ایمان و آسانگیری (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واژه
ایمان از ریشه «أمن» گرفته شده است که فعل
ثلاثی مجرد آن «أمِنَ، یأمن وأمناً» به معنای
آرامش و
اطمینان قلب و نبود
ترس است. فعل
ثلاثی مزید آن «آمَن، یؤمن و ایماناً» است، که اگر متعدی به «با و لام» باشد به اتفاق
اهل لغت به معنای تصدیق کردن است. و به همین معناست
آیه (وَما أَنْتَ بِمؤمن لَنا)
ای: بمصدِّق.
و امّا اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای اطمینان پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معنا است.
ایمان، سبب آسان گرفتن
ذوالقرنین بر
مؤمنان میباشد:
«... قلنا یـذا القرنین امآ ان تعذب وامآ ان تتخذ فیهم حسنا• ...• واما من ءامن... سنقول له من امرنا یسرا؛
تا به غروبگاه آفتاب رسيد؛ (در آن جا) احساس كرد (و در نظرش مجسّم شد) كه خورشيد در چشمه تيره و گلآلودى فرو مىرود؛ و در آن جا قومى را يافت؛•...• گفتيم: اى ذو القرنين! آيا مىخواهى (آنان) را مجازات كنى، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب نمايى؟...• و اما كسى كه ايمان آورد و
عمل صالح انجام دهد، پاداشى نيكوتر خواهد داشت؛ و ما دستور آسانى به او خواهيم داد».
گویا هدف ذو القرنین از این بیان اشاره به این است که مردم در برابر دعوت من به
توحید و ایمان و مبارزه با
ظلم و
شرک و
فساد به دو گروه تقسیم خواهند شد: کسانی که تسلیم این برنامه سازنده الهی شوند مطمئنا
پاداش نیک خواهند داشت، و در
امنیت و آسودگی خاطر زندگی خواهند کرد. اما آنها که در برابر این دعوت موضعگیری خصمانه داشته باشند و به شرک و ظلم و فساد ادامه دهند
مجازات خواهند شد.
از اینجا بر میآید که قومی که ذوالقرنین بر سر آن چشمه دید،
کافر بودند، از این رو
خداوند به او دستور میدهد که آنها را بکشد، یا
اسیر کند و آنها را تحت
تربیت قرار دهد.
برخی گفتهاند: خدا او را مخیر کرد که آنها را بکشد یا ببخشاید.
کسانی که ذو القرنین را
پیامبر دانستهاند، به همین آیه استدلال کردهاند. گویند: فهمیدن امر خدا از روی
وحی و آنهم تنها برای
انبیا ممکن است.
کعبی گوید: خداوند به او
الهام کرد.
ابن انباری گوید: اگر پیامبر بوده، خدا به او وحی کرده و اگر نبوده، به او الهام کرده است. چنان که میفرماید: «و اوحینا الی ام موسی؛
یعنی به مادر
موسی الهام کردیم».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ایمان و آسانگیری».