ایاد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ایاد قبیلهای
عدنانی از
متولیان کعبه بود.
ایاد از قبایل بزرگ عدنانی است که نسبش به
ایاد بن نزار بن معد بن عدنان میرسد.
نزار چهار پسر به نامهای مضر، ربیعه، انمار و ایاد داشت و اموالش را در دوران حیاتش میان آنان قسمت کرد.
در این میان، ایاد دارای کنیزی شد که «شمطا» نام داشت.
از این رو، به او «ایاد شمطا» نیز گفتهاند.
فرزندان نزار بر سر سهم الارث اختلاف پیدا کردند و برای داوری نزد
افعی بن حصین به
نجران رفتند و با نظر وی که مطابق
وصیت نزار بود،
عصا و
حله نزار به ایاد رسید. از این رو، او را «ایاد العصا» نیز خواندهاند.
ایاد و مضر هر دو از یک
مادر به نام
سوده بنت عک بودند.
از القاب این قبیله، ایاد «الطبق» به معنای شدت و سختی است که دلیل آن هماهنگی آنها با
تجاوز به مردمان یاد شده است.
قبایلی از
یمن ،
حضرموت ،
عک و
عجیب به «
طلس » به معنای صافی مشهورند که کنار آنها نام ایاد بن نزار نیز دیده میشود.
از آن جا که ایادیان در حفظ نسل و نسب خود اهتمامی نداشتند و در سرزمینهای گوناگون در میان اقوام
عرب و غیر عرب میزیستند، نسبشان گم شد
و از آنها چهار
قبیله مالک ،
حذاقه ،
یقدم و
نزار شناخته شدهاند.
فرزندان ایاد بن نزار در رویداد اخراج
جرهمیان از
مکه ، درکنار
خزاعه قرار گرفتند.
جرهمیان پیش از ترک
مکه ،
حجرالاسود را از
کعبه جدا و در محلی
دفن کردند.
همین موجب از دست رفتن
تولیت کعبه و افتادن آن به دست خزاعه شد. آوردهاند که واپسین شخص از فرزندان معد که
تولیت بیت الحرام را بر عهده داشت،
ثعلبة بن ایاد بود و در پی او تولیت کعبه به دست خزاعه افتاد.
گویا زنی از خزاعه، شاهد دفن حجرالاسود بود و قوم خود را آگاه کرد و آنها با یافتن حجرالاسود، مضر را به قبول تولیت خزاعه بر کعبه وادار کردند.
بنوایاد در پی اخراج از
مکه به سرزمین
خانق تهامه رفته، در آن جا ساکن شدند و به تدریج نسل ایاد در این منطقه رو به فزونی نهاد.
بنومعد که در آن منطقه ساکن و از حضور ایادیان ناخرسند بودند، بر ایشان شوریدند و آنان را پراکنده کردند. گروهی به
یمن رفتند و جمعی نیز راهی
طائف شدند که
قسی بن منبه ، جد قبیله
ثقیف ، از آن جمله است.
این
سال عام التفرق نام گرفت و مبدا تاریخ عرب شد.
بسیاری از ایاد نیز در عراق ساکن شدند.
از این گروه، شماری در
عین اباغ نزدیک
انبار در راه
فرات به
شام ،
و دیگران میان
بصره و
کوفه ساکن شدند.
جمعیت ایاد در این ناحیه رو به فزونی نهاد تا آن جا که برای انجام کارهای عبادی خود در
سنداد ، قصری در
عذیب نزدیک
کوفه ،
خانهای مانند
کعبه ساختند
که
ذوالکعبات نامیده میشد. آنها در پی انجام
حج ، وارد خانه هایشان نمیشدند، مگر پس از
عبادت در این
معبد .
بعدها از آن جا تا حوالی
حیره نیز پراکنده شدند و در
خورنق ، نزدیک حیره
و
سدیر ، بیابانی نزدیک حیره،
و
بارق ، از نواحی کوفه
ساکن گشتند.
بعدها
دیر اعور ،
دیر سواد ،
دیر قره و
دیر جماجم که همگی در عراق هستند، به آنان تعلق یافت.
بر پایه گزارشی، سبب نام گذاری
دیر جماجم (جمجمهها) جنگی بود که میان ایاد و
بهراء القین درگرفت که در آن، گروهی از ایاد کشته شدند و اجساد کشتههای ایاد در این
دیر دفن شد و بعدها که مردمان آن جا را
حفر کردند، به جمجمههایی برخوردند. نیز آمده است که
بلال الرماح بن محرز ایادی گروهی از ایرانیان را کشت و سر آنان را در
دیر نصب کرد و از این رو، این مکان به
دیر جماجم مشهور شد.
از آن پس، به فرمان پادشاه ایران، آنان به تکریت، شهری کهن کنار رود دجله، رانده شدند.
ایادیان با حکومت ساسانی رابطهای دشمنانه داشتند و پادشاهان ساسانی در پی پیش گیری از تجاوزهای آنان به قلمرو خود یا سرکوب و اخراج آنان از منطقه
عراق بودند.
شاپور ذوالاکتاف برای رویارویی با شورش ایادیان
و برخی قبایل عرب، پادگانهایی در انبار،
عین التمر و دیگر سرزمینهای
ساخت و پس از چندی به اخراج آنان از عراق همت گماشت. رهبر این ایادیان،
حارث بن اغر ایادی بود. آنان
تابستان در
جزیره و
زمستان در عراق به سر میبردند.
یکی از ایادیان به نام لقیط که در زندان شاپور بود، قصد داشت با ارسال شعری ایاد را از حمله شاپور آگاه کند. اما نامه اش به آنها نرسید و شاپور به آنان حمله کرد و همه را از عراق به قلمرو
روم راند.
گویا گروهی از آنان در قلمرو روم تا
آنکارا درآسیای صغیر پیش رفتند و همان جا ساکن شدند. در این هنگام، رئیس آنان
کعب بن مامه بود.
بار دیگر ایادیان در روزگار
انوشیروان ناحیه سواد را معرض
غارت قرار دادند و انوشیروان برای دفع آنها سپاهیان فراوان فرستاد که سبب کشته شدن و پراکندگی آنان گشت. گروهی از آنان
غرق شدند و شماری به میان
بنی تغلب رفتند و به آیین
مسیحیت گرویدند. گروهی از آنها نیز به صورت ناشناس به
حیره رفتند و در آن جا ماندگار شدند و بسیاری از آنها نیز به قلمرو
غسانیان در
شام رفتند.
با ظهور اسلام، گروهی از آنان راهی
روم شدند و شماری نیز در شهرهای
حمص و
انطاکیه و
قنسرین و سرزمینهای پیرامون پراکنده شدند و گروهی نیز به قبایل
خثعم و
تنوخ پیوستند.
آنان در آستانه ظهور
اسلام در نبرد
ذوقار که میان
بنی شیبان ، حامی
نعمان بن منذر حاکم معزول حیره، وگروهی از سپاهیان
خسرو پرویز درگرفت، با وجود این که به سپاه
کسری پیوسته بود، در حمایت از
آل منذر ، از نبرد کناره گرفت.
جمعی از قبیله ایاد خدمت
پیامبر -صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - رسیدند و ایشان از آنان درباره
قس بن ساعده ایادی پرسید.
وی از چهرههای برجسته بنو ایاد بود که در روزگار
جاهلیت در
بازار عکاظ خطبه میخواند و مواعظی سودمند بیان میکرد که مضمونش پیروی از دین حق و توجه به هدف زندگی و پند گرفتن از مردگان بود. بر پایه گزارشهایی،
پیامبر -صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - در دیدار هیات بنو ایاد، خاطره خود را از این خطبههای قس یادآور شد و از آنها درباره
وصیت نامه او پرسید. او را از حکیمان و خطبای بزرگ عرب دانستهاند که پیش از
هجرت درگذشت و پیامبر -صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- خبر داد که او به سان یک
امت محشور خواهد شد.
رویدادهای پسین در عهد خلفا حاکی از
مسلمان نبودن بنو ایاد است.
در فتح
جزیره و
ارمنستان در دوران
عمر در حالی که قبایل عرب از حمایت
روم دست کشیده بودند، قبیله ایاد که در سرزمین روم بودند، همچنان با آنان همکاری میکردند. در پی آگاهی عمر از این ماجرا، وی در نامهای تهدیدآمیز به
هراکلیوس ، امپراتور روم، او را وادار به اخراج آنان کرد.
؛ ۴۰۰۰ تن از آنها میان
شام و جزیره پراکنده بودند و
ولید بن عقبه حاکم منطقه راهی جز
مسلمان شدن برای آنها نگذاشته بود.
آثار البلاد: زکریا بن محمد القزوینی (م. ۶۸۲ق.) ، ترجمه: میرزا جهانگیر، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳ش؛ الاعلام: الزرکلی (م. ۱۳۹۶ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م؛ الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق؛ امتاع الاسماع: المقریزی (م. ۸۴۵ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛ انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛ الانساب: عبدالکریم السمعانی (م. ۵۶۲ق.) ، به کوشش عبدالله عمر، بیروت، دار الجنان، ۱۴۰۸ق؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف؛ تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ دلائل النبوه: البیهقی (م. ۴۵۸ق.) ، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ کتاب الحیوان: الجاحظ (م. ۲۵۵ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق؛ المحبر: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده؛ مراصد الاطلاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م. ۷۳۹ق.) ، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ مروج الذهب: المسعودی (م. ۳۴۶ق.) ، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م؛ معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. ۴۸۷ق.) ، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«ایاد».