیت (علیهم‌السّلام) معصوم‌اند؛ زیرا جدایی ناپذیر بودن آن‌ها از قرآن از یک سو و لزوم پیروی بدون قید و شرط از آنان از سوی دیگر، دلیل روشنی بر معصوم بودن آن‌ها از خطا و اشتباه و گناه است؛ چرا که اگر آن‌ها گناه یا خطایی داشتند از قرآن جدا می‌شدند، و پیروی از آنان، مسلمانان را از ضلالت و گمراهی بیمه نمی‌کرد و این که می‌فرماید: با پیروی از آنان در برابر گمراهی‌ها مصونیت دارند، (لن تضلوا) دلیل روشنی بر عصمت آن‌ها است.
۴. پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این حدیث شریف فرمود: «این دو همیشه با هم هستند تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند، این به خوبی نشان می‌دهدکه در تمام طول تاریخ اسلام فردی از اهل بیت (علیه‌السّلام) به عنوان پیشوای معصوم وجود دارد و همان گونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است، آن‌ها نیز همیشه چراغ هدایت‌اند، پس باید کاوش کنیم و در هر عصر و زمان آن‌ها را بیابیم؛ این مطلبی است که برخی از دانشمندان اهل سنت مانند «سمهودی»، بدان تصریح کرده است.
[۲۲] نقوی، سید حامد، خلاصه عبقات الانوار، ج۲۲، ص۲۸۵.

۵. از این حدیث شریف استفاده می‌شود که جدا شدن یا پیشی گرفتن از اهل بیت (علیهم‌السّلام) پایه گمراهی است و هیچ انتخابی را نباید بر انتخاب آن‌ها مقدم داشت.
۶. آن‌ها از همه افضل و اعلم و برترند.


حدیث ثقلین؛ حدیث متواتر ثقلین و کتاب عظیم؛ ثقلین؛ جایگاه ثقلین؛ محوریت ثقلین.


۱. مصطوفی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، مادة ثقل.    
۲. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ماده ثقل.    
۳. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ماده ثقل.    
۴. رحمن/سوره۵۵، آیه۳.    
۵. جعفری، محمدمهدی، دایره المعارف تشیع، مدخل حدیث ثقلین.
۶. امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۶۵.    
۷. علی حسین، میلانی، خلاصه العبقات، ج۱، ص۳۰۹.    
۸. علی حسین، میلانی، خلاصه العبقات، حدیث ثقلین، دار النقریب بین المذاهب الاسلامیه، القاهره.
۹. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳.    
۱۰. احمد بن شعیب نسائی، خصایص نسایی، ص۹۶.    
۱۱. ترمذی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۶۶۲، حدیث ۳۷۸۶، دار احیاء التراث العربی.    
۱۲. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، فی معرفه الصحابه، ج۳، ص۱۳۷.    
۱۳. هیثمی ملکی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ج۲، ص۴۳۹.    
۱۴. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ۲۳، ص۱۲۹.    
۱۵. هیثمی ملکی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۸۹.
۱۶. نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳، حدیث ۲۴۰۸.    
۱۷. ترمذی، محمد، صحیح ترمذی، ج۵، ص۶۶۲، حدیث ۳۷۸۶.    
۱۸. ترمذی، محمد، صحیح ترمذی، ج۵، ص۶۶۳، حدیث ۳۷۸۸.    
۱۹. نقوی، سید حامد، خلاصه عبقات الانوار، حدیث ثقلین.    
۲۰. جعفری، محمدمهدی، دایره المعارف تشیع، مدخل حدیث ثقلین.
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۹، ص۶۲-۷۱، مطبوعاتی هدف، قم.    
۲۲. نقوی، سید حامد، خلاصه عبقات الانوار، ج۲۲، ص۲۸۵.
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۹، ص۷۵-۷۶.    



سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «ثقلین دو گوهر گرانبها» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۲/۲۲.    






جعبه ابزار