باباداغی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باباداغی، شهری در
دوبریجه، جزو
رومانی کنونی است.
نام ترکی آن منسوب به
صاری صالتِق،
درویشِ نیمه
افسانه ای (بابا) است که می گویند در اواسط
قرن هفتم گروهی از
ترکمنهای آناطولی را به سوی دوبریجه هدایت کرده و همراه آنان در نزدیکی باباداغی سکنی گزیده است.
چندین مقبره به نام
مقبره صاری صالتق در شهرهای مختلف وجود دارد، امّا بیشتر، مقبره ای را که در باباداغی قرار دارد واقعی می دانند.
ظاهراً نخستین اشاره ای که به این محل شده، در یکی از فصول
سفرنامه ابن بطوطه است که از آن با نام «
بابا سلطوق» و به عنوان دورافتاده ترین
پاسگاه ترکها یاد می کند و به وصف مختصری درباره
شیخی که در آنجا
مدفون است می پردازد
.
گرچه محل دقیق «باباسلطوق » مورد اشارة ابن بطوطه را نمی توان مشخص کرد، ولی ظاهراً همان محلی است که بعدها باباداغی خوانده شده است. ابن بطوطه در حدود سال۷۳۳ از آن محل گذشته است.
بنا به گفته
اولیا چَلَبی، این شهر نخست به دست
بایزید اول فتح و به قلمرو
عثمانیها منضم شد، و
بایزید دوم آن را
وقف صاری صالتق و پیروانش کرد.
دو
وقف نامه آن که متعلق به سالهای ۱۰۷۸ و ۱۱۱۱ است در فهرست طوپقاپوسرای
آمده است.
این ناحیه در جریان لشکرکشیهای بایزید اول به ناحیه
دانوب به تصرّف وی در آمده است، امّا انضمام قطعی آن به قلمرو عثمانی ظاهراً در سال۸۱۹ صورت گرفته است
.
بایزید گروههایی از
تاتارهایِ مهاجر را در این ناحیه اسکان داد
.
در سال۹۴۵
سلطان سلیمان، در جریان لشکرکشی به
رومانی، مدّت چهار روز در اینجا اقامت کرد و به زیارت مقبره
صاری صالتق رفت
.
ظاهراً در این ایام باباداغی جزو
سنجق سِلِسْتْره بوده، ولی چندان وسعت نداشته است که در شمار
شهرها ذکر شود،
.
در اواخر
قرن دهم، و اوایل قرن یازدهم، این شهر و ناحیه آن را کراراً
قفقازیها و حتی گاه
تاتارهای کریمه دستبرد زدند. در نتیجه بسیاری از ساکنان تُرکِ این شهر آنجا را ترک کردند و به سوی
جنوب رفتند.
در عهد
سلطنت مراد چهارم، به دستور
خواجه کنعان پاشا، بنای
قلعه ای را آغاز کردند، ولی در زمانی که
اولیا چلبی کتابِ خود را می نوشته (ح ۱۰۶۲)، دیگر سپاهی در قلعه وجود نداشته و تنها دیوارهای اصلی و برجهای آن بر جای بوده است. در قرن یازدهم، باباداغی محل تجمع سپاهیان
عثمانی که به سوی
شمال می رفتند شد و هنگام
جنگ، مرکز فرماندهی
وزیراعظم در ایام زمستان بود.
اولیاچلبی این شهر را که از سال۱۰۰۱ از «
ویوود الیق» های
ایالتِ اوزو بود، به عنوان یک مرکز
بازرگانی پررونق، با ۳۰۰۰ خانه و ۳۸۰
دکان و
باغهای فراوان (ولی فاقد
بازار سرپوشیده ـ «بزازستان ») وصف کرده است. این شهر از نظر اداری «
تیول پاشا» بوده است.
اولیا چلبی از سه
مسجد، یکی «اولو جامع » که
بایزید دوّم در نزدیکی
خانقاه صاری صالتق ساخته بود و دیگری مسجد
علی پاشا در
بازار و سومی مسجد دفتردار
درویش پاشا، و نیز از سه
حمام از جمله حمام
بایزید دوّم و علی پاشا یاد می کند (حاجی خلیفه از پنج مسجد و تنها دو حمام نام می برد).
چندین مسجد، سه
مدرسه، بیست «
مکتب صبیانی »، هشت «خان » و یازده «تکّه » (
خانقاه دراویش ) نیز در این شهر وجود داشته است
.
بزرگترین و پررونق ترین خانقاه به
صاری صالتق تعلق داشته است.
تربت او که
زیارتگاه صوفیان بوده، به دستور بایزید دوم (یا به روایتی دیگر، به دستور منگلی گرای ، خان
کریمه ) ساخته شده است.
صنایع عمده این شهر، به گفتة چلبی،
پارچه و
تیر و کمان بوده، و فراورده های ویژه آن
انگور و
نان سفید و
ماست و
آب انگور بوده است.
در سال۱۲۲۴/۱۸۰۹، هنگام
جنگ روس و
عثمانی، این شهر به تصرّف
پوزوروفسکی ژنرال روس در آمد. در سال۱۲۲۷/۱۸۱۲ دوباره جزو عثمانی شد، ولی در سال۱۸۷۸ به
رومانی واگذار گردید. باباداغی در زمان این نقل و انتقال، قضایی (شهرستانی ) از سنجق طولچه در ولایتِ طُونه بود.
• ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۷۰ ش.
• محمدظلی بن درویش، اولیاچلبی سیاحتنامه سی، ج۳، چاپ احمد جودت، استانبول ۱۳۱۴، ص۳۶۲-۳۷۰.
• محمدبن حسن سعدالدین، تاج التواریخ.
• درویش احمد عاشق پاشازاده، تواریخ آل عثمان.
• مقالات بُغدان، دوبریجه، صاری صالتق.
دانشنامه جهان اسلام، مقاله شماره۲۱.