اهل الذکر در صدر اسلام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم از وجود افرادی آگاه، از وضعیت انبیای الهی، در صدر
اسلام خبر می دهد.
قرآن کریم از وجود افرادی آگاه، از وضعیت
انبیای الهی، در
صدر اسلام خبر می دهد:«و ما ارسلنا من قبلک الا رجالا نوحی الیهم فسـلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» ما پیش از تو جز مردانی که به آنها
وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل
اطلاع سؤال کنید.
کلمه ذکر به
معنای حفظ معنای چیزی و یا
استحضار آن است و به هر چیزی که
آدمی بوسیله آن
حفظ شود و یا مستحضر گردد ذکر گفته میشود.
راغب در
مفردات گفته است : ذکر، یک مرتبه گفته میشود و از آن، آن هیئت و وضع درونی
اراده میشود که برای
انسان ممکن میشود بوسیله آن، مطالب و آموخته هایش را
حفظ کند، و ذکر به این
معنی مرادف با کلمه
حفظ است با این تفاوت که
حفظ را به
اعتبار نگهداری آن
محفوظ بکار میبرند، و ذکر را به اعتبار اینکه
محفوظ و مستحضر است، یک مرتبه هم ذکر گفته میشود و از آن حضور مطلب در
قلب و یا در زبان اراده میشود، و بهمین جهت است که بعضی گفتهاند: ذکر دو جور است، ذکر به قلب و ذکر به
زبان ، و هر یک از این دو جور خود دو نوعند، یکی بعد از
فراموشی که در فارسی به آن به یاد آوردن میگویند، و یکی هم بدون سابقه فراموشی که در
حقیقت ادامه
حفظ است. و ظاهرا اصل در این کلمه، ذکر قلبی است، و اگر لفظ را هم ذکر گفتهاند به اعتبار این است که لفظ معنا را بر دل
القاء میکند و به همین اعتبار در قرآن کریم هم
استعمال شده، چیزی که هست در
عرف قرآن اگر این کلمه مقید به قیدی نشد معنایش یاد خداست.
قرآن کریم ذکر است، همچنانکه کتاب
نوح و
صحف ابراهیم و تورات
موسی و
زبور داوود و
انجیل عیسی علیه السلام که همه کتابهای آسمانیند نیز ذکرند، و بعضی از اهل این کتابها آنها که این کتابها برای ایشان نازل شده و گروندگان به این کتابها
اهل ذکرند. و چون اهل و متخصص هر چیزی نسبت به آن چیز عارفتر و بیناتر و به اخبار آن داناترند پس کسانی که میخواهند نسبت به آن چیز اطلاع بدست آورند لازم است به اهل آن
مراجعه کنند، و اهل کتابهای آسمانی همان دانشمندانی هستند که تخصصشان در
علم آن کتاب و عمل به
شرایع آن است آنها
اهل خبره و عاملین به آن علمند، اخبار انبیاء را میدانند، پس دیگران باید به آنان مراجعه نمایند.
لیکن مشرکین که در آیه شریفه «فاسئلوا اهل الذکر» مورد
خطاب هستند از آنجائیکه نمیخواستند
تسلیم گفتههای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
نبوت او شده تصدیقش کنند، و قرآن را
مسخره میکردند، همچنانکه خود قرآن
حکایت میکند که «قالوا یا ایها الذی نزل علیه الذکر انک لمجنون» (و گفتندای کسی که قرآن بر او نازل شده است به یقین تو دیوانه ای)
لذا نمیتوانند مورد خطاب در جمله «فاسئلوا اهل الذکر»بوده باشند، و این جمله جز با یهودیان اهل
تورات قابل
انطباق نیست، مخصوصا با در نظر داشتن اینکه یهودیان
دشمن رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بودند و نبوتش را رد میکردند، و دلهای مشرکین با دشمنی آنان گرم بود، چون یهودیان از مشرکین طرفداری میکردند، و گفتند: «هؤ لاء اهدی من الذین آمنوا سبیلا» (اینان از کسانی که
ایمان آوردهاند راه یافته ترند).
بدون شک اهل ذکر از نظر مفهوم لغوی، تمام آگاهان و مطلعان را در بر میگیرد و آیه فوق بیانگر یک قانون کلی عقلائی در مورد رجوع جاهل به عالم است، هر چند مورد و
مصداق آیه، دانشمندان
اهل کتاب بودند ولی این مانع کلیت قانون نیست. به همین دلیل دانشمندان و فقهای
اسلام به این آیه برای مساله جواز
تقلید از مجتهدان اسلامی
استدلال کردهاند.
و اگر میبینیم در روایاتی که از طرق
اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده، اهل ذکر به
علی علیهالسلام یا سایر امامان اهل بیت علیهم السلام تفسیر شده به
معنی انحصار نیست، بلکه بیان واضحترین مصداقهای این
قانون کلی است.
و بهر حال آیه شریفه
ارشاد به یکی از اصول عقلایی و
احکام عام عقلی است، و آن عبارت است از وجوب رجوع جاهل در هر فنی به عالم در آن فن، و بهمین جهت معلوم است که این دستور دستور تعبدی نبوده و امرش هم امر مولوی نیست که بخواهد بدون ملاک عقلی به جاهل دستور دهد که به خصوص عالم مراجعه کن نه به غیر او.
«ومآ ارسلنا قبلک الا رجالا نوحی الیهم فسـلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» ما پیش از تو جز مردانی که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم (همه
انسان بودند و از جنس بشر) اگر نمیدانید از اهل اطلاع بپرسید.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۳۳۹، برگرفته از مقاله «اهل الذکر در صدر اسلام».