• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بذله‌گویی‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: شوخی، شوخی (مقالات مرتبط).


‌بذله‌گویی و مزاح یکی از موارد حسن رفتار است. آنچه از مجموعه روایات ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) استفاده می‌شود این است که مزاح و شوخی تا حدّی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکرده‌اند بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستوده‌اند.



بذله‌گویی و مزاح یکی از موارد حسن رفتار است ولی باید توجه داشت که از جمله آفات زبان که مانند دیگر آفات آن آثار سوء و عواقب خطرناکی را به دنبال دارد مزاح و شوخی است. به همین جهت، در آداب دینی برای مزاح و شوخ طبعی حدّ و مرزی مشخص شده است که اگر از آن حد تجاوز کنند آثار نامطلوبی به بار خواهد آورد.
بنابراین، انسان باید مالک زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخی بعد مثبت و منفی آن را در نظر بگیرد و حتی الامکان از بذله‌گویی بپرهیزد، که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. زیرا اگر کسی زندگی خود را با شوخی و بذله‌گویی سپری کند و در مزاح کردن به حدّ افراط کشیده شود به تدریج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّی نیز جدّی نخواهد بود و کسی که در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نکند نمی‌تواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند حسّ واقع‌بینی را از دست می‌دهد و آن گونه که باید حقایق را درک نمی‌کند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمی‌کنند.
آنچه از مجموعه روایات ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) استفاده می‌شود این است که مزاح و شوخی تا حدّی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکرده‌اند بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستوده‌اند و حتّی خود آن بزرگواران گاهی مزاح می‌کردند، چنانکه رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «انّی لامزح و لا اقول الا حقّا؛ من مزاح می‌کنم ولی سخنی جز حق نمی‌گویم.»
شخصی به نام معمّر بن خلاد می‌گوید: «سالت ابا الحسن (علیه‌السّلام) فقلت: جعلت فداک الرّجل یکون مع القوم فیجری بینهم کلام یمزحون و یضحکون فقال: لا باس ما لم یکن، فظننت انّه عنی الفحش، ثمّ قال: انّ رسول اللّه (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) کان یاتیه الاعرابیّ فیاتی الیه الهدیّه ثمّ یقول مکانه: اعطنا ثمن هدیّتنا فیضحک رسول اللّه (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) و کان اذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا؛ از امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیهما‌السّلام) پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی می‌کنند و می‌خندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد. و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود. یعنی در صورتی که مزاح و شوخی توام با فحش و ناسزاگویی نباشد اشکالی ندارد. سپس فرمود: رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت می‌رسید و برای ایشان هدیه‌ای می‌آورد و همانجا می‌گفت بهای هدیه‌ام را بپردازید و رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌خندید. و هر گاه اندوهگین می‌شد می‌فرمود: آن مرد چادر نشین چه شد؟ ‌ای کاش نزد ما می‌آمد.
شخص دیگری می‌گوید که امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «ما من مؤمن الا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح؛ هیچ مؤمنی نیست جز اینکه در او دعابه هست. عرض کردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح.» امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «انّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا رفث؛ خداوند انسان شوخ‌طبع را دوست دارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد.»


رسول گرامی اسلام (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) نیز مزاح می‌کردند. نمونه‌اش از رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) گذشت. و مردم را نیز به آن ترغیب می‌نمودند، چنانکه امام صادق (علیه‌السّلام) به شخصی فرمود: «آیا با یکدیگر مزاح می‌کنید؟ آن مرد گفت: کم مزاح می‌کنیم. امام (علیه‌السّلام) فرمود: این طور نباشید زیرا شوخی نشانه خوش‌خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال می‌کنی. سپس فرمود: رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) برای اینکه کسی را خوشحال کند با او مزاح می‌کرد.»
و حضرت علی (علیه‌السّلام) فرمود: «کان رسول اللّه (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم): لیسرّ الرّجل من اصحابه اذا راه مغموما بالمداعبه؛ رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) هرگاه یکی از اصحاب خود را‌ اندوهگین می‌دید او را با شوخی و مزاح خوشحال می‌کرد.» و در حدیث دیگر از امام صادق (علیه‌السّلام) آمده است: «کان رسول اللّه (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم): «یداعب و لا یقول الا حقّا؛ پیامبر خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) مزاح می‌کرد ولی جز حق سخنی نمی‌گفت.» و نیز کسی از ابن عباس پرسید: «أکان النّبی (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) یمزح؟ فقال کان النّبی (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) یمزح؛ آیا رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) مزاح می‌کرد؟ گفت: آری.» پس پیشوایان دینی ما نیز مزاح می‌کردند ولی تا حدی که به افراط نرسد. این‌ها احادیثی بود که تا حدّی نسبت به مزاح و شوخی نظر مثبت داشت.

از روایاتی که گذشت تا حدّی جنبه مثبت مزاح روشن شد، حال به احادیثی می‌پردازیم که جنبه منفی مزاح را بیان می‌کند.

۳.۱ - نابودی شخصیت و آبرو

مزاح شخصیت انسان را از بین می‌برد؛ رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) به امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) فرمود: «یا علی لا تمزح فیذهب بهاؤک؛‌ای علی از مزاح بپرهیز که شخصیت تو را از بین می‌برد.»
حمران بن اعین می‌گوید: خدمت امام صادق (علیه‌السّلام) شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا کردم مرا توصیه و سفارش کند. آن بزرگوار پس از سفارش به تقوا فرمود: «و ایّاک و المزاح فانّه یذهب هیبه الرّجل و ماء وجهه؛ از شوخی بپرهیز زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین می‌برد و موجب ریختن آبروی او می‌گردد.»
در حدیث دیگری نیز از آن امام می‌خوانیم که به شخصی فرمود: «اوصیک بتقوی اللّه و ایّاک و المزاح فانّه یذهب بالبهاء؛ تو را به تقوا سفارش می‌کنم و توصیه می‌کنم که از مزاح بپرهیز زیرا ابّهت و سنگینی تو را از بین می‌برد.» پیامبر اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «کثره المزاح تذهب بماء الوجه؛ مزاح بیش از حد آبروی شخص را می‌برد.» و امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیثی فرمود: «ایّاکم و المزاح فانّه یذهب بماء الوجه؛ از شوخی بپرهیزید چرا که آبروی انسان را می‌برد.»

۳.۲ - نابودی ارزش و احترام

اثر سوء دیگر مزاح این است که مردم به انسان جری شده و برای او ارزش و احترامی قائل نمی‌شوند. از این رو امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «لا تمازح فیجترا علیک؛ شوخی مکن که روی مردم به تو باز می‌شود.» البته روایات یاد شده در نکوهش مزاح، منظور مزاح و شوخی است که نابجا باشد و به تمسخر دیگران منجر شود و آبرو و حیثیت دیگران ریخته شود و غیره و گرنه مزاح و شوخی معقول اشکالی ندارد.
گفته‌اند که: «هر چیزی تخمی دارد، و تخم عداوت و دشمنی شوخی است.» و از مفاسد شوخی آن است که دهان را به هرزه‌خندی می‌گشاید و آدمی را به خنده می‌آورد، و خنده، دل را تاریک و آبرو و وقار را تمام می‌کند. و به این جهت خدای تعالی نهی از آن فرموده که: «فَلیَضحکوا قلیلا وَ لیَبکوا کَثیرا؛ بسیار کم بخندید و بسیار گریه کنید.»
و حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم فرمود که: «هرگاه بدانید آنچه من می‌دانم، هر آینه کم خواهید خندید.»


۳.۳ - غفلت از آخرت

و شکی نیست که خنده‌ی بسیار، علامت غفلت از آخرت و مرگ است. یکی از بزرگان با خود خطاب کرد و گفت: «ای نفس! می‌خندی و حال این که شاید کفن تو اکنون در دست گازر باشد و آن را گازری کند.»
بلی، کسی را که مرحله‌ای چون مرگ در پیش، و خانه‌ای چون آخرت در عقب، و دشمنی چون شیطان در کمین، و محاسبی چون کرام الکاتبین قرین، عمری چون برق در گذر، و منزلی چون دنیا که محل صد هزار گونه خطر است مستقر، خندیدن و شوخی کردن نیست، و با خاطر جمع نشستن نه، مگر از غفلت و بی‌خبری.
مباش ایمن که این دریای خاموش •••••• نکرده‌ست آدمی خوردن فراموش؛
ز رنگ ایمن نبینی آب جویی ••••••• مسلم نیست از سنگی سبویی؛
یک امروز است ما را «نقد ایام» ••••••• بر آن هم اعتمادی نیست تا شام.
یکی از بزرگان دین شخصی را دید که می‌خندد، گفت: ‌ «آیا به تو رسیده است که وارد آتش جهنم خواهی شد؟ گفت: بلی. گفت: آیا دانسته‌ای که از آن خواهی گذشت؟ گفت: نه. گفت: پس به چه امید می‌خندی؟ گویند: آن شخص را دیگر کسی خندان ندید.»
و مخفی نماند که خنده‌ مذموم، قهقهه است که با صدا باشد، اما تبسم که کسی صدایی از او نشنود مذموم نیست بلکه ممدوح است. و تبسّم نمودن پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم معروف و مشهور است. و همچنین شوخی و مزاح مذموم در وقتی است که کسی افراط در آن کند، یا مشتمل بر دروغ و غیبت باشد، یا باعث آزردگی و خجالت دیگری شود. اما مزاح‌اندک، که از حق تجاوز نشود و مشتمل بر سخن باطل یا ایذاء و اهانتی نباشد و باعث شکفتگی خاطری گردد مذموم نیست و مکرّر از حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم صادر شده، و از اصحاب در خدمت آن جناب صدور یافته چنانچه بعضی از آن در کتب اصحاب مسطور و مذکور است.

۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۹۸.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.    
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۶۳    .
۶. محدث نوری، حسین، مستدرک‌الوسائل، ج۸، ص۴۰۸    
۷. محدث نوری، حسین، مستدرک‌الوسائل، ج۸، ص۴۰۸    .
۸. محدث نوری، حسین، مستدرک‌الوسائل، ج۸، ص۴۱۳    .
۹. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۲، ص۱۱۴.    
۱۰. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۲، ص۱۱۳.    
۱۱. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۲، ص۱۱۳.    
۱۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۶۵.    
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۶۴.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۶۵.    
۱۵. توبه/سوره۹، آیه۸۲.    
۱۶. محمد بن محمد،غزالی، احیاء العلوم،ج۹ص۱۶۳    
۱۷. محمد بن محمد، غزالی،محجة البیضاء،ج۵، ص۲۳۲    
۱۸. فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، ج۱، ص۲۶۹    
۱۹. فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، ج۵، ص۲۳۲.    .
۲۰. محمد بن محمد، غزالی، احیاء العلوم، ج۹، ص۲۴    
۲۱. محمد بن محمد، غزالی، احیاء العلوم، ج۹،ص۲۴.    
۲۲. فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، ج۵، ص۲۳۲    
۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۹۸، ‌ ح۲    .



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «بذله گویی و مزاح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۲۴.    

رده‌های این صفحه : مقالات اندیشه قم




جعبه ابزار