انسان کامل از دیدگاه امام خمینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نظریه
انسان کامل که اولین بار
به صورت مدون توسط
ابن عربی مطرح شد در بین
عرفای پیرو وی نیز جایگاه ویژه و مهمی یافت و این نکتهای است که بااندک تامل در آثار
عرفای بعد از ابن عربی مشخص میشود.
امام خمینی (رحمهاللهعلیه) نیز
به عنوان یکی از
عرفای شیعه از این قاعده مستثنی نبوده و در آثار مختلف خود این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
نظریه
انسان کامل که اولین بار
به صورت مدون توسط
ابن عربی مطرح شد در بین
عرفای پیرو وی نیز جایگاه ویژه و مهمی یافت و این نکتهای است که بااندک تامل در آثار
عرفای بعد از ابن عربی مشخص میشود. در این میان
عارفان شیعه توجه بیشتری
به این مفهوم داشتهاند، چرا که با بحث
ولایت که از آموزههای ویژه
شیعه است ارتباط معنایی تنگاتنگی دارد.
امام خمینی (رحمهاللهعلیه) نیز
به عنوان یکی از
عرفای شیعه از این قاعده مستثنی نبوده و در آثار مختلف خود این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. حضرت امام معتقد است هویت غیبی احدی یا همان عنقای مغرب در بطون
غیب، مخفی و نهان است و هیچ گونه اسم و رسمی ندارد، بنابراین برای ظهور
اسماء و کشف اسرار خزاین غیب، وجود
خلیفه الهی را لازم میداند. ایشان این واسطه یا خلیفه الهی را اصل
ظهور میداند و برای آن دو وجهه قائل است، وجهه غیبی و وجهه ظهوری که از جهت غیبی هرگز ظهور نمیکند ولی همین واسطه الهی از جهت ظهوریش، در اسما و صفات تجلی میکند.
عرفا از فیض اقدس با عنوان
خلیفه کبری یاد میکنند، حضرت امام نیز در ادامه مطلب فوق، ضمن صحه گذاردن بر این مطلب میگوید: «اوّل ما یستفیض من حضره الفیض الاقدس و الخلیفه الکبری حضره الاسم الاعظم، ای الاسم «الله» بحسب مقام تعینه، باستجماع
جمیع الاسماء و الصفات و ظهوره فی
جمیع المظاهر و الآیات. فانّ التعین الاوّل للحقیقه اللامتعینه هو کلّ التعینات و الظهورات.و لایرتبط واحد من الاسماء و الصفات بهذا الفیض الاقدس الّا بتوسّط الاسم الاعظم علی الترتیب المنسّق: کلّ حسب مقامه الخاصّ
به.»
حضرت امام در مورد
اسم اعظم بر اساس تصریح
قرآن مجید که میفرماید: «قُلِ ادْعُوا الله اَوِ ادْعُوا الرَّحْمن اَیا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْاَسْماءُ الْحُسْنی.»
(معتقد است این دو اسم دارای احاطه و تسلط بیشتری نسبت
به اسماء دیگر هستند و تجلی بر اسماء دیگر
به واسطه این دو اسم صورت میگیرد.)
نکته دیگری که در باب
خلافت از نگاه امام خمینی قابل ملاحظه است آن است که ایشان خلافت را اعظم شئون الهی، گرامیترین مقامات ربوبی و باب الابواب ظهور و
وجود میداند و معتقد است
به واسطه آن اسما و صفات که در غیب و کمون هستند ظاهر میشوند. ایشان همچنین معتقد است، از آنجا که هر یک از
مراتب وجودی و
حقایق نزولی و
صعودی به وسیله اسم اعظم حاصل گردیده است، پس مقام خلافت این اسم، مقام
جامعیت و در برگیری
جمیع حقایق الهی است. حضرت امام بر اساس
جامعیت مقام
الوهیت بر این باور است که خلیفه الهی نیز
به دلیل قربی که
به این مقام دارد و
به سبب نزدیکی
به عالم وحدت و بساطت، آفریده دو دست
لطف و
قهر، یا
جمال و
جلال الهی است. ایشان
به عنوان شاهدی بر این مدعا آیه «وعلّم آدم الاسماء کلّها.»
را ذکر میکند و میگوید: «و این
تعلیم الهی به تخمیر
جمعی بیدی الجمال و الجلال، نسبت
به باطن
آدم واقع شد در حضرت واحدیت، چنانچه تخمیر صورت و ظاهر او در عالم
شهادت به ظهور یدی الجلال و الجمال
به مظهریت طبیعت واقع شد.»
حضرت امام پس از بیان ویژگیهای خلیفه الهی
به معرفی مصداق آن میپردازد و اسم اعظم الهی را که
رب حقیقت محمدیه است
به عنوان ربّ حقایق کلی الهی و مظهر خلافت الهی میداند؛
به گونهای که اصل خلافت است و خلافت همه عوالم از آن آغاز میشود. ایشان اسم اعظم را «ام الاسماء» و دارای مقام
جمع و تفصیل میداند که
به نحو وحدت و بساطت
جامع جمیع اسماء الهیه است. بر این اساس اولین اسمی که در عالم اسماء و صفات از خلیفه کبری طلب
فیض نمود و تجلی کرد اسم اعظم است و از طریق آن فیض
به بقیه اسما و صفات سرایت مینماید. از این طریق اولین
کثرت در عالم
خلقت واقع میشود یعنی خلیفه کبری در عالم اسما و صفات تجلی مینماید و لباس کثرت اسمایی و صفاتی را بر تن میپوشد. ملاک
وحدت و کثرت موجودات نیز قرب و بُعد
به فیض اقدس است. یعنی
به هراندازه که موجود
به فیض اقدس نزدیکتر باشد افقش
به وحدت نزدیکتر خواهد بود و هراندازه از فیض اقدس دورتر باشد
به کثرت نزدیکتر میباشد. بنابراین حضرت امام نزدیکترین اسم
به خلیفه کبری را اسم اعظم دانسته و معتقد است قرب اسم اعظم
به خلیفه کبری تا حدی است که حقیقتاً اختلافی با هم ندارند و در واقع حقیقتشان یک چیز است و اختلاف آنها اعتباری است. چنانکه میفرماید: «انّ الاسم الاعظم المستجمع
لجمیع الاسماء و الصفات مع اشتماله للکثرات و
استجماعه للرسوم و التعینات کان من افق الوحده اقرب. و کان ذلک الاشتمال بوجه منزه عن الکثره الحقیقه، بل حقیقته متحد مع الفیض الاقدس.»
بنابراین اسم اعظم عامل انتقال فیض از مقام فیض اقدس
به بقیه اسماء و صفات است. از جهت دیگر این اسم رب عین ثابت انسان کامل یعنی حقیقت محمدیه و عامل تجلی آن میباشد.
به بیان دیگر از نظر امام خمینی (رحمهاللهعلیه) اسم
الله اسمی است برای احدیت
جمع اسمایی و عین ثابت انسان کامل نیز صورت آن اسم است.
اهمیت نقش انسان کامل زمانی مشخص میشود که بدانیم اسم اعظم
به مقام
جمعی خود امکان ندارد بر هیچ یک از اعیان، با توجه
به کدورت و محدودیت آنها تجلی نماید. در اینجاست که حضرت امام
به نقش آینگی انسان کامل اشاره و آن را محل انعکاس
نور الهی معرفی میکند. ایشان در همین خصوص
به سخن ابن عربی که انسان کامل را
به مثابه مردمک چشم نسبت
به چشم (انسان العین) دانسته بود اشاره میکند و میگوید: «حاصل کلام الشیخ ان الانسان لما کان نشاته عامه
لجمیع شوون الاسمائی و الاعیانی، حاصره للحقائق الالهیه و الکونیه یکون مرآتاً لشهود الحقائق کلّها، و یکون منزلته من الحق فی رویه الاشیاء منزله انسان العین من العین، لهذا سمّی انساناً، فالانسان الکامل کما انّه شهود الحق ذاته، کما افاد الشیخ سابقاً مرآه شهوده الاشیاء کلّها.»
بنابراین حضرت امام
حقیقت محمدیه یا همان عین ثابت انسان کامل را تعین و صورت عینی اسم
جامع الله میداند و معتقد است تجلی بر آن
به صورت ابتدایی و بدون واسطه شدن چیز دیگری صورت میگیرد. ایشان اسم اعظم را ربّ عین ثابته محمدیه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میداند و معتقد است اسم اعظم از طریق او با دیگر اعیان مرتبط میشود. علاوه بر این عین ثابت انسان کامل اولین ظهور در نشاه اعیان ثابته و مفتاح مفاتیح سایر خزاین الهی و گنجهای مخفی ربانی است. بر این اساس عین ثابت انسان کامل بر همه اعیان خلافت دارد همان گونه که ربش بر دیگر اسماء خلافت داشت.
ایشان سر خلافت انسان کامل بر جهانیان و
سجود ملائکه بر آدم را همین نکته میداند و میفرماید: در تجلی عینی نیز تجلی بر انسان کامل با اسم الله بود بدون آنکه اسمی از اسماء و یا صفتی از صفات واسطه باشد و تجلی بر دیگر موجودات
به توسط اسماء بود و این بود از جمله اسرار آنکه خدای تعالی امر کرد که ملائکه بر آدم سجده کنند گرچه
شیطان لعین به خاطر قصورش نتوانست این حقیقت را
درک کند.
از دیگر مقاماتی که امام خمینی (رحمهاللهعلیه) برای انسان کامل
به آن اشاره کرده است و
به تعبیری با مقام خلافت انسان کامل قرابت معنایی دارد، مقام «
برزخیت کبری» و «
کون جامع» است. ایشان معتقد است چون انسان کامل مظهر
جمیع اسماء و صفات الهی و مربوب اسم
جامعِ الله است، «کون
جامع» است و تمام اسماء
به یکاندازه در او ظاهر شدهاند، بنابراین دارای مقام «وسطیت» یا «برزخیت کبری» است. این مقامی است که ابن عربی نیز آن را مطرح کرده و با توجه
به این
جامعیت، انسان کامل را واسطه
حق و
خلق دانسته است.
انسان کامل یا کون
جامع یکی از حضرات خمس اهل
عرفان است. مرتبه کون
جامع که امام خمینی
به آن اشاره کرده است توسط خود ایشان
به همان روش معمول
عرفا این گونه
معرفی شده است:
انسان
به یک اعتبار دارای دو مقام است یکی شهادت و دیگری غیب و
به اعتباری دارای سه مقام است یکی
مُلک، دوم
برزخ، سوم
عقل و
به عبارت دیگر مقام تعینات مظاهر و مقام
مشیت مطلقه یا برزخ البرازخ یا مقام عماء و مقام احدیت
جمع اسماء و
به اعتباری دارای چهار مقام است: ملک و
ملکوت و
جبروت و
لاهوت و
به اعتباری دارای پنج مقام است: شهادت مطلقه و غیب مطلق و شهادت
مضافه و غیب مضاف و مقام کون
جامع مطابق حضرات خمس متداول در لسان
عرفا و
به اعتباری دارای هفت مقام
معروف به هفت شهر عشق و
هفت اقلیم وجود در السنه عرفاست و
به اعتباری تفصیلی دارای صد منزل یا هزار منزل است. بر اساس آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که امام خمینی (رحمهاللهعلیه) نیز همچون ابن عربی بر مقام خلافت انسان کامل تاکید دارد و حقیقت محمدیه را
به عنوان عین ثابت انسان کامل و اولین ظهور اعیان ثابته و مظهر اسم اعظم، خلیفه الهی در بین اعیان دیگر اسماء میداند. احاطه انسان کامل بر
جمیع مراتب وجود، نتیجه دیگری است که از خلافت حقیقت محمدیه میتوان گرفت لذا میتوان گفت
جمیع عوالم از عقل گرفته تا
هیولا، تجلی حقیقت محمدیه است و هر ذره از مراتب وجود، تفصیل این صورت
به شمار میرود.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «باب الابواب ظهور و وجود خلیفه الهی، اسم اعظم و مظهر آن از دیدگاه امام خمینی (ره)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۶.