اولاد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اولاد:
(قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ) اولاد: جمع
«ولد» (بر وزن نمد) به معنى «فرزند» است.
ولى بايد توجه داشت كه
«اولاد» معنى وسيعى دارد كه هم به پسر و هم به دختر اطلاق مىشود.
همانطور كه در
آیه ۲۳۳
سوره بقره مىخوانيم:
(وَ اَلْوٰالِدٰاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاٰدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كٰامِلَيْنِ...) «و مادران، فرزندان خود را دو سال كامل شير مىدهند.»
و يا در آيه ۱۳۷
سوره انعام كه در اين مبحث مطرح است، بتپرستان به خاطر بتهايشان گاهى فرزندان خود را قربانى و يا نذر آنها مىكردند و اعتقاد داشتند كه اگر فرزندى نصيب آنها شد او را براى بت قربانى كنند و علاقه و عشق به بت آنها را وادار به اين عمل جنايتبار مىكرد.
روى اين تفسير، قتل در آيه مورد بحث، با مسأله زنده به گور كردن دختران و يا كشتن پسران به خاطر ترس از فقر، ارتباطى ندارد.
بلكه اين احتمال در تفسير آيه مىرود كه: عربهاى جاهليّت، آنچنان اهميّتى براى بتها قايل بودند كه اموال نفيس خود را خرج بتها و متوليان و خدمه آنها مىكردند تا آنجا كه گاهى بچههاى خود را نيز سر مىبريدند، اين عشق به بت چنين عمل زشتى را در نظر آنها
تزيين كرده بود.
به موردی از کاربرد
اولاد در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ كَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَكَآؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شَاء اللّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا يَفْتَرُونَ) (و اين گونه معبودهاى آنها، قتل فرزندانشان را در نظر بسيارى از آنها جلوه دادند؛ زيرا كودكان خود را قربانى بتها مىكردند و افتخار مىنمودند. سرانجام آنها را به هلاكت افكندند؛ و در نهايت، آيينشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر
خدا مىخواست، چنين نمىكردند؛ ولى اجبار سودى ندارد. بنابراين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار و به آنها اعتنا مكن.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: غير از ابن عامر ساير قراء كلمه زين را به فتح زاء و به صيغه معلوم خوانده و كلمه قتل را هم به فتح لام قرائت نموده و آن را مفعول زين گرفتهاند و كلمه اولادهم را به كسر دال خوانده و آن را مضاف اليه كلمه قتل و مفعول آن دانسته و كلمه شركاؤهم را فاعل زين گرفتهاند و بنابر اين قرائت معناى آيه چنين مىشود: بتها با محبوبيت و واقعيتى كه در دلهاى مشركين داشتند
فرزندكشى را در نظر بسيارى از آنان زينت داده و تا آنجا در دلهاى آنان نفوذ پيدا كرده بودند كه فرزندان خود را به منظور تقرب به آنها براى آنها قربانى مىكردند هم چنان كه تاريخ اين مطلب را درباره بتپرستان و ستارهپرستان قديم نيز ضبط كرده است،
البته بايد دانست كه اين قربانیها غير از موءودههايى است كه در
بنی تمیم معمول بوده، زيرا موءوده عبارت بوده از دخترانى كه زنده به گور مىشدند و آيه شريفه دارد كه اولاد خود را قربانى مىكردند، و اولاد هم شامل دختران مىشود و هم شامل پسران. بعضى از مفسرين گفتهاند: مراد از شركاء
شیطانها هستند و بعضى مقصود از آن را خدام بتكده و بعضى ديگر گمراهان از مردم دانستهاند.
و اما
ابن عامر در ميان قراء كلمه زين را به ضم زاء قرائت كرده و صيغه مزبور را مبنى بر مفعول و كلمه قتل را به ضم لام و نائب از فاعل زين و كلمه اولادهم را به نصب و مفعول قتل گرفته و كلمه شركاؤهم را به صداى زير و مضاف اليه قتل و فاعل آن دانسته و كلمه اولادهم را فاصله بين مضاف (قتل) و مضاف اليه (شركاءهم) انداخته است.
(وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ علَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَ لاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَ إِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ) (مادران، فرزندان خود را دوسال تمام، شير مىدهند. اين براى كسى است كه بخواهد دوران شيردادن را تكميل كند. و آن كس كه فرزند براى او متولّد شده (پدر) بايد خوراک و پوشاک مادر را به طور شايسته در مدّت شيردادن بپردازد. البته هيچكس تكليفى بيش از مقدار توانايى خود ندارد. بنابراين نبايد بر مادر و فرزندش به خاطر يكديگر زيانى وارد شود و نه بر پدر و فرزندش از ناحيه يكديگر ضررى وارد آيد. و بر وارث او نيز لازم است مثل اين كار را انجام دهد و هزينه مادر را در دوران شيردادن تأمين نمايد. واگر آن دو، با رضايت يكديگر و مشورت بخواهند كودک را زودتر از شير بازگيرند،
گناهی بر آنها نيست. و اگر خواستيد دايهاى براى فرزندان خود بگيريد، گناهى بر شما نيست؛ به شرط اينكه حق مادران را به طور شايسته بپردازيد. و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد و بدانيد خدا، به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: منظور از والدات مادرانند و اگر نفرمود امهات و به جاى آن فرمود والدات براى اين بود كه كلمه ام اعم از كلمه والده است، هم چنان كه كلمه أب اعم از كلمه والد است و كلمه ابن اعم از ولد است و حكم در آيه شريفه تنها در مورد والده و ولد و مولود له (والد) تشريع شده و اما اينكه چرا به جاى والد كلمه (مولود له- آن كس كه فرزند براى او متولد شده) را به كار برده؟ براى اين بوده كه به حكمت حكمى را كه تشريع كرده اشاره نموده باشد،
يعنى بفهماند پدر به علت اينكه فرزند براى او متولد مىشود و در بيشتر احكام زندگيش ملحق به اوست- البته در بيشترش نه همه احكام كه بيانش در آيه تحريم خواهد آمد ناگزير مصالح زندگى و لوازم تربيت و از آن جمله خوراک و پوشاک و
نفقه، مادرى كه او را شير مىدهد به عهده او است و اين هم به عهده مادر او است كه پدر فرزند را ضرر نزند و آزار نكند، براى اينكه فرزند براى پدرش متولد شده است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «اولاد»، ج۴، ص۷۳۲.