• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بدوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: بدوی (ابهام‌زدایی).

‌بَدَوی‌، عنوانی‌ برای‌ بادیه‌نشینان‌ و گروهی‌ از اعراب‌ چوپان‌ چادرنشین‌ و پرورش‌ دهنده شتر که‌ اغلب‌ جایگاه‌ مشخصی‌ نداشتند و در طلب‌ آب‌ و چراگاه‌ در بخش‌هایی‌ از بیابان‌های‌ خاورمیانه‌ و شمال‌ آفریقا در حال‌ کوچ‌ بوده‌اند. گفتنی‌ است‌ که‌ واژه «اعراب‌» در زبان‌ عربی‌ تنها به‌ بدویان‌ اطلاق‌ می‌گردد و کاربرد قرآنی‌ آن‌ نیز به‌ همین‌ معناست‌.



بادیه‌نشینی‌ با اهلی‌کردن‌ شتر پیوندی‌ نزدیک‌ داشته‌ است‌. اگر چه‌ به‌ درستی‌ نمی‌توان‌ گفت‌ در چه‌ زمانی‌ شتر اهلی‌ شد، اما کهن‌ترین‌ اشاره‌ به‌ وجود شتر اهلی‌، در کتیبه‌های‌ مربوط به‌ سده ۱۱ق‌/۱۷م‌ است‌. درفاصله زمانی‌ میان‌ زندگانی‌حضرت‌ عیسی‌ (علیه‌السلام) و حضرت‌ محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، زندگی‌ چادرنشینی‌ عرب‌ گسترش‌ یافت‌.
[۱] EI ۲، ج۱، ص۸۷۲.
بیشتر بدویان‌، اعراب‌ ساکن‌ بیابان‌های‌ جزیرةالعرب‌ و مردمانی‌ سامی‌نژاد بودند. برخی‌ پژوهشگران‌ بر آنند که‌ شبه‌ جزیره‌ پیش‌ از دوران‌ نو سنگی‌ آباد، و از آب‌ و هوایی‌ بهتر از اروپا برخوردار بود، اما رفته‌ رفته‌، آب‌ و هوای‌ آن‌ روبه‌ خشکی‌ نهاد و بسیاری‌ از ساکنانش‌ از ۳۵۰۰ ق‌م‌ به‌ سرزمین‌های‌ دیگر مهاجرت‌ کردند.
[۲] جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۱، ص۱۴۸-۱۶۶، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
[۳] زاهیه‌ قدوره‌، شبه‌ الجزیره العربیه، ج۱، ص۵ -۹، بیروت‌، دارالنهضه العربیه‌.



با چشم‌ پوشی‌ از عرب‌ بائده‌ که‌ بجز آنچه‌ در قرآن‌ کریم‌ و حدیث‌ نبوی‌ آمده‌، اطلاع‌ دیگری‌ از آنان‌ در دست‌ نیست‌. در میان‌ ساکنان‌ شبه‌ جزیره‌، دو سلسله‌ نسب‌ عمده‌ می‌شناسیم‌: یکی‌ عرب‌ شمال‌ که‌ از نسل‌ اسماعیل‌ (علیه‌السلام)، فرزند ابراهیم‌ (علیه‌السلام) هستند و بعدها عدنانیان‌ خوانده‌ شدند. اینان‌ که‌ بیشتر بادیه‌نشین‌ و کوچ‌ رو بودند، همان‌ بدویان‌ اصیلند؛ دیگر، عرب‌ جنوب‌ که‌ از نسل‌ قحطانند و پیش‌ از حضرت‌ ابراهیم‌ (علیه‌السلام) می‌زیسته‌اند.
[۴] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۵، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
نسب‌ شناسان‌، عدنانیان‌ را به‌ دو گروه‌ بزرگ‌ ربیعه‌ و مضر تقسیم‌ کرده‌اند که‌ هر یک‌ دارای‌ قبایلی‌ بودند. میان‌ این‌ دو گروه‌ پیوسته‌ دشمنی‌ بود و غالباً گروه‌ ربیعه‌ با گروه‌های‌ یمنی‌ برای‌ جنگ‌ بر ضد گروه‌ مضر پیمان‌ می‌بستند.
[۵] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۸، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.

اعراب‌ بادیه‌ نشین‌ شمال‌، عرب‌ مستعربه‌ نیز خوانده‌ می‌شوند؛ چه‌، ابراهیم‌ (علیه‌السلام) نژاد و زبان‌ عرب‌ نداشت‌ و فرزندش‌ اسماعیل‌ (علیه‌السلام) پس‌ از مهاجرت‌ به‌ سرزمین‌ حجاز، صاحب‌ اولاد شد و نسب‌ او در آن‌ سرزمین‌ ادامه‌ یافت‌، و عرب‌ جنوب‌ برخلاف‌ اینان‌ عرب‌ عاربه‌ نامیده‌ می‌شوند.
[۶] عبدالجبار راوی‌، البادیه، ج۱، ص۲۲۲- ۲۲۶.
[۷] احمد قلقشندی‌، نهایه الارب‌، ج۱، ص۱۸-۱۹، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌.
دشمنی‌ میان‌ قبایل‌ عدنانی‌ و قحطانی‌ نیز همواره‌ وجود داشت‌ و درگیری‌ میان‌ دو قبیله اوس‌ و خزرج‌ پیش‌ از ظهور اسلام‌ در یثرب‌ از آن‌ جمله‌ است‌.
[۸] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۶، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
عرب‌ جنوب‌ یکجانشین‌ و کشاورز، و بدویان‌ چادرنشین‌ شمال‌، دام‌ پرور بودند. برخی‌ از آنان‌ گاو و گوسفند، و برخی‌ دیگر فقط شتر داشتند.
کشاورزان‌، بازرگانان‌ و چادرنشینان‌ بدوی‌، در واحه‌ها و گاهی‌ در میان‌ خیمه‌گاه‌ و یا بازارهای‌ شتر فروشان‌، اسلحه‌، حیوانات‌، لباس‌ و مواد غذایی‌ نیز خرید و فروش‌ می‌کردند
[۹] Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۳.
[۱۰] EI ۲، ج۱، ص۸۷۳.
در مناطق‌ مرزی‌، بدویان‌ نیمه‌ چادرنشین‌ و پرورش‌ دهنده گاو، و یا کشاورز و به‌ ندرت‌ شبه‌ شهرنشینانی‌ که‌ مایل‌ به‌ زندگی‌ چادرنشینی‌ بودند، زندگی‌ می‌کردند.
[۱۱] Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۱۲.

چاه‌های‌ آب‌ از مهم‌ترین‌ ارکان‌ زندگی‌ بدویان‌ بود
[۱۲] ، Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۱.
آنان‌ برای‌ مقابله‌ با دشمن‌ در جنگ‌های‌ طولانی‌ از چاههای‌ مخفی‌ آب‌ استفاده‌ می‌کردند
[۱۳] Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۵۱۵.



قبیله‌ واحد اجتماعی‌ - سیاسی‌ بدویان‌ است‌ و گروه‌های‌ کوچک‌تر، شعبه قبیله‌ یا رهط نامیده‌ می‌شوند
[۱۴] EI ۲، ج۱، ص۸۹۰.
[۱۵] رژیس‌ بلاشر، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ج۱، ص۳۱-۳۲، ترجمه آذرتاش‌ آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
و اعضای‌ قبایل‌ از طریق‌ خون‌ با یکدیگر خویشاوندند
[۱۶] EI ۲، ج۱، ص۸۹۰.
[۱۷] Britannica, micropaedia, ۱۹۷۸، ج۱، ص۹۲۴.
از این‌ رو پدر، برادر و عمو نسبت‌ به‌ دیگر افراد خانواده‌ از اهمیت‌ بیشتری‌ برخوردارند.
[۱۸] Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۵.

در میان‌ افراد قبیله‌، گروه‌هایی‌ به‌ نام‌ موالی‌ زندگی‌ می‌کردند که‌ پیوند نسبی‌ با قبیله‌ نداشتند،
[۱۹] عبدالرحمان‌ ابن‌ خلدون‌، مقدمه، ج۲، ص۴۹۴، به‌ کوشش‌ علی‌ عبد الواحد وافی‌، قاهره‌، دار نهضه مصر للطبع‌ و النشر.
اما از برخی‌ مزایای‌ عضویت‌ در قبیله‌ که‌ مهم‌ترین‌ آنها حمایت‌ بود، بهره‌مند می‌شدند. آنان‌ اگر در کودکی‌ به‌ اسارت‌ در می‌آمدند، برده‌ می‌شدند. علاوه‌ بر این‌، بردگان‌ سیاه‌پوست‌ حبشی‌ نیز در میان‌ قبایل‌ وجود داشتند که‌ در مالکیت‌ اعضای‌ قبیله‌ بودند
[۲۰] EI ۲، ج۱، ص۸۹۰.
گاهی‌ یکی‌ از اعضای‌ قبیله‌ به‌ سبب‌ رفتاری‌ که‌ موجب‌ بدنامی‌ بود، از قبیله‌ طرد می‌شد. چنین‌ کسی‌ یا به‌ عنوان‌ «جار» (همسایه‌)، تحت‌ حمایت‌ قبیله دیگر قرار می‌گرفت‌ و یا تنها و سرگردان‌ در بیابان‌ها زندگی‌ می‌کرد و با شکار و غارت‌ روزگار می‌گذرانید که‌ صعلوک‌ نامیده‌ می‌شد.
[۲۱] عبدالرحمان‌ ابن‌ خلدون‌، مقدمه، ج۲، ص۲۸۷، به‌ کوشش‌ علی‌ عبد الواحد وافی‌، قاهره‌، دار نهضه مصر للطبع‌ و النشر.
[۲۲] جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۱، ص۲۷۷، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
در پاره‌ای‌ موارد ارتباط میان‌ قبایل‌ از طریق‌ ازدواج‌ به‌ وجود می‌آمد
[۲۳] Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۵.
و یا قبایل‌ ضعیف‌ برای‌ حفظ امنیت‌ خود «حلیف‌» (هم‌ پیمان‌) قبیله‌ای‌ نیرومندتر می‌شدند و در حمایت‌ آن‌ در می‌آمدند که‌ با ظهور اسلام‌ این‌ هم‌ پیمانی‌، «اخوت‌» نامیده‌ شد.
[۲۴] جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۱، ص۲۷۴، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
شتران‌ هر قبیله‌ هم‌ علامت‌ مخصوصی‌ داشتند که‌ به‌ آن‌ «وسم‌» گفته‌ می‌شد.
[۲۵] EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.

امور مربوط به‌ قبیله‌ معمولاً در اجتماعی‌ مرکب‌ از مردان‌ که‌ در خانه رئیس‌ قبیله‌ تشکیل‌ می‌گردید، طرح‌ می‌شد. در این‌ گردهمایی‌ها همه اعضا حق‌ سخن‌گفتن‌ داشتند، اما سخن‌ بزرگان‌ قبیله‌ نافذتر بود.
[۲۶] سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۱۰۴، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
رئیس‌ قبیله‌ نیز که‌ از اعضای‌ اصیل‌ قبیله‌ بود و «سید» یا «شیخ‌» نامیده‌ می‌شد، در چنین‌ اجتماعی‌ انتخاب‌ می‌گردید و ضرورت‌ داشت‌ که‌ بزرگان‌ او را به‌ رسمیت‌ بشناسند؛ البته‌ این‌ ریاست‌ موروثی‌ نبود و به‌ پسران‌ رئیس‌ قبیله‌ منتقل‌ نمی‌شد
[۲۷] Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۵.
[۲۸] عبدالرحمان‌ ابن‌ خلدون‌، مقدمه، ج۲، ص۴۸۸، به‌ کوشش‌ علی‌ عبد الواحد وافی‌، قاهره‌، دار نهضه مصر للطبع‌ و النشر.
[۲۹] EI ۲، ج۱، ص۳۷۵.
[۳۰] Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۱۱۷.
اگر شیخ‌ قبیله‌ آیینی‌ را می‌پذیرفت‌، همه افراد قبیله‌ بر آن‌ آیین‌ گردن‌ می‌نهادند.
با ظهور دین‌ اسلام‌، این‌ سنت‌ قبیله‌ای‌ ناپسند شناخته‌ شد و از میان‌ رفت‌.
[۳۱] جعفر شهیدی‌، تاریخ‌ تحلیلی‌ اسلام‌، ج۱، ص۱۹، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
علاوه‌ بر شیخ‌، حل‌ اختلافات‌ میان‌ اعضای‌ گروه‌های‌ مختلف‌، در مواردی‌ به‌ قاضیان‌ و یا مردانی‌ موسوم‌ به‌ عرافون‌ (یاعوارف‌) که‌ به‌ خردمندی‌ و بی‌طرفی‌ شهره‌، و بیش‌ از دیگران‌ نسبت‌ به‌ انساب‌ و اصول‌ عشایری‌ قبیله‌ آگاه‌ بودند، واگذار می‌شد.
[۳۲] عبدالجبار راوی‌، البادیه، ج۱، ص۳۳۶- ۳۴۶.
تعصب‌ به‌ «نسب‌» از ویژگی‌های‌ بدویان‌ است‌. آنان‌ پیوسته‌ می‌کوشیدند که‌ نسب‌ خود را حفظ کنند
[۳۳] عبدالرحمان‌ ابن‌ خلدون‌، مقدمه، ج۲، ص۴۸۵-۴۸۷، به‌ کوشش‌ علی‌ عبد الواحد وافی‌، قاهره‌، دار نهضه مصر للطبع‌ و النشر.
[۳۴] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۵-۸، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
[۳۵] EI ۲، ج۱، ص۸۹۰.



شغل‌ بدویان‌ غالباً تربیت‌ شتر و گوسفند و نیز شکار و غارت‌ بود. بدویان‌ سنتی‌ به‌ زراعت‌ و صنایع‌دستی‌ علاقه‌ای‌ نداشتند.
[۳۶] EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
برخلاف‌ شهرنشینان‌ که‌ فرزندان‌ خود را از کودکی‌ به‌ تجارت‌ عادت‌ می‌دادند، بدویان‌ هرگز به‌ تجارت‌ تمایلی‌ نداشتند، اگر چه‌ به‌ عنوان‌ راهنما و حامی‌ کاروان‌ها (رفیق‌)، بازرگانان‌ را از سینه صحراها عبور می‌دادند و بدین‌سان‌، در امر تجارت‌ سهیم‌ می‌شدند.
[۳۷] EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
[۳۸] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۱۰، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
شتر مهم‌ترین‌ سرمایه‌ نزد بدویان‌ بود؛ از این‌رو که‌ مقاومت‌ شتر در برابر کم‌ آبی‌ بیشتر از دیگر حیوانات‌ است‌ و حتی‌ بادیه‌نشینان‌ در مواقع‌ خشکی‌ شدید، می‌توانستند آبی‌ را که‌ در شکم‌ حیوان‌ بود، بنوشند
[۳۹] Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۲.
آنان‌ همچنین‌ به‌ اسبان‌ اصیل‌ علاقه‌ داشتند و از کودکی‌ در اسب‌ سواری‌ مهارت‌ می‌یافتند.
[۴۰] سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۹۱-۹۴، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
اسب‌ مایه افتخار بدوی‌ بود، اگر چه‌ به‌ سبب‌ نیاز به‌ آب‌ فراوان‌ هزینه بسیاری‌ برای‌ وی‌ دربرداشت‌. می‌توان‌ گفت‌: با آغاز تربیت‌ اسب‌ در حدود ۵۰۰ق‌م‌ و شاید از زمان‌ حضرت‌ مسیح‌ (علیه‌السلام)، عصر طلایی‌ زندگی‌ عرب‌ در صحرا آغاز شد، زیرا چادرنشینان‌ شتر سوار، حیوانی‌ را شناختند که‌ می‌توانستند از آن‌ در جنگ‌ها استفاده‌ کنند. علاوه‌ بر این‌، نواحی‌ ناشناخته بسیاری‌ در صحرای‌ عربی‌ توسط اسب‌ کشف‌ شد.
[۴۱] EI ۲، ج۱، ص۸۷۲.



شکار انواع‌ حیوانات‌ در صحرا ورزش‌ اصلی‌ بدویان‌ است‌.
[۴۲] EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
آنان‌ در شکار از سگ‌ و باز شکاری‌ استفاده‌ می‌کنند. گرفتن‌ باز و استفاده‌ از آن‌ در شکار، از ورزش‌های‌ شاهانه‌ای‌ است‌ که‌ احتمالاً از طریق‌ عرب‌ و پس‌ از جنگ‌های‌ صلیبی‌ به‌ اروپا راه‌ یافت‌
[۴۳] Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۶۶.
بدویان‌ در شناختن‌ رد پای‌ انسان‌ و حتی‌ شتر، مهارت‌ فراوانی‌ دارند. در این‌باره‌ داستان‌های‌ مبالغه‌آمیز فراوانی‌ نقل‌ شده‌ است‌.
[۴۴] سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۳، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
[۴۵] حافظ وهبه‌، جزیره العرب‌ فی‌ القرن‌ العشرین‌، ج۱، ص۱۲، قاهره‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
برای‌ بادیه‌نشینان‌ خانه‌ آنگونه‌ که‌ نزد شهرنشینان‌ است‌، مفهومی‌ ندارد.
[۴۶] حافظ وهبه‌، جزیره العرب‌ فی‌ القرن‌ العشرین‌، ج۱، ص۱۱، قاهره‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
چادر بدوی‌ از جنس‌ موی‌ بز و از هر طرف‌ باز است‌. زندگی‌ بدویان‌ پیوسته‌ سخت‌ و دشوار بوده‌ است‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ هنگام‌ گرسنگی‌ شدید، سوسمار، موش‌، مار و حتی‌ گرگ‌ و روباه‌ و نیز انواع‌ گیاهان‌ و ریشه‌ها را می‌خوردند
[۴۷] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۹، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
[۴۸] EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
لباس‌ بدوی‌ نیز مانند غذای‌ وی‌ اندک‌ و ناکافی‌ بود (حتی‌، و به‌ سبب‌ کمبود آب‌، بدویان‌ به‌ ندرت‌ سر و تن‌ و لباس‌های‌ خود را می‌شستند. آنان‌ برای‌ از میان‌بردن‌ حشرات‌ موذی‌، غالباً موی‌ سرخود را به‌ وسیله ادرار شتر شست‌ و شو می‌دادند
[۴۹] Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۵۶.



سرشت‌ ستیزه‌جوی‌ اعراب‌ سبب‌ بروز جنگ‌ میان‌ قبیله‌ها می‌گردید. با این‌همه‌، ایشان‌ از صفاتی‌ چون‌ صداقت‌، شجاعت‌، فداکاری‌ و سخاوت‌ نیز برخوردار بودند و به‌ آنها می‌بالیدند. بدویان‌ با وجود فقر و محرومیت‌، نوعی‌ انسان‌ دوستی‌ و میهمان‌ نوازی‌ قبیله‌ای‌ داشتند. میهمان‌ در نظر آنان‌ بسیار محترم‌ و رفتار خلاف‌ شرایط مهمان‌ نوازی‌ منافی‌ آداب‌ و رسوم‌ قبیله‌ است‌
[۵۰] Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۱۱۸.
حمایت‌ از عضو قبیله‌ در برابر بیگانه‌، حتی‌ اگر وی‌ مجرم‌ و متجاوز بوده‌ باشد، امری‌ اجتناب‌ ناپذیر است‌، و این‌ همان‌ عصبیت‌ کور و تقید به‌ تقالید و عادات‌ پیشینیان‌ است‌ که‌ قرآن‌ کریم‌ از آن‌ به‌ «حمیت‌ جاهلی‌» تعبیر کرده‌ است‌.
اگر چه‌ دستورهای‌ اخلاقی‌ اسلام‌ در بسیاری‌ از موارد، تأیید همان‌ دستورهای‌ پسندیده پیش‌ از اسلام‌ بوده‌ است‌، اما باید گفت‌ که‌ نظام‌ اخلاقی‌ اعراب‌ با ظهور اسلام‌، تحولی‌ بنیادین‌ یافت‌. گفتنی‌ است‌ که‌ نکوهش‌ قرآن‌ کریم‌، پیوسته‌ متوجه‌ سنت‌های‌ ناپسند و نادرست‌ اعراب‌ بوده‌ است‌، نه‌ تعرب‌ و بادیه‌نشینی‌ آنان‌ که‌ در برخی‌ احادیث‌ و روایات‌ ساختگی‌ انعکاس‌ یافته‌ است‌.
[۵۲] جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۱، ص۲۷۹۲۸۱، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.

مجاورت‌ بدویان‌ برای‌ سرزمین‌های‌ پیرامون‌ صحرا، پیوسته‌ خطری‌ مهم‌ به‌ شمار می‌آمد. حمله‌ به‌ دیگران‌ و به‌ چنگ‌آوردن‌ اموال‌ آنان‌، برای‌ چادرنشینان‌ کاری‌ عادی‌ بود. آنان‌ به‌ اقتضای‌ شرایط دشوار زندگی‌، معیشت‌ خود را غالباً از راه‌ جنگ‌ و غارت‌ تأمین‌ می‌کردند. علاوه‌ بر آن‌، عصبیت‌های‌ قومی‌ و اختلاف‌ بر سر مسائل‌ جزئی‌ نیز در موارد بسیاری‌ موجب‌ شعله‌ورشدن‌ آتش‌ جنگ‌ و خون‌ریزی‌ می‌شد. جنگ‌، برای‌ بدوی‌ یک‌ نیاز بود که‌ با بهانه‌ای‌ آغاز می‌شد و تا سال‌ها ادامه‌ می‌یافت‌.
[۵۳] عبدالجبار راوی‌، البادیه، ج۱، ص۲۸۳.
[۵۴] Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۴۱.
[۵۵] رژیس‌ بلاشر، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ترجمه آذرتاش‌ آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
کتاب‌هایی‌ که‌ درباره مجموعه جنگ‌های‌ بدویان‌ با عنوان‌ ایام‌ العرب‌ توسط برخی‌ عالمان‌ گردآوری‌ شده‌، در حقیقت‌ بیانگر بخش‌ مهمی‌ از تاریخ‌ آنان‌ است‌.
[۵۶] رژیس‌ بلاشر، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ج۱، ص۳۰، ترجمه آذرتاش‌ آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.

صحرانشینان‌ به‌ فرزند پسر، بیش‌ از دختر اهمیت‌ می‌دادند، زیرا پسر بر خلاف‌ دختر، در کودکی‌ کمک‌ کارپدر و در بزرگی‌ جنگجویی‌ بود که‌ حفاظت‌ خانواده‌ را بر عهده‌ داشت‌.
[۵۷] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۱۰، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
بدین‌ سبب‌ بود که‌ آنان‌ چون‌ می‌شنیدند دختری‌ نصیب‌ ایشان‌ شده‌ است‌، برمی‌آشفتند و درصدد زنده‌ به‌ گور کردن‌ او بر می‌آمدند. قرآن‌ کریم‌ این‌ سنت‌ غلط اعراب‌ را سخت‌ نکوهش‌ کرده‌ است‌. زنان‌ بدوی‌ غالباً مسئولیت‌های‌ سنگینی‌ بر عهده‌ داشتند. آنان‌ علاوه‌ بر اداره منزل‌، به‌ بافتن‌ چادرهای‌ خیمه‌ از موی‌ بز، تهیه آب‌ و سوخت‌ و گاهی‌ گله‌داری‌ می‌پرداختند.
[۵۹] سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۱۱۳، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
از سوی‌ دیگر آنان‌ هنگام‌ جنگهای‌ قبیله‌ای‌، نقش‌ بارزی‌ در تشجیع‌ مردان‌ قبیله‌ ایفا می‌کردند (
[۶۰] Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۰.
[۶۱] Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۱۲۳.
با اینهمه‌، به‌ ندرت‌ در تصمیم‌گیری‌های‌ مردان‌ قبیله‌ شرکت‌ داده‌ می‌شدند.
[۶۲] EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.



بدویان‌ پس‌ از بعثت‌ رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، به‌ اسلام‌ گرویدند و امروزه‌ بیشتر آنان‌ مالکی‌ و یا وهابی‌ حنبلی‌ هستند. گروهی‌ نیز به‌ دیگر فرقه‌های‌ اهل‌ سنت‌ و نیز تشیع‌ گرایش‌ دارند. نام‌ خدا و قسم‌ به‌ او پیوسته‌ بر زبان‌ اعراب‌ جاری‌ است‌. تصور آنان‌ از زندگی‌ پس‌ از مرگ‌ و بهشت‌ و دوزخ‌ متأثر از طبیعت‌ زندگی‌ چادر نشینی‌ است‌
[۶۳] Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۳.

در آستانه بعثت‌ رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، آیین‌ مسیحیت‌ در عربستان‌ انتشار گسترده‌ای‌ یافته‌ بود، چنانکه‌ برخی‌ قبیله‌های‌ بدوی‌ نام‌ مسیحی‌ داشتند؛ البته‌ مسیحیتی‌ که‌ با عقیده بت‌پرستی‌ موروثی‌ بدویان‌ جاهلی‌ تحریف‌ شده‌ بود.
[۶۴] جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۴، ص۲۹۰، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
آثار و رگه‌هایی‌ از یهودیت‌ نیز در میان‌ آنان‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. یهودیان‌ اگر چه‌ با بدویان‌ روابط استواری‌ داشتند، اما خود بدوی‌ نبودند. این‌ عوامل‌ و نیز واقع‌ شدن‌ جزیره‌ میان‌ دو تمدن‌ بزرگ‌ ایران‌ در شرق‌، و روم‌ در غرب‌ سبب‌ گردیده‌ بود تا بسیاری‌ از کلمات‌ غیر عربی‌ از طریق‌ تعالیم‌ مسیحیت‌ و یا به‌ وسیله بازرگانان‌ به‌ زبان‌ عربی‌ راه‌ یابد
[۶۵] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۱۶-۱۷، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
[۶۶] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۲۷- ۲۸، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
[۶۷] جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۴، ص۲۹۰، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
[۶۸] Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۳۸-۴۰.

بیشترین‌ آگاهی‌ درباره بادیه‌نشینی‌ عصر جاهلی‌ از طریق‌ میراث‌ ادبی‌ آنان‌ که‌ مشتمل‌ بر نظم‌ و نثر است‌، به‌ دست‌ آمده‌ است‌.
[۶۹] احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۵۷، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
برخی‌ از خاورشناسان‌ و دانشمندان‌ مسلمان‌ معاصر چون‌ مارگلیوث‌ و طه‌ حسین‌، در شعر جاهلی‌ تردید کرده‌، آن‌ را از شاعران‌ جاهلی‌ نمی‌دانند؛ اما بیش‌تر پژوهشگران‌ با آنکه‌ به‌ وجود جعل‌ و تحریف‌ در آن‌ اشعار اعتراف‌ دارند، بر این‌ باورند که‌ اصالت‌ شعر جاهلی‌ را نمی‌توان‌ انکار کرد
[۷۰] ناصرالدین‌ اسد، مصادر الشعر الجاهلی‌، ج۱، ص۳۵۲ بب، بیروت‌، ۱۹۸۸م‌.



بدویان‌ استعداد هنری‌ چشمگیری‌ داشتند و به‌ عنوان‌ خداوندگاران‌ سخن‌ شناخته‌ می‌شدند. آنان‌ همچنین‌ گرایش‌ بسیاری‌ به‌ غنا، رقص‌ و شراب‌ داشتند.
[۷۱] سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۱۰۳، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.

امروزه‌ دگرگونی‌های‌ چشمگیری‌ در زندگی‌ بدوی‌ به‌ وجود آمده‌ است‌؛ با این‌همه‌، آنان‌ همچنان‌ بسیاری‌ از اصول‌، روحیات‌ و سنت‌های‌ خود را حفظ کرده‌اند. از آن‌جا که‌ بادیه‌ نشینی‌ در عصر حاضر یکی‌ از مشکلات‌ داخلی‌ عربستان‌ محسوب‌ می‌شود، حکومت‌ سعی‌ در کوچاندن‌ اعراب‌ بادیه‌نشین‌ و اسکان‌ و استقرار آنان‌ در قریه‌ها و مناطق‌ مستعد کشاورزی‌ دارد
[۷۲] فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیره العرب‌، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، ریاض‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
[۷۳] ژان‌ ژاک‌ بربی‌، جزیره العرب‌، ج۱، ص۷۲، ترجمه نجده‌هاجر و سعید غز، بیروت‌، ۱۹۶۰م‌.
و به‌ نظر می‌رسد که‌ با تحولات‌ جدید جهان‌، زندگی‌ بدوی‌ رو به‌ انقراض‌ باشد.


(۱) عبدالرحمان‌ ابن‌ خلدون‌، مقدمه، به‌ کوشش‌ علی‌ عبد الواحد وافی‌، قاهره‌، دار نهضه مصر للطبع‌ و النشر.
(۲) ناصرالدین‌ اسد، مصادر الشعر الجاهلی‌، بیروت‌، ۱۹۸۸م‌.
(۳) احمد امین‌، فجر الاسلام‌، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
(۴) ژان‌ ژاک‌ بربی‌، جزیره العرب‌، ترجمه نجده‌هاجر و سعید غز، بیروت‌، ۱۹۶۰م‌.
(۵) رژیس‌ بلاشر، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ترجمه آذرتاش‌ آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
(۶) فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیره العرب‌، ریاض‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
(۷) عبدالجبار راوی‌، البادیه.
(۸) جعفر شهیدی‌، تاریخ‌ تحلیلی‌ اسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
(۹) جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
(۱۰) زاهیه‌ قدوره‌، شبه‌ الجزیره العربیه، بیروت‌، دارالنهضه العربیه‌.
(۱۱) قرآن‌ کریم‌.
(۱۲) سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
(۱۳) احمد قلقشندی‌، نهایه الارب‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌.
(۱۴) حافظ وهبه‌، جزیره العرب‌ فی‌ القرن‌ العشرین‌، قاهره‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
(۱۵) , W F From the Stone Age to Christianity, New York, ۱۹۵۶.
(۱۶) Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸.
(۱۷) Britannica, micropaedia, ۱۹۷۸;.
(۱۸) Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲.
(۱۹) EI ۱.
(۲۰) EI ۲.
(۲۱) Hitti Ph K, History of the Arabs, London, ۱۹۷۰.


۱. EI ۲، ج۱، ص۸۷۲.
۲. جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۱، ص۱۴۸-۱۶۶، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
۳. زاهیه‌ قدوره‌، شبه‌ الجزیره العربیه، ج۱، ص۵ -۹، بیروت‌، دارالنهضه العربیه‌.
۴. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۵، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۵. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۸، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۶. عبدالجبار راوی‌، البادیه، ج۱، ص۲۲۲- ۲۲۶.
۷. احمد قلقشندی‌، نهایه الارب‌، ج۱، ص۱۸-۱۹، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌.
۸. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۶، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۹. Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۳.
۱۰. EI ۲، ج۱، ص۸۷۳.
۱۱. Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۱۲.
۱۲. ، Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۱.
۱۳. Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۵۱۵.
۱۴. EI ۲، ج۱، ص۸۹۰.
۱۵. رژیس‌ بلاشر، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ج۱، ص۳۱-۳۲، ترجمه آذرتاش‌ آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۶. EI ۲، ج۱، ص۸۹۰.
۱۷. Britannica, micropaedia, ۱۹۷۸، ج۱، ص۹۲۴.
۱۸. Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۵.
۱۹. عبدالرحمان‌ ابن‌ خلدون‌، مقدمه، ج۲، ص۴۹۴، به‌ کوشش‌ علی‌ عبد الواحد وافی‌، قاهره‌، دار نهضه مصر للطبع‌ و النشر.
۲۰. EI ۲، ج۱، ص۸۹۰.
۲۱. عبدالرحمان‌ ابن‌ خلدون‌، مقدمه، ج۲، ص۲۸۷، به‌ کوشش‌ علی‌ عبد الواحد وافی‌، قاهره‌، دار نهضه مصر للطبع‌ و النشر.
۲۲. جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۱، ص۲۷۷، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
۲۳. Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۵.
۲۴. جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۱، ص۲۷۴، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
۲۵. EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
۲۶. سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۱۰۴، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
۲۷. Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۵.
۲۸. عبدالرحمان‌ ابن‌ خلدون‌، مقدمه، ج۲، ص۴۸۸، به‌ کوشش‌ علی‌ عبد الواحد وافی‌، قاهره‌، دار نهضه مصر للطبع‌ و النشر.
۲۹. EI ۲، ج۱، ص۳۷۵.
۳۰. Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۱۱۷.
۳۱. جعفر شهیدی‌، تاریخ‌ تحلیلی‌ اسلام‌، ج۱، ص۱۹، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
۳۲. عبدالجبار راوی‌، البادیه، ج۱، ص۳۳۶- ۳۴۶.
۳۳. عبدالرحمان‌ ابن‌ خلدون‌، مقدمه، ج۲، ص۴۸۵-۴۸۷، به‌ کوشش‌ علی‌ عبد الواحد وافی‌، قاهره‌، دار نهضه مصر للطبع‌ و النشر.
۳۴. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۵-۸، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۳۵. EI ۲، ج۱، ص۸۹۰.
۳۶. EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
۳۷. EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
۳۸. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۱۰، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۳۹. Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۲.
۴۰. سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۹۱-۹۴، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
۴۱. EI ۲، ج۱، ص۸۷۲.
۴۲. EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
۴۳. Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۶۶.
۴۴. سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۳، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
۴۵. حافظ وهبه‌، جزیره العرب‌ فی‌ القرن‌ العشرین‌، ج۱، ص۱۲، قاهره‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
۴۶. حافظ وهبه‌، جزیره العرب‌ فی‌ القرن‌ العشرین‌، ج۱، ص۱۱، قاهره‌، ۱۳۸۷ق‌/۱۹۶۷م‌.
۴۷. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۹، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۴۸. EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
۴۹. Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۵۶.
۵۰. Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۱۱۸.
۵۱. فتح‌/سوره۴۸، آیه۲۶.    
۵۲. جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۱، ص۲۷۹۲۸۱، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
۵۳. عبدالجبار راوی‌، البادیه، ج۱، ص۲۸۳.
۵۴. Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۳۴۱.
۵۵. رژیس‌ بلاشر، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ترجمه آذرتاش‌ آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۵۶. رژیس‌ بلاشر، تاریخ‌ ادبیات‌ عرب‌، ج۱، ص۳۰، ترجمه آذرتاش‌ آذرنوش‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۵۷. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۱۰، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۵۸. نحل‌/سوره۱۶، آیه۵۸ -۵۹.    
۵۹. سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۱۱۳، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
۶۰. Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۲۰.
۶۱. Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۱۲۳.
۶۲. EI ۱، ج۱، ص۳۷۶.
۶۳. Dickson H R P, The Arab of the Desert, London، ۱۹۷۲، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۳.
۶۴. جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۴، ص۲۹۰، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
۶۵. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۱۶-۱۷، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۶۶. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۲۷- ۲۸، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۶۷. جواد علی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، ج۴، ص۲۹۰، بیروت‌، ۱۹۷۶م‌.
۶۸. Ber g E M, Les Arabes, Paris, ۱۹۷۸، ج۱، ص۳۸-۴۰.
۶۹. احمد امین‌، فجر الاسلام‌، ج۱، ص۵۷، قاهره‌، ۱۹۶۴م‌.
۷۰. ناصرالدین‌ اسد، مصادر الشعر الجاهلی‌، ج۱، ص۳۵۲ بب، بیروت‌، ۱۹۸۸م‌.
۷۱. سمیر عبدالرزاق‌ قطب‌، انساب‌ العرب‌، ج۱، ص۱۰۳، بیروت‌، مکتبه دارالبیان‌.
۷۲. فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیره العرب‌، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، ریاض‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.
۷۳. ژان‌ ژاک‌ بربی‌، جزیره العرب‌، ج۱، ص۷۲، ترجمه نجده‌هاجر و سعید غز، بیروت‌، ۱۹۶۰م‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بدوی»، شماره۴۶۴۹.    






جعبه ابزار