برادران انبیا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عدهای از برادران
انبیاء، از سوی خداوند، برای انجام دادن
رسالت برگزیده شده بودند.
وزکریا ویحیی وعیسی والیاس... •
و اسمـعیل والیسع ویونس ولوطا... • ومن... اخونهم واجتبینـهم...
و (همچنین)
زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را همه از
صالحان بودند.
و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را
و همه را بر جهانیان برتری دادیم.
و از پدران
و فرزندان
و برادران آنها (افرادی را برتری دادیم)
و برگزیدیم.
منظور از «اجتبیناهم»، برگزیدگی برای ابلاغ
رسالت است.
ممکن است کسانی از آیه که میگوید:
بعضی از پدران
و فرزندان
و برادران آنها را برگزیدیم
و هدایت به
راه راست کردیم این چنین استفاده کنند که پدران انبیاء همگی افراد با ایمانی نبودهاند
و در میان آنها غیر
موحد نیز وجود داشته است آن چنان که بعضی از
مفسران اهل تسنن در ذیل این آیه گفتهاند ولی با توجه به اینکه منظور از، اجتبیناهم
و هدیناهم، به
قرینه تعبیری که در همین سلسله
آیات وجود دارد، مقام
نبوت و رسالت است، مشکل حل میشود، یعنی مفهوم آیه چنین خواهد بود که بعضی از آنها را به مقام نبوت برگزیدیم
و این منافاتی با موحد بودن سایرین ندارد.
برادران انبیاء، از
هدایت خاص خداوند بهرهمند بودند:
وزکریا ویحیی وعیسی والیاس... •
و اسمـعیل والیسع ویونس ولوطا... • ومن... اخونهم... وهدینـهم الی صرط مستقیم• ذلک هدی الله یهدی به من یشآء من عباده...
دعوت همه انبیاء علیهمالسّلام
و تمام شرایع ، در حقیقت یکى است اگر چه در
سعه و ضیق و اجمال و تفصیل مختلف باشند. همانطوری که گفتیم مقصود از سیاق این آیات بیان اتصال رشته
هدایت یافتگان به
هدایت فطری الهی است،
و مناسب چنین بیانی این است که این سلسله یک جا تصور شده هدایتشان یک هدایت
و صراط مستقیمشان یک صراط گرفته شود، تا آنکه اختلاف در زمان
و در احوال
و همچنین اختلاف در پویندگان این راه
و اختلاف در
هدف و مقصد باعث اختلاف در هدایت
و صراط نشود. هم چنان که همین طور هم هست، چون صراطی که خداوند
انبیاء علیهمالسّلام را بدان هدایت فرموده گر چه به حسب ظاهر
شرایع و احکام آن از جهت
توسعه و ضیق با هم اختلاف دارند،
و لیکن در حقیقت راه یکی
و شرایع هم یکی است،
و این اختلاف در حقیقت اختلاف نیست بلکه اجمال
و تفصیل است. امتی که
استعداد تحمل تفاصیل احکام را نداشته شریعتش سطحی
و اجمالی
و امتی که چنین استعدادی را داشته شریعتش
وسیع و تفصیلی است، وگرنه تمامی
ادیان و شرایع در یک حقیقت که همان
توحید فطری باشد اتفاق داشته
و همه
بشر را به عبودیتی که در خور
وسع و طاقت بشری است
دعوت میکردهاند، چون خصوصیات
خلقت خاص بشری ذاتی او
و در تمامی افراد
گذشته و آینده او یک جور است
و طوری نیست که مرور ایام
و یا تحولات دیگری آن خصوصیات را تغییر داده در نتیجه
شعور و اراده او را شعوری دیگر
و ارادهای غیر اراده بشر اولی کند. وقتی اراده
و شعور قابل تغییر است که مبادی اراده که همان حواس ظاهری
و احساسات
و عواطف درونی است قابل تغییر باشد،
و وقتی این حواس قابل تغییر است که مبدا آن که همان
عقل فطری است قابل تغییر باشد،
و معلوم است که
عقل فطری بشر، فطری
و غیر قابل تغییر است،
و این منافات ندارد با اینکه آراء
و مقاصد طبقات اولیه بشر با آراء
و مقاصد طبقات آخری آن از جهت اختلاف در حوائجش مختلف بوده باشد.
چون این اختلاف که در مظاهر
حیات وى
و در نحوه
اعمال وى در اعصار
و قرون مختلف دیده مى شود، اختلافى است ظاهرى
و صورى، وگرنه
ریشه همه آنها یکى است
و آن مسأله جلب
منفعت و فراهم نمودن وسایل زندگى
و آسایش از
خانه و همسر و خوراک و پوشاک و امثال آن ،
و دفع ضرر و فرار از چیزهایى است که در
سعادت زندگى او خلل وارد مى سازد،
و این همیشه
و در همه افراد بشر به طور یکسان وجود دارد،
و از فطریات غیر قابل تغییر است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۵۶، برگرفته از مقاله «برادران انبیاء». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۱۸۷، برگرفته از مقاله «برادران انبیاء».