ایمان اصحاب کهف (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
براساس ظاهر آيات،
اصحاب کهف جوانانی بودند که به خدا ايمان آوردند و خداوند نيز بر هدايتشان افزود: «انَّهُم فِتيَةٌ ءامَنوا بِرَبّهِم وزِدنهُم هُدًی».
«فتيه» جمع «فتا» به معنای جوان است.
براساس برخی روايات، آنان سالمندانی با
ایمان بودند و واژه «فتيه» کنايه از جوانمردی آنان است.
در قرآن به ایمان
اصحاب کهف به ربوبیت پروردگار اشاره شده است همچنانکه میفرماید:
اذ اوی الفتیة الی الکهف فقالوا ربنآ... (آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند پروردگار ما از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان).
.. انهم فتیة ءامنوا بربهم...(ما خبرشان را بر تو درست حكايت مىكنيم آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان
ایمان آورده بودند و بر هدايتشان افزوديم).
و ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربنا رب السمـوت والارض...(و دلهايشان را استوار گردانيديم آنگاه كه به قصد مخالفت با
شرک برخاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و
زمین است جز او هرگز معبودى را نخواهيم خواند كه در اين صورت قطعا ناصواب گفتهايم).
وکذلک بعثنـهم لیتسآءلوا بینهم قال قآئل منهم کم لبثتم... قالوا ربکم اعلم بما لبثتم..(و اين چنين بيدارشان كرديم تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند گويندهاى از آنان گفت چقدر ماندهايد گفتند روزى يا پارهاى از
روز را ماندهايم سرانجام گفتند پروردگارتان به آنچه ماندهايد داناتر است اينك يكى از خودتان را با اين پول خود به
شهر بفرستيد تا ببيند كدام يك از غذاهاى آن پاكيزهتر است و از آن غذايى برايتان بياورد و بايد زيركى به خرج دهد و هيچ كس را از حال شما آگاه نگرداند).
برخورداری
اصحاب کهف از مراتب عالی
ایمان یکی دیگر از مواردی است که در
قرآن به آن اشاره شده است:
نحن نقص علیک نباهم بالحق انهم فتیة ءامنوا بربهم وزدنـهم هدی (ما خبرشان را بر تو درست حكايت مىكنيم آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده بودند و بر هدايتشان افزوديم).
چنانکه گفتیم بعد از بیان اجمالى این داستان
قرآن مجید به شرح تفصیلى آن ضمن چهارده آیه پرداخته و سخن را در این زمینه چنین آغاز مى کند: ما داستان آنها را آنچنان که بوده است براى تو بازگو مى کنیم (نحن نقص علیک نباهم بالحق ).
گفتارى که خالى از هر گونه
خرافه ، و مطالب بى اساس ، و سخنان نادرست باشد.
آنها جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایت آنها افزودیم (انهم فتیة آمنوا بربهم و زدناهم هدى ).
فتیة همانگونه که سابقا هم اشاره کردیم جمع فتى به معنى جوان شاداب است اما از آنجا که در سن جوانى
بدن نیرومند و احساسات پرجوش و عواطف پرخروش است ، و از نظر جنبه هاى روحى
قلب جوان آماده پذیرش نور حق و کانون محبت و سخاوت و عفو و گذشت است بسیار مى شود که این کلمه (فتى و فتوت ) به معنى مجموعه این صفات به کار مى رود هر چند در
سن و سالهاى بالا باشد، همانگونه که از کلمه جوانمردى و فتوت در فارسى امروز نیز این مفاهیم را مى فهمیم.
پناه گرفتن
اصحاب در
غار جهت حفظ ایمانشان بود همانطور که در قرآن میفرماید:
اذ اوی الفتیة الی الکهف...(آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند پروردگار ما از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان).
.. انهم فتیة ءامنوا بربهم..(ما خبرشان را بر تو درست حكايت مىكنيم آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده بودند و بر هدايتشان افزوديم).
کلمه (اوى) از (اوى) است که به معناى برگشتن است ، البته نه هر برگشتنى ، بلکه برگشتن
انسان ویا
حیوان به محل اقامت وزندگى اش تا در آنجا دوباره استقرار یابد. وکلمه ((فتیة)) جمع سماعى ((فتى)) است ، و((فتى)) به معناى جوان است ، واین کلمه خالى از شائبه
مدح نیست وتقریبا منظور از آن ، جوان خوب مى باشد.
کلمه ((هیى ء)) از ماده تهیه وآماده کردن است .
بیضاوی گفته است که اصل تهیه هر چیزى پدید آوردن هیات آن است . وکلمه ((رشد)) - به فتحه را وشین - وهمچنین کلمه ((رشد)) - به ضمه را وسکون شین - راه یافتن به سوى مطلوب است . راغب گفته : ((رشد)) و ((رشد)) در مقابل ((غى)) است که در جاى کلمه هدایت استعمال مى شود.
مقصود از ((رحمت)) و((رشد)) در دعاى
اصحاب کهف : ((ربنا اتنا من لدنک رحمة
وهیىلنا من امرنا رشدا))
وجمله ((فقالوا ربنا اتنا من لدنک رحمة (( تفریع دعاى ایشان است بر بازگشتن ایشان ، گویا وقتى ناتوانى وبیچارگى خود را دیدند
مضطر به این شدند که از درگاه خدا مسئلت نمایند، واین تفریع را کلمه ((من لدنک)) تاءیید مى کند، زیرا اگر دستشان از هر چاره اى قطع نشده باشد، ویاءس ونومیدى از هر طرف احاطه شان نکرده باشد رحمتى را که درخواست کردند مقید به
قید ((لدنک)) نمى کردند، بلکه مى گفتند آتنا رحمة - خدایا به ما رحمتى فرست همچنان که دیگران مى گویند: ربنا آتنا فى الدنیا حسنة ویا مى گویند: ربنا وآتنا ما وعدتنا على رسلک پس مراد از رحمت سؤ ال شده تاءیید الهى بوده در جائى که مؤ یدى غیر اونیست .
ممکن هم هست مراد از رحمت سؤ ال شده از ناحیه پروردگار پاره اى مواهب ونعمتهاى مختص به خدا باشد از قبیل هدایت که در مواضعى از
کلام مجیدش آن را از ناحیه خودش به تنهایى دانسته است ، تقیید به جمله ((من لدنک)) هم خالى از اشعار به این معنا نیست . وورود نظیر این قید در دعاى راسخین در
علم که در
قرآن آمده باز این احتمال را تاءیید مى کند، چنانچه فرموده : ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذهدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة که مى دانیم در این درخواست جز هدایت چیزى را نخواسته اند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۴۸، برگرفته از مقاله «ایمان اصحاب کهف».