• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اویسیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از جمله فرقه‌های ضاله که در اسلام بوجود آمده است فرقه صوفی و صوفیگری است که به ادعای محققین صوفیه از قرن دوم به بعد وارد اسلام شده است و به نظر بعضی پیدایش این کلمه در اسلام موقعی بود که مسلمین شروع به یادگرفتن علوم از یونان نموده و ضمنا کلمات یونانی را هم به صورت عربی در می‌آوردند.
[۱] واحدی، سید تقی، درکوی صوفیان، تهران، انتشارات نخل دانش، ۱۳۸۴، چاپ چهارم، ص۵۱۵۲.
و به مرور زمان خود تصوف هم به مکتبهای متعددی در آمد و خود را بهترین امت و از جمله کسانی که از یاد خدا غافل نمی‌شوند می‌داند. از جمله آن مکتبها مکتب اویسیه است که در این مقاله مورد بررسی واقع می شود.



در سده‌های‌ ۶ و ۷ق‌ به‌ آن‌ دسته‌ از صوفیان‌ که‌ در سلوک‌ به‌ شیخ‌ و پیری‌ معیّن‌ انتساب‌ نداشتند و با توسل‌ به‌ روحانیت‌ِ رسول‌ اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) منازل‌ سلوک‌ را طی‌ می‌کردند و بدون‌ واسطه‌، به‌ امداد روحانی‌ نبی‌ پرورش‌ می‌یافتند، اویسی‌ گفته‌ می‌شد.
[۲] عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۲۸-۲۹، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
[۳] خواجه‌ محمد پارسا، قدسیه‌، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ احمد طاهری‌ عراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
[۴] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۱۶، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۵] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۰۲، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۶] ابن‌ کربلایی‌، حافظ حسین، روضات‌ الجنان‌، ج۱، ص۵۱۰ -۵۱۱، به‌ کوشش‌ جعفر سلطان‌ القرایی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
[۷] داراشکوه‌، محمد، سکینة الاولیاء، ج۱، ص۲۹-۳۰، به‌ کوشش‌ تاراچند و محمدرضا جلالی‌نائینی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.

این‌ تعریف‌ از اویسیه‌ هرچند در همه ادوار تصوف‌ نزد مشایخ‌ و دانشمندان‌ خانقاه مقبول‌ و پذیرفته‌ بوده‌ است‌، اما اشارات‌ نویسندگان‌ صوفی‌ دوره‌های‌ بعد، همچون‌ عبدالرحمان‌ جامی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ این‌ عنوان‌ از قرن‌ ۸ق‌ به‌ بعد، بر صوفی‌ سالکی‌ اطلاق‌ می‌شده‌ است‌ که‌ به‌ ظاهر از شیخی‌ متابعت‌ و پیروی‌ نمی‌کرده‌، و به‌ پیرو شیخی‌ از مشایخ‌ گذشته‌ متوسل‌ می‌شده‌، و حل‌ مشکلات‌ سلوک‌ را از روحانیت‌ او می‌خواسته‌ است‌. (و اویسی‌ خوانده‌ شده‌ است‌ و گفته‌اند که‌ عطار نیشابوری‌ بر اثر تجلی‌ نور منصور حلاج‌ بر روح‌ او پرورش‌ یافته‌، و اویسی‌ محسوب‌ شده‌ است‌.)
[۸] خواجه‌ محمد پارسا، قدسیه‌، به‌ کوشش‌ احمد طاهری‌ عراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
[۹] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۳۹۰، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۱۰] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۴۹۹، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۱۱] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹۷، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۱۲] داراشکوه‌، محمد، سکینة الاولیاء، ج۱، ص۲۹-۳۰، به‌ کوشش‌ تاراچند و محمدرضا جلالی‌نائینی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
[۱۳] فروزانفر، بدیع‌الزمان، شرح‌ احوال‌ و نقد و تحلیل‌ آثار شیخ‌ فریدالدین‌ محمد عطار نیشابوری‌، ج۱، ص۳۲-۳۳، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌.



صوفی در لغت: صوف، پیرو طریقت تصوف، پشمینه پوش.
[۱۴] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، مجلسی، ۱۳۳۳ش، جص و ضییم، ص۳۷۲.

صوفی در اصطلاح همانند معنای لغوی را دارد بنابر این کلمه صوفی و تصوف عبارت از لباس پشمینه پوشیدن می‌باشد عده‌ای معتقدند صوفیه برای پشمینه پوشی تاسی به حضرت داود و یحیی و موسی و عیسی (علیهم‌السّلام) و خلاصه حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کرده‌اند و به همین دلیل چون صوف را لباس پیامبران می‌دانند و می‌خواهند به راه آنان روند پوشید‌ه‌اند به همین دلیل صوفیه دوره نخستین خرقه از پشم خشن تهیه می‌کردند و بر دوش می‌افکندند یا می‌پوشیدند.
[۱۵] واحدی، سید تقی، در کوی صوفیان، تهران، انتشارات نخل دانش، ۱۳۸۴، چاپ چهارم، ص۳۰.
(برای اطلاعات بیشتر به مقالات تصوف رجوع شود.)


اویسیه عده‌ای از صوفیه‌اند که حدودا قریب به یک قرن است که پیدا شده‌اند برخلاف روش و سیره‌ای مخصوص صوفیه، اویسیه را که دارای فرقه نبوده‌اند منسوب به حضرت اویس قرنی (علیه‌السّلام) و فرقه‌ای را تاسیس کرده‌اند.
[۱۶] واحدی سید تقی، ازکوی صوفیان تا حضور عارفان، مصحح محمد مهدی خلیفه، مولف، طبع سوم، ۱۳۷۷، ص۲۴۳.
که اویسی سالکی را گویند که مراد و پیری ندارد و از روحانیت رسول اکرم یا یکی از بزرگان طریقت کسب فیض می‌کند.
چون اویس بدون آنکه به دیدار پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نایل آید به آن حضرت ایمان آورد و از جانب آن حضرت بشارتی در حق او داده شد صوفیان به کسانی که بدون رسیدن به حضور مرشدی از روحانیت او کسب فیض کنند اویسی گویند.
[۱۷] کلپنپارلی، عبدالباقی، تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، ترجمه توفیق سبحانی، تهران، نشر دریا، بیتا، ص۱۱۷.

بنابر قول بزرگان تصوف چون هجویری و عطار و جامی اویسی به کسی گویند که از روحانیت یکی از مشایخ گذشته استفاده برده و تحت تربیت او قرار گیرد و قول آن مورد تایید تمام سلسله‌های تصوف می‌باشد
[۱۸] الهامی، داود، فرقه‌های دهبیه، اویسیه و خاکساریه، قم، ناشرموسسه دفاع از حریم اسلام، ۱۳۸۰، ص۵۹.
مانند شیخ ابوالحسن خرقانی که ایشان در سلوک از روحانیت ابویزید بهره‌ور می‌شد.
[۱۹] جامی، عبدالرحمن، نفخات الانس، تصحیح و مقدمه و پبوست مهدی توحیدی پور، بی جا، بیتا، انشارات کتاب فروشی محمودی، ص۲۹۸.

و عده‌ای بر این باورند که حضرت رسول اویسیان را بی‌واسطه غیری در تحت تربیت خود قرار می‌دهد
[۲۰] مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، تهران، ۱۳۶۱، انتشارات اشراقی، ص۴۲۸.

اویسی نام طریقت ندارد تظاهر به درویشی نمی‌کند اهل خانقاه نیست پیر دلیل و پیر طریقت ندارد و خود هیچگاه گرد داعیه ارشاد نمی‌گردد. چنانکه می‌نویسند،
قومی باشند که ایشان را اویسیان گویند ایشان را به پیر نیازی نیست، ایشان را نبوت در حجر خود پرورش دهد بی‌واسطه غیری چنانکه اویس را داد اگر چه به ظاهر خواجه انبیا را ندید اما پرورش از او می‌یافت.
[۲۱] عطار نیشابوری، ابوبکر ابراهیم فریدالدین، تذکرة الاولیا، تصحیح میرزا محمد خان قزوینی، بیجا، ۱۳۳۶، چاپ سوم، ص۳۳.



اویس بن عامر قرنی از بزرگان تابعین و از جمله چهار نفر زهاد پرهیزگاری است که از امیرمومنان (علیه‌السّلام) پیروی نموده‌اند او با اینکه در زمان رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌زیست ولی به دیدار آن حضرت نایل نشد. آنگاه که از یمن برای دیدار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدینه آمد و سعادت زیارت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نصیبش نگشت و مراجعت نمود پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حق او فرموند (انی لاجد نفس الرحمن انی لاجد نفس الرحمن یاتینی من قبل الیمن)
[۲۲] ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، قم، انتشارات سید الشهداء علیه‌السّلام ، ۴ جلد، ۱۴۰۵ ه، چاپ اول، ج۱، ص۵۱.
نسیم رحمت را میابم نسیم رحمت را میابم که از جانب یمن به من می‌آید.
در شرف او همین بس که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را ندیده سلامش رسانیده.
و می‌فرمود: تفوح روائح الجنة من قبل قرن وا شوقاه الیک یا اویس القرنی الا و من لقیه فلیقرئه منی السلام فقیل یا رسول الله و من اویس القرنی فقال صان غاب عنکم لم تفتقدوه و ان ظهر لکم لم تکترثوا به یدخل الجنة فی شفاعته مثل ربیعة و مضر یؤمن بی و لا یرانی و یقتل بین یدی خلیفتی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ع فی صفین
(بوی بهشت را از جانب یمن استشمام می‌شود چه قدر به تو اشتیاق دارم‌ ای اویس قرنی، اگاه باشید هرکسی از شما آن را دید سلام مرا به او برساند، گفته شد یا رسول الله اویس قرنی کیست فرمودند اگر از شما غایب شود او را نمی‌یابید و اگر بر شما ظاهر شود به او مشقت و سختی نرسانید و طائفه‌ای مثل ربیعه و مضر بوسیله شفاعتش داخل بهشت می‌شود او بدون اینکه مرا ببیند به من ایمان آورده و در محضر جانشین من حضرت علی (علیه‌السّلام) در صفین به شهادت می‌رسد.)
[۲۴] آملی، سید حیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، بیتا، انتشارات علمی و فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، ۱۳۶۸ هجری شمسی، ص۲۶.

صوفیان می‌گویند: اویس وقتی شنید که در یکی از جنگها یکی از دندانهای پیامبر شکسته است، یکی از دندانهای خود را شکست.
[۲۵] شیرازی، محمد معصوم، طرائق الاحقایق، تصحیح محمد جعفر محجوب، تهران، ناشر کتابخانه بارانی، بیتا، ج۲، ص۵۵.
(که صحت این قصه معلوم نیست). گویند که اویسیان افغانستان دندانها خود را بالکل در می‌آوردند و برخی از اویسیان بنا به تبعیت اویس قرنی یک دندان خود را در می‌آوردند این عده را بدین جهت اویسی می‌گویند که اویس قرن بدون انکه به حضور پیامبر اکرم شرفیاب شود تحت تربیت روحی او بود و سرانجام در جنگ صفین در رکاب مولای متقیان شربت شهادت نوشید.
[۲۶] مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، تهران، ۱۳۶۱، انتشارات اشراقی، ص۴۲۸.

اویس در غزوه صفین خدمت حضرت علی (علیه‌السّلام) آمد و گفت دستت را دراز کن تا بیعت کنم حضرت علی (علیه‌السّلام) پرسید بر چه اصولی بیعت خواهی کرد گفت بر آن که از تو اطاعت کنم و تا روز مرگ در راه تو جهاد کنم و پس از این بیعت به جهاد رفت و به شهادت رسید.


اساسا اویس قرنی از پارسایان تابعین بوده و افکارش با اصول تصوف توام نبوده است، چه بسا در زمان او از تصوف به معنای امروزی اثری نبوده است
[۲۸] - خاوری، اسدالله، ذهبیه تصوف علمی- اثارادبی، تهران، انتشار دانشگاه تهران، ۱۳۶۲، ص۱۹۳.
و حتی بنابر قول عده‌ای در آن زمان نامی از تصوف و صوفیگری نبوده و کسانی که به دین بسیار علاقه نشان می‌دادند عباد و زاهد نامیدند.
[۲۹] واحدی، سید تقی، درکوی صوفیان، تهران، انتشارات نخل دانش، ۱۳۸۴، چاپ چهارم، ص۵۰.

پس اینکه برخی از شیفتگان تصوف برای اصالت دادن به آن تلاش می‌کنند تا برای تصوف، پیشینه و قدمتی به بلندای تاریخ اسلام بیابند، تلاش بی‌ثمری است زیرا عقائد صوفیه یا صوفیان به اصطلاح مسلمان تفاوتهای بسیار و اختلاف آشکاری است و حتی سران صوفیه هم به اویس قرنی طریقه خاص نسبت نداده‌اند و اینکه عده‌ای از مشاهیر صوفیه مانند محمود بن عثمان و مستعلی شاه شیروانی و صاحب طرائق الحقائق شجره‌ای را نسبت به اویس قرنی داده‌اند، این شجره همانطور که صوفیه معتقدند شجره صحبت است نه ارشاد زیرا اویس قرنی قبل از حضرت امیرالمومنین علی شهید شده است و از نظر غیر صوفیه هم مدرکی که دال بر تاسیس فرقه از ناحیه علی باشد نه اویس قرنی، بلکه به هیچ کدام از صحابه داده نشده است.
[۳۰] الهامی، داود، فرقه‌های دهبیه، اویسیه و خاکساریه، قم، ناشرموسسه دفاع از حریم اسلام، ۱۳۸۰، ۶۲و۶۳.

چنانکه بعضی‌ها می‌گویند: نشر سلسله از اویس معلوم نیست و بعضی اسناد خود را در طریقت بوی نسبت داده‌اند که این اسناد اشتباه می‌باشد، یقین جمعی بفیض او رسیده‌اند و لیکن دلیل نمی‌شود که تعیین نموده باشد کسی را که بعد از او دستگیری نماید.
[۳۱] شیرازی، محمد معصوم، طرائق الاحقایق، تصحیح محمد جعفر محجوب، تهران، ناشر کتابخانه بارانی، بیتا، ص۵۱و۵۲.

پس از نظر صوفیه، فرقه‌ای به نام اویسیه وجود ندارد و لیکن اخیرا طایفه عنقا برخلاف سیره صوفیه به تاسیس آن اقدام کرده و خود مدعی ریاست آن شده‌اند.


جلال الدین علی میرزا ابوالفضل بن مولا علی بن هاشم طالقانی قزوینی متخلص به عنقا (پرنده‌ای بزرگی است که او را عنقا می‌نامند به خاطر دراز بودن گردنش، و عنقا مغرب هم پرنده‌ای است مجهول الجسم که یافت نشده است.) متولد (۱۲۶۶ق) و درسال ۱۳۲۳ قمری درگذشت و در ابن بابویه مدفون گردید و محمد ابن عنقا هم در جوار پدر مدفون گشته و بوسیله صادق عنقا مقبره آئینه کاری گردیده. جلالدین مرید سید حسین قریشی قزوینی گردید و بعد دست ارادت به سید حسین دزفولی از مشایخ ذهبیه داد و در لباس روحانی بود و داعیه ارشاد داشت ولی اذکار سلسله ذهبیه ملاک سلوک او بود و داعیه ارشاد و سیادت و پیر اویسی را ابداع نمود و تالیفاتی دارد که نوعا به وسیله پسرش صادق عنقا به طبع رسیده است.
محمد عنقا پسر جلاالدین در سال ۱۲۶۶ شمسی ریس کتابخانه مجلس بود و به تمام سلسله صوفیه رو آورد و مدت زیادی با انجمن روحی تهران مراوده داشت طبق گفته خود در عالم رویا تحت تربیت پدرش قرار گرفته و مدعی قطبیت شد و پسرش علی عنقا را به مریدی پذیرفت و در سال ۱۳۴۱شمسی در گذشت و اغلب کتابهای او درباره تصوف و علوم غریبه است.
صادق عنقا با برادر بزرگ خود بر سر جانشینی پدرش به نزاع پرداخت و خود را سید و اولاد سلاطین صفوی و قطب سلسله اویسی معرفی کرد و داعیه رجعت مسیح و مهدی موعد نمود و لقب طریقت شاه مقصود برخود نام نهاد و از اول هم پسرش صلاح الدین علی نادر عنقا را به جانشینی خود برگزید و آرم مخصوص که دو هلال سر تبرزین که مقابل هم قرار گرفته است، برای خود انتخاب نمود او آرم سیادت را عمامه سفید دانسته است و اجداد خود را جزء اقطاب اویسی و مجاز از سلاسل ذهبی و نعمة اللهی ذکر کرده است، ولی علی عنقا طبق نامه‌ای ادعاهای صادق عنقا را انکار کرده.
[۳۳] مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، تهران، ۱۳۶۱، انتشارات اشراقی، ص۴۳۲الی ۴۳۶.


۶.۱ - قطب فعلی اویسیه

قطب فعلی انها صلاح الدین علی نادر عنقا است که پدرش شاه مقصود محمد صادق عنقا او را در زمان حیاتش به جانشینی انتخاب کرد
[۳۴] مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، تهران، اشراقی- صفار، چاپ سوم، ۱۳۹۰، ص۳۱۵.
او در اوایل انقلاب به امریکا فرار کرد و هم اکنون در امریکا و اروپا و عده‌ای از شهرهای ایران فعالیت دارند. خود صلاح الدین علی نادر عنقا کتابهای هم به چاپ رسانده است که از جمله انها صلح، سر سلوک و رازنامه است است.


رأی‌ و نظر جامی‌ را درباره اویسیه‌ شاگرد او -عبدالغفور لاری‌- اینگونه‌ بیان‌ کرده‌ است‌ که‌ عارف‌ سالک‌ اگر در پناه‌ روحانیت‌ یکی‌ از مشایخ‌ صوفیه‌ درآید که‌ آن‌ شیخ‌ در روزگار او زنده‌ باشد و لیکن‌ به‌ ظاهر او را ندیده‌، و با جسمانیت‌ او بیگانه‌ باشد، باز هم‌ این‌ سالک‌ صوفی‌ِ اویسی‌ تواند بود.
[۳۵] عبدالغفور لاری‌، حل‌ مشکلات‌ نفحات‌ الانس‌، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۱۷۶۸.

این‌ دسته‌ از عارفان‌ را به‌ آن‌ سبب‌ اویسی‌ خوانده‌اند که‌ در سلوک‌ صوفیانه‌، به‌ سیرت‌ تابعی‌ مشهور، اویس‌ قرنی‌ تشبّه‌ کرده‌اند.
[۳۶] عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۲۸-۲۹، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
[۳۷] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۱۶، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۳۸] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۳۹۰، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۳۹] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۴۹۹، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۴۰] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۰۲، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۴۱] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹۷، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.



از تاریخ‌ پیدایش‌ طریقه اویسیه‌ اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌.
کمبود اطلاعات‌ تاریخی‌ دربارة اویسیان‌ احتمالاً به‌ سبب‌ سنت‌ و روش‌ اخفا و استتار بوده‌ است‌ که‌ آنان‌ به‌ استناد آن‌، از آشکار ساختن‌ احوال‌ و آراء خویش‌ اجتناب‌ می‌کرده‌اند.
میل‌ شدید اویس‌ قرنی‌ به‌ اخفای‌ احوالش‌ روشن‌ است‌.
[۴۲] حسن نیشابوری‌، عقلاء المجانین‌، ص۹۸-۹۹، به‌ کوشش‌ عمر اسعد، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/ ۱۹۸۷م‌.

این‌ روش‌ بنابر نگارش‌ها و اسناد متأخر اویسی‌، حتی‌ در سده‌های‌ متأخر نیز رواج‌ داشته‌ است‌
[۴۳] تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۹، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
اما آنچه‌ مسلم‌ است‌، این‌ است‌ که‌ مشایخ‌ صوفیه‌ و مؤلفان‌ نخستین‌ نگارش‌های‌ مدوّن‌ عرفانی‌، اویس‌ قرنی‌ را از جمله اولیاءالله‌ و از بزرگان‌ اهل‌ تصوف‌ دانسته‌اند و اقوال‌ و احوال‌ او را محور و موضوع‌ پاره‌ای‌ از آراء و آداب‌ صوفیانه‌ قرار داده‌اند
[۴۵] ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان، صفة الصفوة، ج۳، ص۴۳-۵۷، به‌ کوشش‌ محمود فاخوری‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.
[۴۶] قشیری‌، عبدالکریم، الرسالةالقشیریة، ج۱، ص۱۲۱، قاهره‌، ۱۳۵۹ق‌/۱۹۴۰م‌.
[۴۷] هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص۵۰، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
[۴۸] هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص۹۹، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
[۴۹] هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص۱۰۰، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
[۵۰] هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص۱۰۲، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
[۵۱] بدرالدین بدری‌ کشمیری‌، سراج‌ الصالحین‌، ج۱، ص۴۶-۴۷، به‌ کوشش‌ سراج‌الدین‌، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
[۵۲] بدخشی‌، جعفر، خلاصة المناقب‌، ج۱، ص۶۵ -۶۷، به‌ کوشش‌ اشرف‌ ظفر، اسلام‌آباد، ۱۳۷۴ش‌/۱۹۹۵م‌.



با اینهمه‌، باید دانست‌ که‌ هجویری‌، آنگاه‌ که‌ از طریقه‌ها و سلسله‌های‌ صوفیه‌ یاد می‌کند،
[۵۳] هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص‌۲۱۸-۳۴۱، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
از گروه‌ یا افرادی‌ به‌ اسم‌ اویسیه‌ نام‌ نمی‌برد، و در نگارش‌های‌ عرفانی‌ و خانقاهی‌ هم‌ تا روزگار عطار نیشابوری‌، نام‌ مشرب‌ یا طریقه اویسیه‌ دیده‌ نمی‌شود.
اینکه‌ از سده ۷ق‌ به‌ بعد ابوالقاسم‌ کرکانی‌، ابویزید بسطامی‌، ابوالحسن‌ خرقانی‌ و عبدالقادر جیلانی‌ را به‌ عنوان‌ اویسی‌ معرفی‌ می‌کنند،
[۵۴] خواجه‌ محمد پارسا، قدسیه‌، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ احمد طاهری‌ عراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
[۵۵] جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹۷، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
[۵۶] ابن‌ کربلایی‌، حافظ حسین، روضات‌ الجنان‌، ج۱، ص۵۱۱، به‌ کوشش‌ جعفر سلطان‌ القرایی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
[۵۷] داراشکوه‌، محمد، سکینة الاولیاء، ج۱، ص۲۹-۳۰، به‌ کوشش‌ تاراچند و محمدرضا جلالی‌نائینی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
[۵۸] معصوم‌ علیشاه‌، محمد معصوم، طرائق‌ الحقائق‌، ج۲، ص۴۸، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۱۳۱۸ش‌.
براساس‌ شناختی‌ است‌ که‌ صوفیه پس‌ از فریدالدین‌ عطار نیشابوری‌، از اشارات‌ او به‌ مشرب‌ اویسی‌
[۵۹] عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص‌۲۷، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
[۶۰] عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص‌۲۸-۲۹، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
[۶۱] عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص‌۶۸۵، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
داشته‌اند و آن‌ را به‌ احوال‌ عارفان‌ متقدم‌ نیز نسبت‌ داده‌اند.
اما از آن‌جا که‌ عطار نیشابوری‌ (ح‌ ۵۴۰ - ۶۱۸ق‌) از «قومی‌» به‌ نام‌ «اویسیان‌» یاد می‌کند و مقام‌ آنان‌ را «عظیم‌ و عالی‌» می‌داند
[۶۲] عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص‌۲۸-۲۹، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ اویسیه‌ به‌ عنوان‌ مشربی‌ عرفانی‌ در نیمه سده ۶ق‌ شناخته‌ بوده‌ است‌.
و نیز اینکه‌ یکی‌ از نویسندگان‌ اویسی‌ در سده ۱۰ق‌ که‌ برای‌ نخستین‌ بار تذکره مشایخ‌ اویسیه‌ را نوشته‌، و مدعی‌ شده‌ است‌ که‌ شیخ‌ عبدالله‌ یمنی‌ از جمله‌ مشایخ‌ اویسیه‌ نزد اویس‌ قرنی‌ سلوک‌ کرد و سپس‌ طریقه اویسیه‌ را به‌ دیگر روندگان‌ طریقت‌ آموخت‌
[۶۳] تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۱۰-۱۲، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
و نیز آوردن‌ ستق‌ بغراخان‌ عبدالکریم‌، پادشاه‌ ترک‌ مسلمان‌ قراخانی‌ (د ۳۴۴ ق‌) در شمار پیروان‌ اویسیه‌،
[۶۴] تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۳، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
[۶۵] تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۹۲- ۹۸، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
مؤید این‌ نکته‌ است‌ که‌ از دیرباز پیروان‌ طریقه اویسی‌ کسانی‌ را که‌ به‌ سده‌های‌ اولیه اسلام‌ تعلق‌ داشته‌اند، از بزرگان‌ این‌ طریقه‌ و در شمار هم‌مسلکان‌ خود می‌شناخته‌اند.
پس‌ از روزگار عطار نیشابوری‌ نیز این‌ طریقه‌ در میان‌ اهل‌ عرفان‌ و تصوف‌ مطرح‌ بوده‌، و سالکان‌ طریقه‌های‌ خانقاهی‌ با توسل‌ به‌ روحانیت‌ رسول‌ اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یا یکی‌ از اولیاءالله‌ تربیت‌ می‌یافته‌اند.


در سلسله چشتیه‌، آنگاه‌ که‌ «پیر دلیل‌» یافت‌ نمی‌شده‌، سالک‌ چشتی‌، پس‌ از غسل‌ توبه‌، غسل‌ اویسی‌ می‌کرده‌، و به‌ روح‌ اویس‌ قرنی‌ فاتحه‌ می‌خوانده‌، و به‌ سلوک‌ می‌پرداخته‌ است‌.
بر اثر چنین‌ روشی‌ در سلوک‌ سلسله چشتیه‌ بوده‌ است‌ که‌ برخی‌ از شعب‌ آن‌ سلسله‌ به‌ نام‌های‌ سلسله اویسیه رسول‌نمائیه‌ (منسوب‌ به‌ سیدحسن‌ رسول‌نما ) و سلسله اویسیه صابریه‌ (منسوب‌ به‌ صابر چشتی‌) نامیده‌ شده‌اند.
[۶۶] محمدحسن صابری‌، تواریخ‌ آئینة تصوف‌، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۷، مکتبة صابریه‌، ۱۹۷۱م‌.
[۶۷] آریا، غلامعلی‌، طریقه چشتیه‌ در هند و پاکستان‌، ج۱، ص۱۹۵، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌.

در میان‌ پیروان‌ شیخ‌ احمدجام‌ ژنده‌ پیل‌ نیز صوفیانی‌ بوده‌اند که‌ به‌ داشتن‌ مشرب‌اویسی‌ مشهور بوده‌اند.
[۶۸] بهدادنی‌ خوافی‌، محمود، «ملفوظات‌»، ج۱، ص۵۱۲، برگ‌ بی‌برگی‌، به‌ کوشش‌ عارف‌ نوشاهی‌، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.



در اواخر سده ۹ و اوایل‌ سده ۱۰ق‌ صوفیانی‌ بوده‌اند که‌ به‌ هیچ‌ یک‌ از طریقت‌های‌ خانقاهی‌ وابسته‌ نبودند و خود را اویسی‌ می‌خواندند، ولی‌ در عین‌ حال‌ همچون‌ دیگر طریقه‌ها، روش‌ و آداب‌ خاص‌ خود داشتند.
مشایخی‌ که‌ پس‌ از عبدالله‌ یمنی‌، به‌ روش‌ اویسی‌ تربیت‌ شدند و بر طریقه اویسی‌ سلوک‌ می‌کردند، در نقاط مختلف‌ از شبه‌ قاره‌ و ایران‌ و آسیای‌ صغیر و شام‌ پراکنده‌ بوده‌اند، ولی‌ نام‌ و نشان‌ بیشتر مشایخ‌ اویسی‌ را نمی‌توان‌ در آثار و نگارش‌های‌ عرفانی‌ دیگر سراغ‌ گرفت‌.
[۶۹] تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۲۳ بب، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.

در میان‌ مشایخ‌ این‌ طریقه‌ از چندین‌ زن‌ عارف‌ نیز با نسبت‌ اویسی‌ یاد شده‌ است‌.
[۷۰] تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۴۳۷- ۴۸۸، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.



اویسیه سده ۱۰ق‌ با توجه‌ به‌ ارزش‌ حروفی‌ نام‌ها، واژه «اویسی‌» را اینگونه‌ تفسیر می‌کرده‌اند که‌ «الف‌» آن‌ به‌ کلمه «اللّه‌» اشاره‌ دارد که‌ اسم‌ ذات‌ است‌.
و چون‌ اللّه‌ ولایت‌ را در ذات‌ بنی‌ آدم‌ آفرید، لذا قوت‌ ولایت‌ در اویسیان‌ بیشتر است‌. «واو» نیز اشاره‌ به‌ ولایت‌ دارد که‌ هر ولی‌ِّ اویسی‌ از جمله اولیائی‌ است‌ که‌ تحت‌ قبه الهی‌ هستند. «یا» ی‌ اول‌ اشاره‌ دارد به‌ «یگانه‌» که‌ اویسی‌ چنان‌ است‌ که‌ بین‌ او و حق‌، دویی‌ و اثنینیت‌ راه‌ نمی‌یابد. «سین‌» که‌ برداشته‌ از سیاست‌ سلطان‌ است‌، عین‌ سیاست‌ حق‌ است‌، و چون‌ مشایخ‌ اویسی‌ متجلی‌ به‌ صفت‌ قهاریت‌ حقند و قهاریت‌، سیاست‌ می‌آفریند، پس‌ متصف‌ به‌ سیاستند. «یا» ی‌ ثانی‌ نیز «یا» ی‌ نسبت‌ است‌ که‌ نسبت‌ عارف‌ را به‌ طریقه اویسی‌ محقق‌ می‌دارد.
[۷۱] تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۴-۶، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.



مشایخ‌ این‌ طریقه‌ در ۱۲ طبقه‌ بوده‌اند که‌ همه آنان‌ در تحت‌ ۳ عنوان‌ شناخته‌ می‌شده‌اند:

۱۳.۱ - رسومیه‌

به‌ آن‌ دسته‌ از مشایخ‌ اویسی‌ گفته‌ می‌شده‌ است‌ که‌ در میان‌ مردم‌ سلوک‌ می‌کرده‌، و مرید می‌گرفته‌، و ارشاد می‌کرده‌اند.

۱۳.۲ - الوهیه‌

به‌ گروهی‌ اطلاق‌ می‌شد که‌ غرق‌ بحر الوهیت‌، و همواره‌ مشغول‌ ذکر کلمه «اللّه‌» بوده‌اند.
اینان‌ ازدواج‌ نمی‌کردند و هر ۵ نفر از آنان‌ یک‌ حلقه ذکر تشکیل‌ می‌دادند و در هر نوبت‌، ۵ هزار بار ذکر کلمه «الله‌» می‌گفتند.

۱۳.۳ - علویه‌

مجذوبان‌ مشایخ‌ اویسی‌ را به‌ این‌ نام‌ می‌خوانده‌اند، زیرا با جذبه‌ به‌ سوی‌ عالم‌ علوی‌ می‌شتافته‌اند.
[۷۲] تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۶ -۹، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.



در سلسله نقشبندیه‌ هم‌ مشرب‌اویسی‌ جایگاه‌ بلند و منیع‌ داشته‌ است‌.
خواجه‌ محمد پارسا تصریح‌ می‌کند که‌ بیشتر مشایخ‌ خواجه‌ بهاءالدین‌ اویسی‌ بوده‌اند.
[۷۳] خواجه‌ محمد پارسا، قدسیه‌، ج۱، ص‌۱۴- ۱۵، به‌ کوشش‌ احمد طاهری‌ عراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.

خواجه‌ بهاءالدین‌ نقشبند -که‌ مشرب‌ اویسیان‌ را در تصوف‌ اسلامی‌ قرینه مشرب‌ بَرخیان‌ (منسوب‌ به‌ برخ‌ِ اسود) در بنی‌ اسرائیل‌ دانسته‌ است‌،
[۷۴] کاشفی‌، علی، رشحات‌ عین‌ الحیات‌، ج۱، ص۱۰۳، به‌ کوشش‌ علی‌اصغر معینیان‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
بر پایه توجه‌ به‌ روحانیت‌ اویس‌ قرنی‌، به‌ تجرد و انقطاع‌ از ظواهر رسیده‌ است‌.
[۷۵] بخاری‌، صلاح‌ بن‌ مبارک‌، انیس‌ الطالبین‌، ج۱، ص۹۵-۹۶، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.

گرایش‌ نقشبندیه‌ به‌ مشرب‌ اویسیه‌ بارها در متون‌ نقشبندی‌ گزارش‌ شده‌ است‌ و همین‌ امر سبب‌ شد تا هم‌ آنان‌ در سده ۱۲ق‌ مسلک‌ اویسی‌ را به‌ سلسله‌ای‌ تبدیل‌ کنند
[۷۶] احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۱۸۶، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
[۷۷] احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۱۹۰، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
[۷۸] احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۲۱۵، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
که‌ به‌ اعتقاد آنان‌ توسط حسن‌ بصری‌ انتشار یافته‌ است‌
[۷۹] احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۲۲۰بب، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
و برای‌ نشر سلسله اویسی‌ آدابی‌ وضع‌ کرده‌اند، از جمله‌ اینکه‌ باید در بدایت‌ سلوک‌ - مانند اویس‌ قرنی‌- یکی‌ یا همه دندان‌های‌ خود را ریشه‌کن‌ کنند
[۸۰] احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۱۷۵بب، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
[۸۱] نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، سیری‌ در تصوف‌، ج۱، ص۴۲۸، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
و ذکرشان‌ را تکرار نام‌ اویس‌، به‌ صورت‌ «اویس‌ اویس‌» قرار دهند.
این‌ گروه‌ از نقشبندیان‌ اویسی‌ علاوه‌ بر آداب‌ مذکور، پاره‌ای‌ از آداب‌ و معاملات‌ خاص‌ نقشبندی‌ را نیز به‌ عنوان‌ آداب‌ سلسله اویسی‌ می‌شناخته‌، و بر این‌ باور بوده‌اند که‌


اساس‌ طریقت‌ اویسی‌ بر این‌ اعمال‌ هفتگانه‌ استوار می‌بوده‌ است‌:
۱. پیروی‌ از رسول‌ خدا،
۲. خلوت‌ در انجمن‌،
۳. خاموشی‌ در سخن‌،
۴. نظر بر قدم‌،
۵. هوش‌ در دم‌،
۶. زهرنوشی‌،
۷. پرده‌پوشی‌،
[۸۲] احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۱۸۶، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
[۸۳] کاشفی‌، علی، رشحات‌ عین‌ الحیات‌، ج۱، ص۳۸-۴۲، به‌ کوشش‌ علی‌اصغر معینیان‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
[۸۴] «میکده محبت‌»، ص۹بب، به‌ کوشش‌ محمدحسین‌ تسبیحی‌، دانش‌، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌، شم ۵۰.



علاوه‌ بر این‌ها، در میان‌ سالکان‌ سلسله‌های‌ دیگر نیز گرایش‌ به‌ مشرب‌ اویسیه‌ وجود داشته‌ است‌، چنانکه‌ در میان‌ سالکان‌ طریقت‌ تجانیه‌ کسانی‌ بوده‌اند که‌ با توسل‌ به‌ روحانیت‌ یکی‌ از مشایخ‌ سلوک‌ می‌کرده‌، و تربیت‌ می‌یافته‌اند.
[۸۵] دخیل‌الله‌، علی، التجانیة، ج۱، ص۳۳، ریاض‌، دارطیبه‌.

در حدود یک‌ صدسال‌ پس‌از ایجاد سلسله اویسیه‌ توسط نقشبندیان‌، راهروانی‌ در میان‌ عارفان‌ شیعی‌ وجود داشتند که‌ اویسی‌ بودن‌ را مشربی‌ عرفانی‌ می‌شناختند و بر این‌ باور بودند که‌ اگر سالکی‌ در رؤیا به‌ زیارت‌ یکی‌ از ائمه اطهار (علیه‌السّلام) نائل‌ شود و بدون‌ احتیاج‌ به‌ پیر و مراد، تحت‌ تربیت‌ روحی‌ آن‌ امام‌ قرار گیرد، از زمره اویسیه‌ تواند بود.
از این‌رو، در تاریخ‌ تصوف‌ ایران‌، در اواخر سده ۱۳ق‌ مصطلحاتی‌ چون‌ اویسی‌ امام‌ حسین‌ (علیه‌السّلام) و اویسی‌ امام‌ رضا (علیه‌السّلام) معروف‌ بود و کسانی‌ مطابق‌ مفهوم‌ سنتی‌ و دیرینه اویسیه‌ به‌ سلوک‌ عرفانی‌ می‌پرداختند.
[۸۶] نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، سیری‌ در تصوف‌، ج۱، ص۴۲۹-۴۳۰، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.

در میان‌ آنان‌ کسانی‌ نیز بر این‌ باور بودند که‌ اگر سالکی‌ تحت‌ تربیت‌ پیری‌ قرار داشته‌ باشد و پس‌ از درگذشت‌ آن‌ پیر، به‌ جانشین‌ او دست‌ ارادت‌ ندهد و همچنان‌ به‌ روحانیت‌ پیر درگذشته‌ متوسل‌ باشد و تحت‌ تربیت‌ روحانی‌ او سلوک‌ کند، می‌تواند از جمله اویسیه‌ محسوب‌ شود
[۸۷] نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، «اویسی‌»، وحید، ص۸۲، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌، شم ۲۱۹-۲۲۰.
اما در همین‌ دوره اخیر، در ایران‌ سلسله‌ای‌ هم‌ به‌ نام‌ «اویسیه‌» وجود داشته‌ است‌
[۸۸] دیوان‌ بیگی‌، احمد، حدیقةالشعراء، ج۲، ص۱۰۳۶، به‌کوشش‌عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌.
[۸۹] سپهر، عبدالحسین، مرآت‌ الوقایع‌ مظفری‌ و یادداشتهای‌ ملک‌ المورخین‌، ج۱، ص۱۱۶، به‌ کوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
[۹۰] اعتضادالسلطنه‌، علیقلی، اکسیر التواریخ‌، ج۱، ص۲۸۲، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
که‌ به‌ پیر دلیل‌ و قطب‌ در سلسله اویسیه‌ قائل‌ بوده‌، و نشر سلسله‌ را از طریق‌ اویس‌ قرنی‌ مورد تأکید قرار می‌داده‌اند.
[۹۱] حسین بدرالدین‌، مقدمه‌ بر دو رساله عرفانی‌ نجم‌الدین‌ کبری‌، ص۱۱۲-۱۱۳، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.





۱۷.۱ - در ایران

با آنکه‌ صوفیانی‌ از دیگر سلسله‌های‌ خانقاهی‌ در ایران‌ قرن‌ ۱۳ق‌ - مانند معصوم‌ علیشاه‌ شیرازی
[۹۲] معصوم‌ علیشاه‌، محمد معصوم، طرائق‌ الحقائق‌، ج۱، ص۵۱ -۵۲، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۱۳۱۸ش‌.
از سلسله نعمت‌اللهیه‌ - برخلاف‌ این‌گروه‌ تبلیغ‌ می‌کرده‌اند و اویس‌ قرنی‌ را مجذوب‌ دانسته‌، و به‌ حکم‌ مجذوبیت‌ امکان‌ ارشاد و نشر «سلسله‌» را از جانب‌ او مردود می‌شمرده‌اند،
[۹۳] نفیسی‌، سعید، سرچشمه تصوف‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۹۰، تهران‌، ۱۳۴۳ش‌.
با اینهمه‌، جلال‌الدین‌ علی‌ عنقا (۱۲۶۴- ۱۳۲۳ق‌) سلسله اویسیه جدید را در ایران‌ تأسیس‌ کرد
[۹۴] نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، سیری‌ در تصوف‌، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۳، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
و اتباع‌ او بر این‌ باور شدند که‌ نشر سلسله اویسیه‌ توسط علی‌ عنقا، ادامه‌ و استمرار سلسله اویسیه‌ای‌ است‌ که‌ نجم‌الدین‌ کبری‌ در سده ۷ق‌ آن‌ را تجویز و تصویب‌ می‌کرده‌ است‌.
[۹۵] محسنی‌، منوچهر، تحقیق‌ در احوال‌ و آثار نجم‌الدین‌ کبری‌ اویسی‌، ج۱، ص۷۲-۷۴، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.

دیگر پیروان‌ سلسله اویسیه جدید در ایران‌ کوشیدند تا سلسله خود را همراه‌ و همگون‌ و دنباله پیوسته‌ و بی‌انقطاع‌ اویسیه قدیم‌ به‌ شمار آورند،
[۹۶] کسروی‌ اشتهاردی‌، تذکره طریقت‌ اویسی‌، کریم، ج۱، ص۳۵-۱۰۲، تهران‌، کتابفروشی‌ زوّار.
بی‌آنکه‌ بین‌ اویسیه قدیم‌ به‌ عنوان‌ مشربی‌ عرفانی‌، و اویسیه جدید به‌ صورت‌ سلسله‌ای‌ خانقاهی‌ فرق‌ بگذارند.
در دوره معاصر، شاه‌ مقصود صادق‌ عنقا به‌ عنوان‌ قطب‌ اویسیه جدید، سلسله مذکور را مطابق‌ دیگر سلسله‌های‌ خانقاهی‌ ایران‌ سازمان‌ داد و از علوم‌ جدید مانند جامعه‌شناسی‌، فلسفه غرب‌ و روان‌شناسی‌ در تبیین‌ مفاهیم‌ عرفانی‌ بهره‌ برد و آن‌ را طریقت‌ شاه‌ مقصودی‌ اویسی‌ نامید.
[۹۷] نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، سیری‌ در تصوف‌، ج۱، ص۴۳۴، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.


۱۷.۲ - دیگر کشورها

طریقت‌ اویسی‌ جدید، امروزه‌ علاوه‌ بر ایران‌، در کشورهای‌ آمریکا و کانادا نیز تبلیغ‌ و ترویج‌ می‌شود و مدرسه‌ای‌ به‌ نام‌ «مدرسه تصوف‌ اسلامی‌» برای‌ آموزش‌های‌ طریقه مزبور در آن‌ کشورها دایر شده‌ است‌.
اما مشرب‌ عرفانی‌ اویسی‌ اولیه‌ نه‌ تنها در شرق‌ جهان‌ اسلام‌، بلکه‌ به‌ عنوان‌ طریقتی‌ خانقاهی‌ در سرتاسر جهان‌ اسلام‌ رواج‌ داشته‌ است‌.
در ترکیه‌ گذشته‌ از شیخ‌ یسیر اویسی‌ استانبولی‌ که‌ در حوالی‌ نیمه دوم‌ سده ۶ق‌ می‌زیسته‌،
[۹۸] تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۲۵۴-۲۶۴، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
باید از شیخ‌ اویس‌ رومی‌ یاد کرد که‌ مریدان‌ بسیار داشته‌ است‌.
او از آسیای‌ صغیر به‌ بعلبک‌ کوچید و در آن‌جا به‌ ارشاد پرداخت‌.
به‌ نظر بورینی‌
[۹۹] بورینی‌، حسن، تراجم‌ الاعیان‌، به‌ کوشش‌ صلاح‌الدین‌ منجد، دمشق‌، ۱۹۶۳م‌، ج۲، ص۸۹.
اصحاب‌ او همچون‌ اویسیان‌ دیگر بر این‌ باور بودند که‌ چون‌ ولیّی‌ فوت‌ شود، امداد و کرامت‌ وی‌ نیز بریده‌ می‌شود.
جز او، سیدمحمد نور مَلامی‌ - عارف‌ سده ۱۳ق‌ ترکیه‌ - نیز که‌ در مکه‌ با اویسیان‌ آشنا شده‌ بود، اصول‌ این‌ طریقت‌ را در ترکیه‌ تبلیغ‌ می‌کرد.
[۱۰۰] گولپینارلی‌، عبدالباقی، ملامت‌ و ملامتیان‌، ج۱، ص۲۶۹، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
[۱۰۱] گولپینارلی‌، عبدالباقی، ملامت‌ و ملامتیان‌، ج۱، ص۲۷۸، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.



اویس قرنی؛ فرقه.


(۱) غلامعلی‌ آریا، طریقه چشتیه‌ در هند و پاکستان‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌.
(۲) عبدالرحمان ابن‌ جوزی‌، صفة الصفوة، به‌ کوشش‌ محمود فاخوری‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.
(۳) حافظ حسین ابن‌ کربلایی‌، روضات‌ الجنان‌، به‌ کوشش‌ جعفر سلطان‌ القرایی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
(۴) احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۳م‌.
(۵) احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
(۶) علیقلی اعتضادالسلطنه‌، اکسیر التواریخ‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
(۷) جعفر بدخشی‌، خلاصة المناقب‌، به‌ کوشش‌ اشرف‌ ظفر، اسلام‌آباد، ۱۳۷۴ش‌/۱۹۹۵م‌.
(۸) حسین بدرالدین‌، مقدمه‌ بر دو رساله عرفانی‌ نجم‌الدین‌ کبری‌، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
(۹) بدرالدین بدری‌ کشمیری‌، سراج‌ الصالحین‌، به‌ کوشش‌ سراج‌الدین‌، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
(۱۰) حسن بورینی‌، تراجم‌ الاعیان‌، به‌ کوشش‌ صلاح‌الدین‌ منجد، دمشق‌، ۱۹۶۳م‌.
(۱۱) محمود بهدادنی‌ خوافی‌، «ملفوظات‌»، برگ‌ بی‌برگی‌، به‌ کوشش‌ عارف‌ نوشاهی‌، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
(۱۲) خواجه‌ محمد پارسا، قدسیه‌، به‌ کوشش‌ احمد طاهری‌ عراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
(۱۳) تذکره بغراخانی‌، به‌ کوشش‌ محمد منیرعالم‌، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
(۱۴) عبدالرحمان جامی‌، نفحات‌ الانس‌، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
(۱۵) محمد داراشکوه‌، سکینة الاولیاء، به‌ کوشش‌ تاراچند و محمدرضا جلالی‌نائینی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
(۱۶) علی دخیل‌الله‌، التجانیة، ریاض‌، دارطیبه‌.
(۱۷) احمد دیوان‌ بیگی‌، حدیقةالشعراء، به‌کوشش‌عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌.
(۱۸) عبدالحسین سپهر، مرآت‌ الوقایع‌ مظفری‌ و یادداشتهای‌ ملک‌ المورخین‌، به‌ کوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
(۱۹) محمدحسن صابری‌، تواریخ‌ آئینه تصوف‌، مکتبه صابریه‌، ۱۹۷۱م‌.
(۲۰) صلاح‌ بن‌ مبارک‌ بخاری‌، انیس‌ الطالبین‌، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
(۲۱) فریدالدین عطار نیشابوری‌، تذکرة الاولیاء، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
(۲۲) بدیع‌الزمان فروزانفر، شرح‌ احوال‌ و نقد و تحلیل‌ آثار شیخ‌ فریدالدین‌ محمد عطار نیشابوری‌، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌.
(۲۳) عبدالکریم قشیری‌، الرسالةالقشیریة، قاهره‌، ۱۳۵۹ق‌/۱۹۴۰م‌.
(۲۴) علی کاشفی‌، رشحات‌ عین‌ الحیات‌، به‌ کوشش‌ علی‌اصغر معینیان‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
(۲۵) کریم کسروی‌ اشتهاردی‌، تذکره طریقت‌ اویسی‌، تهران‌، کتابفروشی‌ زوّار.
(۲۶) عبدالباقی گولپینارلی‌، ملامت‌ و ملامتیان‌، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
(۲۷) عبدالغفور لاری‌، حل‌ مشکلات‌ نفحات‌ الانس‌، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۱۷۶۸.
(۲۸) منوچهر محسنی‌، تحقیق‌ در احوال‌ و آثار نجم‌الدین‌ کبری‌ اویسی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
(۲۹) نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، «اویسی‌»، وحید، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌، شم ۲۱۹-۲۲۰.
(۳۰) نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، سیری‌ در تصوف‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
(۳۱) محمد معصوم معصوم‌ علیشاه‌، طرائق‌ الحقائق‌، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۱۳۱۸ش‌.
(۳۲) «میکده محبت‌»، به‌ کوشش‌ محمدحسین‌ تسبیحی‌، دانش‌، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌، شم ۵۰.
(۳۳) سعید نفیسی‌، سرچشمه تصوف‌ در ایران‌، تهران‌، ۱۳۴۳ش‌.
(۳۴) حسن نیشابوری‌، عقلاء المجانین‌، به‌ کوشش‌ عمر اسعد، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/ ۱۹۸۷م‌.
(۳۵) علی هجویری‌، کشف‌ المحجوب‌، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.


۱. واحدی، سید تقی، درکوی صوفیان، تهران، انتشارات نخل دانش، ۱۳۸۴، چاپ چهارم، ص۵۱۵۲.
۲. عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۲۸-۲۹، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
۳. خواجه‌ محمد پارسا، قدسیه‌، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ احمد طاهری‌ عراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۴. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۱۶، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۵. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۰۲، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۶. ابن‌ کربلایی‌، حافظ حسین، روضات‌ الجنان‌، ج۱، ص۵۱۰ -۵۱۱، به‌ کوشش‌ جعفر سلطان‌ القرایی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
۷. داراشکوه‌، محمد، سکینة الاولیاء، ج۱، ص۲۹-۳۰، به‌ کوشش‌ تاراچند و محمدرضا جلالی‌نائینی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
۸. خواجه‌ محمد پارسا، قدسیه‌، به‌ کوشش‌ احمد طاهری‌ عراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۹. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۳۹۰، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۱۰. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۴۹۹، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۱۱. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹۷، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۱۲. داراشکوه‌، محمد، سکینة الاولیاء، ج۱، ص۲۹-۳۰، به‌ کوشش‌ تاراچند و محمدرضا جلالی‌نائینی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
۱۳. فروزانفر، بدیع‌الزمان، شرح‌ احوال‌ و نقد و تحلیل‌ آثار شیخ‌ فریدالدین‌ محمد عطار نیشابوری‌، ج۱، ص۳۲-۳۳، تهران‌، ۱۳۵۳ش‌.
۱۴. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، مجلسی، ۱۳۳۳ش، جص و ضییم، ص۳۷۲.
۱۵. واحدی، سید تقی، در کوی صوفیان، تهران، انتشارات نخل دانش، ۱۳۸۴، چاپ چهارم، ص۳۰.
۱۶. واحدی سید تقی، ازکوی صوفیان تا حضور عارفان، مصحح محمد مهدی خلیفه، مولف، طبع سوم، ۱۳۷۷، ص۲۴۳.
۱۷. کلپنپارلی، عبدالباقی، تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، ترجمه توفیق سبحانی، تهران، نشر دریا، بیتا، ص۱۱۷.
۱۸. الهامی، داود، فرقه‌های دهبیه، اویسیه و خاکساریه، قم، ناشرموسسه دفاع از حریم اسلام، ۱۳۸۰، ص۵۹.
۱۹. جامی، عبدالرحمن، نفخات الانس، تصحیح و مقدمه و پبوست مهدی توحیدی پور، بی جا، بیتا، انشارات کتاب فروشی محمودی، ص۲۹۸.
۲۰. مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، تهران، ۱۳۶۱، انتشارات اشراقی، ص۴۲۸.
۲۱. عطار نیشابوری، ابوبکر ابراهیم فریدالدین، تذکرة الاولیا، تصحیح میرزا محمد خان قزوینی، بیجا، ۱۳۳۶، چاپ سوم، ص۳۳.
۲۲. ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، قم، انتشارات سید الشهداء علیه‌السّلام ، ۴ جلد، ۱۴۰۵ ه، چاپ اول، ج۱، ص۵۱.
۲۳. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ۱۱۰ جلد، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری، ج۴۲، ص۱۵۵.    
۲۴. آملی، سید حیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، بیتا، انتشارات علمی و فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، ۱۳۶۸ هجری شمسی، ص۲۶.
۲۵. شیرازی، محمد معصوم، طرائق الاحقایق، تصحیح محمد جعفر محجوب، تهران، ناشر کتابخانه بارانی، بیتا، ج۲، ص۵۵.
۲۶. مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، تهران، ۱۳۶۱، انتشارات اشراقی، ص۴۲۸.
۲۷. علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۰۰.    
۲۸. - خاوری، اسدالله، ذهبیه تصوف علمی- اثارادبی، تهران، انتشار دانشگاه تهران، ۱۳۶۲، ص۱۹۳.
۲۹. واحدی، سید تقی، درکوی صوفیان، تهران، انتشارات نخل دانش، ۱۳۸۴، چاپ چهارم، ص۵۰.
۳۰. الهامی، داود، فرقه‌های دهبیه، اویسیه و خاکساریه، قم، ناشرموسسه دفاع از حریم اسلام، ۱۳۸۰، ۶۲و۶۳.
۳۱. شیرازی، محمد معصوم، طرائق الاحقایق، تصحیح محمد جعفر محجوب، تهران، ناشر کتابخانه بارانی، بیتا، ص۵۱و۵۲.
۳۲. درویش، محیی الدین، اعراب القرآن و بیانه، سوریه، دارالارشاد، سال چاپ ۱۴۱۵ ق، چاپ چهارم، ج۷، ص۱۳.    
۳۳. مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، تهران، ۱۳۶۱، انتشارات اشراقی، ص۴۳۲الی ۴۳۶.
۳۴. مدرسی چهار دهی، نورالدین، سیری در تصوف، تهران، اشراقی- صفار، چاپ سوم، ۱۳۹۰، ص۳۱۵.
۳۵. عبدالغفور لاری‌، حل‌ مشکلات‌ نفحات‌ الانس‌، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۱۷۶۸.
۳۶. عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص۲۸-۲۹، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
۳۷. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۱۶، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۳۸. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۳۹۰، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۳۹. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۴۹۹، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۴۰. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۰۲، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۴۱. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹۷، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۴۲. حسن نیشابوری‌، عقلاء المجانین‌، ص۹۸-۹۹، به‌ کوشش‌ عمر اسعد، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/ ۱۹۸۷م‌.
۴۳. تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۹، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۴۴. ابونعیم‌ اصفهانی‌، احمد، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۷۹-۸۷، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۳م‌.    
۴۵. ابن‌ جوزی‌، عبدالرحمان، صفة الصفوة، ج۳، ص۴۳-۵۷، به‌ کوشش‌ محمود فاخوری‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.
۴۶. قشیری‌، عبدالکریم، الرسالةالقشیریة، ج۱، ص۱۲۱، قاهره‌، ۱۳۵۹ق‌/۱۹۴۰م‌.
۴۷. هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص۵۰، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۴۸. هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص۹۹، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۴۹. هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص۱۰۰، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۵۰. هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص۱۰۲، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۵۱. بدرالدین بدری‌ کشمیری‌، سراج‌ الصالحین‌، ج۱، ص۴۶-۴۷، به‌ کوشش‌ سراج‌الدین‌، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۵۲. بدخشی‌، جعفر، خلاصة المناقب‌، ج۱، ص۶۵ -۶۷، به‌ کوشش‌ اشرف‌ ظفر، اسلام‌آباد، ۱۳۷۴ش‌/۱۹۹۵م‌.
۵۳. هجویری‌، علی، کشف‌ المحجوب‌، ج۱، ص‌۲۱۸-۳۴۱، به‌ کوشش‌ و ژوکوفسکی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۵۴. خواجه‌ محمد پارسا، قدسیه‌، ج۱، ص۱۵، به‌ کوشش‌ احمد طاهری‌ عراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۵۵. جامی‌، عبدالرحمان، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹۷، به‌ کوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۵۶. ابن‌ کربلایی‌، حافظ حسین، روضات‌ الجنان‌، ج۱، ص۵۱۱، به‌ کوشش‌ جعفر سلطان‌ القرایی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
۵۷. داراشکوه‌، محمد، سکینة الاولیاء، ج۱، ص۲۹-۳۰، به‌ کوشش‌ تاراچند و محمدرضا جلالی‌نائینی‌، تهران‌، ۱۳۴۴ش‌.
۵۸. معصوم‌ علیشاه‌، محمد معصوم، طرائق‌ الحقائق‌، ج۲، ص۴۸، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۱۳۱۸ش‌.
۵۹. عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص‌۲۷، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
۶۰. عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص‌۲۸-۲۹، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
۶۱. عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص‌۶۸۵، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
۶۲. عطار نیشابوری‌، فریدالدین، تذکره الاولیاء، ج۱، ص‌۲۸-۲۹، به‌ کوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
۶۳. تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۱۰-۱۲، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۶۴. تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۳، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۶۵. تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۹۲- ۹۸، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۶۶. محمدحسن صابری‌، تواریخ‌ آئینة تصوف‌، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۷، مکتبة صابریه‌، ۱۹۷۱م‌.
۶۷. آریا، غلامعلی‌، طریقه چشتیه‌ در هند و پاکستان‌، ج۱، ص۱۹۵، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌.
۶۸. بهدادنی‌ خوافی‌، محمود، «ملفوظات‌»، ج۱، ص۵۱۲، برگ‌ بی‌برگی‌، به‌ کوشش‌ عارف‌ نوشاهی‌، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
۶۹. تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۲۳ بب، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۷۰. تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۴۳۷- ۴۸۸، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۷۱. تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۴-۶، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۷۲. تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۶ -۹، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۷۳. خواجه‌ محمد پارسا، قدسیه‌، ج۱، ص‌۱۴- ۱۵، به‌ کوشش‌ احمد طاهری‌ عراقی‌، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌.
۷۴. کاشفی‌، علی، رشحات‌ عین‌ الحیات‌، ج۱، ص۱۰۳، به‌ کوشش‌ علی‌اصغر معینیان‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۷۵. بخاری‌، صلاح‌ بن‌ مبارک‌، انیس‌ الطالبین‌، ج۱، ص۹۵-۹۶، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۷۶. احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۱۸۶، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
۷۷. احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۱۹۰، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
۷۸. احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۲۱۵، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
۷۹. احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۲۲۰بب، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
۸۰. احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۱۷۵بب، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
۸۱. نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، سیری‌ در تصوف‌، ج۱، ص۴۲۸، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۸۲. احمد بن‌ محمود، لطائف‌ نفسیه‌ در فضائل‌ اویسیه‌، ص۱۸۶، نسخه عکسی‌ موجود در کتابخانه مرکزی‌ و مرکز اسناد دانشگاه‌ تهران‌، شم ۷۰۷۳.
۸۳. کاشفی‌، علی، رشحات‌ عین‌ الحیات‌، ج۱، ص۳۸-۴۲، به‌ کوشش‌ علی‌اصغر معینیان‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۸۴. «میکده محبت‌»، ص۹بب، به‌ کوشش‌ محمدحسین‌ تسبیحی‌، دانش‌، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌، شم ۵۰.
۸۵. دخیل‌الله‌، علی، التجانیة، ج۱، ص۳۳، ریاض‌، دارطیبه‌.
۸۶. نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، سیری‌ در تصوف‌، ج۱، ص۴۲۹-۴۳۰، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۸۷. نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، «اویسی‌»، وحید، ص۸۲، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌، شم ۲۱۹-۲۲۰.
۸۸. دیوان‌ بیگی‌، احمد، حدیقةالشعراء، ج۲، ص۱۰۳۶، به‌کوشش‌عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش‌.
۸۹. سپهر، عبدالحسین، مرآت‌ الوقایع‌ مظفری‌ و یادداشتهای‌ ملک‌ المورخین‌، ج۱، ص۱۱۶، به‌ کوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
۹۰. اعتضادالسلطنه‌، علیقلی، اکسیر التواریخ‌، ج۱، ص۲۸۲، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
۹۱. حسین بدرالدین‌، مقدمه‌ بر دو رساله عرفانی‌ نجم‌الدین‌ کبری‌، ص۱۱۲-۱۱۳، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌.
۹۲. معصوم‌ علیشاه‌، محمد معصوم، طرائق‌ الحقائق‌، ج۱، ص۵۱ -۵۲، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۱۳۱۸ش‌.
۹۳. نفیسی‌، سعید، سرچشمه تصوف‌ در ایران‌، ج۱، ص۱۹۰، تهران‌، ۱۳۴۳ش‌.
۹۴. نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، سیری‌ در تصوف‌، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۳، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۹۵. محسنی‌، منوچهر، تحقیق‌ در احوال‌ و آثار نجم‌الدین‌ کبری‌ اویسی‌، ج۱، ص۷۲-۷۴، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌.
۹۶. کسروی‌ اشتهاردی‌، تذکره طریقت‌ اویسی‌، کریم، ج۱، ص۳۵-۱۰۲، تهران‌، کتابفروشی‌ زوّار.
۹۷. نورالدین مدرسی‌ چهاردهی‌، سیری‌ در تصوف‌، ج۱، ص۴۳۴، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۹۸. تذکره بغراخانی‌، منیرعالم‌، محمد، ج۱، ص۲۵۴-۲۶۴، اسلام‌آباد، ۱۳۷۶ش‌.
۹۹. بورینی‌، حسن، تراجم‌ الاعیان‌، به‌ کوشش‌ صلاح‌الدین‌ منجد، دمشق‌، ۱۹۶۳م‌، ج۲، ص۸۹.
۱۰۰. گولپینارلی‌، عبدالباقی، ملامت‌ و ملامتیان‌، ج۱، ص۲۶۹، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
۱۰۱. گولپینارلی‌، عبدالباقی، ملامت‌ و ملامتیان‌، ج۱، ص۲۷۸، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اویسیه»، ج۱۰، ص۴۱۴۲.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اویسیه» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۴.    






جعبه ابزار