انواع نیازها از نظر موری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انواع نیازها از نظر موری، یکی از مباحث مطرح در
روانشناسی بوده که یکی از مهمترین مفاهیم در نظریه
هنری موری درباره
شخصیت میباشد. نیازها انگیزههای مهم رفتار آدمی هستند و با جهتدهی رفتار آدمی، وی را به سوی هدف رضایتبخش سوق میدهند. نیازها ممکن است برخاسته از فعالیتها و فرایندهای درونی همچون گرسنگی و تشنگی یا حاصل رویدادهای محیطی باشند.
مهمترین مفهوم ارایه شده در نظریه هنری موری درباره شخصیت، مفهوم نیازهاست. نیازها انگیزههای مهم رفتار آدمی هستند و با جهتدهی رفتار آدمی، وی را به سوی هدف رضایتبخش سوق میدهند.
از دیدگاه موری،
نیاز "یک سازه فرضی (hypothetical construct) است که وقوع آن تصور میشود تا بعضی واقعیتهای عینی و ذهنی را توجیه کند. " نیاز مبنای فیزیولوژیک دارد، از این جهت که شامل یک نیروی فیزیکی – شیمیایی در
مغز است که تمامی تواناییهای عقلی و ادراکی فرد را سازمان داده و هدایت میکند. نیازها ممکن است برخاسته از فعالیتها و
فرایندهای درونی همچون گرسنگی و تشنگی یا حاصل رویدادهای محیطی باشند. نیاز از هر منبعی که ناشی شده باشد، "یک سطح تنش" (tension level) ایجاد میکند که ارگانیسم میکوشد با برآورده کردن نیاز، این تنش را کاهش دهد.
به عقیده موری، هر نیاز از دو جزء تشکیل شده است
۱- جزء کیفی یا هدایت کننده آن که، نمایانگر هدفی است که
انگیزش به سوی آن هدایت میشود.
۲- جزء کمی یا انرژیزا که نماینده قوت و شدت جهتگیری انگیزه به سوی هدف است.
تحقیقات اصلی موری منجر به فهرستی مرکب از ۲۰ نیاز شد که به شرح زیر است:
نیاز به کنترل محیط انسانی شخص، به منظور نفوذ یا هدایت رفتار دیگران از طریق تلقین، اغوا، ترغیب یا دستور دادن، برای وادار کردن دیگران به همکاری، برای قانع کردن دیگران در مورد درست بودن عقیده خود.
نیاز به تحسین و تایید یک فرد مافوق و پیروی از وی، تسلیم شدن مشتاقانه به نفوذ یک فرد متحد دیگر، همنوایی با سنتها.
نیاز به آزاد شدن، دور ریختن محدودیتها، شکستن انحصارات، مقاومت در برابر اجبار و بازداری، نیاز به مستقل بودن و آزاد بودن برای عمل بر طبق انگیزهها، برای به مبارزه طلبیدن عرف و سنت.
به منظور بهرهگیری از زور برای غلبه بر مخالفت، برای جنگیدن، حمله، آسیب زدن یا کشتن دیگری، برای تحقیر، سانسور کردن یا مسخره کردن دیگری از روی عناد، نیاز به مجادله، نگرشهای بیشانتقادی، بدگویی، کم ارزش جلوه دادن ارزشهای دیگران.
نیاز به تسلیم منفعلانه به نیروهای بیرونی. برای پذیرش آسیب، سرزنش، انتقاد و تنبیه، برای تسلیم سرنوشت شدن، اعتراف به حقارت، خطا، کار غلط یا مغلوب شدن، نیاز به سرزنش و تحقیر خود، نیاز به جستجو و لذت بردن از درد، تنبیه، بیماری و بدبختی.
به منظور انجام یک کار دشوار، برای مسلط شدن، دستکاری کردن یا سازماندهی فیزیکی اشیا، انسانها یااندیشهها، برای غلبه کردن بر موانع، رقابت و پیشی گرفتن از دیگران.
نیاز به شکلدهی و ایجاد یک رابطه شهوانی، برای داشتن
آمیزش جنسی.
نیاز به جستجو و لذت بردن از برداشتهای احساسی، نیاز به لذات نفسانی.
نیاز به تفریح صرف، بدون هدفی دیگر.
نیاز به کانون توجه بودن، سرگرم کردن، هیجانزده نمودن، تحت تاثیر قرار دادن و شوکه کردن دیگران، به منظور مورد تماشا یا مورد شنیدن قرار گرفتن، برای شاد کردن، فریفتن یا اغوا کردن دیگران.
نیاز فرد به این که به شخص یا اشخاصی مربوط و منسوب باشد، خواه برای همکاری در کوشش و کار، مصاحبت، عشق و دوستی یا برای ارضای جنسی. به عبارت دیگر، نیاز به همکاری نزدیک و لذت بخش با یک فرد دیگر، با فردی که شبیه شخص است یا او را دوست دارد.
نیاز به اجتناب از شکست و کوچک شدن و ترک موقعیتهای پریشانی آفرین، اجتناب از دست زدن به اقداماتی که احتمال شکست در آنها از نظر شخص بالاست و ممکن است منجر به حقیر شدن شوند. (ملامت، استهزا، بیعلاقگی دیگران).
به منظور راه ندادن، رد کردن، بیرون کردن یا بیعلاقگی به یک زیردست، برای رها کردن و چیدن نوک دیگران.
نیاز به مورد پرستاری، حمایت نگهداری، عشق، نصیحت،
راهنمایی،
پرورش، بخشش و تسلی قرار گرفتن، نیاز به داشتن یک حامی دایمی و مخلص.
نیاز به ارایه همدردی و ارضای نیازهای یک شخص درمانده، یک نوزاد یا هر کس دیگری که ضعیف، ناتوان، خسته، بیتجربه، علیل، مغلوب، تحقیر شده، تنها، دل شکسته، بیمار یا از نظر روانی پریشان باشد.
نیاز به دفاع از خود در برابر تهاجم، انتقاد و سرزنش، برای پوشاندن یا توجیه کردن یک رفتار غلط، شکست یا تحقیر شدن.
نیاز به تسلط یافتن یا جبران شکست با کوشش دوباره، برای رفع یک تحقیر به وسیله از سر گرفتن اقدام، برای غلبه بر ضعف و سرکوبی ترس، برای جستجوی موانع و دشواریها به منظور غلبه بر آنها، برای حفظ احترام به خود و افتخار در سطح بالا.
نیاز به اجتناب از درد، آسیب جسمی، بیماری و مرگ، نیاز به گریز از موقعیتهای خطرناک و اتخاذ روشهای احتیاط آمیز.
به منظور قراردادن چیزها به ترتیب، برای رسیدن به نظافت، مرتب کردن، سازمان دادن، تعادل، ترتیب دادن و دقت.
نیاز به پرسیدن یا پاسخ گفتن به پرسشهای کلی، برای علاقهمند بودن به نظریهها، پرداختن به تحلیل رویدادها و تعمیم دادن، نیاز به بحث و استدلال کردن، تاکید ورزیدن به منطق، داشتن عادت اظهار عقیده خود با دقت، برای نشان دادن علاقه عمیق به فرمولبندیهای انتزاعی در علوم، ریاضیات و فلسفه.
موری معتقد نبود که همه این نیازها در همه انسانها وجود دارد. بعضی از افراد ممکن است همه آنها را حداقل در طول یک دوره از عمر خود تجربه کنند. اما بعضی دیگر هم هیچ گاه بعضی از این نیازها را تجربه نمیکنند.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انواع نیازها از نظر موری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۴.