ایران دوره ایلخانان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ایران دوره ایلخانان، دارای تحولات زیادی، از جمله مهمترین واقعه، در دوره یکی از ایلخانان بود که
مذهب تشیع مذهب رسمی ایران شد.
پس از
انقراض دولت خوارزمشاهیان سرزمینهای ماوراء النهر،
خراسان بزرگ و بخشهای دیگر ایران به دست
مغول افتاد. ضربات مالی و فرهنگی و سیاسی
چنگیزخان بر ایران مجالی برای ظهور دولت تازهای نمیگذاشت به همین دلیل مغولان یکی از سرداران خود را برای
حکومت در سرزمین خوارزمشاهیان تعیین میکردند تا اینکه در دورۀ خانی منکوقاآن، طرح
تصرف بقیه ایران و مرکز خلافت مطرح شد و هولاکو مامور انجام این نقشه شد. او در
سال ۶۵۱ به سوی غرب حرکت کرده ابتدا قلعههای اسماعیلیان را وادار به تسلیم کرده عازم
بغداد شد و
خلافت عباسی را منقرض و ایران و
عراق عرب به دست گرفت.
پس از
تسخیر بغداد، هولاکو (۶۶۳-
۶۵۱ ه.
ق) به
آذربایجان آمد و
مراغه را پایتخت خود قرار داد.
خواجه نصیرالدین طوسی را مسئول
اوقاف نمود و خواجه رصدخانهای در مراغه بنا کرد، هولاکو در ادامۀ فتوحات عازم
سوریه و
شام شد ولی در
عین الورده از مصریان شکست خورد. با استقرار مغولان در ایران ارتباط آنان بتدریج با مرکز اصلی ایل قطع شد و دولتی مستقل در ایران به نام ایلخانان شکل گرفت.
پس از هولاکو پسرش (اباقاخان) (۶۸۰- ۶۶۳ ه.
ق)
حاکم شد. او
تبریز را پایتخت قرار داده و مانند پدرش خاندان جوینی را مصدر امور قرار داد بدینسان ایرانیان وارد ارکان حکومت شدند.
تکودار، (۶۸۳-۶۸۰ ه.
ق)
برادر اباقاخان، چون
اسلام آورد لقب احمد بر خود نهاد. او به
عدل و داد پرداخته مجدالملک یزدی که سعایت عطا ملک جوینی را کرده بود کشت و عطا ملک را دوباره به بغداد فرستاد. در دورۀ او مساجد و
شریعت اسلام رونق گرفت این امر باعث مخالفت بعضی شاهزادگان و امرای بیایمان شد که به طرفداری ارغون برخاسته وی را کشتند.
ارغون خان (۶۹۰-۶۸۳ ه.
ق) پس از تکودار به سلطنت نشست. ابتدا زمام امور را به بوقا که باعث کامرانی او بود سپرده خاندان صاحب دیوان (جوینی) را از بین برد. اما چون سعدالدوله یهودی در دربار قدرت یافت، بوقا را از میان برداشته خود به وزارت رسید. او شغلهای مهم دیوانی و فرمانروایی ولایت را به خویشان و نزدیکان خود سپرد به طوری که کار یهودیان به اوج رسید و
مسلمانان را از امور دیوانی منع کرد.
بعد از فوت ارغون، امرای مغول گیخاتو (۶۹۴-۶۹۰ ه.
ق) را که حاکم آسیای صغیر بود فرا خوانده به حکومت نصب کردند. گیخاتو، خواجه صدرالدین احمد خالدی زنجانی معروف به صدر جهان را وزیر و برادرش قطب الدین احمد را قاضی القضاة و متولی موقوفات قرار داد. او دست به جود و بخشش گشود، رعایا، علما، سادات و مشایخ را
احترام بسیار میکرد و از
خونریزی تنفر داشت. ولی در نتیجه عیش و عشرت او و
اسراف او و وزیر خزانه تهی شد. صدر جهان دستور چاپ اسکناس (چاو) داد اما این کار باعث اختلال در بازار شد لذا آن را ملغی کرد.
بایدو (۶۹۴ ه.
ق) صدر جهان را از وزارت برداشته دستور احیای یاسای چنگیزی و سنتهای مغولی را صادر کرد. اما غازان خان به بهانۀ قتل گیخاتو توسط بایدو از خراسان به آذربایجان آمده به کمک امیر نوروز و صدر جهان بایدو را کشت.
غازان خان (۷۰۳-۶۹۴ ه.
ق) که در نوجوانی از سوی پدرش، ارغون، حاکم
خراسان بود همراه امیر نوروز به آذربایجان آمد و بر تخت سلطنت نشست او به تشویق امیر نوروز
مسلمان شده خود را محمود ملقب و هنگام جلوس، مسلمانی خود را آشکار کرد. او به مسلمانان آزادی کامل داده، دستور براندازی
کفر را صادر کرد، به دنبال این اقدام او صدها هزار مسلمان شدند.
غازان خان منصب امیر الامرائی را به امیر نوروز و وزارت را به صدر جهان داد ولی در
سال ۶۹۶ امیر نوروز به اتهام ارتباط با سلطان مصر و مدتی بعد صدر جهان کشته شدند و وزارت را به خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی که در
تدبیر و
سیاست معروف بود رسید. به کمک خواجه اصلاحات و اقدامات بزرگی در زمینۀ مالیات، اوزان و مقادیر،
امنیت راهها، رفاه سپاه، تهیه اسلحه، اصلاح تقویم، اصلاحات قضایی و... بناهای عام المنفعه و
اوقاف صورت گرفت که به اصلاحات غازانی
شهرت یافت.
اولجایتو (
سلطان محمد خدابنده، ۷۱۶-۷۰۳ ه.
ق)
فرزند ارغون در زمان برادرش غازان حاکم خراسان بود. او در تحکیم مبانی اسلام و رفع
ظلم و ستم سعی فراوان نموده به
مذهب شیعه اثنی عشری درآمده نام
امامان اثنی عشر را در
خطبه و سکه وارد نمود. ولی وزارت را به رشیدالدین فضل الله داد و اصلاحات و آبادانی گستر شد، احداث شهر سلطانیه و فتح گیلان از اقدامات مهم اوست.
ابوسعید (۷۳۶-۷۸۶ ه.
ق) که در زمان پدرش اولجایتو حاکم خراسان بود بعد از وفات او همراه امیر چوپان و امرای دیگر به تبریز آمده حاکم شد. وی زمام امور را به امیر چوپان سپرد اما پس از مدتی خواستار
ازدواج با
دختر امیر چوپان که به همسر
شیخ حسن جلایری، شد و چون امیر چوپان نپذیرفت او و اولاد او را از بین برد و بالاخره در
سال ۷۳۶ که عازم دشت قپچاق برای دفع سپاه آنجا بود درگذشت. پس از او ایلخانان دچار ضعف و پراکندگی شدند و شاهزادگان و امرای مغول یکی پس از دیگری در فواصل کوتاه به حکومت رسیدند ولی نتوانستند اوضاع آشفته سرزمین را سامان دهند و مملکت دچار تجزیه شد.
دورۀ حکومت ایلخانان که حدود یک
قرن به طول انجامید باعث تغییرات اجتماعی، اقتصادی در ایران شد. هرج و مرج ناشی از سقوط خوارزمشاهیان و حضور
اسماعیلیان در ایران و دستهبندیهای مذهبی در کنار حملۀ مغول که
روحانیون در این حوادث بیتاثیر نبودند باعث سرخوردگی مردم شده، گرایش به
تصوف فزونی گرفت به حدی که املاک و موقوفات و صدقات زیادی به شیوخ صوفیه اهدا میشد. اینان تا جایی نفوذ کردند که خان هم آنها را
احترام کرد و کم کم در سیاست هم دخالت میکردند.
ایلخانان در ابتدا
بتپرست و پیرو آیین
شمن بودند اما به تدریج
مسحیت و
یهودیت هم رواج پیدا کرد. از دورۀ غازاخان دورۀ حاکمان مسلمان ایلخانی شروع شد و
اسلام دوباره مذهب رسمی ایران گشت.
مساجد فراوان ساخته شد اسلام سراسر قلمرو را فرا گرفت.
در این دوره ما شاهد رشد و حضور دانشمندان برجستهای مانند
خواجه نصیرالدین طوسی،
شیخ جمال الدین مطهر حلی و مورخینی مثل
عطا ملک جوینی،
رشیدالدین فضل الله همدانی،
داوود بناکتی،
حمدالله مستوفی و... هستیم که آثار تاریخی و ادبی با ارزشی به زبان فارسی پدید آوردند.
(۱) خواندمیر، غیاث الدین همام الدین الحسینی، تاریخ حبیب السید، تصحیح محمد دبیر سیاقی، کتابفروشی خیام، ۱۳۶۳، چاپ سوم، جلد ۳.
(۲) بناکتی، داوود، تاریخ بناکتی دروضة اولی الالباب فی معرفة التواریخ و الانساب، به کوشش جعفر شعار، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۸۴.
(۳) اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمۀ محمود میر آفتاب، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، چاپ هفتم.
(۴) بیانی، شیرین، مغولان و حکومت ایلخانی در ایران، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۹، چاپ اوّل.
(۵) شعبانی، رضا، گزیدۀ تاریخ ایران، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، ۱۳۸۱، چاپ اول.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ایران دوره ایلخانان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۳۰.