• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اولوا العزم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





پیامبران صاحب شریعت و کتاب آسمانی را، اولوا العزم می‌گویند.



کلمه «اولوا» به معنای صاحبان و دارندگان
[۱] لسان العرب، ج‌۱، ص‌۱۸۷، «الل».
و « عزم » به معنای آهنگ و اراده کاری کردن
[۲] لسان‌العرب، ج‌۹، ص‌۱۹۳.
[۳] القاموس المحیط، ج‌۲، ص‌۱۴۹۷، «عزم».
، تصمیم گرفتن قطعی و به دور از شک و تردید بر انجام کاری
[۵] التحقیق، ج‌۸‌، ص‌۱۲۰.
[۶] اقرب‌الموارد، ج‌۳، ص‌۵۴۱‌، «عزم».
، قاطعیت و جدیت داشتن
[۸] اقرب الموارد، ج‌۳، ص‌۵۴۱‌.
[۹] قاموس المحیط، ج‌۲، ص‌۱۴۹۷، «عزم».
و صبر و استواری داشتن در قصد انجام کار
[۱۰] التحقیق، ج‌۸‌، ص‌۱۲۱.
[۱۱] اقرب الموارد، ج‌۳، ص‌۵۴۲‌، «عزم».
آمده‌است، بنابراین، اولوا العزم کسانی هستند که در تصمیم خویش قاطع و در اراده خود استوارند.


واژه ترکیبی اولواالعزم تنها یک بار در قرآن کریم و در آیه ۳۵ سوره احقاف به کار رفته‌است. در این آیه خطاب به رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمده‌است:پس شکیبایی کن، همچنان‌که (پیامبران) اولوا العزم شکیبایی کرده‌اند...:
«فَاصبِر کَما صَبَرَ اولوا العَزمِ مِنَ الرُّسُلِ...».
در ذیل آیات دیگری سخن از اولوا العزم به میان آمده.
مانند آیاتی که در آن‌ها این مباحث مطرح شده‌است:صاحب شریعت بودن برخی پیامبران ، گرفتن پیمان شدید خداوند از بعضی پیامبران، وجود برخی حقایق قرآنی در صحف ابراهیم و موسی (علیهماالسلام)، نازل کردن خدا، تورات، انجیل و کتاب (قرآن) را بر موسی و عیسی و رسول خاتم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و دادن شریعت به ایشان و آیات ۸۳-۸۶ و ۹۰ سوره انعام که در آن‌ها نام ۱۸ پیامبر را یادآور شده و آنان را هدایت یافتگان الهی دانسته‌است.


مراد از اولوا العزم برترین پیامبران الهی یعنی نوح ، ابراهیم، موسی، عیسی و رسول خاتم (علیهم‌السلام) اند.
آنان که سرور دیگر پیامبران و دارای نقش محوری هستند و از احاطه تام به همه مظاهر برخوردارند، زیرا از دیدگاه عرفانی پیامبران به اذن خدا مربی موجودات و مظاهرند و همه آن‌ها در دعوت و هدایت و تصرف در خلق و سایر لوازم نبوت مشترک بوده، امتیاز مرتبه ایشان از یکدیگر به واسطه احاطه و عدم احاطه بر همه مظاهر است و آنان که از احاطه به همه مظاهر برخوردارند اولواالعزم نامیده می‌شوند.
[۱۹] شرح فصوص‌الحکم، ص‌۱۴۶.

عزم پیامبران مذکور استواری آن‌ها در عمل به پیمان شدیدی است که خداوند در عهد نخست از آنان گرفته و از آن با نام «میثاق غلیظ» یاد کرد‌ه‌است:
«و اِذ اَخَذنا مِنَ النَّبیّینَ مِیثقَهُم ومِنکَ ومِن نُوح واِبرهیمَ وموسی و عیسَی ابنِ مَریَمَ واَخَذنا مِنهُم میثقًا غَلیظا».


این پیامبران دارای دو ویژگی‌اند:یکی آوردن شریعت جدید:
«شَرَعَ لَکُم مِنَ الدّینِ ما وصّی بِهِ نوحًا والَّذی اَوحَینا اِلَیکَ و ما وصَّینا بِهِ اِبرهیمَ و‌موسی و عیسی اَن اَقیموا الدّینَ ولا تَتَفَرَّقوا...»
و دیگری آوردن کتاب آسمانی مشتمل بر احکام و قوانین الهی که برخی آیات به این مطلب اشاره دارد.
مانند آیه ۱۹ اعلی که از کتاب حضرت ابراهیم و موسی (علیهماالسلام) با نام «صُحُف» یاد می‌کند:«صُحُفِ اِبرهیمَ و موسی» و آیات ۴۴ ۴۸ سوره مائده که به ذکر کتاب‌های آسمانی تورات موسی و انجیل عیسی و کتاب (قرآن) رسول گرامی اسلام پرداخته‌است:«اِنّا اَنزَلنَا التَّورةَ... و قَفَّینا عَلی ءاثرِهِم بِعیسَی ابنِ مَریَمَ مُصَدِّقًا لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ التَّورةِ و ءاتَینهُ الاِنجیلَ... و اَنزَلنا اِلَیکَ الکِتبَ بِالحَقِّ مُصَدِّقًا لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ الکِتبِ و مُهَیمِنًا عَلَیه‌...».
در آیات یاد شده اگرچه به کتاب حضرت‌نوح (علیه‌السلام) اشاره‌ای نشده، لیکن چون طبق آیه ۲۱۳ بقره :«و اَنزَلَ مَعَهُمُ الکِتبَ...» شریعت با کتاب همراه است و بر اساس آیه ۱۳ سوره شوری حضرت نوح نیز صاحب شریعت بوده‌است از انضمام این دو آیه به دست می‌آید که برای وی نیز کتاب آسمانی بوده‌است ، چنان که در روایتی نیز به این مطلب تصریح شده‌است.
گرچه اولواالعزم بودن ۵ پیامبر بزرگ یاد شده با شواهد قرآنی و روایات فراوان در حد استفاضه تأیید می‌شود .
ولی با این حال آرای فراوان دیگری در تبیین اولواالعزم و تعیین مصادیق آن وجود دارد.
تا جایی که در این زمینه برخی به ۵
[۲۹] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۴۳.
و‌برخی دیگر به ۶ و بعضی به ۱۳
[۳۱] تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۱۴۵ - ۱۴۶.
قول اشاره‌کرده‌اند.
اختلاف در کلمه «مِنْ» در ترکیب «مِنَ الرُسُلِ» موجب شده تا برخی با بیانیه گرفتن آن، همه پیامبران الهی را اولواالعزم بدانند، در حالی که بیش‌تر مفسران «مِنْ» را ظاهر در تبعیض
[۳۳] مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۱۴۳.
[۳۴] روح المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۶، ص‌۵۳‌.
و بیانیه بودن آن را خلاف تحقیق می‌دانند.
[۳۵] اضواء البیان، ج‌۷، ص‌۲۶۶.

آنان تنها برخی از پیامبران را اولواالعزم دانسته، برای اثبات نظر خویش به آیاتی استشهاد کرده‌اند.
از جمله آیه ۱۱۵ سوره طه که خداوند درباره حضرت آدم فرمود:ما در او عزمی نیافتیم:
«ولَقَد عَهِدنا اِلی ءادَمَ مِن قَبلُ فَنَسِیَ ولَم نَجِد لَهُ‌عَزما‌»
و نیز آیه ۴۸ سوره قلم که در آن رسول خویش را به صبر و شکیبایی فرمان داده و او را از شتاب در درخواست کیفر قوم خود نهی کرده‌است:
«و لا تَکُن کَصاحِبِ الحوت».


اینان ملاک‌هایی برای اولواالعزم بودن ارائه داده و مصادیقی برای پیامبران اولواالعزم ذکر کرده‌اند.
برخی، ملاک آن را حزم ، ثبات ، جدیّت، صبر و تحمل در برابر آزار و اذیت قوم و دشمنان معرفی کرده و آن‌ها را شامل ۹ یا ۶ پیامبر (نوح، ابراهیم، اسحاق ، یعقوب ، یوسف و ایوب (علیهم‌السلام))
[۳۹] تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۱۴۵.
دانسته‌اند.
اما چون عزم اعتقاد قلبی و حزم ظهور فعل است و عزم و صبر نیز گرچه با یکدیگر متلازم‌اند ولی به یک معنا نیستند، این نظر مورد اشکال قرار گرفته
[۴۰] مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۵۰۷‌.
[۴۱] منشور جاوید، ج‌۱۰، ص‌۲۴۹.
، افزون بر آن پیامبرانی که دارای ملاک یاد شده هستند بیش از تعداد مذکورند.
[۴۲] نفحات القرآن، ج‌۷، ص‌۳۷۶.
بعضی جهاد با کافران را معیار اولواالعزم بودن شماری از پیامبران دانسته و از نوح، هود ، صالح ، موسی، داوود و سلیمان به عنوان مصادیق اولواالعزم یاد کرده‌اند.
[۴۳] تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۱۴۵.

این نظر را نیز نمی‌توان پذیرفت، زیرا همه این پیامبران به نبرد با دشمن نپرداخته و دارای این معیار نبوده‌اند، افزون بر آن نمی‌توان گفت پیامبران دیگر با دشمن به جهاد برنخاسته‌اند.
[۴۴] نفحات القرآن، ج‌۷، ص‌۳۷۶.

از حسن‌بن فضل نقل می‌شود که او ملاک اولواالعزم بودن را هدایت یافتن از سوی خداوند دانسته:
«اُولئِکَ الَّذینَ هَدَی اللّه»
و ۱۸ پیامبر یاد شده در آیات ۸۳-۸۶ سوره انعام را مصادیق اولواالعزم شمرده‌است.
[۴۷] تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۱۴۵.

قول وی با دو اشکال مواجه است:نخست این‌که هدایت یافتگان از سوی خداوند منحصر در این‌ها نیستند و آیه ۸۷ همین سوره بعضی از پدران، فرزندان و برادران ایشان را نیز هدایت یافته معرفی کرده‌است و دیگر این‌که در میان پیامبران هجده‌ ‌گانه نام حضرت یونس (علیه‌السلام) نیز به چشم می‌خورد، در حالی که خداوند رسول خاتم را از پیروی او نهی کرده‌است.
[۴۹] منشور جاوید، ج‌۱۰، ص‌۲۵۵‌-۲۵۶.
از جابربن عبدالله انصاری نقل شده که او شمار انبیای اولواالعزم را ۳۱۳ تن دانسته‌است.
[۵۰] الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۴۵۵.

شایان ذکر است که در این زمینه اقوال دیگری نیز وجود دارد که همچون آرای یاد شده اساساً فاقد دلیل یا بدون دلیل موجه و مقبول است.
در مجموع شاید بتوان گفت که همه اقوال در بیان اولواالعزم به مفهوم لغوی آن توجه کرده و از این دیدگاه مصادیقی برای آن ذکر کرده‌اند.


اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن؛ اقرب‌الموارد فی فصح العربیة و الشوارد؛ بحارالانوار؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ تفسیر نور الثقلین؛ الجامع‌لاحکام القرآن، قرطبی؛ الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح‌المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ شرح فصوص الحکم؛ القاموس‌المحیط؛ الکشاف؛ لسان‌العرب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ معجم مقاییس اللغه؛ منشور جاوید (تفسیر موضوعی)؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نفحات القرآن؛ النکت و‌العیون، ماوردی.


۱. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۱۸۷، «الل».
۲. لسان‌العرب، ج‌۹، ص‌۱۹۳.
۳. القاموس المحیط، ج‌۲، ص‌۱۴۹۷، «عزم».
۴. مقاییس اللغه، ج‌۴، ص‌۳۰۸.    
۵. التحقیق، ج‌۸‌، ص‌۱۲۰.
۶. اقرب‌الموارد، ج‌۳، ص‌۵۴۱‌، «عزم».
۷. مقاییس اللغه، ج‌۴، ص‌۳۰۸.    
۸. اقرب الموارد، ج‌۳، ص‌۵۴۱‌.
۹. قاموس المحیط، ج‌۲، ص‌۱۴۹۷، «عزم».
۱۰. التحقیق، ج‌۸‌، ص‌۱۲۱.
۱۱. اقرب الموارد، ج‌۳، ص‌۵۴۲‌، «عزم».
۱۲. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۵.    
۱۳. شوری/سوره۴۲، آیه۱۳.    
۱۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۷.    
۱۵. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۹.    
۱۶. مائده/سوره۵، آیه۴۸.    
۱۷. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۱۸. نورالثقلین، ج‌۵‌، ص‌۲۳.    
۱۹. شرح فصوص‌الحکم، ص‌۱۴۶.
۲۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۷.    
۲۱. شوری/سوره۴۲، آیه۱۳.    
۲۲. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۹.    
۲۳. مائده/سوره۵، آیه۴۴.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۲۵. شوری/سوره۴۲، آیه۱۳.    
۲۶. المیزان، ج‌۲، ص‌۱۲۸، ۱۴۱‌-۱۴۲.    
۲۷. بحارالانوار، ج‌۱۱، ص‌۳۴.    
۲۸. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۲۲۱.    
۲۹. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۴۳.
۳۰. تفسیر ماوردی، ج‌۵‌، ص‌۲۸۸.    
۳۱. تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۱۴۵ - ۱۴۶.
۳۲. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۵.    
۳۳. مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۱۴۳.
۳۴. روح المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۶، ص‌۵۳‌.
۳۵. اضواء البیان، ج‌۷، ص‌۲۶۶.
۳۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۵.    
۳۷. قلم/سوره۶۸، آیه۴۸.    
۳۸. الکشاف، ج‌۴، ص‌۳۱۳.    
۳۹. تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۱۴۵.
۴۰. مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۵۰۷‌.
۴۱. منشور جاوید، ج‌۱۰، ص‌۲۴۹.
۴۲. نفحات القرآن، ج‌۷، ص‌۳۷۶.
۴۳. تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۱۴۵.
۴۴. نفحات القرآن، ج‌۷، ص‌۳۷۶.
۴۵. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۴۶. انعام/سوره۶، آیه۸۳.    
۴۷. تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۱۴۵.
۴۸. قلم/سوره۶۸، آیه۴۸.    
۴۹. منشور جاوید، ج‌۱۰، ص‌۲۵۵‌-۲۵۶.
۵۰. الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۴۵۵.



دائرة المعارف قرآن کریم جلد۴، برگرفته از مقاله «اولوا العزم».    




جعبه ابزار