• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انقطاع الی‌الله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قطع به‌معنای بریدن و رابطه و پیوستگی را بهم زدن و انقطاع به‌معنای جدا شدن بعد از پیوستگی، مقابل وصل و پیوستگی است. انقطاع الیالله به‌معنای انقطاع و وارستگی از غیر خداوند و پیوستگی به او است که یکی از ارزشمندترین و بالاترین معنویات و مقامات سالکین و پویندگان راه حق می‌باشد و به عبارت دقیقتر تعبیری از حرکت باطنی انسان به سوی ذات باری تعالی است، آن هم حرکتی نه در مکان و طول زمان بلکه بر فراز مکان و ماورای زمان که بر اساس آن، انسان سالک،‌ اندک‌اندک تعلقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد.



انقطاع الیالله - عزّوجلّ- یک وصیّت قرآنی است که خدای متعال -در سوره مبارکه مزمّل چنانکه اشاره خواهد شد- رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) (و به تبع ایشان امت او) را به تحصیل آن امر فرموده است.
[۱] محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، ص۲۲۹ - ۲۳۰، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.

انقطاع الیالله، تعبیری از حرکت باطنی انسان به سوی ذات باری تعالی است، آن هم حرکتی نه در مکان و طول زمان بلکه بر فراز مکان و ماورای زمان که بر اساس آن، انسان سالک،‌ اندک‌اندک تعلقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد. بر این اساس برخی از بزرگان گفته‌اند: مراد از انقطاع الیاللّه تعالی، وارستگی ضمیر و سرّ انسان از غیر خدای تعالی در همه ابعاد نیازمندی‌هاست.
[۲] محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، ص۲۲۹ - ۲۳۰، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.

علامه‌ طبرسی می‌گوید من از کلمات امام علی (علیه‌السّلام) فهمیدم که سرّ سیر تمام انبیا در انقطاع از همه چیز و همه کس به سوی خدای متعال نهفته است. آری، لذتی که در انقطاع به سوی خدای متعال نهفته است، در هیچ چیز دیگر وجود ندارد، لذتی که هیچ مزاحمت و ناگواری‌ با آن نیست و خالص است.
[۴] نراقی، ملامحمدمهدی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ج۱، ص۲۱۱، ترجمه‌ سیدجلال‌الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷. ‌

این کمال والا، روح عبادات و هدف تلاش‌های انسان سالک در مسیر خودسازی است، همانطور که بزرگان اخلاق و تربیت، از اسرار توجه به قبله در نمازها را انقطاع کامل از همه چیز و توجه کامل به سوی مالک و پروردگار هر چیز دانسته‌اند
[۵] ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، المراقبات، ص۲۹۴، ترجمه‌ محدث بندرریگی، ابراهیم، انتشارات اخلاق، ۱۳۷۶.
و یا به حالت گریه در دعاها توصیه کرده‌اند، زیرا گریه در دعا را سرور ادعیه و باعث انقطاع به سوی خدای متعال معرفی نموده‌اند.


برخی از مفاهیم اخلاقی وجود دارند که یا دقیقاً هم‌معنی با مفهوم انقطاع الیالله هستند و یا مشابه با آن هستند و یا در ضمن خود این معنی را دربر دارند که توجه به این مفاهیم، برای درک بهتر سازه‌ مفهومی چند لایه و پیچیده‌ای چون انقطاع الیالله لازم است.

۲.۱ - تبتل

تبتل همان انقطاع است. توضیح این‌که این مفهوم از آیه شریفه‌: «وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ اِلَیْهِ تَبْتیلاً؛ و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند (به‌کلی از غیر او دل ببر)» گرفته شده است و برخی معتقدند مفهوم اخلاقی انقطاع الیالله مبتنی بر همین آیه شریفه است.
[۹] محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، ص۲۲۹ - ۲۳۰، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود در تبتل به این حالت باش که یک انگشت خود را گاهی به آسمان ببری و گاهی پایین آوری و دعا کنی که سید بن طاووس (رحمة‌الله‌علیه) می‌گوید: این حالت که با یک انگشت به آسمان اشاره می‌شود، بیان نمادین این مطالب است که انسان با وجودش به خدای متعال عرضه می‌دارد که من تنها به سوی تو منقطع شده‌ام و فقط به تو دلبسته‌ام.

۲.۲ - خلوت باطنی

خلوت باطنی، که در حقیقت خالی بودن باطن وجود از غیر خداست نه این‌که با دوستان خود در زندگی همراه نباشد، برای همین است که گفته شده است العارف کائن و بائن یعنی: انسان عارف، هست ولی نیست!!
در اشعار سعدی از چنین کسی با عنوان غایب و حاضر نام برده شده است:
از هر چه می‌رود سخن دوست خوشتر است ‌•••• پیغام آشنا سخن روح پرور است ‌
هرگز وجود حاضر و غائب شنیده‌ای ‌•••• من در میان جمع و دلم‌ جای‌ دیگر است
به این معنی که در ظاهر با خلق است اما در باطن از آنان جدا و به خدایش پیوسته است.
[۱۲] مدنی شیرازی، سیدعلی‌خان، ریاض السالکین، ج۷، ص۱۰۰، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌.


۲.۳ - انقطاع از دنیا

همانطور که امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) می‌گوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الیالله است.

۲.۴ - افتقار الیالله

افتقار الیالله که به معنی ارجاع همه‌ نیازها به سوی خدای متعال است. و این افتقار، بی‌نیازی واقعی را به دنبال دارد همانطور که در دعا وارد است: خدایا! غنی کسی است که با تکیه بر تو بی‌نیازی جوید و به سوی تو افتقار یابد.

۲.۵ - آزادگی

این فضیلت متعالی، تنها در آزاد شدن انسان از بند دنیا به دست می‌آید همانطور که امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: آیا آزاده‌ای وجود ندارد که این متاع بسیار بی‌ارزش (دنیا) را برای اهلش وانهد؟! و کمال آن در آزاد شدن از بند غیر خدا (حتی عوالم اخروی و درجات بهشتی و ملکوتی) حاصل می‌شود همانطور که در پایان مناجات شعبانیه قبل از این‌که درخواست کمال انقطاع الیالله در آن مطرح شود، فرمودند: خداوندا! آن کس که تو به او رو کنی به هیچ وجه بنده و در بند (هیچ کس و هیچ چیز) نخواهد بود. و پس از آن درخواست متعالی نیز فرمودند: خداوندا! مرا به والاترین مرتبه از نورانیت پر سرورت ملحق کن تا تنها تو را بشناسم و تنها از تو بترسم و از هر چه غیر تو فاصله بگیرم.

۲.۶ - قلب سلیم

خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: در روز قیامت، مال و فرزندان سودی نمی‌بخشد، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید. و امام صادق (علیه‌السّلام) در تفسیر این آیه فرمود: قلب سلیم قلبی است که روز قیامت خدا را در حالی ملاقات کند که هیچ چیز جز او در قلبش نباشد. و این معنی ملازم با انقطاع الیالله است.

۲.۷ - توحید

توحید نه به معنی متعارف آن بلکه به معنی اصیل قرآنی آن که عبارت از درک شهودی مقام توحید مطلق و فناء در ذات احدیّت است که از آن تعبیر به ولایت می‌شود
[۱۹] طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی، رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب، ص۳۸، دارالمحجة البیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ه‌ق، چاپ چهارم.
و کسی که به این بارگاه بار یابد، شیطان بر او تسلطی ندارد
[۲۰] طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی، رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب، ص۴۴.
همانطور که بر کسانی که به کمال انقطاع الیالله رسیده‌اند ندارد. زیرا این توحید تنها با کمال انقطاع الیالله حاصل می‌شود و بلکه خود همان کمال انقطاع است.

۲.۸ - توکل

توکل: که نوعی انقطاع به سوی او را در ضمن خود دارد، زیرا انسان متوکل، بر داشته‌های الهی تکیه می‌ورزد و از آن‌چه در دست غیر اوست مایوس می‌گردد.


خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: پس به سوی خداوند بگریزید. و مراد از فرار کردن به سوی خدا، انقطاع به سوی او است به دست برداشتن از کفر، و گریزان بودن از عقابی که کفر به دنبال دارد، و متوسل شدن به ایمان به خدای تعالی به تنهایی، و اینکه او را یگانه معبودی بی‌شریک برای خود بگیرند.
خدای متعال پیامبر خود را مامور فرموده است که: نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند (به‌کلی از غیر او دل ببر) و امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: پاک و منزه است خدایی که شیرینی خدمت و انقطاع از غیر او را به دل‌های عارفان چشانیده است و یاد بهشت و حور و قصور آن‌را از خاطر ایشان زدوده است و همت آنان را در ذکر خودش متمرکز نموده است پس هیچ چیز در نزد آنان لذت‌بخش‌تر از یاد او نیست.
[۲۶] هاشمی خویی، میرزا حبیب‌الله و دیگران، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و تکملة منهاج البراعة (خوئی)، ج۷، ص۱۹۳، ۲۱جلد، مکتبة الاسلامیة - تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ ق.

و امام سجاد (علیه‌السّلام) در دعا به خدای متعال عرضه می‌دارد: پروردگارا، من انقطاعم به سوی تو را از هر ناخالصی ناب نموده‌ام و با همه‌ وجودم بر تو روی آورده‌ام و از کسانی که خود نیازمند تو هستند رویگردان شده‌ام.
همچنین جابر می‌گوید امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: هر کس دین خدا به‌طور خالص و واقعی در درونش جایگزین شود، او را از غیر خودش رویگردان کرده و به خود مشغول می‌کند.
[۲۸] ورام بن ابی‌فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج۲، ص۱۹۳، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

آری، آن بزرگواران نه فقط به انقطاع به سوی خدای متعال توصیه می‌کردند بلکه کمال این انقطاع یعنی حد اعلای آن را طلب می‌نمودند، همانطور که امام علی (علیه‌السّلام) در مناجات شعبانیه -که توسط همه ائمه معصومین خوانده می‌شده است- از خدای متعال طلب کمال انقطاع الیالله را می‌نماید: اِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ‌ الِانْقِطَاعِ‌ اِلَیْکَ...
و کمال انقطاع آن است که تمام حجب ظلمانی و نورانی پاره و کنار زده شود (اشاره به این فراز از دعا که: حتّی تخرق ابصار القلوب حجب النّور، فتصل الی معدن العظمة.)، تا به مهمانسرای الهی که معدن عظمت است بتوان وارد گردید. لهذا در این مناجات از خداوند متعال بینایی و نورانیت قلبی طلب می‌شود، تا بتوان حجب نورانی را دریده به معدن عظمت رسید.
امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) درباره‌ آن می‌گوید: این فراز از دعا، اشاره به خلوصی است که موجب خروج انسان از سلطنت شیطان است. و چون قلب به این مرتبه از اخلاص برسد به کلی از غیر خدا منقطع شده و شیطان بر او راهی نخواهد داشت.


از نظر قرآن کریم و روایات اسلامی، انقطاع الیالله به سه صورت وجود دارد.

۴.۱ - تکوینی

به این معنی، همه چیز در عالم وجود به سوی خدای متعال منقطع است و هر لحظه از او فیض می‌گیرد و به او ادامه‌ زندگی می‌دهد و نیاز خود را تنها از تو می‌طلبد، همانطور که قرآن کریم می‌فرماید: تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند از او تقاضا می‌کنند.

۴.۲ - جبری

دو نوع از انقطاع وجود دارد که انسان‌ها را به طور اجباری به انقطاع تکوینی آن‌ها متوجه می‌نماید از این‌رو فضیلتی ندارد و کمالی برای انسان ایجاد نمی‌کند. زیرا انسان در این حالت گرچه انقطاع الیالله می‌یابد اما به اسماء قهر و جلال الهی منقطع حاصل می‌شود نه وجه جمال او، مگر برای انسان مومن که خود تلاشی در راه انقطاع الیالله نموده است و به مراتبی از آن دست یافته است که در این صورت این انقطاع اجباری برای او عطایی الهی به حساب خواهد آمد که او را به مقصد می‌رساند.

۴.۲.۱ - حاصل از مرگ

انقطاع حاصل از مرگ: زیرا مردن، نابودی نیست بلکه انقطاع رابطه روح از بدن و نیز از غیر خود به سوی خدای خویش است.

۴.۲.۲ - حاصل از بلا و حوادث

همانطور که قرآن کریم فرمود: چون در دریا شما را گزند رسد، همه آنهایی که می‌پرستید از نظرتان محو شوند، مگر او، اما چون شما را به ساحل نجات برساند از او رویگردان شوید، زیرا آدمی ناسپاس است.
این انقطاع، ذاتی هر انسان و سرشته با وجود اوست.
[۳۶] مدنی شیرازی، سید علی‌خان، ریاض السالکین، ج۵، ص۲۴۵، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌.
بلکه همه‌ مخلوقات نیز در مشکلات به او پناهنده ‌می‌شوند همانطور که امام عسکری (علیه‌السّلام) فرمود: هر مخلوقی در سختی‌ها که او را از غیر خدا دل‌گسته می‌کند، به سوی او پناه می‌برد.
[۳۷] فیض کاشانی، ملامحسن، نوادر الاخبار، ص۶۵، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ ش.


۴.۳ - اختیاری

انقطاع اختیاری همان انقطاع قلبی حاصل از تزکیه است. و آن‌چه در این‌جا مورد نظر است، همین مورد است. برای درک این انقطاع، باید آن حال قلبی دل‌گسستگی از غیر خدا و پیوسته بودن قلب به آن ذات مقدس از روی اختیار و در اثر مجاهده با نفس در درون انسان نهادینه شود و وجهه‌ تکوینی انقطاع خود و همه چیز به سوی خدای متعال برای او مورد یقین و درک ایمانی و بلکه شهود قلبی (بر اساس مراتب انقطاع) قرار گیرد.


انقطاع الیالله دارای مراتبی است و هر کس باید با رعایت تدریج و بدون سخت‌گیری که مورد نهی شدید اهل‌بیت است، از انقطاع از گناه و حرام آغاز کرده و سپس دیگر تعلقات را از خود دور کند. بر این اساس، عوامل زیر در راه کسب این کمال موثرند.

۵.۱ - رفع حجب ظلمانی

(توجه به غیر خدا انسان را به حجاب‌های ظلمانی و نورانی محجوب می‌نماید. کلیه امور دنیوی اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود، باعث حجب ظلمانی می‌شود. و اگر دنیا وسیله توجه به حق و رسیدن به دار آخرت، باشد، حجاب‌های ظلمانی به حجب نورانی مبدل می‌گردد. همانطور که هر چه جز ذات الهی از عوالم غیبی باشد نیز حجاب نورانی نام دارد.
[۳۹] خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۷۸.
) انسان برای رسیدن به هر یک از عطایای فاخر الهی باید وظایف بشری را در حد توان انجام دهد تا توفیق دست‌یابی به آن عطایا به دست آید همانطور که در دعای روزانه‌ ماه رجب می‌خوانیم: ای کسی که عطای فراوان را به بهای‌ اندک و عمل مختصر می‌بخشی.
بنابراین باید این عمل مختصر که همان خرق حجب ظلمانی باشد را انجام داد و ضخیم‌ترین و ظلمانی‌ترین حجاب ظلمانی، خودبینی و خودپرستی و خرق این حجاب از تمام حُجُب مشکل‌تر است. و عمده‌ترین ابزار رفع این حجب، در تقوا و پرهیز از محرمات و انجام واجبات و سپس انجام مستحبات به‌ویژه مستحباتی چون نماز شب و مراقبه و محاسبه و پرخوری نکردن در حد توان است. همانطور که امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) می‌گوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الیالله است و با کمترین توجه به دنیا، محال است این انقطاع به دست آید و احتیاج فوق‌العاده به تمرین، زحمت، ریاضت، استقامت و ممارست، است تا بتوان با تمام قوا از ما سوی‌اللّه منقطع شده و به غیر خداوند توجهی نباشد.

۵.۱.۱ - رفع حجاب از دیدگاه امام خمینی

امام خمینی برای برطرف کردن هر یک از حجاب‌ها دستورهای مناسب با آن ذکر کرده‌ است و بر این باور است برای برطرف کردن حجاب‌ها برای هر کسی و در هر مرتبه‌ای راهکار خاصی وجود دارد. ایشان مهم‌ترین راه رفع حجاب را شناخت حجاب می‌داند. ایشان مانند برخی اهل معرفت جذبه الهی را نیز از راه‌های خرق حجب برای سالک می‌شمارد، ولی بر این باور است که این راه نیز به وساطت انبیا (علیهم‌السّلام) و کمل واقع می‌شود.
امام‌ خمینی درعین‌حال بر این باور است راه اصلی برای خرق حجاب‌ها که انبیاء (علیهم‌السّلام) به آن سفارش کرده‌اند، طریق سلوک و ریاضت است. ایشان هر یک از اذکار و افعال نماز را نمادی از کشف حجاب‌ها می‌داند؛ برای مثال سر برداشتن از رکوع را به‌ معنای انصراف از کثرات اسمایی و فنای در صفات می‌شمارد و با استناد به روایتی از امام رضا (علیه‌السلام) در معراج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هریک از تکبیرات هفت‌گانه در تکبیرات افتتاحیه را اشاره به رفع حجاب‌های هفتگانه می‌داند که می‌تواند اشاره به لطایف هفت‌گانه انسانی، یعنی نفس، عقل، قلب، سر، روح، خفی و اخفی باشد و سالک در هر تکبیری حجابی را پاره کرده، در نهایت به محضر پروردگار وارد می‌شود. این هفت حجاب ممکن است اشاره به همان حجاب‌های هفتاد هزار گانه باشد که به طریق جمع از آن به هفت تعبیر شده یا ممکن است به ‌معنای انوار وجوه و ظلمات تعین یا انوار ملکوت و ظلمات ملک یا حجاب‌های ظلمانی، تعلقات نفسانی و انوار طاهره تعلقات قلبی باشد.
امام‌ خمینی یکی از راه‌های رفع حجاب را انقطاع کامل سالک الیالله می‌داند، چنان‌که در مناجات شعبانیه که از مناجات‌های مهمی است و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و دیگر ائمه (علیهم‌السّلام) آن را می‌خوانده‌اند، آمده‌ است، در این ‌صورت شخص از حجاب‌های نورانی نجات می‌یابد و به سرچشمه عظمت و فنای تام و مشاهده جمال کبریایی می‌رسد و این نهایت سفر دوم از اسفار اربعه اهل سلوک است.
[۴۷] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۲۸۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۵.۲ - اخلاص

خالص نمودن اعمال از ریا و سمعه سبب انقطاع به سوی خدای متعال است. اخلاص، گرچه خود رفع حجب ظلمانی است اما امتیاز خاصی از بین اسباب مذکور دارد، زیرا انقطاع کامل، بخششی الهی است که نیاز به کسب اعمالی دارد و اخلاص در بین این اعمال امتیازی خاص دارد همانطور که امام علی (علیه‌السّلام) در وصف این مرتبه فرمود: آنان خود را برای خدا خالص کردند و خدا هم آنان را (به‌طور ویژه و برتر) خالص‌تر نمود.

۵.۳ - تفکر در فنای دنیا و بقای آخرت

همان‌طور که یکی از بزرگان درباره‌ شرح حال خود در دست یافتن به مراتبی والا از انقطاع به سوی خدا می‌گوید: من هر روز یک یا دو ساعت درباره دنیا و فریبندگی و ناپایداری خوشی‌های آن و پایان یافتن سختی و تلخی‌هایش و نیز بقای آخرت و آن‌چه مرا در آن نجات می‌دهد یا نابود می‌کند فکر می‌کردم و این تفکر بالاخره در دلم موثر شد تا به کلی از غیر خدا منقطع و با همه وجودم متوجه او شدم.
[۵۰] سعادت‌پرور، علی، پاسداران حریم عشق (کلمات عرفا)، ج۸، ص۳۴، شرکت انتشارات احیاء کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸.


۵.۴ - رهایی از تعلق‌خاطر به غیر خدا

رهایی از تعلق‌خاطر به غیر خدا در هر چیز: همانطور که در دعای صحیفه‌ مبارکه سجادیه (علیه‌السّلام) وارد است.
[۵۱] امام سجاد علیه‌السلام، الصحیفة السجادیه، ص۱۳۴.



امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) معتقدند تمام صفات وارسته انسانی در انقطاع کامل الیاللّه نهفته است و اگر کسی بدان دست یافت، به سعادت بزرگی نایل شده است. در این‌جا به برخی از این آثار که دربردارنده همه‌ کمالات انسانی است اشاره می‌شود:
۱. خرق حجاب‌های نورانی: که در اثر کمال انقطاع الیالله حاصل می‌شود همانطور که در فراز مناجات مبارکه شعبانیه مطرح است، «حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور...»
۳. دریافت علوم و معارف الهی: زیرا انقطاع الیالله از کلیدهای الهام و کشف اسرار الهی است.
[۵۳] فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۲، ص۱۴۸، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجری.

۳. وصول به معدن عظمت و عزت الهی: (... فتصل الی معدن العظمة) زیرا هر کس از عالم مخلوقات منقطع گردد، به حقیقت که حق تعالی است خواهد پیوست.
[۵۴] حسن‌زاده آملی حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص۴۰۵، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.

۴. خروج از سلطنت شیطان: که در اثر تحقق کامل انقطاع الیالله نوعی پاکیزگی و خلوص ایجاد می‌شود که در نتیجه شیطان بر او راهی نخواهد داشت.
۵. عدم نیازمندی به غیر خدای متعال: که علامت انقطاع صادقانه به سوی او است.
[۵۶] مدنی شیرازی، سید علی‌خان، ریاض السالکین، ج۳، ص۱۲۷، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌.



انقطاع به سوی خدای متعال، نیازمند انقطاع به سوی ائمه‌ هدی است. زیرا تنها با رهنمود و شفاعت ایشان می‌توان به این کمال دست یافت، چنان‌چه در زیارت جامعه به آن جلوه‌های لاهوتی خطاب می‌کنیم: هر کس به شما متمسک شود، قطعاً به دامن خود خدای متعال آویخته است و هدایت یافته است. (زیرا) شما تنها به سوی خدا هدایت می‌کنید و به سوی او رهبری می‌نمایید (نه غیر او یا هوای نفستان).
در آداب زیارت امام رضا (علیه‌السّلام) قبل از خروج از منزل می‌خوانیم: در این زیارت، تنها به سوی خدا می‌روم نه غیر او. به همین جهت، این اصطلاح در بین بزرگان ما در مورد ائمه‌ هدی نیز به کار می‌رفته است بلکه علامه محمدتقی مجلسی، اصحاب با کمال و صادق اهل بیت را چنین می‌ستاید که آنان کمال انقطاع به سوی اهل بیت داشته‌اند.


انقطاع الیالله یک کمال قلبی است که با مراعات مراتب تقوا و انجام وظایف به آن می‌توان رسید. در دعایی بسیار زیبا از امام علی (علیه‌السّلام) روایت است که فرمود: خدایا ظاهرم را با اطاعتت نورانی کن و باطنم را به محبتت و روحم را به مشاهده‌ات و سرّ وجودم را با پیوستگی به حضرتت منور فرما. (اللهمّ نوّر ظاهری‌ بطاعتک، وباطنی بمحبّتک، وقلبی بمعرفتک، وروحی بمشاهدتک، وسرّی باستقلال اتّصال حضرتک‌.
[۶۱] فیض کاشانی، ملامحسن، الکلمات المکنونة (چاپ کنگره فیض)، ص۹۴، انتشارات مدرسه عالی شهید مطهری، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
)

یعنی ظاهر و بدن باید مشغول به انجام وظایف باشد که البته بخشی از وظایف انسان مسلمان نیز در محدوده زندگی اجتماعی اوست که در آن با دیگران محشور است. پس همانطور که بزرگان تربیت گفته‌اند: طیّ این منزل منافاتی با بودن سالک در دنیا و اشتغال به مشاغل اوّلیّه خود ندارد، و واردات قلبیّه او ربطی به اوضاع خارجیّه از ازدواج و کسب و تجارت و... ندارد.

سالک در عین آنکه در بین مردم بوده و امور دنیا را به جای می‌آورد روحش در ملکوت سیر نموده با ملکوتیان سر و کار دارد.
[۶۲] طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی، رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب، ص۹۷.
و در عین حال که در جامعه هست و متعارف با اسباب عالم ارتباط برقرار می‌کند اما همانطور که خدای متعال در حدیث معراج می‌فرماید، هیچ حاجتی را نزد مخلوقی نمی‌برد و از همه بریده است با این که در ظاهر حوائج خود را با آنان رفع می‌کند! زیرا اسباب را از خدای متعال دانسته و در باطن تنها او را می‌بییند که ماورای هر سبب است.
[۶۳] سعادت‌پرور، علی، سرالاسراء فی شرح حدیث المعراج، ج۱، ص۶۷ و ۶۸، انتشارات تشیع، قم، ۱۳۷۴، چاپ اول.
بلکه از جمله دستورات ائمه‌ هدی این است که طوری با مردم خوش‌رو و نرم‌گو باشیم که فکر کنند نیازمند آنان هستیم!! بنابراین، با ادا ننمون حقوق همسر، فرزند، والدین و جامعه هرگز بویی از این کمال به مشام کسی نمی‌رسد.

همچنین زنی به محضر امام صادق (علیه‌السّلام) مشرف شده و عرضه داشت من زنی متبتله هستم. حضرت فرمود مقصود تو از این عنوان چیست؟ گفت ازدواج نمی‌کنم به امید این‌که به کمال برسم! حضرت فرمود: این تفکر را رها کن، اگر ازدواج نکردن کار ارزشمندی بود، فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) که در فضیلت‌جویی گوی سبقت از همگان ربوده بود چنین کاری می‌کرد.

علامه محمدتقی مجلسی (رحمة‌الله‌علیه) در شرح این روایت می‌گوید: تبتل، انقطاع به سوی خدای متعال و اعراض از غیر اوست که به اشکالی چون عبادت او و محبت و انس با او بروز می‌یابد نه با ازدواج نکردن.

۱. محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، ص۲۲۹ - ۲۳۰، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.
۲. محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، ص۲۲۹ - ۲۳۰، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.
۳. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۸.    
۴. نراقی، ملامحمدمهدی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ج۱، ص۲۱۱، ترجمه‌ سیدجلال‌الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷. ‌
۵. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، المراقبات، ص۲۹۴، ترجمه‌ محدث بندرریگی، ابراهیم، انتشارات اخلاق، ۱۳۷۶.
۶. ابن‌فهد حلی، احمد بن محمد، عدة الداعی، ص۱۶۷.    
۷. ابن‌طاووس، علی بن موسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص۳۴، بوستان کتاب، قم، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق.    
۸. مزمل/سوره۷۳، آیه۸.    
۹. محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، ص۲۲۹ - ۲۳۰، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.
۱۰. فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، ج۶، ص۳۶۹، کتابخانه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام)، ۱۴۰۶ ق.    
۱۱. ابن‌فهد حلی، احمد بن محمد، عدة الداعی، ص۱۹۸.    
۱۲. مدنی شیرازی، سیدعلی‌خان، ریاض السالکین، ج۷، ص۱۰۰، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌.
۱۳. خمینی، سید روح‌الله، جهاد اکبر، ص۳۷ - ۳۸، مؤسسه‌ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ نهم، ۱۳۷۸.    
۱۴. ابن‌مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص۵۱۲.    
۱۵. آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی، غررالحکم و دررالکلم، ص۱۷۷.    
۱۶. ابن‌طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج۲، ص۶۸۷، دار الکتب الاسلامیه.    
۱۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۸۸ و ۸۹.    
۱۸. کلینی محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ‌چهارم، ۱۴۰۷ ه‌ق.    
۱۹. طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی، رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب، ص۳۸، دارالمحجة البیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ه‌ق، چاپ چهارم.
۲۰. طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی، رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب، ص۴۴.
۲۱. خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۲۲، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ هفتم، ۱۳۷۸.    
۲۲. مدنی شیرازی، سید علی‌خان، ریاض السالکین، ج۴، ص۱۲۹، چاپ دفتر انتشارات اسلامی.    
۲۳. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۰.    
۲۴. طباطبایی سیدمحمدحسین، المیزان، ج‌۱۸، ص۵۷۴، ترجمه موسوی همدانی سیدمحمدباقر.    
۲۵. مزمل/سوره۷۳، آیه۸.    
۲۶. هاشمی خویی، میرزا حبیب‌الله و دیگران، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و تکملة منهاج البراعة (خوئی)، ج۷، ص۱۹۳، ۲۱جلد، مکتبة الاسلامیة - تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ ق.
۲۷. امام سجاد (علیه‌السّلام)، الصحیفة السجادیة، ص۱۳۴.    
۲۸. ورام بن ابی‌فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج۲، ص۱۹۳، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
۲۹. خمینی، سید روح‌الله، چهل حدیث، ص۴۳۲، مؤسسه‌ تنظیم و نشر آثار امام خمینی.    
۳۰. ابن‌طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج۲، ص۶۸۷، دار الکتب الاسلامیه.    
۳۱. خمینی، سید روح‌الله، جهاد اکبر، ص۴۶.    
۳۲. خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۲۲.    
۳۳. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۹.    
۳۴. حسن‌زاده آملی، حسن، عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، ص۱۱۷، انتشارات امیر کبیر.    
۳۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۷.    
۳۶. مدنی شیرازی، سید علی‌خان، ریاض السالکین، ج۵، ص۲۴۵، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌.
۳۷. فیض کاشانی، ملامحسن، نوادر الاخبار، ص۶۵، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ ش.
۳۸. خمینی، سید روح‌الله، جهاد اکبر، ص۴۶.    
۳۹. خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۷۸.
۴۰. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج۲، ص۶۴۴.    
۴۱. خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلاة، ص۷.    
۴۲. خمینی، سید روح‌الله، جهاد اکبر، ص۳۷ - ۳۸.    
۴۳. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۴۵، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۴۴. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۴۵. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۹۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۶. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۵۹۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۴۷. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۲۸۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۴۸. مدنی شیرازی، سید علی‌خان، ریاض السالکین، ج۴، ص۲۵۸.    
۴۹. دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص۱۲۸، مؤسسة آل البیت (علیهم‌السلام).    
۵۰. سعادت‌پرور، علی، پاسداران حریم عشق (کلمات عرفا)، ج۸، ص۳۴، شرکت انتشارات احیاء کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸.
۵۱. امام سجاد علیه‌السلام، الصحیفة السجادیه، ص۱۳۴.
۵۲. خمینی، سید روح‌الله، جهاد اکبر، ص۳۷.    
۵۳. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۲، ص۱۴۸، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجری.
۵۴. حسن‌زاده آملی حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص۴۰۵، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
۵۵. خمینی، سید روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۲۲.    
۵۶. مدنی شیرازی، سید علی‌خان، ریاض السالکین، ج۳، ص۱۲۷، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق‌.
۵۷. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.    
۵۸. ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۳۰۹.    
۵۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۱، ص۳۸۰.    
۶۰. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۱۴، ص۲۳۸، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور.    
۶۱. فیض کاشانی، ملامحسن، الکلمات المکنونة (چاپ کنگره فیض)، ص۹۴، انتشارات مدرسه عالی شهید مطهری، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
۶۲. طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی، رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب، ص۹۷.
۶۳. سعادت‌پرور، علی، سرالاسراء فی شرح حدیث المعراج، ج۱، ص۶۷ و ۶۸، انتشارات تشیع، قم، ۱۳۷۴، چاپ اول.
۶۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۲، ص۱۴۹.    
۶۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۵، ص۵۰۹.    
۶۶. مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۸، ص۳۶۵.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انقطاع الیالله»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۳/۱۳.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار