بایر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بایر
زمین خراب و غیر آباد را گویند.
بایر و «موات، زمین معطلی است که انتفاعی از آن برده نمیشود؛ خواه به جهت قطعشدن آب از آن، یا برای استیلای آبها یا رمل یا شوره نمک یا سنگها بر آن، یا به جهت بیشه شدن و پیچیده شدن نی و درختها در آن، یا به جهت غیر اینها؛ و موات بر دو قسم است»
به بیان دیگر بایر در مقابل «
دایر» به
زمین غیر آباد اطلاق مىگردد؛ خواه سابقه
ملکیت نداشته و در اصل
موات باشد یا مسبوق به ملکیّت باشد ولى در حال حاضر
خراب و رها شده است که از آن به «
موات بالعرض» تعبیر مىشود.
به عقیده
امام خمینی در
تحریرالوسیله: «
موات اصلی زمینی است که مسبوق به ملک و احیا نباشد - اگرچه احراز چنین چیزی غالباً، بلکه بهطورکلی مشکل بلکه ممنوع است - و ملحق به موات اصلی میباشد زمینی که مسبوق بودن آن به ملک و احیا معلوم نباشد.»
و «زمین موات عارضی، که مسبوق به
ملک و احیا بوده است درصورتیکه مالک شناختهشدهای نداشته باشد بر دو قسم میباشد:
اول: زمینی که اهل آن هلاک شده باشند و به سبب گذشت زمان و مرور ایام بدون مالک شده باشد و این مانند زمینهای ویران و قراء و بلاد مخروبه و قناتهای از بین رفتهای است که مربوط به اقوام گذشته بوده که نام و نشانی از آنها باقی نمانده، یا به اقوام و افرادی نسبت داده میشود که فقط نام آنها شناخته شده است.
دوم: زمینی که چنین نباشد و طوری نباشد که بدون مالک شمرده شود، بلکه مربوط به مالکی است که وجود دارد، ولی شخص آن شناخته شده نمیباشد و به این زمین «مجهولالمالک» گفته میشود.
زمین موات اصلی اگرچه مال
امام (علیهالسلام) است - زیرا از انفال میباشد، چنان که در کتاب خمس گذشت - لیکن در زمان
غیبت حضرت صاحبالامر (علیهالسلام) برای هر کس جایز است که با شروطی که میآید آن را
احیا کرده و به عمران آن اقدام نماید. و احیاکننده آن بنابر اقوی مالک آن میشود چه در
دارالاسلام باشد یا در دار الکفر و چه در زمین خراج باشد؛ مانند زمین عراق یا در غیر آن و چه احیاکننده آن مسلمان باشد یا کافر.
و اما قسم اول (موات عرضی) مانند زمین موات اصلی است در اینکه از
انفال است و اینکه احیای آن جایز میباشد و احیاکننده
مالک آن است؛ پس احیای زمینهای ویرانی که آثار نهرها و جویها و مرزها در آنها باقی است و لایروبی قناتها و چاههای پر شده و تعمیر قریههای مخروب و شهرهای قدیمی که بدون مالک باقی ماندهاند، جایز میباشد و با آنها معامله مجهولالمالک نمیشود و به اذن
حاکم شرع و یا خریدن از او نیازی نیست، بلکه محیی و تعمیرکننده، با احیا و تعمیرشان مالک آن میشوند.
و اما قسم دوم (آن)،
احتیاط (واجب) آن است که در احیا و اقدام به تعمیر و تصرف در آن، از حاکم شرع طلب
اذن شود، چنان که احتیاط (واجب) این است که با آن معامله مجهولالمالک شود، به اینکه از صاحب آن جستجو گردد و بعد از یاس از صاحبش عین آن را از حاکم شرع بخرد و ثمن آن را صرف فقرا نماید، یا اینکه آن را از حاکم شرع در مقابل اجرت معینی اجاره کند یا
اجرت المثل آن را در صورت انتفاع از آن تقدیر کند و وجهالاجاره را به فقرا صدقه دهد؛ و احتیاط (مستحب) آن است که (در صدقه دادن) از حاکم شرع طلب اذن نماید. البته اگر معلوم باشد که مالکش از آن اعراض کرده یا اهل آن از آنجا کوچ کردهاند و آن را برای قوم دیگری گذاشتهاند، بدون اشکال احیا و تملکش جایز میباشد.
در کلمات برخى، عنوان بایر بر غیر زمین- همچون
قنات،
مسجد و
حمام- که متروک و ویران گشته نیز اطلاق شده است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۳. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی