اهمیت اسباب نزول
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اینکه آگاهی از
اسباب نزول تا چه اندازه میتواند در فهم و
تفسیر قرآن یا فهم بهتر و کاملتر آیات نقش داشته باشد، همواره یکی از نخستین پرسشهای پیش روی مؤلفان کتب اسباب نزول بوده است. شاید هیچ یک از مفسران پیشین درباره نقش ممتاز اسباب نزول در این باره
تردید نکرده باشند.
واحدی بر آن است که شناخت تفسیر قرآن بدون آگاهی از قصههای آن و سبب نزول آیاتِ آن ممکن نیست.
شاطبی گفته است: شناخت اسباب تنزیل برای همه طالبان دانش قرآن لازم است.
وی در این باره به دو دلیل
استناد میکند: نخست آنکه محور اعجاز در نظم قرآن شناخت مقتضای حال است و چه بسا که از کلام واحد برحسب احوال، یا مخاطبهای متفاوت برداشتهای گوناگون حاصل شود؛ مثلاً
استفهام یا
صیغه امر دارای معانی مختلفی است که از قراین خارجی فهمیده میشود و اسباب نزول بیانکننده قرائن خارجی کلام است و شناخت سبب نزول در واقع همان شناخت مقتضای حال است که در تفسیر آیات به آن نیاز جدی است.
دوم آنکه عدم آشنایی به اسباب نزول سبب اجمال در آیات قرآن شده، در نتیجه موجب برداشتهای مختلف از نصوص آیات میشود و چه بسا نزاعهایی را نیز در پی داشته باشد؛ بنابراین، شناخت اسباب نزول برای پیشگیری از اجمال آیات و پیامدهای آن لازم است.
ابنتیمیه نیز بر این نقش اسباب نزول تأکید کرده، بر آن است که شناخت اسباب نزول به فهم آیه کمک میکند؛ زیرا علم بهسبب موجب علم به مسبب میشود.
توجّه مفسران به روایات اسباب نزول در تفسیر
قرآن نشان میدهد که آنان برای این روایات جایگاهی بس مهم در نظر گرفتهاند، تا آنجا که حجم فراوانی از تفسیر صحابه و
تابعان را بیان اسباب نزول آیات تشکیل میداده است. حتی در
زمان صحابه
علم به
تنزیل قرآن و اینکه آیات آن در چه زمان و مکانی و درباره چه کسانی یا چیزهایی نازل شده است ارزش و افتخار بهشمار میآمد و معیار
فضل و تقدم
صحابه بر دیگران یا برخی از صحابه بر دیگر صحابیان بوده است.
در روایتی از
امیرمؤمنان (علیهالسلام) آمده است که در خطبهای فرمود: هرچه میخواهید از من بپرسید که به خدا سوگند از هرچه بپرسید به شما گزارش میدهم، و درباره
کتاب خدا هرچه میخواهید از من بپرسید. به
خدا سوگند که هیچ آیهای نیست مگر آن که میدانم در
شب نازل شده یا در روز، در
دشت نازل شده یا در
کوه ، و به خدا
سوگند میدانم هر آیهای از قرآن کجا و درباره چه کسی نازل شده است؛ زیرا پروردگارم به من قلبی
بسیار خردمند و سنجشگر و زبانی
بسیار پرسشگر بخشیده است.
ابنمسعود نیز گفته است: به خدایی که هیچ معبودی جز او نیست سوگند که هیچ آیهای از کتاب خدا نازل نشده است مگر آن که میدانم کجا و درباره چه کسی نازل شده است.
ابن عباس نیز از دانایان به اسباب نزول بوده و موارد فراوانی از تفسیر نقل شده از وی در بیان سبب نزول آیاتاست.
توجه به اسباب نزول در میان تابعان نیز به همان اندازه یا بیشتر بوده است؛ گرچه
بسیاری از روایاتی که از آنها به ما رسیده مورد
تردید یا انکار حدیثشناسان و مفسران تحلیلگر بعدی قرار گرفت، آن را صرفاً حوادثی دانستند که آیات قرآن بر آن تطبیق داده شده است.
دهلوی درباره نقش و ارزش روایات اسباب نزول با نگاهی واقعبینانهتر نظر داده است. وی این روایات را به دو بخش تقسیم کرده است:
یکبخشِ آن، حوادثی است که واقع شده است و در آن
ایمان مؤمنان و
نفاق منافقان آشکار میشود؛ مانند واقعه
احد و
احزاب و خداوند در
مدح گروهی و
مذمت گروه دیگر، آیاتی را نازل کرده است، تا جدا کننده آن دو گروه از یکدیگر باشد و بر مفسر لازم است آن حادثه را به اختصار شرح دهد، تا سیاق آیات برای قاری روشن شود.
اما بخش دوم از روایات، به آیاتی ناظر است که معنای آنها روشن است و به آگاهی از حادثه سبب نزول نیازی نیست و حکم، به عموم آیه تعلق دارد نه خصوص سبب و مفسران، آن حادثه را تنها برای آگاهی از
آثار متناسب با آیه و به
قصد بیان مصداق آیه ذکر کردهاند؛ بدون آنکه بیان آن حادثه نقشی در فهم آیه داشته باشد. وی ذکر این قسم از
حوادث و اسباب نزولها را برای فهم آیه اصلاً ضروری نمیداند.
دائرةالمعارف قرآن کریم، مقاله اسباب نزول.