اولین مرثیه سرای ایرانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اولین مرثیه سرای ایرانی، از مباحث مرتبط به تاریخچه عزاداری برای
امام حسین (علیهالسّلام) است. مرثیه
سرایی فارسی در سوگ امام حسین (علیهالسّلام) از سابقهای دیرینه برخوردار است و شاعران برجستهای در این زمینه طبعآزمایی کردهاند. اولین شاعر ایرانی که در سوگ امام حسین (علیهالسّلام) مرثیه سروده، حکیم
ابوالحسن مجدالدین مروزی معروف به کسایی است.
شعر، با بهرهگیری از قدرت احساس و عاطفه و زبان عمومی، در جاودانه ساختن و گسترش فرهنگ عاشورا نقشی بیبدیل ایفا کرده است. واقعه عاشورا به عنوان نقطه اوج یک
فرهنگ و اندیشه، از دیرباز مورد توجه شاعران و ادیبان قرار گرفته است. از زمان
شهادت امام حسین (علیهالسّلام) تا کنون، شاعران عرب و غیر عرب، به ویژه فارسیزبانان، در تمام ادوار تاریخ به این واقعه سترگ توجه داشتهاند.
شعر عاشورایی با برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان، در ترویج و تعمیق فرهنگ عاشورا و حفظ و نشر آن در طول تاریخ نقشی اساسی ایفا کرده است.
اگر چـه سـرودن مرثیـههـای عربی در سوگ امـام و یارانش، اندکی پس از واقعه کربلا آغاز شد، قرنها گذشت تا شاعران پارسیگویی ظهـور کنند که در سوگ امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش، اثری پدید آرند. مرثیه
سرایی فارسی در سوگ امام حسین (علیهالسّلام) از سابقهای دیرینه برخوردار است و شاعران برجستهای در این زمینه طبعآزمایی کردهاند.
تا آنجا که اطلاع داریـم نخستین شاعری که به فارسی در سوگ امـام حـسین (علیهالسّلام) شـعـر سـرود، شـاعر شیعی ایرانی حکیم
ابوالحسن مجدالدین مروزی (متولد ۳۴۱ق)، معروف به کسایی بود. او که به تعبیر خـود، تا پنجاه سالگی در
خیـره سـری و سبک مغزی به سر میبرد و در مدح
سامانیان،
عباسیان و سپس برای
سلطان محمود غزنوی شـعـر مـی سـرود، از آن پس پشیمان شد و گویا اشعار پند آموزش را نیز در همان اواخـر عمـر سـروده اسـت. او نخستین شاعر ایرانی است که در مدح
امامان دوازده گانه شیعه مدیحـه سـرود. در اینجا برای نمونه چند بیت از اشعار رثایی او را میآوریم:
دست از جهان بشویم، عز و شرف نگویم | | مدح و غـزل نگویم، مقتـل کـنم تقاضـا |
میـراث مـصطفی را، فرزند مرتـضی را | | مقتــول کـــــــربلا را، تـازه کــــم تـولا |
آن نـــــــازش محمـد، پیغمبـر مؤبـد | | آن ســید ممجـد شـمع و چـراغ دنیـا |
آن میـر سـر بریده، در خـاک خوابنیــده | | از آب ناچـــــشیده، گشته اسیر غوغـا |
تنهـا و دل شکسته، بر خویشتن گرسته | | از خانومان گسسته، وز اهـل بیـت و آبا |
از شهر خویش رانده، وز ملک برفشانده | | مولی ذلیل مانـده، تخـت مـلـک مـولی |
مجـروح خیـره گشته، ایـام تـیـره گشته | | بدخواه چیره گشته، بی رحـم و بی محابـا |
بـی شـرم شـمـر کـافر، ملعـون سـنان ابتـر | | لشکر زده بـرو بـر، چون حاجیـان بطحـا |
تیـغ جفـا کشیده، بـوق سـتم دمیـده | | بی آب کرده دیده، تـازه شـود مـعـادا |
آن پنج ماهه کودک، باری چه کرده ویحک | | کز پای تا به تارک، مجـروح شد مفاجا |
آن زینـب غـریـوان، انـدر میـان دیـوان | | آل زیـاد و مـروان، نظـاره گشته عمـدا |
مؤمن چنین تمنـا هرگز کند؟ نگو؛ نی! | | چونین نکردمانی، نه هیچ گبر و ترسا |
بر مقتلای «کسایی»، برهان همی نمایی | | گر هم بر این بیایی، بی خار گشت خرما |
مؤمن درم پذیرد تـا شـمـع دیـن بـمیـرد | | ترسـا بـه زر بگیـرد سُـمّ خـر مسیحا |
تا زندهای چنین کن، دلهای ما حـزیـن کـن | | پیوسته آفرین کن بر اهـل بیـت زهــرا. |
| | |
اما کاوش در سیر تاریخی مرثیههای فارسی و تاریخ مرثیه
سرایان پارسی گوی پس از قرن چهارم هجری، مانند
بدرالدین قوامی رازی،
سنایی غزنوی و
محتشم کاشانی فرصت و مجال بیشتری میطلبد و باید در پژوهشی مستقل بررسی شود.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۴۹.