• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باطن در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



باطن ، پنهان و عالم به پنهانیها، از اسما و صفات الهی است.



باطن، اسم فاعل و از ریشه «ب ط ن» خلاف «ظهر» به معنای پوشیده و پنهان بودن‌ است.
[۱] المصباح، ص۵۲‌.
[۲] القاموس‌المحیط، ج۲، ص‌۱۵۵۲.
[۳] التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۹۲، «بطن».
گفته شده:«بَطْن» در اصل به معنای شکم است و به جهت پایین (در برابر جهت بالا) و به هر چیز پیچیده‌ای بطن گفته می‌شود و نیز آنچه را با حواس نتوان ادراک کرد باطن می‌گویند. از دیگر معانی بطن، علم به باطن و شناختن آن است.
[۵] المصباح، ص‌۵۲‌.



باطن از اسمای ذات الهی
[۸] شرح فصوص‌الحکم، ص‌۴۵.
بوده، با ذات حق و دیگر اسمای خداوند، عینیت و اتحاد دارد. باطن و ظاهر از صفات متقابل‌اند و ذات حق به سبب نامتناهی بودن قابل اتصاف به آنهاست.
[۱۰] شرح الاسماء الحسنی، ص‌۱۲۹.
شایان ذکر است که ذات حق از همان حیث که باطن است، ظاهر و از همان حیث که ظاهر است باطن است، زیرا خدا واحد حقیقی است و جهات گوناگون ندارد.
[۱۱] شرح فصوص‌الحکم، ص‌۴۷۷.
در روایتی امیرمؤمنان، علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند:هر باطنی غیر از خداوند غیر ظاهر است،
[۱۲] نهج البلاغه، خطبه ۶۵‌.
بنابراین بین باطن و ظاهر بودن خداوند منافاتی نیست.


عارفان در تقسیمی باطن را به همراه سه اسم «ظاهر»، «اول» و « آخر »، امهات اسما دانسته، اسم جامع آن‌ها را «الله» و «الرحمن» می‌دانند و معتقدند اسمائی که به بطون تعلق دارد، در اسم باطن داخل است.
[۱۳] شرح فصوص‌الحکم، ص‌۴۵.



باطن به عنوان اسم خدا در قرآن تنها یک بار به کار رفته است: «هُوَ الاَوَّلُ والأخِرُ والظّهِرُ والباطِن». برخی سرّ ترتیب ذکر اسمای چهارگانه در این آیه را آن دانسته‌اند که هر اسم متأخری، متضمّن مفاد اسم پیشین است، بنابراین اسم باطن متضمن مفاد نامهای ظاهر، آخر و اول است.
[۱۵] رحمة من الرحمن، ج‌۴، ص‌۲۷۰.



بر اساس روایات، باطن بودن خداوند به این معنا نیست که در چیزی پنهان شده باشد.
[۱۷] نهج البلاغه، خطبه ۱۶۳.



باطن بودن خداوند دو گونه تبیین می‌شود:

۶.۱ - قدرت الهی

چنان‌که در آیه ۲ حدید بیان شده، خداوند بر هر چیز مفروضی قادر است: «و هُوَ عَلی کُلِّ شَیء قَدیر»، از این‌رو با قدرتش بر هر چیزی، از هر جهتی احاطه دارد، بنابراین هر چیزی که باطن فرض شود، خداوند از آن، باطن‌تر است، زیرا از ورای آن چیز بر آن احاطه دارد، در نتیجه خداوند باطن خواهد بود؛ نه آن چیز، پس باطن مطلق تنها خداوند است و هرچه جز او باطن باشد، باطن نسبی و اضافی خواهد بود و این معنای حصر موجود در آیه ۳ حدید است. از بیان فوق معلوم می‌شود که باطن از فروع اسم محیط و محیط فرع بر اطلاق قدرت الهی است. این احتمال نیز وجود دارد که باطن فرع بر احاطه وجود الهی بر هر چیزی باشد، زیرا خداوند نزد اوهام و عقول از هر چیز مخفی و باطنی، پنهان‌تر است؛ همچنین باطن نوعی تفرّع بر علم خداوند نیز دارد و ذیل آیه که بیانگر علم الهی به هر چیزی است: «و هُوَ بِکُلِّ شَیء عَلیم» با این تفرّع مناسبت دارد.
[۲۱] المیزان، ج‌۱۹، ص‌۱۵۱‌-۱۵۲.
[۲۲] البصائر، ج‌۴۴، ص‌۸۰‌-۸۱‌.
[۲۳] نگرش وحی بر خداشناسی، ج‌۲، ص‌۶۱‌.


۶.۲ - علم الهی

مراد از باطن بودن خداوند آن است که به همه چیز و به باطن اشیا عالم است.
[۲۴] کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۴۷۶‌-۴۷۷.
[۲۵] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۴۷.
به این معنا در برخی از روایات نیز اشاره شده است.
[۲۷] نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶.
برخی این معنا را خلاف ظاهر و برخی دیگر آن را مستلزم تکرار در ذیل آیه که بیانگر علم الهی به هر چیزی است دانسته و ازاین‌رو آن را ضعیف شمرده‌اند؛
[۲۹] حاشیه شیخ زاده، ج‌۸‌، ص‌۱۰۳.
اما بعضی ذیل آیه را مؤیّد این قول به حساب آورده‌اند.
[۳۰] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۶‌، ص‌۱۵۳.



در بیان علّت پنهان بودن خداوند باید گفت که پنهان بودن خداوند از شدّت ظهور و غایت وضوح است،
[۳۱] شرح الاسماء، ص‌۷۲۰.
زیرا خداوند با ذاتش برای اشیا تجلی کرده است و چون برخی از اشیا از پذیرش این تجلّی حق قاصر است، خداوند از آن‌ها پنهان است، پس در حقیقت حجابی وجود ندارد، مگر در محجوبان.
[۳۲] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۶‌، ص‌۱۵۶.
برخی در توضیح چگونگی باطن بودن خداوند بر اثر شدّت ظهور گفته‌اند: هرچه در آسمانها و زمین است بر نیاز خویش به مدبّری که او را تدبیر کند، گواهی می‌دهد و اگر برخی از اشیا گواهی می‌داد و برخی گواهی نمی‌داد، همه انسانها به خداوند یقین پیدا می‌کردند؛ ولی چون همه اشیا در گواهی دادن به وجود پروردگار متحدند، ادراک این گواهیها به سبب فراوانی و شدت ظهور، مخفی و پیچیده شده است.
[۳۳] شرح الاسماء الحسنی، ص۱۲۹۱۳۰.
[۳۴] شرح اسماء الله الحسنی، ‌ ص‌۳۳۴.


۷.۱ - قابل ادراک نبودن خدا

برخی باطن بودن خداوند را به این صورت بیان کرده‌اند که اگر از طریق حسّ و خیال طلب شود، پنهان است، چنان‌که اگر از طریق عقل و استدلال طلب شود ظاهر است.
[۳۵] شرح الاسماء الحسنی، ص‌۱۲۹.
[۳۷] اشتقاق اسماء اللّه، ص‌۳۶۳.
قابل ادراک نبودن خداوند با حواسّ ظاهری، در آیات دیگری نیز بیان شده است؛ مانند:«لا تُدرِکُهُ الاَبصر». بعضی از مفسّران، این مطلب را دلیلی بر باطل بودن این قول اشاعره به حساب آورده‌اند که مؤمنان در آخرت خداوند را با چشم می‌بینند.

۷.۲ - پنهان بودن حقیقت ذات الهی

برخی نیز باطن بودن خداوند را، پنهان بودن حقیقت ذات الهی، دانسته‌اند،
[۴۰] شرح اسماء الله الحسنی، ص‌۳۳۴.
[۴۱] شرح‌الاسماء، ص‌۷۲۰.
زیرا عقول به آن راه ندارند،
[۴۲] حاشیه شیخ زاده، ج‌۸‌، ص‌۱۰۳.
[۴۳] موسوعة له الاسماء الحسنی، ج‌۱، ص‌۳۷۰.
چنان‌که هیچ عارفی نیز نمی‌تواند ژرفای ذات حق را شهود کند.

۷.۳ - اقوال دیگر

در توضیح باطن بودن خداوند اقوال دیگری نیز نقل شده که به برخی از آن‌ها در روایات هم اشاره شده است و برخی دیگر هیچ‌گونه دلیل و مؤیدی ندارد. این اقوال عبارت است از:
۱. ‌اسم باطن به همراه اوّل و آخر و ظاهر، مجموعاً بدین معناست که همه امور به دست خدا و تمامیّت هر چیزی به اوست.
[۴۴] مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۴۷.
[۴۵] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۶‌، ص‌۱۵۴.

۲. ‌خداوند نزدیک‌ترین چیز به هر موجودی است.
[۴۶] جامع‌البیان، مج ۱۳، ج‌۲۷، ص۲۸۱.

۳. ‌باطن است به اسمای تنزیهیّه‌اش و به این‌که مقوم ارواح است.
[۴۸] شرح الاسماء، ص‌۷۲۰.

۴. ‌منزّه از کیفیت و چگونگی است.
[۴۹] شرح اسماء الله الحسنی، ص‌۳۲۶.
[۵۰] اسما و صفات الهی، ج‌۱، ص‌۱۲۱.

۵. ‌باطن یعنی لطیفی که نور او در اعماق هر چیزی و بواطن هر زنده‌ای نافذ است.
[۵۱] اسما و صفات الهی، ج‌۱، ص‌۱۲۲.

۶. ‌از قلبهای دشمنانش پنهان است و از این‌رو وی را انکار می‌کنند.
[۵۲] البصائر، ج۴۴، ص۸۲‌.
[۵۳] کشف‌الاسرار، ج۹، ص۴۷۷.
[۵۴] موسوعة له الاسماء الحسنی، ج‌۱، ص‌۳۷۲.

۷. ‌باطن است بدون آن‌که کسی او را پنهان کرده باشد و بدون آن‌که از کسی بترسد، پنهان کننده هر باطنی است، باطن است به پوشاندن گناه هنگام وقوع معصیت .
[۵۵] کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۴۷۶‌-۴۷۷.
[۵۶] شرح اسماء الله الحسنی، ص‌۳۲۶‌-۳۲۷.

۸. ‌باطن است بدون آن‌که پوشیده باشد.
۹. ‌با معقولات و محسوسات مشابهت ندارد، از جسمیّت و مکان داشتن و کمیّت منزه است، باطن است به صمدیّت، امتنان، فضل، میراندن، لطف و جمال، عنایت ، رحمت ، ارشاد و... ‌.
[۵۸] شرح اسماءالله الحسنی، ص‌۳۲۵‌-۳۲۸.
[۵۹] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۴۷.
[۶۰] البصائر، ج‌۴۴، ص‌۸۱‌-۸۲‌.



اسماء و صفات الهی؛ اشتقاق اسماء الله؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر البصائر؛ تفسیر التحریر و‌التنویر؛ تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین؛ تفسیر‌نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع البیان عن تأویل آی‌القرآن؛ حاشیه محی الدین شیخ زاده علی تفسیر البیضاوی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن؛ شرح اسماء الله الحسنی (لوامع البینات)؛ شرح‌الاسماء الحسنی؛ شرح‌الاسماء او شرح دعاء الجوشن الکبیر؛ شرح فصوص الحکم؛ القاموس المحیط؛ الکافی؛ کشف الاسرار و عدة‌الابرار؛ لسان العرب؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المصباح المنیر؛ معجم مقاییس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ موسوعة له‌الاسماء الحسنی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نگرش وحی بر خداشناسی؛ نهج البلاغه.


۱. المصباح، ص۵۲‌.
۲. القاموس‌المحیط، ج۲، ص‌۱۵۵۲.
۳. التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۹۲، «بطن».
۴. مفردات، ص‌۱۳۰، «بطن».    
۵. المصباح، ص‌۵۲‌.
۶. لسان‌العرب، ج‌۱۳، ص‌۵۵‌.    
۷. مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۲۵۹، «بطن».    
۸. شرح فصوص‌الحکم، ص‌۴۵.
۹. نمونه، ج۲۳، ص۲۹۹‌-۳۰۰.    
۱۰. شرح الاسماء الحسنی، ص‌۱۲۹.
۱۱. شرح فصوص‌الحکم، ص‌۴۷۷.
۱۲. نهج البلاغه، خطبه ۶۵‌.
۱۳. شرح فصوص‌الحکم، ص‌۴۵.
۱۴. حدید/سوره۵۷، آیه۳.    
۱۵. رحمة من الرحمن، ج‌۴، ص‌۲۷۰.
۱۶. الکافی، ج‌۱، ص‌۱۲۲.    
۱۷. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۳.
۱۸. نورالثقلین، ج‌۵‌، ص‌۲۳۴‌-۲۳۷.    
۱۹. حدید/سوره۵۷، آیه۲.    
۲۰. حدید/سوره۵۷، آیه۳.    
۲۱. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۱۵۱‌-۱۵۲.
۲۲. البصائر، ج‌۴۴، ص‌۸۰‌-۸۱‌.
۲۳. نگرش وحی بر خداشناسی، ج‌۲، ص‌۶۱‌.
۲۴. کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۴۷۶‌-۴۷۷.
۲۵. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۴۷.
۲۶. الکافی، ج‌۱، ص‌۱۲۲.    
۲۷. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶.
۲۸. الکشاف، ج‌۴، ص‌۴۷۲.    
۲۹. حاشیه شیخ زاده، ج‌۸‌، ص‌۱۰۳.
۳۰. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۶‌، ص‌۱۵۳.
۳۱. شرح الاسماء، ص‌۷۲۰.
۳۲. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۶‌، ص‌۱۵۶.
۳۳. شرح الاسماء الحسنی، ص۱۲۹۱۳۰.
۳۴. شرح اسماء الله الحسنی، ‌ ص‌۳۳۴.
۳۵. شرح الاسماء الحسنی، ص‌۱۲۹.
۳۶. التحریر والتنویر، ج‌۲۷، ص‌۳۶۲.    
۳۷. اشتقاق اسماء اللّه، ص‌۳۶۳.
۳۸. انعام/سوره۶، آیه۱۰۳.    
۳۹. الکشاف، ج‌۴، ص‌۴۷۲.    
۴۰. شرح اسماء الله الحسنی، ص‌۳۳۴.
۴۱. شرح‌الاسماء، ص‌۷۲۰.
۴۲. حاشیه شیخ زاده، ج‌۸‌، ص‌۱۰۳.
۴۳. موسوعة له الاسماء الحسنی، ج‌۱، ص‌۳۷۰.
۴۴. مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۴۷.
۴۵. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۶‌، ص‌۱۵۴.
۴۶. جامع‌البیان، مج ۱۳، ج‌۲۷، ص۲۸۱.
۴۷. الدرالمنثور، ج‌۸، ص ۴۸.    
۴۸. شرح الاسماء، ص‌۷۲۰.
۴۹. شرح اسماء الله الحسنی، ص‌۳۲۶.
۵۰. اسما و صفات الهی، ج‌۱، ص‌۱۲۱.
۵۱. اسما و صفات الهی، ج‌۱، ص‌۱۲۲.
۵۲. البصائر، ج۴۴، ص۸۲‌.
۵۳. کشف‌الاسرار، ج۹، ص۴۷۷.
۵۴. موسوعة له الاسماء الحسنی، ج‌۱، ص‌۳۷۲.
۵۵. کشف‌الاسرار، ج‌۹، ص‌۴۷۶‌-۴۷۷.
۵۶. شرح اسماء الله الحسنی، ص‌۳۲۶‌-۳۲۷.
۵۷. نمونه، ج‌۲۳، ص‌۲۹۸‌-۲۹۹.    
۵۸. شرح اسماءالله الحسنی، ص‌۳۲۵‌-۳۲۸.
۵۹. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۴۷.
۶۰. البصائر، ج‌۴۴، ص‌۸۱‌-۸۲‌.



دائرة‌المعارف قرآن کریم، مقاله باطن.    




جعبه ابزار