اوس و خزرج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اوس وَ خَزْرَج، دو تیره مهم از
اعراب یمانی که از
مدتها پیش از
اسلام در شهر
یثرب (مدینه)
ساکن شدند و پس از
هجرت آنها را «
انصار » خواندند.
نسب اوس و خزرج به قبیله بزرگ یمانی ازد می رسید و بیشتر نسب نگاران و مورخان
سده های نخستین هجری به سلسله نسب این دو تیره از طریق بنومازن
بن ازد اشاره کرده اند.
نیای بزرگ دو تیره، عمروبن عامر مشهور به مُزَیقیاست و اوس و خزرج دو
پسر حارثة بن ثعلبة
بن عمروبن عامر بوده اند. نسب این دو، از طریق
مادر که قیله بنت کاهل نام داشت، به قبیله بنی قضاعه میرسید
و بدین سبب، اوس و خزرج خود را بنی قیله نیز میخوانده اند.
عنوان اوس مختصر شده «اوس مناة» است که وابستگی و نسبت ایشان را به یکی از
بُتان مشهور دوره
جاهلی نشان میدهد.
در دوره جاهلی،
عربها به دو تیره اوس و خزرج به طورکلی، خزرج میگفتند
خزرج را به معنای
باد تند یا نسیم
جنوب آورده اند.
تاریخ اقامت اوس و خزرج در شهر یثرب، با پراکندگی قوم ازد - که در نواحی
یمن سکنی داشتند - در مناطق گوناگون شبه جزیره و پاره ای سرزمین های اطراف آن پیوندی نزدیک دارد. شایع ترین
روایات در مآخذ کهن حاکی از آن است که مهاجرت گروهی ازدیان از یمن، به سبب ویرانی سدّ مأرب بر
اثر سیل بوده است.
اما درباره سبب اصلی مهاجرت ایشان و
تاریخ وقوع آن میان محققان معاصر، اتفاق نظری وجود ندارد.
از پاره ای روایت های دیگر چنین برمی آید که اوس و خزرج، پیش از ویرانی
سد به یثرب مهاجرت کردند.
در اینکه هنگام مهاجرت، اوس و خزرج به عنوان دو تیره مستقل، از نواحی یمن خارج شده اند، تردید جدی است، چنانکه در روایاتی، مهاجرت به
حارثة بن ثعلة
پدر اوس و خزرج، پس از ویرانی سد نسبت داده شده است،
یا آنکه چون عمروبن عامر -
جد بزرگ اوس و خزرج - ویرانی سد را پیش بینی کرده بود،
زمینها و بوستان های خود را فروخت و با فرزندانش مهاجرت کرد و پس از طی مراحلی، اوس و خزرج سرانجام در یثرب
ساکن شدند.
طبق
روایتی که مهاجرت را به
حارثة بن ثعلبة منسوب میکند، وی نخست با قوم خود به نواحی
شام رفت، اما بروز پاره ای مشکلات میان ایشان و
رومیان ، موجب هجرت و سپس اقامت این
قوم در یثرب شد.
به هر حال چنانکه محققان گفته اند، هجرت ازدیان از یمن یکباره اتفاق نیفتاد.
بعدها، دستههایی از این مهاجران در
شمال جزیرةالعرب و در جوار سرزمین
شام دولت کوچک غسانی، و دستههایی دیگر در بخش هایی از
عراق فعلی (حیره) دولت آل منذر یا لخمیان را تشکیل دادند و هر یک، دست نشانده یکی از دو دولت بزرگ وقت، یعنی
ایران و
روم بودند.
به احتمال بسیار، پس از برپایی این دولت ها،
هجرت اقوام ازد، از آن جمله اوس و خزرج یا اجداد ایشان، به جاهایی از جزیرةالعرب فزونی گرفت. به گفته برخی محققان، شاید هجرت اوس و خزرج دیرتر از دیگر اقوام ازدی و احتمالاً در
اواخر سده ۴م انجام شده باشد.
این قوم، یثرب را برای اقامت برگزید که از حیث شرایط اقلیمی برای کشاورزی مناسب به نظر میرسید. چون این دسته از ازدیان به یثرب رسیدند و در آنجا
سکنی گزیدند، گروهی از
یهودیان در شهر به سر میبردند و اداره آنجا از حیث
سیاسی و
اقتصادی یکسره به
دست ایشان بود.
روابط میان یهودیان و اوس و خزرج، نخست بر مبنای همکاری، به ویژه در کشاورزی شکل گرفت، اما اندک اندک با فزونی یافتن شمار مهاجران، تسلط یهودیان رو به کاهش نهاد. بعید نیست از همین دوران، با تشکیل بطون و شاخه های گوناگون، روند جدایی دو تیره از یکدیگر آغاز شده باشد.
تسلط اوس و خزرج بر یثرب، موجد پدیده دیگری شد که در تعلق این شهر به حوزه دو
حکومت دست نشانده غسانی و لخمی ارتباط دارد. طبق یک روایت، یهودیان به عامل دولت ساسانی
خراج و
مالیات میپرداختند و از سوی ایشان، حکمرانی یثرب به یهودیان سپرده شده بود.
بنابر روایت دیگری، اوس و خزرج پس از آنکه از ستم فرماندار یهودی شهر به ستوه آمدند، از غسانیان یاری طلبیدند. مالک
بن عجلان از بنی غسان به یاری ایشان آمد و از آن پس دوره
سیادت اوس و خزرج بر یثرب آغاز شد.
به هر حال، براساس پاره ای نشانه ها، اوس و خزرج خود را به غسانیان - که مانند آنها به ازد نسب میبردند - نزدیک تر احساس میکردند،
و اگر هم تا اواسط
سده ۶م - چنانکه برخی محققان
حدس زده اند
- کارگزاران
دولت ساسانی توسط یهودیان بر یثرب تسلط داشتند، از همین
زمان ، با ورود اوس و خزرج به یثرب، اوضاع به
نفع غسانیان میبایست دگرگون شده باشد و در این زمینه
روایتهایی نیز در دست است.
در
مدتی که اوس و خزرج بر یثرب تسلط داشتند، از چگونگی اداره شهر اطلاع دقیقی در دست نیست، به ویژه آنکه میان دو تیره چنان
رقابتی درگرفت که به
جنگها و نزاع های
خونین و دراز مدت منتهی شد و یهودیان بی گمان در افروختن
آتش فتنه میان دو تیره نقش فعال داشتند.
از آنجا که
قدرت دو تیره تقریباً برابر بود، هر یک میکوشیدند با انعقاد پیمان با گروهی از قبایل مشهور یهودی در یثرب، بر دیگری تفوق یابند، چنانکه اوسیان با بنی قریظه هم
پیمان شدند و خزرجیان با
بنی نضیر .
حاصل این رقابت ها، بروز جنگ های خونین میان طوایف این دو تیره بود که در «ایام العرب» دوره جاهلی، برای هر یک نامی خاص هست، ولی روایات مربوط به آن، آمیخته با افسانه است.
در نخستین جنگ به نام «حرب سُمیر»، پیروزی از آن اوس شد، اما در بیشتر جنگ های بعدی، خزرجیان تسلط یافتند.
در واپسین جنگ این هر دو تیره به نام «حرب بُعاث» که اندکی پیش از
هجرت حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) به یثرب اتفاق افتاد، اوسیان برای کسب پیروزی بر رقیب، به
مکه آمدند و خواهان انعقاد پیمان با
قریش شدند، اما اعتنایی ندیدند. در همین
اوقات بود که میان برخی از ایشان و پیامبر (صلی الله علیه وآله) ارتباط حاصل شد.
ظاهراً خزرجیان بر آن بودند تا عبدالله
بن اُبَی ابن سلول را - که بعدها از
منافقان مشهور شد
- تاج بر سر نهند و فرمانروایی شهر بدو بسپرند.
با
هجرت پیامبر (صلی الله علیه وآله) به یثرب، اوس و خزرج
اسلام آوردند و «
انصار » عنوان یافتند و خود بدان
افتخار میکردند.
با این همه، در برخی مواقع، رقابت های دیرین میان دو تیره سر بر میآورد، چنانکه بر سر اینکه کدام یک در
پیمان عقبه زودتر با آن
حضرت دست بیعت دادند، اختلاف و تفاخر داشتند. این اختلاف درباره حضور ایشان در دیگر مواقع دوره اسلامی نیز وجود داشت.
البته به نظر میرسد که در دوره اسلامی نیز اکثریت با خزرجیان بود، چنانکه در میان نقیبان ۱۲ گانه - در آغاز ارتباط با پیامبر (صلی الله علیه وآله) - ۳ تن از اوسیان بودند و بقیه از خزرج
و در
جنگ بدر نیز شمار افراد خزرج بیشتر از اوس بود.
در جنگ های مریسیع و بنی قریظه و قضیه افک نیز اختلاف میان اوس و خزرج ظاهر شد، ولی پیامبر ( صلی الله علیه وآله )
آتش فتنه را
خاموش کرد.
پس از وفات آن حضرت نیز، در ماجرای
سقیفه ، ابوبکر و یارانش از رقابت اوس و خزرج بر سر
جانشینی پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) سود بردند.
اوس و خزرج هر یک دارای ۵ بطن بودند.
این بطون خود به
عشایر و شاخه های دیگری که شمار آنها بالغ بر ۴۰ شاخه میشد، به جز عشایر دیگری از
اعراب که با دو تیره رابطه ولاء داشتند، تقسیم میشدند
اوس و خزرج علاوه بر آنکه به جنگاوری و دلیری شهره بودند،
هر یک
شاعرانی داشتند. از میان اوسیان، قیس
بن خَطیم که به «
زبان اوس » شهره بود، و ابوقیس ابن اسلت، نام بردارند،
و از خزرجیان نیز باید به حسان
بن ثابت - که
مدایح او در
حق حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) شهره است - و کعب
بن مالک اشاره کرد.
برخی از وجوه اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز به دو تیره اوس و خزرج تعلق داشتند و بعدها اعضای دو تیره، هر یک به سببی به ایشان افتخار میکردند. در اوس کسانی مانند
حنظله غسیل الملائکه ، عاصم
بن ثابت، سعد
بن معاذ، و در خزرج، زید
بن ثابت، معاذ
بن جبل، اُبَی
بن کعب
را باید نام برد.
گفتهاند برخی از
آیات قرآن کریم ، به ویژه آیه ۱۰۳ از
سوره آل عمران که
مؤمنان را به
وحدت و پرهیز از
تفرقه دعوت میکند، در شأن اوس و خزرج
نازل شده است.
از میان مؤلفان و مورخان قدیم، کسانی چون ابوعبیده معمر
بن مثنی، واقدی (۲۰۷ق) و علاّن شعوبی (اواخر قرن ۲ق)، آثاری درباره اوس و خزرج و انساب و
جنگها و مثالب ایشان داشته اند.
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) ابن اسحاق محمد، سیره، به کوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق /۱۹۸۱م.
(۳) ابن حبیب محمد، «اسماء المغتالین»، ضمن نوادر المخطوطات، به کوشش محمد عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۷۳ق /۱۹۵۴م.
(۴) ابن حبیب محمد، المنمق، به کوشش خورشید احمد فارق، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م.
(۵) ابن حزم علی، جمهره انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
(۶) ابن درید محمد، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق /۱۹۵۸م.
(۷) ابن رسته احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
(۸) ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، لیدن، ۱۳۲۲ق.
(۹) ابن سعید مغربی علی، نشوة الطرب، به کوشش نصرت عبدالرحمان، عمان، ۱۹۸۲م.
(۱۰) ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۳م.
(۱۱) ابن قتیبه عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۱۲) ابن قدامه عبدالله، التبیین فی انساب القرشیین، به کوشش محمد نایف دلیمی، بیروت، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م.
(۱۳) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۴) ابن ندیم، الفهرست.
(۱۵) ابن هشام عبدالملک، التیجان فی ملوک حمیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۷ق.
(۱۶) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، ۱۳۹۰ق /۱۹۷۰م.
(۱۷) احمد
بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
(۱۸) بلاذری احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۱۹) بلاذری احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
(۲۰) خلیفة
بن خیاط، الطبقات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۶م.
(۲۱) ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م.
(۲۲) سمهودی علی، وفاء الوفاء، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۷۴ق/ ۱۹۵۵م.
(۲۳) شریف احمد ابراهیم، مکه و المدینة فی الجاهلیة و عهد الرسول، قاهره، دارالفکر العربی.
(۲۴) شیخ طوسی حسن، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دارالتراث العربی.
(۲۵) طبری، تاریخ.
(۲۶) طبری، تفسیر.
(۲۷) علی جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، ۱۹۷۶م.
(۲۸) قرطبی محمد، الجامع لاحکام القرآن، قاهره، دارالکتب المصریه.
(۲۹) کستر م ج، الحیرة و مکه، ترجمه یحیی جبوری، بغداد، ۱۹۷۶م.
(۳۰) کلبی محمد، الاصنام، به کوشش احمد زکی پاشا، قاهره، ۱۹۲۴م.
(۳۱) کلبی محمد، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۷م.
(۳۲) کلبی محمد، نسب معدوالیمن الکبیر، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م.
(۳۳) مسعودی علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق /۱۹۶۵م.
(۳۴) مهران محمد بیومی، تاریخ العرب القدیم، اسکندریه، ۱۹۸۹م.
(۳۵) واقدی محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
(۳۶) وکیل محمد سید، یثرب قبل الاسلام، حجاز، ۱۴۰۹ق /۱۹۸۹م.
(۳۷) ولفنسون اسرائیل، تاریخ الیهود فی بلاد العرب، قاهره، ۱۳۴۵ق/ ۱۹۲۷م.
(۳۸) یعقوبی، تاریخ، بیروت، دارصادر.
دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «اوس و خزرج»ج۱۰، ص۴۱۲۷.