بابافریدالدین گنجشکر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بابا فَریدُالدّینِ گَنْجِ شِکَر، یا شکرگنج، از عارفان نامدار
قرن ۷ق/۱۳م در
شبه قاره هند میباشد.
اصلاً وی مسعود نام داشت و در ۵۶۹ق/۱۱۷۴م در قصبه
کهتوال در حوالی
مُلتان چشم به
جهان گشود.
فرشته
و
غلام سرور لاهوری سالزاد او را ۵۸۴ق نوشتهاند که این نظر با توجه به سالمرگ و سن او درست نمینماید.
گفتهاند: فرخشاه نیای بزرگوی، زمانی حاکم
کابل بود.
مطابق بعضی
روایات که افسانهآمیز مینماید فرخ شاه را از اعقاب
ابراهیم ادهم ، و از آن طریق منسوب به
خلیفه دوم دانسته، و به همین جهت بابافرید را «فاروقی» هم خواندهاند.
آنچه مسلّم است، اینکه جد شیخ فریدالدین به نام قاضی شعیب در اواخر قرن ۶ق، و به قولی در حمله
مغول همراه با خانواده خویش به
لاهور آمد
و
قاضی قصبه قسور شد، و پس از چندی به
کهتوال رفت و در آنجا هم به قضا پرداخت.
یکی از پسران او به نام جمالالدین، یا کمال الدین سلیمان در همانجا
ازدواج کرد و صاحب ۳
پسر شد که فریدالدین مسعود شکر گنج دومی آنهاست.
بابا فرید از همان آغاز جوانی اهل
ریاضت و
عبادت بود و در شهر ملتان که در آن روزگار یکیاز مراکز فرهنگ اسلامی بهشمار میرفت، به کسب علوم ظاهری و باطنی پرداخت.
در یکی از روزهایی که در
مسجد مشغول مطالعه بود،
خواجه قطب الدین بختیار کاکی ، یکی از اقطاب
چشتیه (د ۶۳۴ق) وارد شد. پس از سخنانی که میان آن دو رد و بدل گردید، بابافرید دست ارادت به خواجه داد.
آنگاه که خواجه عازم
دهلی شد، بابا فرید را گفت که همانجا بماند و به کسب علم مشغول شود. وی نیز چنان کرد و مدتی بعد به دهلی رفت و به خدمت خواجه پیوست. وی در آنجا به تدریج شهرتی یافت و آخر چنان شد که مردم دهلی برای دیدارش هجوم میآوردند و باعث ایجاد مزاحمت برای او میشدند. ناگزیر وی با اجازه خواجه به «
هانسی » رفت و تا زمان فوت خواجه قطب الدین در آن شهر مقیم بود.
سپس به دهلی آمد تا بنا به
وصیت خواجه و به عنوان خلیفه او
خرقه و
عصا و
نعلینِ وی را بدو دهند. اما چند روز بعد مجذوبی شوریده احوال از هانسی به دهلی آمد و گریهکنان از دوری شیخ فریدالدین و بیطاقتی خویش سخن گفت. بابافرید، بار دیگر روانه هانسی شد.
در آنجا هجوم مردم برای دیدار شیخ چنان بود که مانع
عزلت و
مراقبه وی گردید و او به ناچار هانسی را به
شیخ جمالالدین هانسوی سپرد
و خود به قصبه
اجودهن که امروزه به
پاک پتن شریف معروف است، رفت و عزلت گزید. در این شهر مردمی زندگی میکردند بسیارخشن و غالباً غیر مسلمان؛ اما این مردم کمکم جذب رفتار و
سلوک بابا فرید شدند و به تدریج چهره اجودهن دگرگون شد، چنانکه گفتهاند: «اجودهن در آن مدت در اثر وجود مبارک او قبله
هندوستان و
خراسان شد».
بابافرید تا آخر عمر در همان
شهر مقیم شد و به نقل بیشتر منابع در ۶۶۴ق/۱۲۶۵م در همانجا
وفات کرد و به خاک سپرده شد.
بابافرید سختی کشیدن و در گمنامی زیستن را به رفاه و شهرت طلبی ترجیح میداد و به همین سبب،درشهراجودهناقامتگزیدتابتوانددرآنجابه
تفکر وریاضتبپردازد.
زندگی وی نمونه کاملی از
فقر و
زهد و ریاضت است. گرچه ریاضت طبیعت ثانوی او شده بود، اما هدف اصلی وی نبود. در بین اشیائی که در موزه شهر
پاک پتن نگهداری میشود، چند قطعه
چوب مدور و گرد هست که به «نان بابا» شهرت دارد و میگویند: شیخ در هنگام گرسنگی از شدت درد، این چوبها را به دندان میگرفت که شاید گرسنگی وی تسکین یابد. حتی زمانی هم که
خانقاه وی پناهگاه مستمندان شد و هدایایی از اطراف
هند بدانجا سرازیر گردید، باز همان روش را ادامه میداد و هدایا را بین فقرا تقسیم میکرد و چیزی برای خود نگه نمیداشت
از مال
دنیا تنها گلیمی داشت که بر آن میخوابید و عصایی که از مرشدش به او رسیده بود. در این تنگدستی خانواده او هم با وی شریک بودند، چنانکه در هنگام مرگِ وی برای
کفن و
دفن او به سختی افتادند.
ریاضتهای وی بیشباهت به زندگی مرتاضان هندو نبود، از جمله گفتهاند که به دستور مرادش خواجه قطبالدین بختیار، به مدت ۴۰ شبانه روز در مسجد «اوچ» وارونه در چاهی آویزان شد و فقط برای نماز او را خارج میساختند و این نوع ریاضت به «چله معکوس» شهرت دارد.
این داستان هرچند که ساختگی باشد، خود نشاندهنده این است که در میان پیروان بابافرید، ریاضت تا چه حد اهمیت داشته است.
از سوی دیگر، بابافرید به
شریعت هم پایبند بود و مریدان خود را به اجرای
احکام دین تشویق میکرد. با وجود تنگدستی، گفتهاند که دوبار به
زیارت خانه خدا رفت.
در مورد
زکات هم، گذشته از پرداخت زکات شرعی (شریعت)، به پرداخت
زکات طریقت (۵/۹۷% از درآمد) هم اعتقاد داشت و میگفت: زکات حقیقت پرداخت ۱۰۰% آن است.
بابافریدالدین از جمله اقطاب بزرگ
صوفیه به شمار می رود که همواره مورد تکریم عام و خاص بوده است و امرا و سلاطین به دیدارش میشتافتند.
شهرت او از شبه قاره نیز درگذشت و به
مصر هم رسید
و امیر تیمور در مسیر فتوحات خویش، چون به اجودهن رسید، به احترام شیخ، مردم را امان داد.
در ایام
گورکانیان هند نیز اجودهن و اعقاب شیخ را سخت گرامی میداشتند
. امروز نیز
آرامگاه او مزار مردم اعم از
مسلمان و هندوست.
تذکرهنویسان و شاعران در ستایش او سخنها گفته، و برای وی
کرامات و کارهای خارق العاده برشمردهاند
از جمله گفتهاند که علت شهرت وی به شکرگنج و یا گنج شکر این بوده است که بر اثر کرامات وی،
نمک یا به قولی
خاک به
شکر تبدیل شده است.
بابا فرید همچون دیگر اقطاب چشتیه به سماعنیز علاقهداشت و نظر مخالفانرا رد میکرد.
الف - چاپی: ۱. فوائد السالکین، مهمترین تألیفی که از بابا فرید گنجشکر باقی مانده، و مشتمل بر سخنان خواجه قطب الدین بختیار کاکی است. این
کتاب در
سیرو سلوک و مقامات عارفانه است و در چند مجلس تألیف یافته، و متعلق به سالهای ۵۸۴ و ۵۸۵ق است. فوائد السالکین، در لاهور به چاپ رسیده است
و چند نسخه خطیهمازآنموجوداست
. ۲. اسرار الاولیاء، شامل سخنان بابافریدالدین در اسرار عشق اولیا،
توبه ،
خرقه ، کشف و کراماتو... است و درویشی به نام بدر اسحاق که گویا همان بدرالدین اسحاق داماد وی باشد، آن را گردآوری کرده است.
این کتاب چندبار به چاپ رسیده است
.
ب - خطی: ۱. تحفةالرساله، یا نصایح الملوک
۲. راحةالقلوب، شامل سخنان بابافرید که خلیفه وی خواجه نظامالدین اولیا آنها را از ۶۵۴ تا پنجم رجب ۶۵۵ گردآوری کرده است
۳. رساله عرفانی، یا گفتار عرفانی
۴. رساله وجودیه
۵. سراج الوجود
۶. گنج اسرار، یا معرفت دل.
بابافرید به فارسی
شعر نیکو میسرود،
و رباعیاتی از او باقی مانده است. گذشته از آن، به زبان پنجابی و اردوهم اشعاری به شیخ نسبت دادهاند که اشعار پنجابی وی جنبه ارشادی داشته است، اما در صحت انتساب
اشعار غیرفارسی به او، خصوصاً به
زبان اردو، جای تردید هست. مؤلفان قدیم که تقریباً معاصر وی بودهاند، مثل
میرخورد ، صاحب سیرالاولیاء، و حتی مؤلف متأخرتری چون غلام سرور لاهوری، به این اشعار اشاره نکردهاند.
بابافرید دارای ۶ پسر و ۴
دختر بوده است که غالباً در زمره
صوفیان به شمار میرفتند.
به نظر میرسد که شیخ ۳ بار
ازدواج کرده باشد و به گفته غلام سرور لاهوری
یکی از زنانش، دختر غیاث الدین بلبن، پادشاه دهلی بوده است و ممکن است این ازدواج قبل از پادشاهی غیاثالدین انجام گرفته باشد.
از میان خلفای شیخ فریدالدین بجز فرزندش، بدرالدین سلیمان، مهمترین آنها عبارتند از
شیخ نظامالدین اولیا ، مؤسس سلسله نظامیه چشتیه،
علاءالدین علی احمد صابر که داماد شیخ و مؤسس سلسله صابریه چشتیه است،
جمالالدین هانسوی ،
شیخ عارف سیستانی ،
محمدشاهغوری و
شیخبدرالدیناسحاق .
ساختمان
آرامگاه بابافرید، در شهر
پاک پتن شریف، از توابع ساهیوال، در ایالت
پنجاب قرار دارد. این شهر که در گذشته اجودهن نام داشت، در زمان اکبرشاه، به احترام مقام شیخ،
پاک پتن شریف نام گرفت. آرامگاه در بخش قدیمی شهر قرار دارد و مقبره شیخ بدرالدین سلیمان، پسر شیخ هم در کنار آن ساخته شد. درسمت جنوبی آرامگاه دری است که مردم آن را «بهشت دروازه» مینامند. این در تنها در روزهای پنجم
محرم هر سال که «عرس»، یا سالگرد وفات شیخ است، و نیز در روزهای
تاسوعا و
عاشورا باز میشود. ارتفاع این در کوتاه است و برای عبور باید خم شد. مردم معتقدند که هر کس از این در عبور کند، از
گناه پاک میشود.
در جنب آرامگاه، مسجد نظامی قرار دارد که به نام نظامالدین اولیا، خلیفه شیخ، ساخته شده است، و نمونه بارزی از هنر معماری ایرانی و اسلامی در شبه قاره است. در جوار مسجد، مقبره یکی دیگر از فرزندان شیخ قرار دارد که به دستور سلطان محمد تغلقی ساخته شده است و بیشتر افراد
خانواده شیخ هم در این محوطه مدفون هستند. مقبره
علی احمد صابر ، خلیفه و داماد شیخ هم دریکی از حجرههای جنوبی آرامگاه قرار دارد. در قسمت شرقی آرامگاه موزهای قرار دارد که اشیاء متبرک از جمله «نان چوبین» و نعلین و عصای شیخ در آن نگهداری میشود.
(۱) آریا، غلامعلی، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۲) ابن بطوطه، رحله، بیروت، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۳) ابوالفضل علامی، آییناکبری، لکهنو، ۱۸۹۳م.
(۴) حسینی، علی، مقدمه خلاصة الالفاظ، به کوشش غلام سرور، اسلامآباد، ۱۳۷۱ش.
(۵) داراشکوه، محمد، سفینةالاولیاء، کانپور، ۱۸۸۳م.
(۶) رضوی، سرفراز علی، مخطوطات انجمن ترقی اردو، کراچی.
(۷) سجزی، حسن، فوائد الفؤاد، به کوشش محمد لطیف ملک، لاهور، ۱۳۸۶ق.
(۸) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
(۹) فرشته، محمدقاسم، تاریخ، لکهنو، ۱۸۶۵م.
(۱۰) قلندر، حمید، خیرالمجالس، به کوشش خلیق احمد نظامی، علیگره.
(۱۱) محدث دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، لاهور، ۱۳۰۹ق.
(۱۲) مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۱۳) منزوی، خطی.
(۱۴) منزوی، خطی مشترک.
(۱۵) منزوی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنج بخش، اسلامآباد، ۱۳۵۷-۱۳۶۱ش.
(۱۶) میرخورد، محمد، سیرالاولیاء، لاهور، ۱۳۵۷ش.
(۱۷) نظامی، خلیق احمد، تاریخ مشایخ چشت، کراچی، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م.
(۱۸) نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۱۹) نوشاهی، عارف، فهرست نسخههای خطی فارسی موزه ملی کراچی، اسلام آباد، ۱۳۶۲ش.
(۲۰) هدایت چشتی، سیرالاقطاب، لکهنو، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بابافریدالدین گنجشکر»، ج۱۱،ص۴۲۵۴.