انگیزههای بتپرستی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مشرکین برای رسیدن به اهدافی به اشتباه سراغ پرستش بتها رفته بودند. این اهداف را خداوند در ضمن آیاتی از قرآن کریم بیان نموده است.
یکی از انگیزههای
بت پرستی مشرکان استمداد از بتها بوده است.
از اینکه خداوند در آیاتی از ناتوانی بتها در یاری رسانی بت پرستان سخن گفته است استفاده میشود که آنها به انگیزه
استمداد ، بتها را پرستش میکردند.
والذین تدعون من دونه لایستطیعون نصرکم ولآ انفسهم ینصرون
و آنهایی را که جز او میخوانید، نمیتوانند یاریتان کنند، و نه (حتی) خودشان را یاری دهند.
واتخذوا من دون الله ءالهة لعلهم ینصرون• لایستطیعون نصرهم وهم لهم جند محضرون.
آنان غیر از خدا معبودانی برای خویش برگزیدند به این امید که یاری شوند! ولی آنها قادر به یاری ایشان نیستند، و این (
عبادت کنندگان در
قیامت ) لشکری برای آنها خواهند بود که در آتش
دوزخ احضار میشوند!
فلولا نصرهم الذین اتخذوا من دون الله قربانا ءالهة بل ضلوا عنهم وذلک افکهم و ما کانوا یفترون.
پس چرا معبودانی را که غیر از خدا برگزیدند- به گمان اینکه به خدا نزدیکشان سازد- آنها را یاری نکردند؟! بلکه از میانشان گم شدند! این بود نتیجه
دروغ آنها و آنچه
افترا میبستند.
ایجاد مودت نیز از انگیزههای گرایش قوم
ابراهیم علیهالسّلام به بت پرستی است.
وابرهیم اذ قال لقومه... • وقال انما اتخذتم من دون الله اوثـنا مودة بینکم فی الحیوة الدنیا..
ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت «شما غیر از خدا بتهایی برای خود انتخاب کردهاید که مایه دوستی و محبت میان شما در زندگی دنیا باشد سپس روز قیامت از یکدیگر بیزاری میجویید و یکدیگر را
لعن میکنید و جایگاه (همه) شما آتش است و هیچ یار و یاوری برای شما نخواهد بود! »
از آنجایی که مردم، بر بت پرستی خود هیچ دلیلی نداشتند، دیگر بهانهای برایشان نماند، جز اینکه نسبت به کسانی که مورد احترامشان بود استناد بجویند، مانند پدران برای فرزندان، و روساء برای پیروان، و دوستان در نظر دوستان، و بالاخره
امت برای تک تک افراد، پس یگانه چیزی که
سنت های قومی را سر پا نگه میدارد، و باعث میشود که متروک نگردد همین ملاحظات است.
پس پیروی از سنت بت پرستی در حقیقت یکی از آثار علاقههای اجتماعی است، که عامه آن را از تک تک افراد مشاهده میکنند، و
خیال میکنند که این عمل صحیح است، و علاقه قومیت وادارشان میکند که از آن
تقلید کنند، و آن را برای خود نیز سنت قرار دهند، و این سنت قرار دادن متقابلا آن علاقه قومیت را حفظ میکند، و
اتحاد و اتفاق و یکپارچگی یک قوم را محفوظ میدارد.
این حال و وضع عامه مردم است، و اما خواص قوم، آنها هم چه بسا به حجتی اعتماد کنند که در حقیقت هیچ
حجیت ندارد، مثل اینکه بگویند: خدا بزرگ تر از آن است که حس انسانی بدان احاطه یابد، و یا وهم و یا عقل او را در خود بگنجاند، و چون چنین است، ما نمیتوانیم در عبادت که یک نوع توجه است به او توجه کنیم، و لازم است چیز دیگری را که مورد عنایت اوست از قبیل
جن یا
ملائکه بپرستیم، تا آنها ما را به خدا نزدیک کنند، و نزد او وساطت و
شفاعت ما را کنند.
پس آیه مورد بحث خطابی است از ابراهیم علیهالسّلام به عامه قومش که : بت پرستی شما هیچ دلیلی ندارد، مگر علاقه قومیت، شما میخواهید به این وسیله امر زندگی خود را اصلاح کنید.
و لذا میبینیم قوم ابراهیم علیهالسّلام ، وقتی آن جناب دلیل بت پرستی را از ایشان میپرسد در جوابش میگویند: بلکه ما پدران خود را یافتیم که چنین میکردند ((اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عاکفون قالوا وجدنا آباءنا لها عابدین)) و آیه ((قال هل یسمعونکم اذ تدعون او ینفعونکم او یضرون قالوا بل وجدنا اباءنا کذلک یفعلون))
از دیگر انگیزههای بت پرستی، تحصیل
عزت و اعتبار بوده است.
واتخذوا من دون الله ءالهة لیکونوا لهم عزا.
و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزتشان باشد! (چه پندار خامی! )
و معنای اینکه فرمود تا عزت آنان باشند، این است که تا
شفیع آنان باشند وبه درگاه خدا نزدیکشان کنند، و در نتیجه به عزت دنیا برسند، و این عزت ایشان را به سوی خیرات کشانده و از شر دور بدارد.
تقرب به درگاه خداوند، از انگیزههای بت پرستی بوده است.
الا لله الدین الخالص والذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی..
آگاه باشید که
دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را نمیپرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»، خداوند روز
قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری میکند خداوند آن کس را که
دروغگو و کفران کننده است هرگز
هدایت نمیکند!
فلولا نصرهم الذین اتخذوا من دون الله قربانا ءالهة..
پس چرا معبودانی را که غیر از خدا برگزیدند- به گمان اینکه به خدا نزدیکشان سازد- آنها را یاری نکردند؟! بلکه از میانشان گم شدند! این بود نتیجه دروغ آنها و آنچه
افترا میبستند
مسلک
وثنیت معتقد است که خدای سبحان بزرگتر از آن است که
ادراک انسانها محیط بر او شود، نه عقلش میتواند او را درک کند و نه
وهم و حسش. پس او منزه از آن است که ما، روی
عبادت را متوجه او کنیم.
ناگزیر واجب میشود که از راه تقرب به مقربین او به سوی او
تقرب جوییم و مقربین درگاه او همان کسانیاند که خدای تعالی تدبیر شؤ ون مختلف عالم را به آنان واگذار کرده. ما باید آنان را ارباب خود بگیریم، نه خدای تعالی را. سپس همانها را معبود خود بدانیم و به سویشان تقرب بجوییم تا آنها به درگاه خدا ما را
شفاعت کنند، و ما را به درگاه او نزدیک سازند. و این آلهه و ارباب عبارتند از ملائکه و جن و قدیسین از بشر، اینها ارباب و آلهه حقیقی ما هستند.
و اما این بتها که در بتکدهها و معابد نصب میکنند، تمثالهایی از آن ارباب و آلهه هستند، نه اینکه راستی خود این بتها
خدا باشند. چیزی که هست عوام آنها بسا میشود که بین بتها و ارباب آنها فرق نگذاشتنه، خود بتها را هم میپرستند همان طور که ارباب و آلهه را میپرستند.
عرب جاهلیت هم این طور بودند. و همچنین عوامهای
صابئین. بسا میشود که فرقی بین بتهای کواکب و کواکب که آنها نیز بتهای ارواح موکل بر آنها هستند، و بین ارواح که ارباب و آلهه حقیقی نزد خواص صابئین هستند، فرقی نمیگذارند.
به هر حال پس ارباب و آلهه معبود در نزد وثنیت هستند، و این ارباب موجوداتی ممکن و مخلوقند، چیزی که هست خداوند این مخلوقات را از آنجا که مقرب درگاه خود میداند موکل بر
تدبیر عالم کرده و هر یک را بر حسب مقام و منزلتی که دارد ماءموریتی داده. و اما خود خدای سبحان به غیر از خلق کردن و پدید آوردن کار دیگری ندارد، و او رب ارباب و اله آلهه است.
حال که این معانی را متوجه شدی میتوانی بفهمی که منظور از آیه مورد بحث که میفرماید: ((و الذین اتخذوا من دونه اولیاء ( (چیست؟ منظور همین
وثنیت است که قائلند غیر از خدا اربابی دگر هستند، که امور عالم را تدبیر میکنند، و ربوبیت و تدبیر منسوب به ایشان است، نه منسوب به خدای تعالی.
پس در نظر وثنیت این ارباب مدبر امور هستند، نتیجه اش هم این است که پس باید در مقابل همین ارباب خاضع شد و آنها را عبادت کرد تا ما را از منافعی برخوردار و بلاها و ضررها را دفع کنند. و حتی باید از اینها تشکر کرد؛ چون کارها همه به دست آنان است، نه به دست خدا.
از دیگر انگیزههای بت پرستی، جلب منفعت و دفع ضرر از خویش است. از این که خداوند در آیات زیادی از عدم نفع و ضرر بتها برای بت پرستان سخن میگوید، میتواند این حقیقت را بفهماند که آنان به انگیزه جلب منفعت و دفع ضرر به بت پرستی اقدام کردهاند.
قل اندعوا من دون الله ما لاینفعنا ولایضرنا... .
بگو: «آیا غیر از خدا، چیزی را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودی به حال مال دارد، نه زیانی.
ویعبدون من دون الله ما لایضرهم ولاینفعهم..
آنها غیر از خدا، چیزهایی را میپرستند که نه به آنان زیان میرساند، و نه سودی میبخشد.
ولاتدع من دون الله ما لاینفعک ولایضرک..
و جز خدا، چیزی را که نه سودی به تو میرساند و نه زیانی، مخوان!
قل من رب السمـوت والارض قل الله قل افاتخذتم من دونه اولیآء لایملکون لانفسهم نفعا ولا ضرا..
بگو: «چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است؟» بگو: «الله! » (سپس) بگو: «آیا اولیا (و خدایانی) غیر از او برای خود برگزیدهاید که (حتی) مالک سود و زیان خود نیستند (تا چه رسد به شما؟! ) »
قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضر عنکم ولاتحویلا.
بگو: «کسانی را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید، بخوانید! آنها نه میتوانند مشکلی را از شما برطرف سازند، و نه تغییری در آن ایجاد کنند.»
فاخرج لهم عجلا جسدا له خوار فقالوا هـذا الـهکم والـه موسی فنسی• افلایرون الا یرجع الیهم قولا ولایملک لهم ضرا ولا نفعا.
و برای آنان
مجسمه گوسالهای که صدایی همچون صدای گوساله (واقعی) داشت پدید آورد و (به یکدیگر) گفتند: «این خدای شما، و خدای
موسی است! » و او فراموش کرد (پیمانی را که با خدا بسته بود) آیا نمیبینند که (این گوساله) هیچ پاسخی به آنان نمیدهد، و مالک هیچ گونه سود و زیانی برای آنها نیست؟
قال افتعبدون من دون الله ما لاینفعکم شیـا ولایضرکم.
(ابراهیم) گفت: «آیا جز خدا چیزی را میپرستید که نه کمترین سودی برای شما دارد، و نه زیانی به شما میرساند! (نه امیدی به سودشان دارید، و نه ترسی از زیانشان! )
یدعوا من دون الله ما لایضره و ما لاینفعه..
او جز خدا کسی را میخواند که نه زیانی به او میرساند، و نه سودی این همان
گمراهی بسیار عمیق است.
واتخذوا من دونه ءالهة لایخلقون شیـا وهم یخلقون ولایملکون لانفسهم ضرا ولا نفعا ولایملکون موتا ولا حیوة ولا نشورا.
آنان غیر از خداوند معبودانی برای خود برگزیدند معبودانی که چیزی را نمیآفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند.
ویعبدون من دون الله ما لاینفعهم ولایضرهم..
آنان جز خدا چیزهایی را میپرستند که نه به آنان سودی میرساند و نه زیانی و کافران همیشه در برابر پروردگارشان (در طریق
کفر ) پشتیبان یکدیگرند
قال هل یسمعونکم اذ تدعون• او ینفعونکم او یضرون. .
گفت: «آیا هنگامی که آنها را میخوانید صدای شما را میشنوند؟ یا سود و زیانی به شما میرسانند؟! »
. . قل افرءیتم ما تدعون من دون الله ان ارادنی الله بضر هل هن کـشفـت ضره او ارادنی برحمة هل هن ممسکـت رحمته..
» بگو: «آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا میخوانید اندیشه میکنید که اگر خدا زیانی برای من بخواهد، آیا آنها میتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها میتوانند جلو
رحمت او را بگیرند؟! » بگو: «خدا مرا کافی است و همه متوکلان تنها بر او
توکل میکنند! »
شفاعت کردن بتها نزد خداوند نیز از انگیزههای مشرکین در پرستش بتها بوده است.
... وما نری معکم شفعآءکم الذین زعمتم انهم فیکم شرکـؤا..
و (روز
قیامت به آنها گفته میشود:). .. و شفیعانی را که شریک در شفاعت خود میپنداشتید، با شما نمیبینیم!
ویعبدون من دون الله ما لایضرهم ولاینفعهم ویقولون هـؤلاء شفعـؤنا عند الله..
آنها غیر از خدا، چیزهایی را میپرستند که نه به آنان زیان میرساند، و نه سودی میبخشد و میگویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند! »
ءاتخذ من دونه ءالهة ان یردن الرحمـن بضر لاتغن عنی شفـاعتهم شیـا ولاینقذون.
آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایدهای برای من ندارد و مرا (از
مجازات او) نجات نخواهند داد
ام اتخذوا من دون الله شفعاء قل اولو کانوا لایملکون شیـا ولایعقلون.
آیا آنان غیر از خدا شفیعانی گرفتهاند؟! به آنان بگو: «آیا (از آنها شفاعت میطلبید) هر چند مالک چیزی نباشند و درک و شعوری برای آنها نباشد؟! »
((قل او لو کانوا لا یملکون شیئا و لا یعقلون) ) - در این جمله رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را دستور میدهد سخن مشرکین را از این طریق که اطلاق کلامشان درست نیست رد کند، چون این معنا بدیهی است که شفاعت وقتی تصور دارد که
شفیع علمی به حال ما داشته باشد و بفهمد که از مقام بالاتر خود برای ما چه بخواهد و نیز بداند که از چه کسی میخواهد و برای چه کسی میخواهد؟ بنابراین، معنا ندارد که مشتی سنگ بی شعور که نامش را شفیع نهادهاند شفیع بوده باشند.
علاوه بر این شفیع باید مالک شفاعت و دارای چنین اختیاری باشد، و مقام بالاتر به او چنین حقی داده باشد، و ما میدانیم که غیر از خدا کسی مالک چیزی نیست، مگر آنچه را که باز خدا به کسی تملیک کرده باشد، و اجازه تصرف در آن چیز را به او داده باشد، پس اینکه به طور
مطلق میگویند: این بتها و اولیای ما شفیع ما هستند، درست نیست، چون
اطلاق کلامشان شامل میشود آنچه را حتی مالک نیستند، و آنچه را که اصلا علمی بدان ندارند، با اینکه هیچ دلیل و اطلاعی ندارند که خدا چنین حقی به بتها داده، پس این سخن مشرکین گزافی بیش نیست و گزاف، نمیشود پایه
عقاید آدمی باشد.
پس
استفهام در جمله ((اولو کانوا...) )
استفهام انکاری است، و معنایش این است که به ایشان بگو: آیا آلهه را شفیعان خود میگیرید، هر چند که مانند ملائکه از پیش خود مالک هیچ چیز نباشند؟ و یا مانند بتها علم و عقلی نداشته باشند؟ این عقیده، بسیار سفیهانه است.
یکی دیگر از انگیزه مشرکان از پرستش بتهاکه در قرآن آمده است طلب
روزی است.
انما تعبدون من دون الله اوثـنا وتخلقون افکا ان الذین تعبدون من دون الله لایملکون لکم رزقا فابتغوا عند الله الرزق واعبدوه واشکروا له الیه ترجعون.
شما غیر از خدا فقط بتهایی (از سنگ و چوب) را میپرستید و دروغی به هم میبافید آنهایی را که غیر از خدا پرستش میکنید، مالک هیچ رزقی برای شما نیستند روزی را تنها نزد خدا بطلبید و او را پرستش کنید و شکر او را بجا آورید که بسوی او بازگشت داده میشوید!
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۱۱۸، برگرفته از مقاله «انگیزههای بتپرستی».