اندرابی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَنْدَرابی، احمد بن ابی عمر، از
مُقریان بزرگ
خراسان در میانه
سده ۵ق /۱۱م و صاحب کتاب الایضاح فی القراءات می باشد.
از آغاز زندگی و تحصیلات مقدماتی او اطلاعی در دست نیست. حتی شهرت انتساب او به اندراب، به سبب تعدّد مکانهایی به این نام، نمی تواند روشنگر زادگاه و خاستگاه او بوده باشد.
اندرابی شاگرد عده ای از
محدثان و مقریان بزرگ روزگار خویش بوده، و از آنان
روایت کرده است.
در زمینه قرائات بیش از همه نزد ابوالحسن علی بن محمد فارسی، مُقری
نیشابور شاگردی کرده است و بیشتر طرق و روایات را از او فرا گرفته، و در
اسانید قرائات، هر جا که عبارت «قرأت علیه» را آورده، وی را منظور داشته است،
همچنین
سالها در حوزه
درس ابوعبدالله محمد
ابن ابی الحسن خبازی
حاضر میشده است.
برخی از قرائات را نیز از ابوبکر احمد بن حسن کرمانی،
و برخی را از ابوبکر محمد بن عبدالعزیز حیری، شاگرد حاکم نیشابوری
روایت کرده است.
گذشته از این ۴ تن استادان اندرابی که
ابن جزری نام برده است،
در سلسله سندهای مندرج در باب ۳۲ از الایضاح به نام دیگر استادان
قرائت اندرابی دست مییابیم که برخی از آنان عبارتند از: ابوجعفر احمد بن احمد مرورودی، ابوعلی حسن بن حسین بخاری، ابوعثمان سعید بن محمد بحیری، ابوالقاسم عبدالرحمان بن احمد عطار و ابومنصور نصر بن بکر بن احمد بن حسین بن
مهران،
نوه پسری و شاگرد مستقیم
ابن مهران.
همچنین،
شیوخ حدیث اندرابی را میتوان از اسانید مندرج در دیگر ابواب الایضاح بازشناخت.
همچنانکه
ابن مهران به عنوان
قطب قرائت خراسان در نیمه دوم
سده ۴ق شناخته شده است،
اندرابی را باید قطب قرائت خراسان در نیمه دوم سده ۵ق دانست.
معاصرانش از وی به وثاقت،
زهد و
عبادت یاد کرده اند، چنانکه در نیمه دوم زندگانیش همه جا با عنوان «
زاهد » شناخته میشده است،
و چه بسا از برخی قراین و
شواهد بتوان دریافت که وی همسر،
فرزند و خانه و کاشانه ای - چه در
نیشابور و چه در جای دیگر - نداشته است. حتی، گویا از روی زهد و پارسایی، با آنکه یاران و شاگردان بسیار داشته -چنانکه در خطبه کتابش الایضاح با عنوان «معشر اَصحابی» آنان را مخاطب ساخته است- شاگردان نامداری با عناوین روایت و اجازه و امثال این ها، به خویشتن منسوب نگردانیده است.
ابن جزری با وسعت اطلاعش از طبقات قاریان و مقریان، می گوید: «کسی را به عنوان شاگرد قرائت او نمیشناسم».
همچنین صریفینی به رغم آنکه از
نماز گزاردن بزرگ محدثان نیشابور بر پیکر وی، و نیز خاک سپاری وی در جوار آرامگاه محدثان بزرگ شهر، سخن به میان میآورد، نامی از شاگردان یا راویان او نمیبرد.
گفتنی است که در عین تصریح صریفینی بر وفات اندرابی در
روز پنجشنبه ۲۱
ربیع الاول ۴۷۰ق /۱۲ اکتبر ۱۰۷۷م،
ابن جزری خاطر نشان کرده که وی پس از ۵۰۰ق /۱۱۰۷م از
دنیا رفته است.
اندرابی، به ویژه بیرون از خِطّه خراسان، بیش از آنکه با عنوان «اندرابی» یا «خراسانی» شناخته شده باشد، با
لقب «صاحب الایضاح» یا «صاحب کتاب الایضاح» شناخته شده بوده است، چنانکه
ابن جزری در جای جای کتاب طبقات خویش، تنها با همین عنوان از او یاد کرده است.
جای شگفتی است که صریفینی از «تألیفات نیکوی اندرابی در علم قرائات» سخن به میان آورده، اما از کتاب الایضاح نامی نبرده است. به هر حال، ظاهراً اندرابی گذشته از این کتاب، تألیف دیگری نداشته، و اصولاً اهل تصنیف و تألیف نبوده است، چنانکه الایضاح را نیز بر اثر اصرار یاران و مریدانش نوشته است. از کتاب الایضاح فی القراءات تنها یک نسخه خطی، در ۲۰۶ برگ، در کتابخانه دانشگاه استانبول (شم ۳۳۳) نگاهداری میشود.
باب ۳۲ از این کتاب به کوشش احمد نصیف جنابی با عنوان قراءات القرّاء المعروفین، برگرفته از عنوان باب مذکور، منتشر شده است.
الایضاح فی القراءات نامی است که اندرابی خود برای این فرهنگ بزرگ
قرائت برگزیده است، و از محتوای
خطبه کتاب چنین برمی آید که بر این عنوان اصرار و تأکید داشته، و عنوان دیگری، مثلاً «الایضاح فی علوم القرآن» را برای این کتاب نمیپسندیده است.
نکته موردنظر در این شیوه نام گذاری، تأکید بر این مطلب بوده است که
علوم قرآنی جزء لاینفک علم قرائاتند، به همین سبب، وقتی که به اصرار یاران، تألیف کتابی در فنون قرائات را میپذیرد، ضمیمه کردن این ۵۳ باب در علوم قرآنی را پیش از ورود به اصل کتاب شرط میکند، و در پایان هر باب از «ابواب کثیره» مقدمه، فایده ای را که آن باب برای قاریان و مقریان در بر دارد، و باید مورد توجه آنان قرار گیرد، گوشزد میکند، و برای آنکه، ضمن تأکید بیشتر بر اهمیت مطلب، عذر اطاله
مقدمه را خواسته باشد، بر خویشتن
الزام میکند که از گزارش اصول و مبانی در هر باب فراتر نرود و از قول خود و به رأی خود چیزی بر آنها نیفزاید.
جنبه نقد و بررسی الایضاح که از عنوان گذاری و خطبه کتاب آغاز میشود و در سراسر کتاب، جلوه های نظری و عملی آن مشهود است، بر جنبه عرضه و ارائه قرائات در این کتاب رجحان فراوان دارد. به عنوان مثال، عنوان کامل باب ۳۲ که تحقیق شده، و به چاپ رسیده است، چنین است: «الباب الثانی و الثلاثون، فی ذکر الاسانید التی نقلت الینا قراءات القُرّاء المعروفین بروایات الرواة المشهورین». جایگزین کردن صفت «معروف» به جای «مشهور» برای اصل قرائات و قاریان بزرگ - مثلاً قراء سبعه - و انتقال دادن صفت مشهور به روایات و راویان، در بر دارنده این نکته است که قاریان و قرائات مشهور را در واقع راویان با روایات مشهورشان به شهرت رسانیده اند، و این «راویان» هستند که میدان دار حوزه های پُر طول و تفصیل قرائات شده اند، نه قاریان و صاحبان قرائت.
اندرابی معتقد است، علاوه بر قرائات و روایاتی که وی از طرق صحیح، استقصا کرده، و اسانید آنها را در کتاب خود گرد آورده است که جمعاً ۱۰ «قرائت» و ۳ «اختیار» (گزیده قرائات گوناگون) را شامل میشود،
هر آنچه با عنوان قرائت و
روایت و اختیار از هر سویی مطرح گردد - که میتواند بی شمار و نامحدود نیز باشد - فاقد اعتبار به عنوان قرائت است و بر حفظ و فراگیری آنها فایده ای مترتب نخواهد بود.
با این ترتیب، نمی توان پذیرفت که نگرش و انگیزش اندرابی در راستای تألیف کتاب الایضاح، همان دیدگاه و انگیزه تدوین کنندگان کتاب های مشتمل بر ۷ قرائت یا ۱۰ قرائت یا ۱۴ قرائت و مانند آن، بوده باشد. وی قرائت کسایی کوفی را ضمن آنکه بر «اختیار» بودن آن تصریح میکند، بنا به ملاحظات دقیق و عمیق دیگری، در عِداد قرائات نگاه میدارد
و قرائت خلف بغدادی را از مجموعه «قرائات عشر» بیرون میکشد و در زمره اختیارات جای میدهد.
این نکته و امثال آن بیانگر طبیعت نقاد و بررسی کننده کتاب الایضاح و مؤلف آن است.
اندرابی در عین آنکه ضمن استقصای قرائات و اختیارات شایسته و بایسته و طرق صحیح آنها، در آنچه وی در الایضاح گرد آورده، و روایت کرده است، معتقد به امکان و لزوم
اجتهاد در قرائات و اختیارات منقول و مقبول است، و
قاری و مقری را همواره مختار میداند که قرائت یا اختیار مروی و منقولی را در عمل نیز بپذیرد و در مقام اداء و
تلاوت به کار گیرد، یا قرائت و اختیاری را جزئاً یا کلاً در مقام قرائت و تلاوت به کار نگیرد. وی در جای جای اصل
کتاب که از آغاز تا پایان
قرآن کریم ، به ترتیب
مصحف شریف ، اختلاف قرائات را میآورد و پس از آن، کتاب را با گشودن فصلی در
فضیلت ختم قرآن به پایان میبَرَد، با عبارات «قَرأت» و «لَم اَقرأ بِه»، یا «لم اقرأ بذلک»، ارزیابی خود را از قرائات و اختیارات منقول و مقبول ارائه میدهد.
(۱)
ابن جزری محمد، غایة النهایة، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/ ۱۹۳۲م.
(۲) اندرابی احمد، الایضاح فی القراءات، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۳) جنابی احمد نصیف، مقدمه بر قرائات القراء المعروفین، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۶م.
(۴) ذهبی محمد، معرفة القراء الکبار، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م.
(۵) سید فؤاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، ۱۹۵۴م.
(۶) صریفینی ابراهیم، تاریخ نیسابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «اندرابی»ج۱۰، ص۴۰۳۹.