باطل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باطل: (اَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ)«باطل» یعنی پندارها، خیالها، نیرنگها، افسانههای خرافی، کارهای بیهوده
و بیهدف
و هرگونه انحراف از قوانین حاکم بر عالم هستی.
در این که منظور از
«باطل» در سوره
«بقره» چیست؟ تفسیرهای مختلفی ذکر کردهاند: بعضی، آن را به معنای اموالی که از روی
غصب و ظلم به دست میآید دانستهاند. بعضی اشاره به اموالی که از طریق
قمار و مانند آن فراهم میگردد.
و بعضی آن را اشاره به اموالی میدانند که از طریق
سوگند دروغ (
و انواع پروندهسازیهای دروغین به دست میآید). ولی ظاهر این است مفهوم آیه عمومیت دارد
و همه این مسائل
و غیر اینها را شامل میشود؛ زیرا
«باطل» که به معنای زایل
و از بین رونده است، پس همه را در بر میگیرد.
و اگر در بعضی از روایات، از
امام باقر (علیهالسّلام) تفسیر به
«سوگند دروغ»، و در روایتی از
امام صادق (علیهالسّلام) تفسیر به
«قمار» شده است، در واقع از قبیل بیان مصداقهای روشن است.
ترجمه
و تفاسیر آیات مرتبط با باطل:
(وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ) (
و اموال یکدیگر را بباطل
و ناحق در میان خود نخورید.
و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، قسمتی از آن را به عنوان
رشوه به قضات ندهید، در حالی که میدانید این کار،
گناه است).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: منظور از اکل اموال مردم گرفتن آن
و یا مطلق تصرف در آن است، که بطور مجاز خوردن مال مردم نامیده میشود، مصحح این اطلاق مجازی آن است که خوردن نزدیکترین
و قدیمیترین عمل طبیعی است که
انسان محتاج به انجام آن است، برای اینکه آدمی از اولین روز پیدایشش اولین حاجتی که احساس میکند،
و اولین عملی که بدان مشغول میشود تغذی است، سپس رفته رفته به حوائج دیگر طبیعی خود از قبیل
لباس و مسکن و ازدواج پی میبرد، پس اولین تصرفی که از خود در مال احساس میکند همان خوردن است،
و به همین جهت هر قسم تصرف
و گرفتن
و مخصوصا در مورد اموال را خوردن مال مینامند،
و این اختصاص به لغت عرب ندارد،
زبان فارسی و سایر لغات نیز این اصطلاح را دارند. کلمه (بین) به معنای فاصلهای است که به دو چیز یا بیشتر
نسبت داده میشود، میگوئیم بین آن دو
و یا بین آنها
و کلمه (باطل) در مقابل حق است که به معنای امری است که به نحوی ثبوت داشته باشد، پس باطل چیزی است که ثبوت ندارد
و اینکه حکم (مخورید مال خود را به باطل) را مقید کرد به قید (بینکم) دلالت دارد بر اینکه مجموعه اموال دنیا متعلق است به مجموعه مردم دنیا، منتها
خدای تعالی از راه وضع قوانین عادله اموال را میان افراد تقسیم کرده، تا مالکیت آنان به حق تعدیل شود،
و در نتیجه ریشههای فساد قطع گردد، قوانینی که تصرفات بیرون از آن قوانین هر چه باشد باطل است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ) (این بخاطر آن است که
کافران از باطل پیروی کردند،
و مؤمنان از حقّی که از سوی پروردگارشان است تبعیت نمودند؛ اینگونه خداوند برای مردم مَثَلهای زندگی آنان را بیان میکند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: این آیه مطالبی را که در دو آیه قبل بود- یعنی بی نتیجه کردن اعمال کفار،
و اصلاح حال مؤمنین
و تکفیر گناهانشان- تعلیل میکند.
و اگر کلمه حق را مقید کرد به جمله (مِنْ رَبِّهِمْ) برای این است که اشاره کند به اینکه آنچه
منسوب به خدا است حق است
و هیچ باطلی با خدا
نسبت ندارد،
و به همین جهت، خودش متصدی اصلاح قلب مؤمنین شده، چون طریق حقی که مؤمنین میپیمایند منتسب به خدا است.
و اما کفار با آن اعمالی که دارند خدای تعالی کاری به کارشان ندارد، چون کارشان
منسوب به او نیست.
و اما اینکه بینتیجه کردن کارهای آنان را به خدا
نسبت داده معنایش این است که خدا اعمال آنان را به سوی نتیجه خوب
و سعید هدایت نمیکند.
و در این آیه اشارهای است به اینکه تنها
و تنها ملاک در
سعادت و شقاوت انسان پیروی
حق و پیروی باطل است، علتش هم این است که حق به خدا
انتساب دارد
و باطل هیچ ارتباط
و انتسابی به خدا ندارد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «باطل»، ص۹۴.