بدرالدین دمامینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَدْرُالدّینِ دَمامینی،
محمد بن ابی بکر بن عمر (۷۶۳- شعبان ۸۲۷ق/ ۱۳۶۲- ژوئیه ۱۴۲۴م) معروف به ابن دمامینی، ادیب و شاعر
مالکی مذهب مصری است.
او در اسکندریه زاده شد و در همانجا دانشآموزی را آغاز کرد.
نحو و فنون خط و نگارش و
شعر را به خوبی فراگرفت و نیز از
فقه و دیگر علوم بهره برد.
دمامینی در زادگاه خود از درسهای
بهاءالدین ابن دمامینی ،
عبدالوهاب قروی و
ابن عرفه ، در قاهره از
ابن ملقّن و
مجدالدین اسماعیل حنفی ، و در
مکه از
قاضی ابوالفضل نویری و جز آنان
علم آموخت
همچنین از مجلس درس
ابن بلقینی و
جمالالدین اُمیوطی دانش اندوخت.
او از
کمالالدین دمیری نیز به عنوان شیخ خود یاد کرده است.
دمامینی نخست در مدارس
اسکندریه به تدریس پرداخت و نیابت حکم
قاضی ناصرالدین ابن تنسی (د ۸۰۱ق/۱۳۹۹م) را که با وی پیوند خویشاوندی داشت، برعهده گرفت
سپس چون
ابن تنسی در ۷۹۴ق/۱۳۹۲م به
قاهره رفت و قضای مالکیان را عهدهدار گردید، وی را با خود برد و به نیابت خویش برگماشت.
دمامینی در این دوره، در
الازهر نیز به تدریس نحو پرداخت و شهرتی فراهم آورد.
دمامینی چندی بعد به اسکندریه بازگشت و به تدریس مشغول شد.
او علاوه بر نیابت
حکم ، از راه
تجارت روزگار میگذرانید،
اما دوباره قصد
قاهره کرد.
سپس در ۸۰۰ق به دمشق رفت و از آنجا آهنگ گزاردن
حج کرد.
آنگاه در ۸۰۱ق/۱۳۹۹م به اسکندریه بازگشت.
دمامینی این بار روی از قضا برتافت و خطابت
مسجد جامع را برگزید و
کارگاه
حریربافی بزرگی نیز برپا کرد و به کسب پرداخت؛ اما پس از چندی به علت
آتش سوزی، مبالغ بسیاری
مدیون شد و به ناحیه
صعید گریخت. طلبکاران وی را
تعقیب کردند و به خواری به
قاهره بردند.
او به پشتیبانی
ابن حجة حموی و
ناصرالدین بارزی از گرفتاری رَست و سمت قضای مالکیان را نیز برعهده گرفت.
با اینهمه، بر شیوه سلوک دمامینی ایرادهایی وارد آمد که به عزلش انجامید. نسبت به نوع رفتار او - که در گزارشهای موجود به ابهام سخن رفته است
- چیزی به روشنی نمیتوان دریافت؛ اما تمایل شخصی وی به پرداختن به مباحث ادبی و عدم اعتنای لازم به
علم فقه را نیز نباید از نظر دور داشت.
بر این مقصود،
هجویه بدرالدین بشتکی را میتوان
گواه گرفت.
بدرالدین دمامینی، در این زمان، به بارگاه مؤید،
شیخ بن عبدالله محمودی (حک ۸۱۵ -۸۲۴ق/۱۴۱۲-۱۴۲۱م) راه یافت.
او در ۸۱۹ق/۱۴۱۶م
حج گزارد و
سال بعد به
یمن رفت. یک چند نیز در
مسجد جامع شهر زبید تدریس نمود.
اما درس وی رونقی نیافت.
آنگاه از طریق دریا راه
هند در پیش گرفت و در همان سال قدم به
گجرات نهاد.
در آنجا شاگردان بسیار بر او گرد آمدند و ثروتی هنگفت و مقامی بلند یافت.
وی با بزرگانی چون
مقریزی ،
ابن خلدون و
ابن حجر عسقلانی مراودت و
مصاحبت داشته است
از آن جمله اینان را نیز میتوان نام برد:
قاضی محبالدین ابنشحنه (د ۸۱۵ق/۴۱۲م) که تقریظی از وی بر کتاب
نزول
الغیث ، و نیز پاسخی که بر سؤال دمامینی از دو موضع
کشاف
زمخشری نگاشته، به دست آمده است
امینالدین محمد بن محمد انصاری و
فضلالله بن عبدالرحمان بن مَکانس و
قاضی صدرالدین ابن آدمی و
عیسی بن حجاج ، ملقب به العالیه که پارهای از اخبار و مکاتبات آنان با بدرالدین را
غزولی در
مطالع البدور آورده است
و سرانجام
ابن حجة حموی که
رساله بحریه خود را برای دمامینی نگاشته است.
از شاگردان بدرالدین دمامینی اینان را میتوان نام برد:
قاضی بدرالدین ابوالمحاسن جمالالدین محمد شافعی ،
زینالدین عبادة بن علی انصاری ،
عبدالقادر مکی ،
قاضی عزالدین ابوالبرکات ،
علی بن عبدالله غزولی و
یحیی بن عبدالرحمان عجیسی .
او همچنین به
قاضی شرفالدین مناوی و
ابن حجر عسقلانی و فرزندانش
اجازه روایت داده است.
وی سرانجام در گلبرگه (در ایالت دکن
هندوستان) وفات یافت.
دمامینی استعدادی فراوان و سَری پر سودا داشت.
برخی روایات حکایت از آن دارد که وی با
سم به
قتل رسیده است
و ممکن است تعبیر «مرگ ناگهانی» در برخی گزارشها را ناظر به همین نکته دانست.
از سرودههای
بدرالدین اشعاری برجای مانده که بیشتر در قالب رباعی است و توجه شاعر به صنایع لفظیِ
بدیعی و میل به تفنن در مضامین، در آنها هویداست.
بیشترین سرودههای وی در
تغزل است
بدرالدین بیشتر آثار خود را درباره قواعد و مباحث ادبیات عرب نگاشته است:
۱. تحفة الغریب فی حاشیة مغنی اللبیب.
بدرالدین دمامینی چند بار به تحشیه و شرح کتاب مغنی اللبیب ابن هشام پرداخت.
وی نخستین حاشیه خود را در یمن
و به قولی در مصر
نگاشت و بعد در هند از آن
چشم پوشید و از نو به تألیفی دیگر پرداخت
و آن را در ۸۲۴ق در شهر نهرواله از ایالت گجرات به پایان برد.
تقیالدین احمد شمنی حاشیهای نگاشت و آن را المنصف من الکلام علی مغنی
ابن هشام نام کرد و در مقام نقد دمامینی برآمد.
کتاب بدرالدین دمامینی در ۱۳۰۵ق/۱۹۸۸م در مصر، در حاشیه شرح شمنی چاپ شده است.
۲. العیون الفاخرة الغامزة علی خبایا الرامزة، شرحی است بر منظومة الرامزة خزرجی در عروض و قافیه که در ۸۱۷ق در صعید مصر نوشته شده است.
این کتاب بارها در
مصر و
ترکیه به چاپ رسیده، از جمله در قاهره (۱۹۷۳م) و به کوشش حسانی حسن عبدالله منتشر شده است.
۱. الاستدلال بالاحادیث النبویة علی الاحکام النحویة. از این اثر تنها یک نسخه از سرآغاز کلام آن، در دست است.
این نسخه در مجموعهای (شم ۳۵۳) در کتابخانه آمبروزیانا نگهداری میشود.
۲. اظهار التعلیل المغلق لوجوب حذف عامل المفعول المطلق. نسخهای از این رساله که به یک مسأله نحوی میپردازد، در لیدن محفوظ است.
۳. تعلیق الفرائد علی تسهیل الفوائد، شرحی است بر تسهیل الفوائد و تکمیل المقاصد اثر معروف
ابن مالک که دمامینی در فاصله سالهای ۸۲۱ و ۸۲۵ق آن را نوشت و به احمدشاه، فرمانروای گجرات (۸۱۴ - ۸۴۵ق/۱۴۱۱-۱۴۴۱م) تقدیم کرد.
از این کتاب نسخههای متعددی در ظاهریه
دمشق و
ایندیا آفیس موجود است.
۴. جواهر البحور فی العروض.
۵.الحلاوة السکریة فی شرح الفواکه البدریة، شرحی است که بدرالدین بر کتاب الفواکه البدریة خود نگاشته است. از این کتاب یک نسخه در
کتابخانه ظاهریه وجود دارد.
۶. شمس المغرب فی المرقص المطرب. نسخهای از این کتاب در
کتابخانه برلین نگهداری میشود.
۷. عین الحیاة، اختصاری است از کتاب حیاة الحیوان
دمیری که بهزعم بدرالدین دمامینی با وجود محاسنی که داشت، پر طول و تفصیل بود.
او در ۸۲۳ق کار تلخیص کتاب را به پایان برد و آن را به احمدشاه
هدیه کرد.
البته از دیدگاه برخی، او در این تلخیص، راه
افراط پیموده، و به اصل اثر خلل وارد نموده است.
از این کتاب نسخههایی بر جای مانده است.
۸.الفتح الربانى فى الرد على البنبانى. ایناثر پاسخى است به بنبانى که بر تعلیقات بدرالدین بر
صحیح بخاری اعتراضاتى نموده بود. نسخهای از این نوشته در کتابخانه دانشگاه لیدن .نسخهای از این نوشته در کتابخانه دانشگاه لیدن.
۹. القوافی، نسخههایی از آن همراه با شرح
محمد بن عثمان بلخی یافت میشود.
۱۰. مصابیح الجامع، شرحی است بر کتاب الجامع الصحیح (یا صحیح بخاری) که با عنایت به الفاظ غریب و مباحث اعرابی آن نگاشته شده است.
این اثر که در هند نوشته شده،
با عنوانهای المصابیح فی شرح الجامع الصحیح
و مصابیح الجامع الصحیح
نیز یاد شده است.
نسخههای متعدد این کتاب را میتوان در اطراف و اکناف سراغ گرفت.
نورعثمانیه،
۱۱. منشآت و رسائل کوتاه.
غزولی به برخی از این نامهها اشاره کرده است
و برخی دیگر را میتوان در کتابخانه برلین سراغ گرفت.
۱۲. المنهل الصافی، شرحی است به شیوه مزجی بر کتاب الوافی فی النحو
محمد بن عثمان بلخی که بدرالدین دمامینی در هند نگاشته، و به احمدشاه پیشکش کرده است.
از این کتاب نسخههایی به صورت کامل در برخی کتابخانهها
موجود است.
۱۳. نزول الغیث، اثری است انتقادی بر شرح صلاحالدین صفدی بر
منظومه لامیة العجم با عنوان الغیث الذی انسجم.
این کتاب که در حدود سال ۷۹۴ق در مصر تألیف شده است، با اقبال و تمجید علما از جمله
قاضی محبالدین ابن شحنه و
شمسالدین محمد بن محمد غماری مواجه شد.
علاءالدین علی بن محمد اقبرسی (د ۸۶۲ق/۱۴۵۸م) ردیهای بر این کتاب با عنوان تحکیم العقول بافول البدر بالنزول نگاشته است.
از این اثر نسخ خطی بسیاری در کتابخانه های دمشق،
قاهره ،
لیدن ،
آمبروزیانا ،
اسکورال ، و
چستربیتی برجای مانده است
۱. تقریظ بر منظومة سیرة المؤیدِ ابن ناهض حلبی.
۲ . دیوان شعر.
۳ . الفاکهة البدریة، اثری است به نظم و نثر که بدرالدین گزیدهای از نوشتهها و سرودههای خویش را در آن آورده، و در ۷۹۰ق آن را به پایان برده است.
۴ . لمحة البدر، «مقامه» ای است مختصر .
۵ . معدن الجواهر، شرحی است بر کتاب جواهر البحور از آن خود مؤلف.
۶ . مقاطعالشرب، اثری است که بدرالدین دمامینی قطعاتی منتخب از خمریات را در آن گردآورده است.
(۱)
احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۲)
احمد ابن حجر عسقلانی، ذیل الدرر الکامنة، به کوشش عدنان درویش، قاهره، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
(۳)
احمد ابن حجر عسقلانی، رفع الاصر، به کوشش
حامد عبدالمجید و دیگران، قاهره، ۱۹۵۷م.
(۴)
احمد باباتنبکتی، نیل الابتهاج، به کوشش عبدالحمید عبدالله هرامه، طرابلس، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۵)
محمد بدرالدین دمامینی، العیون الفاخره، قاهره، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
(۶) بغدادی، ایضاح.
(۷) بغدادی، هدیه.
(۸) حاجی خلیفه، کشف.
(۹)
احمد خفاجی، ریحانة الالباء، به کوشش عبدالفتاح
محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۷م.
(۱۰) زرکلی، اعلام.
(۱۱)
محمد سخاوی، الجواهر و الدرر، به کوشش
حامد عبدالمجید و طه زینی، قاهره، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۲)
محمد سخاوی، الذیل علی رفعالاصر، به کوشش جوده هلال و
محمد محمود صبح، قاهره، ۱۹۶۶م.
(۱۳)
محمد سخاوی، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۴ق.
(۱۴) سید، خطی.
(۱۵) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۱۶)
احمد شمنی، المنصف من الکلام علی مغنی ابن هشام، تهران، مکتبة الحوزه.
(۱۷) ظاهریه، خطی.
(۱۸) عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۱م.
(۱۹) علیخان مدنی، انوار الربیع فی انواع البدیع، به کوشش شاکر هادی شکر، کربلا، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م.
(۲۰) علیخان مدنی، سلوة الغریب، به کوشش شاکر هادی شکر، بیروت، عالم الکتب.
(۲۱) کورکیس عواد، «ذخائر التراث العربی فی مکتبة چستربیتی»، المورد، بغداد، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۲۲) علی غزولی، مطالع البدور، قاهره، ۱۲۹۹ق.
(۲۳) عمررضا کحاله، المستدرک علی معجم المؤلفین، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۵م.
(۲۴)
احمد مقریزی، السلوک، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۷۲م.
(۲۵) نور عثمانیه، کتبخانه سنده محفوظ کتب موجوده نین دفتری، استانبول، ۱۳۰۳ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بدرالدین دمامینی»،ج۱۱، ص۴۶۲۶.