امینحسن اصلاحی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصلاحی، امین احسن، عالم و مفسّر
پاکستانی در دورۀ معاصر میباشد.
وی در ۱۹۰۴ در روستای بَمهور شهر اعظمگره در
هندوستان ، در خانوادهای متدین متولد شد. پدرش، محمّد مرتضی، از خردهزمینداران منطقه بود و معاش خانواده با
کشاورزی بر روی همان زمین تأمین میشد.
امین احسن تحصیلات ابتداییاش را در زادگاهش به پایان رساند. در ۱۹۱۴ در سرایمیر، از توابع اعظمگره، در مدرسه اصلاح به تحصیل ادامه داد و
زبان عربی و فارسی،
قرآن و
تفسیر ،
حدیث ،
فقه ،
فلسفه و
منطق را فراگرفت و در۱۳۰۱ش/ ۱۹۲۲ از آنجا فارغالتحصیل شد و به همین مناسبت، شهرت اصلاحی را برای خود برگزید. او بیش از همه، از دو تن از استادان آنجا،
حمیدالدین فراهی و عبدالرحمان نِگرامی، تأثیر پذیرفت.
اصلاحی سه سال به
روزنامهنگاری پرداخت تا اینکه در سال۱۳۰۴ ش/ ۱۹۲۵، به دعوت فراهی، به تدریس در مدرسه اصلاح و تحصیل تفسیر قرآن، فقه، فلسفه و سیاست نزد فراهی مشغول شد و تا زمان درگذشتش ملازم استاد بود. سپس نزد
عبدالرحمان مبارکپوری حدیث آموخت و
اجازه گرفت. در۱۳۱۵ش/ ۱۹۳۶ «دایرۀ حمیدیه» را تأسیس و مجله ای به نام اصلاح (۱۳۱۵-۱۳۱۸ش/۱۹۳۶-۱۹۳۹) منتشر کرد که به نشر و ترجمه اندیشهها و آثار فراهی اختصاص داشت.
با تشکیل
حزب جماعت اسلامی به رهبری ابوالأعلی مودودی در۱۳۲۰ش/ ۱۹۴۱، اصلاحی به عضویت مجلس شورا تعیین شد. چون دفتر مرکزی حزب در دارالاسلام (از توابع پتهانکوت در پنجاب شرقی) قرار داشت، در۱۳۲۲ش/ ۱۹۴۳ اصلاحی، به درخواست مودودی، مدرسه اصلاح را رها کرد و از سرایمیر به دارالاسلام رفت. وی قائممقام جماعت اسلامی بود و در توسعه نظری و فکری در حزب نقش ویژهای داشت. پس از تأسیس دولت مستقل
پاکستان در۱۳۲۶ش/ ۱۹۴۷، وی نیز به همراه دیگر اعضای جماعت اسلامی از دارالاسلام به
لاهور نقل مکان کرد. در۱۳۳۰ش/ ۱۹۵۱ بهعنوان نامزد حزب جماعت اسلامی در انتخابات شرکت کرد، ولی حزب او شکست خورد. اصلاحی در ۱۳۳۲ش/ ۱۹۵۳ در قیام برضد
قادیانیه نقش داشت و به اتهام برهم زدن نظم عمومی، محاکمه و به یک سال و نیم
حبس محکوم شد. در۱۳۳۵ش/ ۱۹۵۶ رئیسجمهوری وقت، سکندر میرزا، او را به عضویت «هیئت قانون اسلامی» در آورد. این هئیت موظف بود که برای اسلامیشدن قانون اساسی مصوب، پیشنهادهایی بدهد، اما با کودتای ژنرال محمد ایوب منحل شد. اصلاحی با این تجربه ناموفق، دیگر هیچ منصب حکومتی را نپذیرفت. در۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸، در پی اختلافاتش با مودودی دربارۀ رسالت حزب، از حزب کناره گرفت. اصلاحی معتقد بود که فعالیت اصلی حزب باید در جهت اصلاح جامعه باشد، اما مودودی قائل به فعالیت سیاسی حزب بود.
از آن پس، اصلاحی تمام وقت خود را صرف کارهای علمی و فکری کرد و به نوشتن تفسیر قرآن و تدریس پرداخت. مقالات وی نخست در مجله منبر و از۱۳۳۸ش/ ۱۹۵۹ در مجله میثاق، که خود تأسیس کرده بود، منتشر میشد. در۱۳۴۰ش/ ۱۹۶۱ در «حلقه تدبّر قرآن»، متشکل از گروهی از دانشجویان، به تدریس نحو و ادبیات عربی و قرآن و حدیث پرداخت. اصلاحی همواره از همکاری با
حکومت پرهیز داشت و حتی دوبار، به سبب نقد سیاستهای حکومت، به زندان افتاد. با این حال، گاهی شخصیتهای سیاسی از مواضع فکری و دینی او به نفع خود بهرهبرداری میکردند. برای نمونه، در انتخابات سال۱۳۴۴ش/ ۱۹۶۵ فاطمه جناح از سوی برخی گروههای سیاسی، از جمله جماعت اسلامی، نامزد ریاست جمهوری شد. اصلاحی که مخالف ریاست زنان بود، در رد موضع جماعت اسلامی، در مجله میثاق مقالاتی منتشر کرد. ژنرال محمد ایوب از دیدگاه اصلاحی بر ضد نامزد رقیب سود جست و مقالات او را در سراسر کشور توزیع کرد. پس از پیروزی ایوبخان در انتخابات، او برای سپاسگزاری منصبی حکومتی را به اصلاحی پیشنهاد کرد ولی اصلاحی هرگونه همکاری با حکومت را رد نمود و تصریح کرد که این مقالات را نه در تأیید ایوبخان، که صرفاً بهعنوان انجام دادن وظیفه دینی نوشته است. اصلاحی از پذیرفتن جوایز، کمکهای مالی، مناصب حکومتی و حتی شرکت در برنامههای تلویزیونی– که رئیسجمهوریهای بعدی، ذوالفقارعلی بوتو و ضیاءالحق، به او پیشنهاد دادند– خودداری میکرد.
اصلاحی پس از مرگ ناگهانی پسرش، ابوصالح، در۱۳۴۴ش/ ۱۹۶۵ تدریس و انتشار مجله را متوقف کرد. در۱۳۴۵ش/ ۱۹۶۶ انتشار مجله میثاق را به اسرار احمد واگذار نمود و مدتی بعد جلسات هفتگی تفسیر قرآن نیز در منزل اسرار احمد برپا شد. اما این همکاری دیری نپایید و به سبب اختلاف فکری میان این دو، اسرار احمد از نشر مقالات اصلاحی و تشکیل جلسه تفسیر قرآن سرباز زد. در۱۳۵۰ش/ ۱۹۷۱، اصلاحی بر اثر بیماری شدید، از همه فعالیتهای علمیاش بازماند.
در۱۳۵۱ش/ ۱۹۷۲، از
لاهور به روستای رحمانآباد، از توابع شیخوپور، رفت و همه همتش را صرف نوشتن تفسیر قرآن کرد. در۱۳۵۸ش/ ۱۹۷۹ به
لاهور بازگشت و در۱۳۵۹ش/ ۱۹۸۰ تفسیرش،
تدبّرِ قرآن، را به پایان رساند.
در۱۳۵۹ش/ ۱۹۸۰ دربارۀ حکم
زنای محصنه منازعهای در کشور درگرفت. هیئت قضایی از علما خواست تا نظر خویش را در این باره بیان دارند. رأی اصلاحی مخالف دیدگاه رسمی بود. به عقیدۀ او، بنابر قرآن، حد زانی
تازیانه است نه
رجم . هیئت قضایی نخست همین رأی را برگزید، اما وقتی با مخالفت عمومی علما مواجه شد، دیدگاه رسمی را جانشین کرد. اصلاحی نیز تحت فشار قرار گرفت و تهدید شد، اما از موضع خود عقب ننشست. حتی دوستش اسرار احمد، که متولی نشر تفسیر تدبّر قرآن بود، وقتی تفسیر اصلاحی به
سوره نور رسید و اصلاحی حاضر نشد رأی خود را تغییر دهد، از نشر بقیه تفسیر خودداری کرد.
اصلاحی پس از اتمام تفسیر قرآن، به تدریس حدیث رو آورد و نخست
موطّأ مالک و سپس
صحیح بخاری را برای شاگردانش شرح کرد. همچنین «ادارۀ تدبر قرآن و حدیث» و مجله تدبر را تأسیس کرد که در آن درسگفتارهایش نیز منتشر میشد.
از۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۳، وی به سبب
بیماری مجبور به ترک تدریس شد و در ۲۵آذر ۱۳۷۶ش/ ۱۵ دسامبر ۱۹۹۷ در
لاهور درگذشت (برای اطلاعات بیشتر دربارۀ شرح احوال اصلاحی به این منابع رجوع کنید.
)
اندیشههای اصلاحی در قالب درسگفتارهایش، که شاگردان او گردآوری و منتشر کردهاند، و مقالات و کتابهایش به جا مانده است. این مجموعه آثار موضوعات متنوعی را دربرمیگیرد، از جمله قرآن، حدیث، فقه، عرفان، فلسفه، اخلاق، جامعه و سیاست.
از مهمترین دغدغههای فکری اصلاحی فهم بیواسطه قرآن بود. وی در نخستین کتابش با عنوان مبادی تدبّر قرآن (
لاهور ۱۹۶۹؛ ویراست جدید: ۱۹۹۱) – که شامل مقالات منتشر شده در مجله اصلاح در سالهای ۱۳۱۵-۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۶-۱۹۳۹ و برخی از دیگر نوشتههای اوست – نخست روشهای رایج در تفسیر قرآن را تحلیل و نقد کرده و سپس مبانی فهم و تفسیر قرآن را تبیین نموده است، به همان گونه ای که از استادش، فراهی، فراگرفته بود. به گفته او، خود قرآن مفسر خویش است و بدین منظور باید از زبان و نظم قرآن بهره برد. وی اینها را «ابزارهای درونی» تفسیر قرآن دانسته است و سنّت
متواتر ، احادیث نبوی، سخنان
صحابه ،
سبب نزول ، تفاسیر،
کتابهای آسمانی و تاریخ عرب پیش از
اسلام را «ابزارهای بیرونی» آن. این کتاب مقدمه تفسیر قرآن اصلاحی شمرده میشود.
اصلاحی آنچه را که در کتاب مبادی تدبّر قرآن مطرح کرده بود، عیناً در تفسیر خویش به کار بست و بدین ترتیب، مهمترین اثر وی، یعنی تفسیر هشت جلدی تدبّر قرآن (
لاهور ۱۹۶۷-۱۹۸۰)، فراهم آمد که در واقع ثمرۀ قریب به یک قرن تلاش او و استادش، فراهی، است. اصلاحی، همچون فراهی، بر قاعدۀ نظم بسیار تکیه کرده، اما آن را بیش از استادش گسترش داده و در تفسیرش علاوه بر تحلیل مناسبات میان آیات، رابطه سورهها را نیز نشان داده است. به بیان دیگر، قاعدۀ نظم فراهی-اصلاحی چارچوبی بنیادین برای نظریه انسجام قرآن است. در این نظریه، کوچکترین واحد یکپارچه در قرآن،
سوره است. هر سوره یک مضمون محوری (عمود) دارد که کل سوره حول آن میچرخد و سوره باید با توجه به آن تفسیر شود. علاوه بر این، میان همه سورهها پیوندی منطقی وجود دارد. سورهها به هفت گروه تقسیم میشوند و هر گروه که با یک سورۀ مکّی آغاز و به یک سورۀ مدنی ختم میشود، یک واحد محسوب میگردد. همچنین سورههای قرآن، دو به دو، مکمل یکدیگرند. اصلاحی برای اثبات روابط دوتایی و گروههای هفت گانه سورهها به آیههای ۸۷
سوره حجر و ۲۳
سوره زمر استناد کرده است (برای مروری به زبان فارسی بر رهیافت اصلاحی به تفسیر قرآن به این منابع رجوع کنید.
با اینکه تفسیر تدبّر قرآن به زبان اردوست، اما در جامعه علمی جلب توجه کرده و سه رساله دکتری دربارۀ مبانی و روش تفسیری بهکاررفته در آن نوشته شده است.
به گفته مستنصر میر، اصلاحی در به کارگیری قاعدۀ نظم چونان نظریهای برای تبیین انسجام قرآن موفق بوده است. گفته شده که مودودی در تفسیر تفهیم القرآن از این تفسیر تأثیر گرفته است.
پس از دوبار چاپ تدبّر قرآن در هشت مجلد در
لاهور، سومین چاپ (
لاهور ۱۹۸۳) و چاپهای بعدی، در نه مجلد منتشر شده است.
بهرغم تأکید فراوان اصلاحی بر فهم مستقل قرآن، او به
سنّت و
حدیث نیز توجه داشته است. وی در کتاب مبادی تدبّر حدیث (
لاهور ۱۹۸۹)، دیدگاههای خویش را در این باره مطرح و مبانی فهم احادیث را تبیین کرده است.
اصلاحی میان سنّت و حدیث تفاوت قائل بود. به عقیدۀ او، حدیث شامل قول و فعل و
تقریر پیامبر است، اما سنّت میراثی اسلامی است که از طریق سبک زندگی مسلمانان و نقل سینه به سینه نسلهای متوالی بهجا مانده و تا کنون به آن عمل شده است. به گفته او، مکتوب شدن سنّت در یک دورۀ تاریخی با انتقال سنّت به صورت عملی منافاتی ندارد. همچنانکه ممکن است در موضوعی خاص بیش از یک سنّت وجود داشته باشد. اصلاحی با اندیشه
قرآنبسندگی مخالف بود وعقیده داشت کسانی که قرآن را کافی میدانند و سنّت را انکار میکنند، گرفتار تناقض شدهاند و قرآن را نیز منکرند، زیرا قرآن نیز، مانند سنّت، با روایات اشخاص معیّنی به دست ما رسیده است.
اصلاح جامعه و ارتقای آگاهی
مسلمانان هدف اساسی اصلاحی بود. از اینرو، همواره از فعالیت سیاسی محض اجتناب میکرد. گرچه او به نظام سیاسی و اجتماعی اسلام باور داشت، معتقد بود که وضع سیاسی موجود برای ایجاد اصلاحات اسلامی ابزار مناسبی نیست. او بر آن بود که نظام انتخاباتی برای اصلاحات اسلامی ناکارآمد است، زیرا یگانه هدف شخصیتهای سیاسی دستیابی به قدرت است و بدین منظور از هر وسیلهای، حتی
اسلام ، بهره میگیرند. همچنین مخالف این باور بود که با برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه، مردم به اسلام و احزاب اسلامی رأی خواهند داد. به نظر او، جامعه
پاکستان به اندازۀ کافی آگاهی اسلامی ندارد و بنابراین، باید از طریق فعالیتهای آموزشی و دعوت گسترده، جامعه را برای اصلاح اساسی و پایدار اسلامی آماده کرد. در جلد نخست کتاب مقالات اصلاحی، مقالاتی گردآمده که اصلاحی پس از جداشدن از «
جماعت اسلامی » نوشته و دلایل جدایی خویش را تبیین کرده است. اصلاحی در دورهای که عضو فعال جماعت اسلامی بود، با نوشتن کتاب دعوت دین اور اس کا طریق کار (
لاهور ۱۹۵۱)، ضمن نقد روشهای تبلیغاتی رایج، روش تبلیغ اسلام و ترغیب مسلمانان به اصلاح جامعه را معرفی کرده است. او در این کتاب با تکیه بر شیوۀ دعوت
پیامبران ، بهویژه پیامبر اکرم صلیاللهعلیه وآلهوسلم، مراحل و ابزارهای گوناگون
تبلیغ و روشهای تربیت افراد را بررسی کرده است.
اصلاحی در کتاب اسلامی ریاست (
لاهور)، که مجموعه مقالات وی در نشریۀ ترجمان القرآن است، دربارۀ مفهوم و اصول حکومت، حقوق و وظایف شهروندان و جایگاه غیرمسلمانان در
حکومت اسلامی بحث کرده است
. وی در فعالیتهای مربوط به تعیین اصول فقه اسلامی برای ادارۀ جامعه و فرایند قانونی شدن آنها نیز نقش مهمی داشت. چون به هنگام تنظیم قانون اساسی، به سبب مواجهه با مسائل ناشی از اختلافات مذهبی، تشکیل دولت
لاییک پیشنهاد شده بود، اصلاحی در دو کتاب اسلامی ریاست و اسلامی ریاست مین فقهی اختلاف کا حل (
لاهور ۱۹۸۲) راه حلهایی برای این معضل عرضه کرد. کتاب دیگرش، اسلامی قانون کی تدوین (
لاهور ۱۹۷۶)، شامل یادداشتها و مقالات و آرای جالب توجه اصلاحی است در زمانی که مباحث قانونی شدن فقه اسلامی در پاکستان رواج داشت. این کتاب را عبدالرئوف به انگلیسی ترجمه و منتشر کرده است (
لاهور ۱۹۷۹.
)اصلاحی در کتاب اسلامی معاشره مین عورت کا مقام (
لاهور ۱۹۵۰) به
نقش زنان در جامعه اسلامی ، بر مبنای اندیشههای اسلامی، پرداخته و دیدگاههای سیاستمداران و فعالان اجتماعی دوران خویش را نقد کرده است. دربارۀ اندیشههای اجتماعی و سیاسی اصلاحی نیز تاکنون دو رساله دکتری نوشته شده است.
اصلاحی مخالف اصول آن شیوۀ
تزکیه نفس بود که، به ادعای وی، از عناصر غیراسلامی صوفیانه نشئت میگرفت، و خود در این خصوص اصولی را پیشنهاد کرد که متکی بر قرآن و سنّت بود و فرد و جامعه را عناصری فعال درنظر میگرفت. به عقیدۀ او، صوفیان شخص را از جامعه و محیطش جدا میکنند و از او میخواهند که در انزوا به تزکیه نفس بپردازد، در صورتیکه انسان میتواند بدون سهلانگاری در انجام دادن وظایف شخصی و اجتماعی، نفس خویش را تزکیه کند و خود را پرورش دهد. مجموعه سخنرانیهای اصلاحی در این باب در کتابی دوجلدی با عنوان تزکیه نفس (لاهور۱۹۸۹) گردآمده که در جلد نخست به مبانی تزکیه بر اساس قرآن و سنّت پرداخته شده و در جلد دوم رابطه انسان با خدا، خود و دیگران بررسی گردیده است. این کتاب را شریف احمد خان به انگلیسی ترجمه کرده است (هند ۲۰۰۲).
دیگر موضوع مورد علاقه اصلاحی فلسفه بود. وی از دورۀ تحصیل، آثار معروف این حوزه را مطالعه و فلسفه غرب و آثار آن را در
کشورهای اسلامی بررسی کرده بود. اصلاحی در سخنرانیها و مقالاتش – که بعداً در کتابی با عنوان فلسفه کی بنیادی مسائل قرآن حکیم کی روشنی مین (
لاهور ۱۹۹۱) منتشر شد – آرای فلاسفه قدیم و جدید را دربارۀ
خدا ،
انسان ،
خیر و
شر ،
جبر و اختیار ، و
نبوت و
معاد بررسی و تناقضهای آنها را با اسلام بیان کرده است.
دیگر آثار اصلاحی عبارتاند از: حقیقت
شرک و
توحید ، حقیقت
نماز ، حقیقت
تقوی ، تفهیم دین، قرآن مین پوردی کی احکام، مشاهدات حرم، تنقیدات، و توضیحات. همچنین اصلاحی تفسیر استادش، حمیدالدین فراهی، را که شامل چهارده سوره از
قرآن است، با عنوان نظام القرآنی (
لاهور ۱۹۸۵؛ اعظمگره ۱۹۹۰) و چند کتاب قرآنی دیگر او را از
عربی به
اردو ترجمه و منتشر کرده است.
اشخاص بسیاری از دانش اصلاحی بهرهمند شدهاند، از جمله خالد مسعود، جاوید احمد غامدی، شهزاد سلیم و سلیم کیانی. اینان سهم بسزایی در گردآوری، ترجمه و نشر آثار اصلاحی داشتهاند.
(۱) سیدعلی آقایی، «انسجام قرآن: رهیافت فراهی-اصلاحی در تفسیر»، پژوهشهای قرآنی، شمارۀ پیاپی ۴۹-۵۰، بهار و تابستان ۱۳۸۶، ص۲۱۶-۲۵۹.
(۲) سیدعلی آقایی، «انسجام قرآن از نظریه تا عمل: مقایسۀ روش تفسیری فراهی - اصلاحی و حوّی»، کتاب ماه دین، سال دوازدهم، شمارۀ پیاپی ۱۴۴، مهر ۱۳۸۸، ص۷۲-۷۹، ۱۳۹۰۱.
(۳) افتخار احمد، «الشیخ أمین أحسن الإصلاحی و منهجه فی تفسیره تدبّرِ قرآن»، رسالۀ دکتری، پنجاب، ۱۹۹۶.
(۴) تقی کیاننژاد، «امین احسن اصلاحی و تفسیر تدبّر قرآن»، کتاب ماه دین، ش۷۰-۷۱، مرداد و شهریور ۱۳۸۲، ص۸۲-۸۳.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «امین حسن اصلاحی»، ج۱، شماره ۷۲۷۵. تراجم