اهداف رسالت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اهداف
رسالت با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
رسالت پیامبران براى
اتمام حجّت خدا براى مردم:
۱. «
رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ
الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً؛
پيامبرانى كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا بعد از آمدن اين پيامبران، حجّتى براى مردم در برابر خدا باقى نماند، و بر همه اتمام حجّت شود؛ و خداوند، تواناو حكيم است.»
۲. «يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ
رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ
الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛
اى اهل كتاب! پيامبر ما، پس از فاصله و فترتى ميان پيامبران، به سوى شما آمد؛ در حالى كه حقايق را براى شما بيان مىكند؛ تا مبادا بگوييد: نه بشارت دهندهاى به سراغ ما آمد، و نه بيم دهندهاى. هم اكنون، پيامبر بشارت دهنده و بيم دهنده، به سوى شما آمد. و خداوند بر هر چيزى تواناست.»
۳. «يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ
رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ • أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ ذلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ؛
در آن روز به آنها مىگويد: اى گروه
جنّ و انس! آيا پيامبرانى از خودتان به سوى شما نيامدند كه آيات مرا برايتان بيان مىكردند، و شما را از ملاقات چنين روزى بيم مىدادند؟! آنها مىگويند: (آرى ما بد كرديم) و بر زيان خود گواهى مىدهيم؛» و زندگى پر زرق و برق دنيا آنها را فريب داد؛ و به زيان خود گواهى مىدهند كه كافر بودند. اين بخاطر آن است كه پروردگارت هيچ گاه بدون فرستادن پيامبران، مردم شهرها و آبادىها را بخاطر ستمها و گناهانشان در حالى كه غافلند هلاك نمىكند.»
۴. «وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ
رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ؛
ما اقوام پيش از شما را، هنگامى كه ظلم كردند، هلاک نموديم؛ در حالى كه پيامبرانشان دلايل روشن براى آنها آوردند، ولى آنها هرگز ايمان نياوردند؛ اين گونه گروه مجرمان را كيفر مىدهيم!»
۵. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛
ما در هر امّتى
رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد. خداوند گروهى از آنان را هدايت كرد؛ و گروهى از آنان ضلالت وگمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمين بگرديد وببينيد عاقبت تكذيبكنندگان چگونه بود!»
۶. «مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ
رَسُولًا؛
هر كس هدايت شود، به نفع خود هدايت مىيابد؛ و آن كس كه گمراه گردد، به زيان خود گمراه مىشود؛ و هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمىكشد؛ و ما هرگز قومى را مجازات نخواهيم كرد، مگر آنكه پيامبرى مبعوث كنيم. (تا وظايفشان را بيان كند).»
۷. «وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا
أَرْسَلْتَ إِلَيْنا
رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى؛
و هركس از ياد من روىگردان شود، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مىكنيم.»
۸. «وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ؛
ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاک نكرديم مگر اينكه بيمدهندگانى از پيامبران الهى داشتند.»
۹. «وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا
أَرْسَلْتَ إِلَيْنا
رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛
هرگاه پيش از فرستادن پيامبرى مجازات و مصيبتى بر اثر اعمالشان به آنان مىرسيد، مىگفتند: پروردگارا! چرا پيامبرى براى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم؟!»
۱۰. «وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّها
رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى إِلَّا وَ أَهْلُها ظالِمُونَ؛
و پروردگار تو هرگز اهل شهرها و آباديها را هلاک نمىكرد تا اينكه در كانون آنها پيامبرى مبعوث كند كه آيات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آباديها وشهرها را نابود نكرديم مگر آنكه اهلش ستمكار بودند.»
۱۱. «وَ لَقَدْ
أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ
رُسُلًا إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ؛
و پيش از تو پيامبرانى را به سوى قومشان فرستاديم؛ آنها با دلايل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى هنگامى كه اندرزها سودى نداد مجرمان را مجازات كرديم؛ (و مؤمنان را يارى نموديم)؛ و يارى مؤمنان، همواره حقّى است بر عهده ما.»
۱۲. «إِنَّا
أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ • وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ
رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنِيرِ؛
ما تو را بحق به عنوان بشارتدهنده و انذار كننده فرستاديم؛ و هر امّتى در گذشته انذاركنندهاى داشته است! اگر تو را تكذيب كنند (عجب نيست)؛ كسانى كه پيش از آنان بودند نيز پيامبران خود را تكذيب كردند؛ آنها با دلايل روشن و نوشتههاى محكم و متين و كتاب آسمانى روشنگر به سراغ آنان آمدند امّا كوردلان ايمان نياوردند.»
۱۳. «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ • إِذْ
أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ • وَ ما عَلَيْنا إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ؛
و براى آنها، اصحاب شهر انطاكيه را مثال بزن هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند؛ در آن زمان كه دو نفر از
رسولان خود را به سوى آنها فرستاديم، امّا آنان فرستادگان ما را تكذيب كردند؛ پس براى تقويت آن دو، شخص سوّمى را فرستاديم؛ و آنها گفتند: ما فرستادگان خدا به سوى شما هستيم. و بر عهده ما چيزى جز ابلاغ آشكار نيست.»
۱۴. «وَ قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ • قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ
رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَلى قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ؛
و آنها كه در آتشند به مأموران دوزخ مىگويند: از پروردگارتان بخواهيد يك روز عذاب را از ما بردارد. آنها مىگويند: آيا پيامبران شما با دلايل روشن به سراغتان نيامدند؟! مىگويند: آرى (آمدند ولى ما نپذيرفتيم) آنها مىگويند: پس هر چه مىخواهيد خدا را بخوانيد؛ ولى دعاى كافران به اجابت نمىرسد و جز در گمراهى نيست.»
۱۵. «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ • وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ؛
آيينى را براى شما مقرر نمود كه به نوح توصيه كرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: همان دين خالص را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد. و آنچه مشركان را به آن دعوت مىكنيد (توحيد) بر آنها گران است. خداوند هر كس را بخواهد برمىگزيند، و كسى را كه توبه كند به سوى خود هدايت مىنمايد. آنان پراكنده نشدند مگر بعد از آنكه علم و آگاهى به سراغشان آمد؛ و اين تفرقهجويى بخاطر انحراف از حق بود؛ و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود كه تا سرآمد معيّنى زنده و آزاد باشند، در ميان آنها داورى مىشد (و به كيفر خود مىرسيدند)؛ و كسانى كه بعد از آنها وارثان كتاب شدند نسبت به آن در شكى توأم با بدگمانىاند!»
۱۶. «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ • قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ؛
نزديک است دوزخ از شدّت غضب پاره پاره شود؛ هر زمان كه گروهى در آن افكنده مىشوند، نگهبانان دوزخ از آنها مىپرسند: مگر بيم دهنده الهى به سراغ شما نيامد؟! مىگويند: چرا، بيمدهندهاى به سراغ ما آمد، ولى ما او را تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند هرگز چيزى نازل نكرده، و شما در گمراهى بزرگى هستيد.»
نزول
عذاب دنيايى بر امّتهاى گناهكار پس از اتمام حجّت و فرستادن پيامبران به سوى آنان:
۱. «وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ
رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ؛
ما اقوام پيش از شما را، هنگامى كه ظلم كردند، هلاک نموديم؛ در حالى كه پيامبرانشان دلايل روشن براى آنها آوردند، ولى آنها هرگز ايمان نياوردند؛ اين گونه گروه مجرمان را كيفر مىدهيم!»
۲. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛
ما در هر امّتى
رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد. خداوند گروهى از آنان را هدايت كرد؛ و گروهى از آنان ضلالت وگمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمين بگرديد وببينيد عاقبت تكذيبكنندگان چگونه بود!»
۳. «مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ
رَسُولًا؛
هر كس هدايت شود، به نفع خود هدايت مىيابد؛ و آن كس كه گمراه گردد، به زيان خود گمراه مىشود؛ و هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمىكشد؛ و ما هرگز قومى را مجازات نخواهيم كرد، مگر آنكه پيامبرى مبعوث كنيم. (تا وظايفشان را بيان كند).»
۴. «وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا
أَرْسَلْتَ إِلَيْنا
رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى؛
و هركس از ياد من روىگردان شود، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مىكنيم.»
۵. «وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ؛
ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاک نكرديم مگر اينكه بيمدهندگانى از پيامبران الهى داشتند.»
۶. «وَ لَقَدْ
أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ
رُسُلًا إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ؛
و پيش از تو پيامبرانى را به سوى قومشان فرستاديم؛ آنها با دلايل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى هنگامى كه اندرزها سودى نداد مجرمان را مجازات كرديم؛ (و مؤمنان را يارى نموديم)؛ و يارى مؤمنان، همواره حقّى است بر عهده ما.»
مبارزه با
طاغوت، از اهداف
رسالت پيامبران:
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛
ما در هر امّتى
رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد. خداوند گروهى از آنان را هدايت كرد؛ و گروهى از آنان ضلالت وگمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمين بگرديد وببينيد عاقبت تكذيبكنندگان چگونه بود!»»
امتحان ياوران دين و نصرتكنندگان خدا و انبيا، از اهداف
رسالت:
«لَقَدْ
أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ ... وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ
رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ...؛
ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم، ... تا مشخص شود چه كسى خدا و پيامبرانش را يارى مىكند بى آنكه او را ببيند....»
رسالت پيامبران از ابزار امتحان انسانها:
«وَ ما
أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً؛
ما هيچ يك از پيامبران را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه آنها نيز غذا مىخوردند و در بازارها براى تهيه نيازشان راه مىرفتند؛ و بعضى از شما را وسيله امتحان بعضى ديگر قرار داديم، آيا صبر و شكيبايى مىكنيد (و از عهده امتحان بر مىآييد)؟! و پروردگار تو همواره بصير و بينا بوده است.»
مراد از جمله «و جعلنا بعضكم لبعض فتنة» امتحان انسانها با
رسالت و جدايى
مؤمنان از
هواپرستان مىباشد.
انذار انسانها، از اهداف
رسولان الهى:
۱. «
رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ
الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً • لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً؛
پيامبرانى كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا بعد از آمدن اين پيامبران، حجّتى براى مردم در برابر خدا باقى نماند، و بر همه اتمام حجّت شود؛ و خداوند، تواناو حكيم است. آنها نبوّت تو را انكار مىكنند ولى خداوند گواهى مىدهد به آنچه بر تو نازل كرده؛ كه از روى علمش نازل كرده است؛ و فرشتگان نيز گواهى مىدهند؛ هر چند گواهى خدا كافى است.»
۲. «وَ ما
نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛
ما پيامبران را، جز بعنوان بشارتدهنده و بيمدهنده، نمىفرستيم؛ كسانى كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند.»
۳. «وَ ما
نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً؛
ما پيامبران را، جز بشارت دهنده و انذار كننده، نمىفرستيم؛ امّا كافران همواره با سخنان باطل مجادله مىكنند، تا به گمان خود، حق را بوسيله آن از ميان بردارند. و آياتم و هشدارها را به استهزا گرفتند.»
۴. «وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ؛
ما اهل هيچ شهر و ديارى را هلاک نكرديم مگر اينكه بيمدهندگانى از پيامبران الهى داشتند.»
۵. «وَ ما
أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ؛
و ما در هيچ شهر و ديارى پيامبرى بيمدهندهاى نفرستاديم مگر اينكه ثروتمندان آنها كه مست ناز و نعمت بودند گفتند: ما به آنچه فرستاده شدهايد كافريم.»
۶. «إِنَّا
أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ؛
ما تو را بحق به عنوان بشارتدهنده و انذار كننده فرستاديم؛ و هر امّتى در گذشته انذاركنندهاى داشته است!»
۷. «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ• وَ لَقَدْ
أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ • فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ؛
و قبل از آنها بيشتر پيشينيان نيز گمراه شدند. ما در ميان آنها انذاركنندگانى فرستاديم،! ولى بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود!»
بشارت از وظايف و اهداف مشترک
رسالت پيامبران:
۱. «... وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً • وَ
رُسُلًا قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ
رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً •
رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ
الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً؛
... و به داود زبور بخشيديم. و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را پيش از اين، براى تو بازگفتهايم؛ و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را بيان نكردهايم؛ و خداوند با موسى سخن گفت. و اين امتياز، از آن او بود. پيامبرانى كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا بعد از آمدن اين پيامبران، حجّتى براى مردم در برابر خدا باقى نماند، و بر همه اتمام حجّت شود؛ و خداوند، توانا و حكيم است.»
۲. «وَ ما
نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛
ما پيامبران را، جز بعنوان بشارتدهنده و بيمدهنده، نمىفرستيم؛ كسانى كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند.»
۳. «وَ ما
نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً؛
ما پيامبران را، جز بشارت دهنده و انذار كننده، نمىفرستيم؛ امّا كافران همواره با سخنان باطل مجادله مىكنند، تا به گمان خود، حق را بوسيله آن از ميان بردارند. و آياتم و هشدارها را به استهزا گرفتند.»
ابلاغ روشن و صريح پيامهاى خداوند به انسانها، از اهداف مشترک پيامبران:
۱. «وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا ... فَهَلْ عَلَى
الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ؛
مشركان گفتند: ... ولى آيا پيامبران وظيفهاى جز ابلاغ آشكار دارند؟!»
۲. «... وَ ما عَلَى
الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ؛
... و بر پيامبر چيزى جز ابلاغ آشكار نيست.»
۳. «... وَ ما عَلَى
الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ؛
... وظيفه فرستاده خدا جزابلاغ آشكار نيست.»
آشكارسازى
حق و
قضاوت در امور مورد اختلاف امّتها،
فلسفه رسالت انبيا:
۱. «... فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ ... وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ...؛
... در اين حال خداوند، پيامبران را برانگيخت؛ ... و كتاب آسمانى را، كه به سوى حق دعوت مىكرد، با آنها نازل نمود؛ تا در ميان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داورى كند....»
۲. «يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ
رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ
الرُّسُلِ ...؛
اى اهل كتاب! پيامبر ما، پس از فاصله و فترتى ميان پيامبران، به سوى شما آمد؛ در حالى كه حقايق را براى شما بيان مىكند....»
۳. «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ ...؛
براى هر امّتى، پيامبرى است؛ هنگامى كه پيامبرشان به سوى آنان بيايد، به عدالت در ميان آنها داورى مىشود....»
۴. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ... • لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ ...؛
ما در هر امّتى
رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ ... هدف اين است كه آنچه را در آن اختلاف مىكردند، براى آنها روشن سازد....»
تزکیه و
اصلاح انسانها، از اهداف
رسالت پيامبران:
۱. «وَ ما
نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛
ما پيامبران را، جز بعنوان بشارتدهنده و بيمدهنده، نمىفرستيم؛ كسانى كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند.»
۲. «يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ
رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛
اى فرزندان آدم! اگر پيامبرانى از خود شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا براى شما بازگو كنند، از آنها پيروى كنيد؛ كسانى كه پرهيزگارى پيشه كنند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند.»
توجّه و
تضرّع به درگاه خداوند، از اهداف
رسالت انبيا:
۱. «وَ لَقَدْ
أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ ... لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ؛
ما به سوى امّتهايى كه پيش از تو بودند، پيامبرانى فرستاديم؛ ... شايد تسليم گردند.»
۲. «وَ ما
أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ ... لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ؛
و ما در هيچ شهر و آبادى پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه اهل آن را به سختىها و رنجها گرفتارساختيم؛ ... شاید تضّرع كنند.»
گرايش انسانها به
تقوا و درستى كردار از اهداف
رسالت پيامبران:
«يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ
رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛
اى فرزندان آدم! اگر پيامبرانى از خود شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا براى شما بازگو كنند، از آنها پيروى كنيد؛ كسانى كه پرهيزگارى پيشه كنند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند.»
تلاوت آيات خدا بر مردم از اهداف مشترک
رسالت پيامبران:
۱. «وَ ما
أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ
رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ؛
هيچ
رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هرگاه آرزو (ى پيشبرد اهداف الهىِ خود) مىكرد، شيطان وسوسهها و القائاتى در آن مىافكند؛ امّا خداوند القائات شيطان را از ميان مىبرد، سپس آيات خود را استحكام مىبخشد؛ و خداوند دانا و حكيم است.»
۲. «وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ
رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ؛
و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنم رانده مىشوند؛ هنگامى كه به دوزخ مىرسند، درهاى آن گشوده مىشود و نگهبانان دوزخ به آنها مىگويند: آيا پيامبرانى از ميان شما به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را براى شما بخوانند و نسبت به ملاقات اين روز شما را انذار كنند؟! مىگويند: آرى، (پيامبران آمدند ولى ما مخالفت كرديم و) فرمان عذاب الهى بر كافران مسلّم شده است.»
دعوت انسانها به
توحید و بندگى خدا از اهداف بنيادين
رسالت انبيا:
۱. «ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ ...؛
براى هيچ بشرى سزاوار نيست كه خداوند، كتاب آسمانى و حكم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگويد: غير از خدا، مرا پرستش كنيد بلكه سزاوار مقام او، اين است كه بگويد: خداپرست باشيد....»
۲. «قالَتْ
رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِينٍ؛
پيامبران آنها گفتند: آيا در خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده، شک و ترديدى است؛ او شما را دعوت مىكند تا گناهانتان را بيامرزد، و تا موعد مقرّرى شما را باقى گذارد. آنها گفتند: (ما اينها را نمىفهميم! همين اندازه مىدانيم كه) شما انسانهايى همانند ما هستيد، كه مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند باز داريد؛ پس اگر راست مىگوييد دليل و معجزه روشنى براى ما بياوريد.»
۳. «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ؛
فرشتگان را با روح و وحى الهى به فرمانش بر هر كس از بندگانش بخواهد نازل مىكند؛ و به آنها دستور مىدهد كه مردم را انذار كنيد؛ و بگوييد: معبودى جز من نيست؛ از مخالفت دستور من، بپرهيزيد!»
۴. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ...؛
ما در هر امّتى
رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد....»
۵. «وَ ما
أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ
رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ؛
ما پيش از تو هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه: هيچ معبودى جز من نيست؛ پس فقط مرا پرستش كنيد.»
۶. «إِذْ جاءَتْهُمُ
الرُّسُلُ ... أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ ..؛
در آن هنگام كه پيامبران آمدند ... و آنان را دعوت كردند كه جز خدا را نپرستيد....»
۷. «وَ سْئَلْ مَنْ
أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ
رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ؛
از پيامبرانى كه پيش از تو فرستاديم و پيروان راستين آنها بپرس: آيا غير از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار داديم؟!»
حلّ اختلافات مردم از اهداف
رسالت پيامبران:
۱. «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ... فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
مردم در آغاز امت واحدى بودند؛ بتدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافاتى پيدا شد؛ در اين حال خداوند، پيامبران را برانگيخت؛ تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسمانى را، كه به سوى حق دعوت مىكرد، با آنها نازل نمود؛ تا در ميان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داورى كند. ... ولى خداوند، كسانى را كه ايمان آورده بودند، بر حقيقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، هدايت نمود؛ و خدا، هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مىكند.»
۲. «تِلْكَ
الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ وَ لكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ؛
ما بعضى از آن پيامبران را بر بعضى ديگر برترى بخشيديم؛ برخى از آنها، خدا با او سخن مىگفت؛ و بعضى را درجاتى برتر داد؛ و به عيسى بن مريم، نشانههاى روشن داديم؛ و او را با «روح القدس» تأييد نموديم؛ ولى فضيلت و مقام آن پيامبران، مانع اختلاف امّتها نشد. و اگر خدا مىخواست، كسانى كه بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانههاى روشن كه براى آنها آمد، جنگ و ستيز نمىكردند؛ ولى خداوند آنها را آزاد گذارده و آنها با هم اختلاف كردند؛ بعضى ايمان آوردند و بعضى كافر شدند؛ و جنگ و خونريزى بروز كرد. و باز اگر خدا مىخواست، با هم پيكار نمىكردند؛ ولى خداوند، آنچه را مىخواهد، انجام مىدهد (و هيچ كس را به قبول چيزى مجبور نمىسازد).»
۳. «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ • وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ؛
آيينى را براى شما مقرر نمود كه به نوح توصيه كرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: همان دين خالص را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد. و آنچه مشركان را به آن دعوت مىكنيد (توحيد) بر آنها گران است. خداوند هر كس را بخواهد برمىگزيند، و كسى را كه توبه كند به سوى خود هدايت مىنمايد. آنان پراكنده نشدند مگر بعد از آنكه علم و آگاهى به سراغشان آمد؛ و اين تفرقهجويى بخاطر انحراف از حق بود؛ و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود كه تا سرآمد معيّنى زنده و آزاد باشند، در ميان آنها داورى مىشد (و به كيفر خود مىرسيدند)؛ و كسانى كه بعد از آنها وارثان كتاب شدند نسبت به آن در شكى توأم با بدگمانىاند!»
عبادت و پرستش خداى يگانه، از اهداف مشترک پيامبران در
رسالت خويش:
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛
ما در هر امّتى
رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد. خداوند گروهى از آنان را هدايت كرد؛ و گروهى از آنان ضلالت وگمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمين بگرديد وببينيد عاقبت تكذيبكنندگان چگونه بود!»
رسالت پيامبران، در جهت رفع تبعيض و برقرارى
عدالت در
جامعه بشرى:
۱. «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ ...؛
براى هر امّتى، پيامبرى است؛ هنگامى كه پيامبرشان به سوى آنان بيايد، به عدالت در ميان آنها داورى مىشود....»
۲. «لَقَدْ
أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...؛
ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب آسمانى و ميزان شناسايىِ حق از باطل و قوانين عادلانه نازل كرديم تا مردم قيام بهعدالت كنند....»
قضاوت براى رفع
نزاع و اختلافات در جوامع بشرى از اهداف
رسالت پيامبران:
۱. «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ ... وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ ... لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ...؛
مردم در آغاز امت واحدى بودند؛ بتدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافاتى پيدا شد؛ در اين حال خداوند، پيامبران را برانگيخت؛ ... و كتاب آسمانى را، با آنها نازل نمود؛ ... تا در ميان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داورى كند....»
۲. «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ ...؛
براى هر امّتى، پيامبرى است؛ هنگامى كه پيامبرشان به سوى آنان بيايد، به عدالت در ميان آنها داورى مىشود....»
هدایت به
صراط مستقیم از اهداف مشترک
رسالت انبيا:
۱. «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ ...فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ... وَ اللَّهُ يَهْدِي ... إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ؛
مردم در آغاز امت واحدى بودند؛ بتدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافاتى پيدا شد؛ در اين حال خداوند، پيامبران را برانگيخت؛ ... ولى خداوند، كسانى را كه ايمان آورده بودند، هدايت نمود؛ ... و خدا، ... به راه راست هدايت مىكند.»
۲. «... وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ
رُسُلُ رَبِّنا ...؛
... و اگر خدا ما را هدايت نكرده بود، ما به اينها راه نمىيافتيم. مسلّماً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند....»
۳. «... إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛
... تو فقط بيمدهندهاى؛ و براى هر گروهى هدايت كنندهاى است؛ (و اينها همه بهانه است.)»
۴. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ
رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ ...؛
ما در هر امّتى
رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد. خداوند گروهى از آنان را هدايت كرد؛ و گروهى از آنان ضلالت وگمراهى دامانشان را گرفت....»
۵. «إِذْ جاءَتْهُمُ
الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ ... • وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى ...؛
در آن هنگام كه پيامبران از پيش رو و پشت سر و از هر سو به سراغشان آمدند ... امّا ثمود را هدايت كرديم، ولى آنها نابينايى و گمراهى را بر هدايت ترجيح دادند....»
۶. «وَ لَقَدْ
أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِيمَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ؛
ما نوح و ابراهيم را فرستاديم، و در دودمان آن دو نبوّت و كتاب قرار داديم؛ بعضى از آنها هدايت يافتهاند و بسيارى از آنها گنهكارند.»
۷. «... كانَتْ تَأْتِيهِمْ
رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا ...؛
... پيامبران آنها پيوسته با دلايل روشن به سراغشان مىآمدند، ولى آنها از روى كبر و غرور گفتند: آيا انسانهايى مثل ما مىخواهند ما را هدايت كنند؟! از اين رو كافر شدند....»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۵۰۳، برگرفته از مقاله «اهداف رسالت».