• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بابِلَ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





بابِلَ:(أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ)
«بابِلَ» (به کسر باء دوم)، مملكتى بود در محل كنونى مملكت عراق، مرکز آن نیز نامش بابل بود، گویند آن در کنار فرات و در محلّ فعلی شهر حلّه بوده است.
(یهود) از آن‌چه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت نازل گرديد پيروى كردند.
آن‌ها از دو سو دست به سوى سحر دراز كردند، يكى از سوى تعليمات شياطين در عصر سلیمان (علیه‌السلام)، و ديگرى از سوى تعليماتى كه به وسیله هاروت و ماروت دو فرشته خدا در زمينه ابطال سحر به مردم داده بودند. در حالى كه دو فرشته الهى (تنها هدفشان اين بود كه مردم را به طريق ابطال سحر ساحران آشنا سازند) و لذا به هيچكس چيزى ياد نمى‌دادند، مگر اين‌كه قبلا به او مى‌گفتند: ما وسيله آزمايش تو هستيم، کافر نشو.



به موردی از کاربرد «بابِلَ» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - بابِلَ (آیه ۱۰۲ سوره بقره)

(وَ اتَّبَعواْ ما تَتْلواْ الشَّياطينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لَكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرواْ يُعَلِّمونَ النّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هاروتَ وَ ماروتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُم بِضآرّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ يَتَعَلَّمونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمواْ لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ في الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كانُواْ يَعْلَمونَ) «و يهود از آن‌چه شياطين در عصر سليمان (علیه‌السلام) بر مردم مى‌خواندند پيروى كردند. و سليمان (علیه‌السلام) كافر نشد و هرگز دست به سحر نيالود؛ ولى‌شياطين كفر ورزيدند؛ و به مردم سحر آموختند. و نيز يهود از آن‌چه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پيروى كردند. حال آن‌كه آن دو به هيچ كس چيزى از سحر ياد نمى‌دادند، مگر اين‌كه از پيش به او مى‌گفتند: «ما وسيله آزمايشيم، كافر نشو و سوء استفاده نكن.» ولى آن‌ها از آن دو فرشته، مطالبى را مى‌آموختند كه بتوانند به وسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند؛ در حالى كه هيچ‌گاه نمى‌توانند بدون اجازه خداوند، به كسى زيان برسانند. آن‌ها مطالبى را فرا مى‌گرفتند كه به آنان زیان مى‌رسانيد و نفعى نمى‌داد. به یقین مى‌دانستند هر كسى خريدار اين‌گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌اى نخواهد داشت. و چه بد و ناپسند بود آن‌چه خود را به آن فروختند، اگر مى‌دانستند.»

۱.۲ - بابِلَ در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: مفسرین در تفسیر اين آیه اختلاف عجيبى به راه انداخته‌اند، به‌طورى كه نظير اين اختلاف را در هيچ آيه‌اى از ايشان نمى‌يابيم.
اما آن‌چه خود ما بايد بگوئيم اين است كه آيه شريفه- البته با رعايت سياقى كه دارد- ميخواهد يكى ديگر از خصائص يهود را بيان كند و آن متداول شدن سحر در بين آنان است، و اين‌كه يهود اين عمل خود را مستند به یک و يا دو قصه مى‌دانند، كه ميانه خودشان معروف بوده، و در آن دو قصه پاى سليمان پیغمبر و دو ملک به نام هاروت و ماروت در ميان بوده است.
پس بنا بر اين كلام عطف است بر صورتى كه ايشان از قصه نام‌برده در ذهن داشته‌اند، و ميخواهد آن صورت را تخطئه كند، و بفرمايد جريان آن‌طور نيست كه شما از قصه در نظر داريد، آرى يهود به‌طورى كه قرآن کریم از اين طائفه خبر داده، مردمى هستند اهل تحریف، و دست‌اندازى در معارف و حقايق، نه خودشان و نه احدى از مردم نمی‌توانند در داستان‌هاى تاريخى به نقل يهود اعتماد كنند. چون هيچ پروايى از تحريف مطالب ندارند، و اين رسم و عادت ديرينه يهود است، كه در معارف دينى در هر لحظه به‌سوى سخنى و عملى منحرف می‌شوند، كه با منافعشان سازگارتر باشد، و ظاهر جملات آيه بر صدق اين معنا كافى است.
و بهرحال از آيه شريفه بر مى‌آيد كه سحر در ميانه يهود امرى متداول بوده، و آن را به سليمان نسبت ميدادند، چون اين‌طور مى‌پنداشتند، كه سليمان آن سلطنت و ملک عجيب را، و آن تسخير جن و انس و وحش و طير را، و آن كارهاى عجيب و غريب و خوارقى كه می‌كرد، به وسيله سحر كرد، كه البته همه آن معلومات در دست نيست، مقدارى از آن به دست ما افتاده، يک مقدار از سحر خود را هم بدو ملک بابل يعنى هاروت و ماروت نسبت ميدهند، و قرآن هر دو سخن ايشان را رد می‌كند، و مى‌فرمايد: آن‌چه سليمان مى‌كرد، با سحر نمی‌كرد و چطور ممكن است سحر بوده باشد، و حال آن‌كه سحر كفر به خدا است، و تصرف و دست اندازى در عالم بخلاف وضع عادى آنست، خداى تعالى عالم هستى را بصورتى در ذهن موجودات زنده و حواس آن‌ها در آورده، آن وقت چگونه ممكن است سليمان پيغمبر اين وضع را بر هم زند؟ و در عين اين‌كه پيامبرى است معصوم، به خدا كفر ورزد با اين‌كه خداى تعالى در باره‌اش صريحا فرموده: (وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَروا يُعَلِّمونَ النّاسَ السِّحْرَ) و نيز مى‌فرمايد: (وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ) و چگونه ممكن است مردم بدانند كه هر كس پيرامون سحر بگردد آخرتى ندارد، ولى سليمان اين معنا را نداند؟ پس سليمان مقامش بلندتر و ساحتش مقدس‌تر از آنست كه سحر و كفر بوى نسبت داده شود.

۱. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۲. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۴۲.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۲۷.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۵۱.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۵۳.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۳۳.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۸۶.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۳۷.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «بابل»، ج۱، ص ۱۵۳.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره بقره | لغات قرآن




جعبه ابزار