اول
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اوّل در سه معنی به کار میرود : ۱-
ازلی ۲-
مبتدا و
علّت اشیا۳-از
اسما و
صفات الهی
اوّل در اصل به شکل «أءْول» یا «آول» بر وزن أفْعَلْ و از ریشه (أ و ل)
یا «أوْءَل» بر وزن أفْعَل و یا «وَوّل» بر وزن فَوْعل هر دو از ریشه (وأل)
دانسته شده است.
برخی وزن آن را أفْعَل و هر دو «واو» آن را اصلی به حساب آوردهاند.
برخی اوّل را در
لغت به معنای مقدّم بر چیزی، به گونهای که آن چیز بر شیء مقدّم، مترتّب باشد دانستهاند.
عدهای اول را به معنای ابتدای چیزی که گاهی دوم دارد و گاه ندارد دانسته و در فرق اول با سابق گفتهاند:سابق همواره
مقتضی مسبوق است.
ولی در اوّل الزاماً وجود ثانی ضروری نیست
، گرچه برخی آن را به معنای ابتدای عدد که دارای ثانی است نیز دانستهاند.
اوّل از اسمهای
ذات خدا
بوده، با ذات
حق و دیگر اسمای
خداوند ، عینیت و
اتحاد دارد.
اوّل و
آخر از
صفات متقابلاند و ذات حق به دلیل نامحدود بودن قابل اتصاف به آنهاست، بنابراین، بین اول و آخر بودن خدای
سبحان منافاتی نیست.
گفتنی است که حق از همان حیث که آخر است اوّل بوده، از همان حیث که اوّل است آخر نیز هست
، زیرا خداوند واحد حقیقی است و جهات گوناگون در او نیست.
اهل
عرفان در تقسیمی اسمای الهی را به ۴ اسم اول و آخر و
ظاهر و
باطن،
تقسیم کرده، آنها را امّهات اسما دانسته و اسم جامع آنها را «
اللّه » و «
رحمن » بهحساب آوردهاند.
آنان معتقدند هر اسمی که مظهر آن ازلی و ابدی است، ازلیّت آن از اسم اوّل و
ابدیّت آن از اسم آخر است و نیز اسمای متعلق به
ابداء و
ایجاد در اسم اوّل داخلاند چنانکه اسمای مربوط به
اعاده و جزاء در اسم آخر داخلاند.
اسم اول در دعاها
و
احادیث بسیاری به کار رفتهاست.
اول به عنوان یکی از اسمهای خدا تنها یک بار در
قرآن به کار رفتهاست:
«هُوَ الاَوَّلُ والأخِرُ والظّهِرُ والباطِنُ و هُوَ بِکُلِّ شَیء عَلیم».
برخی ترتیب ذکر اسمای چهارگانه در آیه را به این دلیل دانستهاند که هر اسم متأخری، متضمن اسم یا اسمهای پیش از آن است، بنابراین هر سه اسم آخر و ظاهر و باطن متضمن اسم اولاند.
امام خمینی در تاکید بر اولیت حقتعالی به برخی آیات الهی استناد میکند آیاتی که ظهور و تجلی خدای متعال را در همه مواطن و احاطه او بر همه اشیاء را بیان میکند. مطابق آیه
(هُوَ الْاَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ) خدای سبحان به وصف اولیت متصف میشود
و موطن و مقامی نیست که حقتعالی در آن حضور نداشته باشد و این حضور فراگیر جایی برای حضور غیر نمیگذارد، از همین روی، غیر خدا مجالی، جز جلوه بودن و آیت و نشانه بودن نسبت به آن ذات نامحدود نخواهد داشت.
همه تجلیات حقتعالی در هر موطنی به لحاظ حضور ذات، از سنخ تجلی ذاتی است که همان بیانگر
وحدت شخصیه وجود است و حضور ذات بینهایت حقتعالی در همه مواطن، همان اول بودن حقتعالی است، ازاینرو عالم، وجود بالذات مستقلی ندارد و خیالاندر خیال است.
به باور امام خمینی اول بودن خدای سبحان به معنای ازلی بودن ذات الهی است و اینکه هیچ چیزی در وجود بر ذات او سبقت ندارد. ازلی بودن خداوند از آن روست که واجبالوجود است و لازمه وجوب وجود آن است که بههیچوجه فرض عدم بر آن صحیح نبوده، در وجود خود هیچگونه نیازی به غیر نداشته باشد.
البته اولیت و ازلیت حقتعالی زمانی نیست زیرا حقتعالی نسبت به خود زمان نیز اول بوده و بر زمان احاطه دارد پس همان گونه که
قدرت الهی هر چیزی را در بر میگیرد و به همین دلیل خداوند با قدرتش بر هر چیز از هر جهتی احاطه دارد؛ بنابراین هر چیزی را که اول فرض کنیم، ذات حق پیش از آن است، پس اول بودن خداوند به این معناست که ذات الهی اول همه موجودات و مبدا المبادی است و خداوند به همان حیثیت وجودی که ربالعالمین است، قادر، مبدا و ازلی و ابدی است.
در تبیین اوّل بودن خداوند دو بیان عمده وجود دارد:
اول بودن خدای سبحان به معنای
ازلی بودن ذات الهی است و اینکه هیچ چیزی در وجود بر ذات او سبقت ندارد.
قول کسانی که اول را به معنای
غنی بالذات و بینیاز از غیر دانستهاند نیز به همین معنا بازمیگردد.
ازلی بودن خداوند ازاینروست که
واجب الوجود است و لازمه وجوب وجود آن است که به هیچ وجه فرض عدم بر آن صحیح نبوده، در وجود خود هیچگونه نیازی به غیر نداشته باشد.
استعمال اول به معنای ازلی در لغت نیز کاربرد دارد
و در روایات بسیاری اول بودن خدا به ازلی بودن ذات او
تفسیر شدهاست.
جمهور متکلمان که قائل به حدوث زمانی غیر خدا هستند، اوّل و ازلی بودن خداوند را به معنای قدیم بودن خدا و مسبوق نبودن ذات حق به عدم، از نظر زمانی میدانند
.
ولی باید توجه داشت که اولیت و ازلیت ذات الهی زمانی نیست، زیرا او حتی نسبت به خود زمان نیز اول بوده، بر زمان احاطه دارد و خود ذات منزّه از زمان است.
در تبیین اول بودن خدا میتوان گفت همانگونه که در آیه ۲
سوره حدید آمده، قدرت الهی، هر چیزی را دربرمیگیرد:
«و هُوَ عَلی کُلِّ شَیء قَدیر هُوَ الاَوَّل...»، به همین دلیل خداوند با قدرتش بر هر چیزی از هر جهتی احاطه دارد، بنابراین هر چیزی را که اول فرض کنیم ذات حق پیش از آن است، پس در حقیقت ذات الهی اول است.
نه آن چیز مفروض، ازاینرو اول مطلق فقط خداست و هر چه جز او اوّل باشد، اوّل نسبی و اضافی خواهد بود، چنان که این معنا از حصر موجود در آیه۳
سوره حدید استفاده میشود. از این بیان روشن میشود که اول ازفروع اسم محیط و اسم محیط فرع بر اطلاق قدرت الهی است.
البته میتوان اول را فرع بر احاطه وجودی خدا دانست، زیرا ذات حق پیش از ثبوت هر چیزی ثابت است.
همچنین اسم اول به نوعی بر علم الهی نیز متفرّع است و پایان آیهکه بیانگر علم الهی به هر چیزی است، مناسب این تفرّع است.
اول بودن خداوند بدین معناست که ذات الهی اول همه موجودات
و مبدأ المبادی است و وجود هر چیزی از او صادر شدهاست
، به این معنا که اگر سلسله موجودات را که به صورت علل و معلولات مرتب شدهاند در نظر بگیریم، ذات حق نسبت به آنها اول است و همه موجودات دیگر وجودشان را از او گرفتهاند.
برخی اول را یا به معنای یاد شده یا به این معنا دانستهاند که خدادرمقام احدیّتش به گونهای است که چیزی با اونیست.
به اعتقاد برخی اول و آخر و ظاهر و باطن مجموعاً این معنا را افاده میکنند که همه امور به دست خدا بوده، تمامیت هر چیزی به اوست.
در
توضیح اول بودن خداوند، اقوال دیگری نیز ذکر شده که غالب آنها هیچگونه دلیل و شاهدی ندارد.
اسماء الحسنی.الاسماء الحسنی.اسماء الله الحسنی.ترتیب کتاب العین.تفسیر البصائر.تفسیر التحریر والتنویر.تفسیر روح
البیان.تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین.التفسیر الکبیر.تفسیر نمونه.التوحید.الجامع لاحکام القرآن، قرطبی.رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن.روح
المعانی فی تفسیر القرآن العظیم.شرح الاسماء او شرح دعاء الجوشن الکبیر.شرح اسماء الحسنی.شرح اسماء الله الحسنی (
لوامع البینات).شرح فصوص الحکم.الصحاح تاجاللغة و صحاح العربیه.صحیفه سجادیه.الکافی.کشفالاسرار و عدة الابرار.کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال.مجمع البحرین.مجمع
البیان فی تفسیرالقرآن.المصباح المنیر.معجم الفروقاللغویه.معجم مقاییساللغه.مفردات الفاظ القرآن.موسوعة له الاسماءالحسنی.المیزان فی تفسیرالقرآن.نگرش وحی بر خداشناسی.نهج البلاغه.
•
دائرة المعارف قرآن کریم جلد۴، برگرفته از مقاله «اوّل». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.