برادر موسی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هارون علیهالسلام،
برادر حضرت
موسی علیهالسلام است، که در چند جای
قرآن خداوند آن را بیان کرده است.
۱. قالوا یـموسی... فاذهب انت وربک فقـتلا انا هـهنا قـعدون• قال رب انی لا املک الا نفسی واخی... (
بنی اسرائیل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشستهایم»! (موسی) گفت: «پروردگارا! من تنها
اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایی بیفکن!»
به
قرینه آیاتی که
اسم برادر موسی به هارون علیهالسلام تصریح شده، مقصود از برادر موسی در این آیه و آیات دیگر، هارون علیه السلام است.
۲. قالوا ارجه واخاه.... . (سپس به
فرعون) گفتند: « (كار) او و برادرش را به تأخير انداز.... .
۳. .. وقال موسی لاخیه هـرون... و موسى به برادرش هارون گفت.... .
۴. ولما رجع موسی الی قومه غضبـن اسفا... واخذ براس اخیه یجره الیه قال ابن ام... • قال رب اغفر لی ولاخی... و هنگامی که موسی
خشمگین و اندوهناک به سوی
قوم خود بازگشت، ..... و سر برادر خود را گرفت (و با
عصبانیت) به سوی خود کشید او گفت: «
فرزند مادرم! .... (موسی) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بیامرز،... .
۵. واوحینآ الی موسی واخیه... و به موسى و برادرش
وحی كرديم ... .
۶. ووهبنا له من رحمتنآ اخاه هـرون نبیا. و ما از
رحمت خود، برادرش هارون را- كه
پیامبر بود- به او بخشيديم.
۷. قال القها یـموسی• قال رب اشرح لی صدری• هـرون اخی. گفت: «اى موسى! آن را بيفكن.»... (موسى) گفت: «پروردگارا! سينهام را گشاده كن... برادرم هارون را!.
۸. اذهب انت واخوک بـایـتی... (اكنون) تو و برادرت با
آیات من برويد، و در ياد من كوتاهى نكنيد!
۹. قال یبنؤم لاتاخذ بلحیتی ولا براسی... (هارون) گفت: «اى
فرزند مادرم! (اى برادر!)
ریش و
سر مرا مگير!
۱۰. ثم ارسلنا موسی واخاه هـرون... سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و دليلى روشن فرستاديم.....
۱۱. ولقد ءاتینا موسی الکتـب وجعلنا معه اخاه هـرون وزیرا. و ما به موسى
کتاب (آسمانى) داديم و برادرش هارون را ياور او قرار داديم.
۱۲. قالوا ارجه واخاه... گفتند: «او و برادرش را
مهلت ده... .
۱۳. واخی هـرون... و برادرم هارون.... .
وقتی که
حضرت موسی علیهالسلام برای
عبادت،
قوم خود را ترک کرد
هارون علیهالسلام را به عنوان جانشین خود قرار داد، ولی قوم موسی علیهالسلام دچار
فتنه سامری شدند و به هارون علیهالسلام
گوش ندادن. بدون
شک هارون علیهالسلام در غیاب موسى علیهالسلام در انجام
رسالت خویش کمترین سستى به خرج نداد، ولى
جهالت مردم از یکسو، و رسوبات دوران رقیت و بردگى و بت پرستى در
مصر از سوى دیگر کوششهاى او را خنثى کرد.
او طبق
آیات قرآن وظیفه خود را در چهار مرحله پیاده نمود:
نخست به آنها اعلام کرد که این جریان یک خط انحرافى و یک میدان
آزمایش خطرناک براى همه شما است ، تا مغزهاى خفته بیدار شود و مردم به
اندیشه بنشینند و مهم همین بود (یا قوم انما فتنتم به).
مرحله دوم این بود که نعمتهاى گوناگون خداوند را که از بدو
قیام موسى تا زمان
نجات از چنگال فرعونیان شامل حال
بنی اسرائیل شده بود بیاد آنها آورد، و مخصوصا
خدا را با
صفت رحمت عامهاش توصیف کرد، تا اثر عمیقترى بگذارد و هم آنها را به
آمرزش این خطاى بزرگ امیدوار سازد (و ان ربکم
الرحمن).
مرحله سوم این بود که آنها را متوجه مقام
نبوت خویش و جانشینى از برادرش موسى کرد (فاتبعونى ).
و بالاخره مرحله چهارم این بود که آنها را به وظائف الهیشان آشنا ساخت (و اطیعوا امرى ).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۱۸۸، برگرفته از مقاله «برادر موسی».