امکان استقبالی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امکان در معنای مشهورش عبارت است از سلب
ضرورت ولذا بسته به اینکه امکان به معنی
سلب چه ضرورتی باشد، معانی مختلفی از امکان خواهیم داشت.امکان در یک معنای دیگر، به معنی"سلب همه ضرورتها حتی ضرورت به شرط محمول" به کار میرود که در این صورت "امکان استقبالی" نامیده میشود
واژه امکان در
فلسفه ، بدون هیچ قیدی، بر "سلب ضرورت وجود و عدم" دلالت دارد که به دلیل اخص بودن آن از
امکان عام ،
امکان خاص نامیده میشود. اما امکان عام، معنای دیگری از امکان است که در
زبان عرفی وجود دارد و به معنی "سلب ضرورت از طرف مخالف" میباشد و به سبب رواج آن در زبان عرفی،
عام نامیده شده است
و بطور کلی، اعم از امکان خاص و
وجوب و
امتناع میباشد.
.
اما ضرورت، افزون بر دو مورد فوق (ضرورت وجود و عدم، ضرورت طرف مخالف)، انواع دیگری نیز دارد که با
نفی هر چند تا از آنها، معانی دیگری از امکان شکل میگیرد.
معنای دیگر امکان، که با نفی انواع دیگری از ضرورت شکل میگیرد، عبارت است از "سلب ضرورتهای ذاتی،
وصفی و وقتی"
که به جهت اخص بودن این امکان از امکان خاص،
"امکان اخص" نامیده میشود.
در اینجا لازم است بطور اجمالی، به ذکر انواع مختلف ضرورت بپردازیم:
۱) گاه یک
محمول ، برای ذات یک موضوع ضرورت دارد بدون هیچ قید و شرطی (حتی قید وجود) که این ضرورت، "
ضرورت ازلی " نام دارد؛ این ضرورت، مختص موضوعی است که ذاتش وجود صرف بوده، در وجودش نیازی به غیر نداشته باشد که این موضوع، چیزی جز ذات
واجب بالذات (
خداوند ) نیست.
۲) گاه حمل یک محمول برای ذات یک موضوع، ضروری است به شرط وجود، یعنی به شرط آن که وجود همراه موضوع باشد، موضوع میتواند محمول را بطور ضروری بپذیرد که این نوع از ضرورت، "
ضرورت ذاتی " نام دارد؛ مانند هنگامی که محمولی برای یک
ماهیت ممکن، بار میشود که تنها در فرض وجود داشتن
ماهیت (یعنی در فرض همراهی وجود با آن)، میتوان محمول را به
ماهیت نسبت داد.
۳) اما گاه، ضرورت یک محمول برای یک چیز، به
علت ذات آن چیز نیست، بلکه به دلیل
وصف خاصی است که دارد که در این صورت، "
ضرورت وصفی " نامیده میشود؛ مانند آن که میگوییم: «نویسنده، انگشتانش حرکت میکند مادامی که مینویسد» که در این گزاره، محمول (حرکت انگشتان) برای موضوع (نویسنده) بطور ضروری حمل میشود تنها در هنگامی که موضوع (نویسنده) دارای حالت (وصف) نوشتن باشد.
۴) همچنین اگر ضرورت محمول برای یک چیز، تنها در وقت خاصی تحقق داشته باشد، "
ضرورت وقتی " نامیده میشود که به نوعی همان ضرورت وصفی است؛ زیرا وقت خاص برای موضوع، خود یک وصف محسوب میشود.
۵) اما گاه در یک گزاره، محمول، در طرف
موضوع نیز (به عنوان قید موضوع) ذکر میشود (علاوه بر اینکه در طرف محمول، به عنوان محمول ذکر میشود) که در این صورت "ضرورت به شرط محمول" خواهیم داشت؛
مثلا میگوییم «
انسان مادامی که میخندد، خندان است» که صفت خندان افزون بر آن که محمول است، به عنوان قید موضوع نیز قرار گرفته است.
امکان در یک معنای دیگر، به معنی"سلب همه ضرورتها حتی ضرورت به شرط محمول" به کار میرود که در این صورت "امکان استقبالی" نامیده میشود؛
امکان استقبالی از همه امکانهای دیگر اخصّ است. توضیح اینکه هر
امکانی در مقابل یک ضرورت است. امکان عام در مقابل ضرورت عدم (امتناع ذاتی)، و امکان خاص در مقابل ضرورت وجود و ضرورت عدم (ضرورت ذاتی و امتناع ذاتی)، و امکان اخص در مقابل ضرورت وصفی؛ امّا امکان استقبالی در مقابل ضرورت به شرط محمول است؛ یعنی چیزی که نه ضرورت ذاتی دارد و نه امتناع ذاتی و نه ضرورت وصفی.
این نام گذاری به این دلیل است که این امکان تنها در مورد وقایعی که در
آینده رخ میدهد معنا دارد؛ زیرا وقایع آینده، بطور قطعی معلوم نیستند ولذا وجود یا عدم محمولاتی که در آینده میآیند معلوم نیست، تا با قید قرار دادن وجود یا عدم آنها برای موضوعشان، ثبوت یا سلب آنها دارای ضرورت به شرط محمول شود. از این رو باید گفت امکان استقبالی، تنها با جهل انسان نسبت به وقایع آتی شکل میگیرد؛ وگرنه هر محمول و رویدادی در زمان خود، از دو حال وجود و عدم خالی نیست و لذا اگر
وجود داشته باشد با قید کردن وجود آن برای موضوع، ثبوت آن برای موضوع ضرورت به شرط محمول خواهد داشت و اگر معدوم باشد با قید کردن عدم آن برای موضوع، سلب آن از موضوع ضرورت به شرط محمول خواهد داشت. این امکان، از همه معانی یادشده امکان، اخص میباشد.
سایت پژوهه،برگرفته از مقاله«امکان استقبالی»