• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اولین مرثیه سرای عرب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اولین مرثیه سرای عرب، از مباحث مرتبط به تاریخچه عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) است. مرثیه‌سرایی عربی در سوگ امام حسین (علیه‌السّلام) از سابقه‌ای دیرینه برخوردار است و شاعران برجسته‌ای در این زمینه طبع‌آزمایی کرده‌اند. در منابع مختلف، گزارش‌های متفاوتی در مورد اولین شاعر عرب زبانی که در سوگ امام حسین (علیه‌السّلام) مرثیه سروده، ارائه شده است. برخی از مشهورترین نام‌هایی که به عنوان اولین مرثیه‌سرایان امام حسین (علیه‌السّلام) ذکر شده‌اند عبارتند از: عبیدالله بن حر جعفی، سلیمان بن قتة، خالد بن معدان، ابورمح خزاعی و دیک الجن.



شعر، با بهره‌گیری از قدرت احساس و عاطفه و زبان عمومی، در جاودانه ساختن و گسترش فرهنگ عاشورا نقشی بی‌بدیل ایفا کرده است. واقعه عاشورا به عنوان نقطه اوج یک فرهنگ و‌ اندیشه، از دیرباز مورد توجه شاعران و ادیبان قرار گرفته است. از زمان شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) تا کنون، شاعران عرب و غیر عرب، به ویژه فارسی‌زبانان، در تمام ادوار تاریخ به این واقعه سترگ توجه داشته‌اند. شعر عاشورایی با برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان، در ترویج و تعمیق فرهنگ عاشورا و حفظ و نشر آن در طول تاریخ نقشی اساسی ایفا کرده است.


عبیدالله بن حر جعفی، از عشیره بنی‌سعد و از یاران عثمان بن عفان و از حاضران در جنگ صفین بود. او از یاران عثمان بن عفان بود و چون عثمان به قتل رسید، جانب معاویة بن ابی‌سفیان را گرفت و همراه وی در جنگ صفین شرکت نمود و تا زمان شهادت امام علی (علیه‌السّلام)، نزد معاویه باقی ماند، آن‌گاه راهی کوفه گردید. در فاجعه کربلا و رخداد عاشورای ۶۱ ق شرکت نکرد. پس از مدتی ابن زیاد وی را طلبید، اما عبیدالله از رفتن نزد او خودداری ورزید و در محلی کنار رود فرات ماوی گزید و جماعتی فراوان گرد او فراهم آمدند. او وقتی قتلگاه امام و یارانش را دید، برای آنها طلب آمرزش کرد و پس از مشاهده آن منظره اشعاری در سوگ حضرت سیدالشهدا سرود و ضمن آن، از یاری نکردن آن حضرت اظهار تاسف کرد. گفتنی است عُبَید الله بن حر سپس از کربلا به مدائن رفت و پس از ماجراجویی‌هایی، در سال ۶۸ قمری، در درگیری با نیروهای مصعب بن زبیر، هنگام عبور از نهری، در آب غرق شد.
برخی معتقدند نخستین کسی که در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) شعر سرود، عبیدالله بن حر جعفی بود. او به فاصله‌ اندکی از شهادت آن حضرت، بر سر تربتش حضور یافت و در مصیبت آن حضرت چنین سرود:
یَقولُ امیرٌ غادِرٌ حَقَّ غادِرٍالا کُنتَ قاتَلتَ الشَّهیدَ ابنَ فاطِمَه
فَیا نَدَمی الّا اکونَ نَصَرتُهُالا کُلُّ نَفسٍ لا تُسَدَّدُ نادِمَه
واِنِّی لِاَنِّی لَم اکُن مِن حُماتِهِلَذو حَسرَةٍ ما ان تُفارِقَ لازِمَه
سَقَی اللّه ُ ارواحَ الَّذینَ تَاَزَّرواعَلی نَصرِهِ سُقیا مِنَ الغَیثِ دائِمَه
وَقَفتُ عَلی اجداثِهِم ومَجالِهِمفَکادَ الحَشا یَنفَضُّ وَالعینُ ساجِمَه
لَعَمری لَقَد کانوا مَصالیتَ فِی الوَغیسِراعا الَی الهَیجا حُماةً خَضارِمَه
فَاِن یُقتَلوا فَکُلُّ نَفسٍ تَقِیَّةٍعَلَی الارضِ قَد اضَحت لِذلِکَ واجِمَه
وما ان رَاَی الرَّاؤونَ افضَلَ مِنهُمُلَدَی المَوتِ ساداتٍ وزُهرا قُماقِمَه
اتَقتُلُهُم ظُلما وتَرجو وِدادَنافَدَع خِطَّةً لَیسَت لَنا بِمُلائِمَه
لَعَمری لَقَد راغَمتُمونا بِقَتلِهِمفَکَم ناقِمٍ مِنّا عَلَیکُم وناقِمَه
اهُمُّ مِرارا ان اسیرَ بِجَحفَلٍالی فِئَةٍ زَاغَت عَنِ الحَقِّ ظالِمَة
فَکُفّوا واِلّا ذُدتُکُم فی کَتائِبٍاشَدُّ عَلَیکُم مِن زُحوفِ الدَّیالِمَه

• آن فرمانده خیانتکار خائن‌زاده به من می‌گوید: چرا تو با آن شهید، فرزند فاطمه (علیه‌السّلام) نجنگیدی؟!
• آری پشیمانم که چرا او را یاری نکردم. بلی، هر که به موقع توفیق نیابد، پشیمان می‌شود.
• من از اینکه در جرگه حامیان او نبوده‌ام، به حسرتی دچارم که هرگز از من جدا نخواهد شد.
• خدا روان کسانی را که در نصرتش کمر همت بستند، از باران رحمت خویش سیراب کند.
• اکنون که بر قبور و جایگاه آنان ایستاده‌ام، اشکم ریزان است و نزدیک است جگرم پاره شود.
• به جانم قسم آنان در جنگ دلیر و پیشتاز بودند و چون شیر، از حسین (علیه‌السّلام) حمایت کردند.
• اگرچه آنها کشته شدند، هر انسان باتقوایی بر روی زمین، در مرگشان غمگین و حیران است.
• هرگز کسی برتر از آنان دیده نخواهد شد، که در دم مرگ، سروران و سرفرازانی درخشان باشند.
• ای ابن زیاد آنان را از روی ستم می‌کشی و درعین حال دوستی ما را امید داری؟! از این نقشه ناسازگار با ما، دست بردار.
• قسم به جانم، با کشتن آنها ما را به خشم آورده‌اید؛ تا جایی که بسیاری از مردان و زنانمان در پی انتقام از شمایند.
• پیوسته در پی آنم که همراه با لشکری، به جنگ این گروه، که ظالمانه از مسیر حق منحرف شده‌اند، بروم.
• دست بردارید، و گرنه با گروه‌های جنگجو، چنان بر شما حمله می‌برم که از هجوم دیلمیها بر شما سخت‌تر باشد.


برخی دیگر معتقدند سلیمان بن قتة نخستین کسی است که برای امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش مرثیه سروده است. سلیمان بن قَتّه تیمی، هم‌پیمان بنی تیم بن مرّه مقری، در سال ۱۲۶ هجری، در دمشق در گذشت. نام پدرش حبیب بن محارب است؛ ولی نسبت او به مادرش داده شده است. از جمله شعرهای او، ابیاتی هستند که در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) سروده و مردم، آنها را بسیار خوانده‌اند. از این رو، روایت‌های مختلف با کاهش و افزایش، از این ابیات، به دست رسیده است. برخی نیز این ابیات را به ابو رُمح خُزاعی نسبت می‌دهند. ظاهرا ابو رُمح و سلیمان بن قَتّه، هر دو، ابیاتی را با همین وزن و قافیه در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) سروده‌اند؛ ولی به مرور زمان، ابیات این دو سروده، در هم آمیخته شده است.
او سه روز پس از شهادت امام حسین و یارانش به کربلا رفت و نگاهی به قتلگاه آنها کرد؛ آنگاه به اسب عربی خود تکیه زد و اشعار رثایی خود را سرود. مرثیه زیر از سوگنامه‌های منظوم و پرسوزوگداز اوست:
مَرَرتُ عَلی ابیاتِ آلِ مُحَمَّدٍفَلَم ارَها امثالَها یَومَ حُلَّتِ
الَم تَرَ انَّ الشَّمسَ اضحَت مَریضَةًلِفَقدِ حُسَینٍ وَالبِلادَ اقشَعَرَّتِ
وکانوا رَجاءً ثُمَّ اضحَوا رَزِیَّةًلَقَد عَظُمَت تِلکَ الرَّزایا وجَلَّتِ
وتَساَلُنا قَیسٌ فَنُعطی فَقیرَهاوتَقتُلُنا قَیسٌ اذَا النَّعلُ زَلَّتِ
وعِندَ غَنیٍّ قَطرَةٌ مِن دِمائِناسَنَطلِبُهُم یَوما بِها حَیثُ حَلَّتِ
فَلا یُبعِدِ اللّه ُ الدِّیارَ واَهلَهاواِن اصبَحَت مِنهُم بِرَغمٍ تَخَلَّتِ
فَاِنَّ قَتیلَ الطَّفِّ مِن آلِ‌هاشِمٍاذَلَّ رِقابَ المُسلِمینَ فَذَلَّتِ

• بر خانه‌های آل محمد گذشتم و آنها را مانند گذشته پر ندیدم.
• آیا نمی‌بینی که خورشید از فقدان حسین (علیه‌السّلام) بیمارگونه شده و شهرها به خود لرزیده‌اند؟
• آنها محل امید بودند؛ ولی بعد تبدیل به مصیبت شدند؛ مصیبتهایی بزرگ و کمر شکن.
• آیا فقیران قبیله قیس از ما گدایی کنند و ما به آنها عطا کنیم؛ اما اگر روزی پای ما کج رود، ما را بکشند؟!
• نزد تیره غنی (از طایفه قیس) قطره خونی داریم که روزی از آنها مطالبه خواهیم کرد؛ هر کجا که بروند.
• خدا خانه‌های آنان (آل محمد) و اهل آن را دور نکند؛ اگرچه برخلاف خواست من، اینک از وجـود آنـان خـالی شده است.
• کشته سرزمین طف از آل‌هاشم موجب شد که مسلمانان به سبب این عملشان ذلیل و خوار شوند.


عُقْبة بن عمرو سَهْمی، از بنی سهم بن عوف بن غالب، به گزارش برخی منابع نخستین کسی است که در رثای امام حسین (علیه‌السّلام)، شعر گفت. در منابع، نام وی، مختلف بیان شده: در مثیر الاحزان، «عُقْبة بن عمر سهمی» آمده است، در مقتل الحسین خوارزمی، «عقبة بن عمیق سهمی» آمده است و در تذکرة الخواصّ، «عقبة بن عمرو عبسی» ثبت شده است. شیخ مفید و خوارزمی و سبط ابن جوزی، عقبة بن عمرو السهمی را نخستین کسی دانسته انـد که در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) شعر سروده است. این مرثیه از اوست:
اذَا العَینُ قَرَّت فِی الحَیاةِ وَاَنتُمُتَخافونَ فِی الدُّنیا فَاَظلَمَ نورُها
مَرَرتُ عَلی قَبرِ الحُسَینِ بِکَربَلافَفاضَت عَلَیهِ مِن دُموعی غَزیرُها
فَما زِلتُ ارثیهِ واَبکی لِشَجوِهِویُسعِدُ عَینی دَمعُها وزفیرُها
وبَکَیتُ مِن بَعدِ الحُسَینِ عَصائِبااطافَت بِهِ مِن جانِبَیها قُبورُها
سَلامٌ عَلی اهلِ القُبورِ بِکَربَلاوقَلَّ لَها مِنِّی سَلامٌ یَزورُها
سَلامٌ بِآصالِ العَشِیِّ وبِالضُّحیتُؤَدّیهِ نَکباءُ الرِّیاحِ ومورُها
ولا بَرِحَ الوُفَّادُ زُوَّارُ قَبرِهِیَفوحُ عَلَیهِم مِسکُها وعَبیرُها

• اگر شما در این جهان در ترس باشید، همان به که نور دیدگان من خاموش باد.
• بر قبر حسین (علیه‌السّلام) در کربلا گذر کردم و سیل اشکهایم برای او روانه شد.
• پیوسته برای او گریه می‌کنم و در غم او مرثیه می‌خوانم و اشک و آه نیز به کمک چشمانم می‌آیند.
• در اطراف حسین (علیه‌السّلام) گروههایی را صدا کردم که قبرهایشان دو طرف قبرش را احاطه کرده است.
• سلام بر ساکنان قبرهایی که در کربلاست. این سلامی‌ اندک است که از من به آنها می‌رسد.
• سلامی در شامگاه و در بامدادان که جریان بادها آن را به او برساند.
• پیوسته بر زائران قبر او رایحه مشک و عبیرآمیز آن می‌وزد.


ابوعبداللّه خالد بن مَعْدان کَلاعی، راوی و تابعی اهل شام می‌باشد. او از جمله عابدان روزگار خویش به شمار می‌رفت و به گفته خودش، هفتاد تن از صحابه پیامبر را درک کرده است. عمده روایات نقل شده از او، در منابع امامیه به روایت ثَور بن یزید برمی‌گردد و عموم این روایات درباره فضائل حضرت علی (علیه‌السّلام) است. ابن شهرآشوب ، ضمن نقل اشعاری از خالد، به اعتراض وی به یزید در به شهادت رساندن امام حسین (علیه‌السّلام) در کربلا اشاره کرده است، هرچند وی ریاست شرطه را در زمان یزید برعهده داشته است. در برخی منابع از او با عنوان خالد بن غُفران یاد شده است.
خالد بن معدان را نیز باید در زمره نخستین مرثیه‌سرایان برای امام حسین (علیه‌السّلام) آورد. او از بزرگان تابعان بود و در شام زندگی می‌کرد؛ اما وقتی سر امام حسین (علیه‌السّلام) را بالای نیزه دیـد، از مردم کناره گرفت. بعد از یک ماه که دوستانش او را یافتند، این اشعار را سرود:
جاؤوا بِرَاسِکَ یَابنَ بِنتِ مُحَمَّدٍمُتَزَمِّلاً بِدِمائِهِ تَزمیلا
وکَاَنَّما بِکَ یَابنَ بِنتِ مُحَمَّدٍقَتَلوا جِهارا عامِدینَ رَسولا
قَتَلوکَ عَطشانا ولَمّا یَرقُبوافی قَتلِکَ التَّنزیلَ وَالتَّاویلا
ویُکَبِّرونَ بِاَن قُتِلتَ وانَّماقَتَلوا بِکَ التَّکبیرَ وَالتَّهلیلا

• ای پسر دختر محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)! سر تو را که آغشته به خون بود آوردند.
• ای پسر دختر محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)! با کشتن تو گویی رسولی را عمداً و آشکارا کشته‌اند.
• تو را تشنه کشتند و در این قتل، نه تاویل قرآن را پاییدند و نه تنزیل آن را.
• برای قتل تو از شادی تکبیر می‌گویند؛ در حالی که با کشتن تو در واقع تکبیر و تهلیل را کشته‌اند.


ابورمح عمير بن مالک بن حنظل خزاعى، حدود سال ۱۰۰ ق، درگذشت. وى شاعرى بود كه در باره امام حسين (علیه‌السّلام) و در رثاى ايشان، فراوان شعر سروده است، هر چند درباره ديگران، بسيار اندک شعر مى گفت، چنان كه ابن ندیم گفته است . همان گونه كه در الاصابة فی تمییز الصحابة آمده، پدرش از ياران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود. وى پيوسته به ديدار خاندان پيامبر مى‌رفت و گِرد او جمع مى‌شدند و او، مراثىِ خود را مى خواند. ابورمح خزاعی نیز از نخستین شخصیت‌هایی است که در مصیبت‌امـام حـسین (علیه‌السّلام) اشعاری سروده است؛ از جمله این شعر:
اجالَت عَلی عَینی سَحائِبُ عَبرَةٍفَلَم تَصحُ بَعدَ الدَّمعِ حَتَّی ارمَعَلَّتِ
تَبکَی عَلی آلِ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍوما اکثَرَت فِی الدَّمعِ لا بَل اقَلَّتِ
اُولئِکَ قَومٌ لَم یَشیموا سُیوفَهُموقَد نَکَاَت اعداءَهُم حینَ سُلَّتِ
وانَّ قَتیلَ الطَّفِّ مِن آلِ‌هاشِمٍاذَلَّ رِقابا مِن قُرَیشٍ فَذَلَّتِ

• ابرهای اشک، چشمم را فراگرفت و سپس اشکها به حال خود بازنگشته، جاری شدند.
• چشمانم بر خاندان پیامبر می‌گریند. با این حال زیاد اشک نریخته‌اند؛ بلکه هنوز کم گریسته‌اند.
• آنان مردمی هستند که شمشیر نکشیدند و آغازگر جنگ نبودند و آنگاه که شمشیرشان از نیام بیرون آمد به دشمنان زخم زدند.
• قتل کشته سرزمین طف از بنی‌هاشم، قریشیان را ذلیل و خوار کرد.


ابومحمد عبدالسلام بن رغبان بن عبدالسلام حمصی کلبی، مشهور به دیک الجن، از شاعران بزرگ شام و شیعه مذهب بود. او را به خاطر داشتن چشمانی سبز رنگ، دیک الجن نامیدند. جدش تمیم اهل موته، از توابع حماة بود که به دست حبیب بن مسلمه مسلمان شد. گرچه بنابر قولی، دیک الجن را از موالی بنی تمیم هم گفته‌اند. خاندانش در سلمیه، از نواحی حمص می‌زیستند و او به سال ۱۶۱ق در همین‌جا زاده شد، اما بعدها در شهر حمص اقامت گزید و با زنی مسیحی به نام ورد از اهالی حمص که به او علاقمند گشته و خود به اسلام خوانده بود، وصلت کرد. زمانی زندگی سخت بر او تنگ شد، لذا به ناچار به موطن اصلی خود سلمیه بازگشت و نزد احمد بن علی‌ هاشمی (شاید از بستگان یا دوستانش بود) مدت زیادی ماند، ولی در اثر کینه‌توزی و بدگویی پسر عمویش پیش برادران و خویشان عبدالسلام که از هجای او آزرده بود، ناگزیر به کوچ دوباره به حمص شد.
عبدالسلام اشعار بسیاری در مدح امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و در رثای امام حسین (علیه‌السّلام) سروده است. او دیوان شعری دارد که ابوالحسن علی بن محمد عدوی شمشاطی آن را گرد آورده بود. دیک الجن سرانجام در سال ۲۳۵ یا ۲۳۶ق در حمص درگذشت.
[۵۲] جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۲.
[۵۷] بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۷۷.
[۵۸] سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۲، ق۴، ص۴.
[۶۳] شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۵۶۸.
دیک الجن نیـز در رثای آن‌ امـام هـمـام شـعـری سـروده کـه ابیاتی از آن را در اینجا می‌آوریم:
یا عَینُ فی کَربَلا مَقابِرُ قَدتَرَکنَ قَلبی مَقابِرَ الکُرَبِ
مَقابرٌ تَحتَها مَنابِرُ مِنعِلمٍ وحِلمٍ ومَنظَرٍ عَجَبِ
مِنَ البَهالیلِ آلِ فاطِمَةٍاهلِ المَعالی وَ السّادَةِ النُّجُبِ
نَفسی فداءٌ لَکُم ومَن لَکُمُنَفسی واُمّی واُسرَتی واَبی

• ای چشم! در کربلا قبرهایی است که قلب مرا گورستان غم و‌ اندوه کرده است.
• مقبره‌هایی که زیر آنها منبرهایی از علم و بردباری، و منظره‌هایی شگفت انگیز وجود دارد.
• خفتگان این قبور انسانهایی بی نظیر از خاندان فاطمه (سلام‌الله‌علیها) هستند که همگی اهل بزرگی و سیادت و نجابت‌اند.
• جانم و خاندانم و پدر و مادرم، فدای شما باد و هرکه از شماست.


۱. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۴۸.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۹-۴۷۰.    
۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۴۷.    
۴. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۴۷-۳۵۲.    
۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۳۴.    
۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ،ج۱۰، ص۲۳۵.    
۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۶۰.    
۸. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۵۱۴.    
۹. ابومخنف، مسلم، وقعه الطف، ص۲۷۶.    
۱۰. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۸.    
۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۲۷.    
۱۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۲۶.    
۱۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۲۷.    
۱۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۵۱۱.    
۱۵. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۱۱۰.    
۱۶. ابو‌الفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۱.    
۱۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۲۱.    
۱۸. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۷۱.    
۱۹. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۴۲.    
۲۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۴۳.    
۲۱. مفید، محمد بن نعمان، الامالی، ص٣٢٤.    
۲۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۴۲.    
۲۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۴۳.    
۲۴. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۸۳.    
۲۵. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۴۲.    
۲۶. مفید، محمد بن نعمان، الامالی، ص٣٢٤.    
۲۷. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۷۱.    
۲۸. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبداللّه، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۵، ص۲۱۰.    
۲۹. مِزّی، یوسف‌ بن عبدالرحمان، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۸، ص۱۷۰.    
۳۰. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۳۶۳.    
۳۱. خزاز رازی، علی‌ بن محمد، کفایة الاثر، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲.    
۳۲. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۶۳.    
۳۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۶، ص۱۸۹.    
۳۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۲۳.    
۳۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۸۰.    
۳۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۸۱.    
۳۷. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۴۳.    
۳۸. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۰-۲۱۱.    
۳۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۱۵.    
۴۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۱۴.    
۴۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۲۱۵.    
۴۲. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص۱۱۱.    
۴۳. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۷۱.    
۴۴. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۰، ص۱۲۳.    
۴۵. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۶، ص۲۰۱.    
۴۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۲۱۷.    
۴۷. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۱۷، ص۲۴۴.    
۴۸. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۱۴، ص۲۸۷.    
۴۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۳۳۴.    
۵۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۶۵.    
۵۱. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۱۸۵.    
۵۲. جهشیاری، محمد بن عبدوس، الوزراء و الکتاب، ص۱۰۲.
۵۳. دمیری، محمد بن موسی، حیاة الحیوان الکبری، ج۱، ص۴۸۵.    
۵۴. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، اخبار النساء، ص۹۸.    
۵۵. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱۸، ص۴۲۲.    
۵۶. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۶۳.    
۵۷. بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربی، ج۲، ص۷۷.
۵۸. سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۲، ق۴، ص۴.
۵۹. مرزبانی، محمد بن عمران، الموشح، ص۴۳۲.    
۶۰. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۴.    
۶۱. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۵.    
۶۲. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۱۲.    
۶۳. شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۵۶۸.
۶۴. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۵، ص۲۲۴.    
۶۵. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۲، ص۲۴۷.    
۶۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۳۰۲.    
۶۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۰، ص۳۰۳.    
۶۸. شبر، جواد، ادب الطف، ج۱، ص٢٨٤.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۴۱-۳۴۷.






جعبه ابزار