اکثریت بنیاسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنی اسرائیل به فرزندان و نوادگان
یعقوب علیه السلام گفته میشود. این
قوم ریشه و پایه قومی هستند که بعدها
یهود نامیده شد.
اعراض اکثریت بنی اسرائیل عصر
طالوت از فرمان
جهاد موجب قرارگرفتن آنان در زمره
ظالمان شد.
الم تر الی الملا من بنی اسرءیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقـتل فی سبیل الله... فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم...(آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از
موسی، که به
پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در
راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه
خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانهها و فرزندانمان رانده شدهایم، (و شهرهای ما به وسیله
دشمن اشغال، و فرزندان ما
اسیر شدهاند)؟!» اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عدّه کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است.)
قوم
یهود كه در زير
سلطه فرعونيان ضعيف و ناتوان شده بودند بر اثر رهبريهاى خردمندانه موسى ع از آن وضع اسفانگيز
نجات يافته و به
قدرت و
عظمت رسيدند.خداوند به
برکت اين پيامبر نعمتهاى فراوانى به آنها بخشيده كه از جمله
صندوق عهد. قوم يهود با حمل اين صندوق در جلوى لشكر يك نوع اطمينان خاطر و توانايى روحى پيدا مىكردند و اين قدرت و عظمت تا مدتى بعد از موسى ع ادامه داشت ولى همين پيروزيها و نعمتها كم كم باعث
غرور آنها شد و تن به قانون شكنى دادند، سرانجام به دست فلسطينيان
شکست خورده و قدرت و نفوذ خويش را همراه صندوق عهد از دست دادند به دنبال آن چنان دچار پراكندگى و
اختلاف شدند كه در برابر كوچكترين دشمنان قدرت
دفاع نداشتند تا جايى كه دشمنان گروه كثيرى از آنها را از
سرزمین خود بيرون راندند و حتى فرزندان آنها را به
اسارت گرفتند.
اين وضع سالها ادامه داشت تا آنكه خداوند پيامبرى به نام"
اشموئیل" را براى نجات و ارشاد آنها برانگيخت آنها نيز كه از
ظلم و
جور دشمنان به تنگ آمده بودند و دنبال پناهگاهى مىگشتند گرد او اجتماع كردند و از او خواستند
رهبر و اميرى براى آنها انتخاب كند تا همگى تحت فرمان و
هدایت او يك دل و يك رأى با دشمن نبرد كنند تا
عزت از دست رفته را باز يابند. اشموئيل كه به روحيات و سستهمتى آنان به خوبى آشنا بود در جواب گفت از آن بيم دارم كه چون فرمان جهاد در رسد از دستور امير و رهبر خود سرپيچى كنيد و از مقابله و پيكار با
دشمن شانه خالى نمائيد.
آنها گفتند چگونه ممكن است ما از فرمان امير سرباز زنيم و از انجام وظيفه دريغ نمائيم در حالى كه دشمن ما را از
وطن خود بيرون رانده و سرزمينهاى ما را اشغال نموده و فرزندان ما را به اسارت برده است!" اشموئيل" كه ديد جمعيت با تشخيص درد به سراغ طبيب آمدهاند و گويا رمز عقبماندگى خود را درك كردهاند. به درگاه خداوند روى آورده و خواسته
قوم را به پيشگاه وى عرضه داشت، به او
وحی شد كه"
طالوت" را به پادشاهى ايشان برگزيدم. اشموئيل عرض كرد خداوندا من هنوز طالوت را نديده و نمىشناسم. وحى آمد ما او را به جانب تو خواهيم فرستاد، هنگامى كه او نزد تو آمد فرماندهى سپاه را به او واگذار و پرچم جهاد را به دست وى بسپار.
طالوت مردى بلند قامت و تنومند و خوشاندام بود اعصابى محكم و نيرومند داشت از نظر قواى روحى نيز بسيار زيرك، دانشمند و با
تدبیر بود بعضى علت انتخاب نام طالوت را براى وى همان طول قامت او مىدانند ولى با اين همه شهرتى نداشت و با پدرش در يكى از دهكدهها در ساحل رودخانهاى مىزيست و چهار پايان
پدر را به چرا مىبرد و
کشاورزی مىكرد. روزى بعضى از چهار پايان در
بیابان گم شدند طالوت به اتفاق يكى از دوستان خود به جستجوى آنها در اطراف
رودخانه به گردش در آمد اين وضع تا چند
روز ادامه يافت تا اينكه به نزديك شهر" صوف" رسيدند. دوست وى گفت ما اكنون به سرزمين" صوف" شهر
اشموئیل پيامبر رسيدهايم بيا نزد وى رويم شايد در پرتو
وحی و فروغ رأى به گم شده خويش راه يابيم، هنگامى كه وارد شهر شدند با اشموئيل برخورد كردند همين كه چشمان اشموئيل و طالوت به يكديگر افتاد ميان دلهاى آنان آشنايى بر قرار شد. اشموئيل از همان لحظه طالوت را شناخت و دانست كه اين
جوان همان است كه از طرف
خداوند براى فرماندهى جمعيت تعيين شده هنگامى كه طالوت سرگذشت خود را براى اشموئيل شرح داد گفت اما چهار پايان هم اكنون در راه دهكده رو به باغستان پدرت روانه هستند از ناحيه آنها نگران مباش ولى من تو را براى كارى بسيار بزرگتر از آن
دعوت مىكنم خداوند تو را مامور نجات
بنی اسرائیل ساخته است طالوت نخست از اين پيشنهاد
تعجب كرد و سپس با خوشوقتى آن را پذيرفت اشموئيل به
قوم خود گفت خداوند طالوت را به فرماندهى شما برگزيده لازم است همگى از وى پيروى نمائيد و خود را براى جهاد با دشمن آماده سازيد.
اکثریت
بنی اسرائیل از پیمانها و دستورهای
الهی اعراض می کردند.
واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل لاتعبدون الا الله وبالولدین احسانا وذی القربی والیتـمیوالمسـکین وقولوا للناس حسنا واقیموا الصلوة وءاتوا الزکوة ثم تولیتم الا قلیلا منکم...(و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل
پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را
پرستش نکنید؛ و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان
نیکی کنید؛ و به مردم نیک بگویید؛
نماز را برپا دارید؛ و
زکات بدهید. سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما -جز عده کمی- سرپیچی کردید؛ و (از وفای به پیمان خود) رویگردان شدید.)
خیانت پیشگی اکثریت بنی اسرائیل از
آیات زیر استفاده می شود.
و لقد اخذ الله میثاق بنی اسرءیل...(خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت. و از آنها، دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به رسولان من
ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید، و به خدا
قرض الحسنه بدهید (در راه او، به نیازمندان کمک کنید)، گناهان شما را میپوشانم (می بخشم)؛ و شما را در باغهایی از
بهشت، که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد میکنم. اما هر کس از شما بعد از این
کافر شود، از
راه راست منحرف گردیده است.)
فبما نقضهم میثـقهم لعنهم... ولاتزال تطلع علی خآئنة منهم الا قلیلا منهم...(ولی بخاطر پیمانشکنی، آنها را از
رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش
تحریف میکنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر
زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را
دوست میدارد!)
ایمان نیاوردن اکثریت بنی اسرائیل به
موسی علیهالسّلام به دلیل
ترس از فرعونیان بود.
فمآ ءامن لموسی الا ذریة من قومه علی خوف من فرعون و ملایهم ان یفتنهم...((در آغاز،) هیچ کس به موسی
ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از
فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را
شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برتریجویی در
زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود!)
نفرات بنی اسرائیل در برابر دشمنان خود پس از اولین شکست آنان به اکثریت رسید.
ثم رددنا لکم الکرة علیهم وامددنـکم بامول وبنین وجعلنـکم اکثر نفیرا.(سپس شما را بر آنها چیره میکنیم؛ و شما را به وسیله داراییها و فرزندانی کمک خواهیم کرد؛ و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرارمیدهیم.)
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۱۷۹، برگرفته از مقاله «اکثریت بنیاسرائیل». مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۳۱۰، برگرفته از مقاله «اکثریت بنیاسرائیل».