بردالعجوز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَرْدُالْعَجوز (بَرْدِ عَجوز / اَیّامُ الْعَجوز / اَیّامُ الشَّهلة)، نام چند روز متوالی ـ اغلب هفت یا پنج
روز ـ در اواخر
زمستان که معمولاً
هوا بسیار
سرد و متغیر و با
باد همراه است.
روزهای بَرْدُالْعَجوز، که در
ایران و کشورهای حوزه شرقی و جنوبی
دریای میانه (
مدیترانه ) معروف است، پس از
زمهریر میآید
و به آن «سرمای پیرزن» نیز میگویند.
کوشیار گیلانی در زیج جامع میگوید: «ایام العجوز هفت روز باشد، اولش بیست و ششم از شُباط بود»؛ و چون
شباط در سالهای غیر کبیسه ۲۸ روز و در سالهای
کبیسه ۲۹
روز است، این ایام در سالهای غیر کبیسه سه روز آخر شباط و چهار روز اول آذار و در سالهای کبیسه، چهار روز آخر شباط و سه روز اول آذار است.
هر کدام از این روزها نزد
عربها نامی دارد که عبارت است از:
۱) صِنّ، سرما در آن شدت دارد؛ ۲) صِنَّبْر (باد سرد)؛ ۳) وَبْر، آثار این ایام را از میان میبرد؛ ۴) آمِر (فرمان دهنده)، مردم را به
ترس از خود
امر میکند؛ ۵) مُرجوع کنید به تَمِر (مشورت کننده)، درباره
اذیت مردم مشاوره میکند؛ ۶) مُعَلِّل (دلیل آورنده)،
مردم را میفریبد که اندکی از سرمای خود کاسته است؛ ۷) مُطْفِیءُ الْجَمْر (خاموش کننده
آتش)، سرمای آن از روزهای دیگر سختتر است و به آن «مُکْفِیءُ الْقِدْر» (خاموش کننده (آتش زیر)
دیگ) هم میگویند؛ گاهی نیز روز ششم را «شَیبان» و روز هفتم را «مِلحان» مینامند.
میدانی «مُکْفِیءُ الظَّعْن» را به جای معلّل به کار برده، اما عدهای آن را به این ایام افزودهاند؛ برخی نیز شمار این روزها را به پنج کاهش دادهاند
که در این صورت روزهای آمر و مرجوع کنید به تمر و معلّل حذف میشوند.
به نوشته
ابوریحان بیرونی برخی از اعراب برای
پنجه دزدیده (
خمسه مسترقه ) میان
آبان و
آذر ماه، نامهایی چون اسامی ایام العجوز دارند.
برخی نیز معتقدند که نام این روزها ایّام الْعَجُز
است، یعنی روزهای پایانی، زیرا در اواخر زمستاناند.
به عقیده عربها، هرگاه
ستاره «
صَرْفه » همزمان با
طلوع خورشید غروب کند،
باد و
باران و
سرما پدید میآید، ازینرو میگویند که این ایام در «نوءِ صرفه» (انواء) است.
اما علت دگرگون شدن هوا در این ایام آن است که خورشید در
تربیع است یعنی تا نقطه اوج خود نود درجه فاصله دارد، و چون نقطه اوج خورشید ثابت نیست و حرکت بسیار کندی دارد، هنگام تربیع نیز در مدت زمانهای طولانی جابجا میشود.
گنابادی این نکته را از قول
کندی و
عبداللّه بن علی حاسب نقل کرده و گفته است که انطباق روزهای مذکور با ایام العجوز هنگامی درست است که اوج آفتاب در اواخر جوزا ثابت باشد.
عبداللّه
بن علی حاسب، معروف به
عبداللّه قلم ، نیز با توجه به حرکت اوج خورشید، میزان جابجایی روزهای مزبور را نسبت به زمان
بطلمیوس تعیین کرده و از اینرو روزهای بردالعجوزِ جدید «
عجوزِ عبداللّه قلم » نامیده شده است.
ابوالفتوح رازی و
طبرسی به نقل از
وَهْب بن مُنَبَّه ، ایامی را که، بنابر
قرآن کریم ،
قوم عاد در آن هلاک شدند، بر همین ایام تطبیق دادهاند: «سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ اَیّامٍ حُسُوماً...» (
خداوند آن تندباد را هفت شب و هشت روز بر آنان مسلط کرد...
نیز «اَیّامٍ نَحِساتٍ» در
فصّلت و «یَوْمِ نَحْسٍ» در
قمر و
تسمیه آن به روایت کتب تاریخی
این است که در این ایام، هفت
شب و هشت
روز بادی سخت وزید و خداوند به دعای
هود پیامبر ، قوم عاد را هلاک کرد، اما پیرزنی در زیرزمین خانهای پنهان شده بر آنان
مویه میکرد،
روز هشتم
پیرزن نیز از میان رفت.
در
فرهنگ عامه ، این اصطلاح تقریباً همیشه به افسانهای اشاره میکند که پیرزنی نقش اصلی آن را دارد.
به نوشته منابع عربی، پیرزنی
پیشگو قوم خود را از وقوع سرمایی شدید در پایان
زمستان ، که موجب هلاک
گوسفندان میشد، آگاه کرد
اما آنان، بیاعتنا، به
پشم چینی پرداختند و با سرد شدن هوا، گوسفندان هلاک شدند، ازینرو این ایام را بردالعجوز میخوانند.
به روایتی دیگر، پسران پیرزن
بیوهای که قصد
ازدواج داشت، به شرطی به این امر راضی میشدند که او هشت شب را بیرون از خانه سپری کند، و چون پیرزن در شب هفتم درگذشت، این روزهای سرد را به او نسبت میدهند.
همچنین میگویند که
میش پیرزنی باردار نشده بود ـ و چون میشها معمولاً در سرما
باردار میشوند ـ نزد پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم رفت، و به دعای آن حضرت، سرمای رفته بازگشت و میش او
آبستن شد، ازینرو این سرما را بردالعجوز مینامند.
ابوریحان بیرونی در ضمن فهرست آثار خود رسالههایی را نیز که بزرگانِ معاصرش به نام وی (ابوریحان) نوشتهاند، برشمرده که از جمله آنها رساله سببَ بردِ ایّام العجوز،
تألیف ابوسهل مسیحی است.
اصطلاح بردالعجوز در برخی
متون ادبی فارسی برای وصف سرمای سخت به کار رفته است، از جمله در
اشعار نظامی گنجوی و
مولوی به همین صورت؛ و در
گلستان سعدی به صورت «برد عجوز».
(۲) ابن قتیبه، کتاب الانواء، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵/۱۹۵۶.
(۳) ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴) ابن منظور، لسان العرب، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۰۰)، ذیل «عجز».
(۵) حسین
بن علی ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان، قم ۱۴۰۴.
(۶) محمد
بن احمد ابوریحان بیرونی، ترجمه آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، به قلم اکبر دانا سرشت، تهران ۱۳۲۱ ش.
(۷) محمد
بن احمد ابوریحان بیرونی، التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۸) محمد
بن احمد ابوریحان بیرونی، فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی، تصحیح و ترجمه و تعلیق مهدی محقق، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۹) پرویز اذکائی، کارنامه ی بیرونی: کتابشناسی و فهرست آثار، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۰) فریدون جنیدی، زروان: سنجش زمان در ایران باستان، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۱۱) قاسم
بن علی حریری، مقامات الحریری، (قاهره ۱۳۲۶).
(۱۲) حمدالله
بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۳) غیاث الدین
بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۴) دایرة المعارف
فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۴۵ ش ـ، ذیل «عجوز، ایام».
(۱۵) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱ ش.
(۱۶) محمد
بن ابی بکر زین الدین رازی، مختار الصحاح، بیروت ۱۹۸۸.
(۱۷) مصلح
بن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۸) محمد پادشاه
بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع
فارسی، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش، ذیل «برد عجوز».
(۱۹) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشواردِ، قم ۱۴۰۳، ذیل «عجز».
(۲۰) عبدالرحیم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست تهران ۱۳۷۷.
(۲۱) فضل
بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۲) جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
(۲۳) یحیی
بن زیاد فراء، الایام و اللیالی و الشهور، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۵۶.
(۲۴) محمد نصیر
بن جعفر فرصت، آثارالعجم: در تاریخ و جغرافیای مشروح بلاد و اماکن
فارس، چاپ علی دهباشی، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۵)
زکریا بن محمد
قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، چاپ فاروق سعد، بیروت ۱۹۷۸.
(۲۶) کوشیار
بن لبان کوشیار گیلانی، زیج جامع، نسخه خطی ترجمه
فارسی مقاله اول زیج جامع، ترجمه محمد
بن عمر منجم تبریزی، نسخه خطی کتابخانه دانشگاه لیدن، ش ۱۰۵۶.
(۲۷) مظفر
بن محمد قاسم گنابادی، شرح بیست باب ملا مظفر (درباره رساله بیست باب در معرفت تقویم اثر ملاعبدالعلی بیرجندی)، (بی جا) ۱۲۷۶.
(۲۸) محمد
بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ عبدالستار احمد فراج (و دیگران)، کویت ۱۳۸۵ـ۱۴۰۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۸۶.
(۲۹) علی
بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
(۳۰) ابوالفضل مصفّی '، فرهنگ اصطلاحات نجومی، تهران ۱۳۶۶ ش، ذیل «ایام عجوز».
(۳۱) جلال الدین محمد
بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد ا نیکلسون، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۲) احمد
بن محمد میدانی، السامی فی الاسامی، عکس نسخه مکتوب به سال ۶۰۱ هجری قمری محفوظ در کتابخانه ابراهیم پاشا ـ ترکیه، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۳۳) محمد
بن خاوند شاه میرخواند، تاریخ روضة الصفا، تهران ۱۳۳۸ـ۱۳۳۹ ش.
(۳۴) الیاس
بن یوسف نظامی، سبعه حکیم نظامی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۵) محمد جعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات
فارسی، تهران ۱۳۶۹ ش، ذیل «برد عجوز».
(۳۶) عبدالحمید یونس، معجم الفولکلور، بیروت ۱۹۸۳، ذیل «العجوز».
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بردالعجوز»، شماره۹۲۰.