• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

املاک رضاخان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



رضاشاه با انباشت ثروت و ازدواج با یک شاهزاده قاجار که زن سومش بود، به طبقه بالا پیوست. زننده‌ترین نقیصه اخلاقی رضا‌شاه میل سیری ناپذیری او به تملک زمین بود. پس از تبعید رضاشاه درباره تلاش‌های وی در بدست آوردن ثروت‌های عظیم سر و صدای زیادی برخاست و این موضوع یعنی فراهم آوردن آن همه ثروت با ادعای او در مورد میهن دوستی و اظهاراتش در مورد تواضع و فروتنی شاخصه‌اش مغایرت داشت.



هدایایی که در اوایل دوران رضاخان به او داده می‌شد، آزمندیش را تحریک کرد و به جمع‌آوری مال و ملک سخت راغب شد. گفته‌اند که شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما با تقدیم رایگان باغ بزرگی در بومهن او را به ملکداری علاقه‌مند ساخت. تلاش مصرانه‌اش برای دست یافتن بر همه زمین‌های کشاورزی و باغات مرغ محله دربند که بعدها به نام سعدآباد آوازه‌ای بیکران یافت، او را به یک زمین‌دار حریص تبدیل کرد.
[۱] معتضد، خسرو، از سواد کوه تا ژوهانسبورک، تهران، نشر ثالث، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۶۷۱.
سربازی که در ابتدای شهرت با قرض و قسط خانه‌ای متعارف برای خود در مرکز شهر تهران بنا کرده بود.
[۲] بهبودی، سلیمانآ، خاطرات، به اهتمام غلامحسین میرزا صالح، تهران، نشر طرح نو، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۳۳۷.
اینک چنان زمینخواری شده بود که میل داشت سراسر ایران را به نام خود قباله کند. در طول مدتی کمتر از پانزده سال رضاشاه به عنوان ثروتمندترین پادشاه آسیا و مالک هزاران هکتار زمین مزروعی و مرتع شهرت یافت.
[۳] معتضد، خسرو، از سواد کوه تا ژوهانسبورک، تهران، نشر ثالث، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۶۷۱.

یکی از افسران ارتش رضاشاه که مدتی سمت بازرسی اداره کل املاک شمال را داشته می‌نویسد: سرلشکر محمود آقا انصاری مرد شرافتمند و متدین‌ دارای تحصیلات علوم دینیه و از نزدیکان رضاشاه، سالها پیش و در آستانه شروع خرید املاک از طرف شاه روزی به دربار احضار شد، رضاشاه به ایشان می‌گوید: در اتاق دیگر شیخ عبدالحسین نجم‌آبادی سر دفتر اسناد رسمی مشغول تنظیم سندی است. بروید آن سند را که در حال تنظیم است، مطالعه کنید و چنانچه ایرادی دارد به نویسنده آن تذکرات لازم را بدهید. سرلشکر محمود انصاری پس از بازدید و مطالعه سند مراجعت نموده و می‌گوید: تنظیم سند در جریان و بدون عیب و نقص است؛ ولی خواستم به عرض برسانم خرید املاک مزروعی به نام شاهنشاه چه مواردی دارد، رضاشاه نسبت به سرلشکر انصاری متغیر شده می‌گوید: عجب این چه حرفی است می‌زنی؟ در این مملکت من حق داشتن مزرعه‌ای نزدیک تهران را ندارم که روزهای تعطیل را در آن به استراحت بپردازم؟ سرلشکر پاسخ می‌دهد: تمام مزارع و دهات مال ذات همایونی است. از آن به بعد سرلشکر انصاری مغضوب و از دربار رانده شد. در عوض سرلشکر خدایارخان پس از خرید اولین ملک مزروعی رضاشاه را تحریک و ترغیب به ازدیاد املاک نمود.
[۴] درخشانی، علی اکبر، خاطرات، آمریکا، چاپ سریلند ۱۹۸۶، ص۲۴۶.



سیاست رضاشاه این بود که با جلب برخی خانواده‌ها طبقه بالا و طرد برخی دیگر، در بین اعضای این طبقه شکاف و چند دستگی پدید آورد. وی با انباشت ثروت و ازدواج با یک شاهزاده قاجار که زن سومش بود، به طبقه بالا پیوست، او همچنین دختر بزرگتر خود، اشرف را به عقد یکی از اعضای خانواده قوام‌الملک و فوزیه مصری را به عقد ولیعهد درآورد. رضاشاه در این هنگام با پایان دادن به گفتگوهای اصلاحات ارضی، انتقال بار مالیات کشاورزی از دوش زمین‌داران به دوش دهقانان و تشویق زمین‌داران مناطق به ثبت زمینها به نام خودشان از طریق اداره ثبت املاک در راستای منابع به طبقه زمیندار عمل می‌کرد. او همچنین دستور داد که در آینده کدخداهای روستا را از مردم محلی بلکه زمین‌داران تعیین کنند، بدین ترتیب وی با حرکت قلم خود حامیان اصلی روستائیان را از بین برد، افزون بر اینها او با گماردن اشراف قابل اعتماد به مقام‌های مهم در مجلس، کابینه، هیئت‌های دیپلماتیک و کارخانه‌های تازه تاسیس دولتی آنها را بی‌پاداش نگذاشت. مثلا در حالی که ۸ درصد از نمایندگان مجلس ۱۴/۱ درصد از نمایندگان مجلس چهارم را زمین‌داران تشکیل می‌دادند، این نسبت در مجلس دوازدهم به ۲۶ درصد رسید.
[۵] شجیعی، زهرا، نقش نمایندگان در مجلس قانونگذاری عصر مشروطیت، تهران، نشر سخن، ۱۳۷۵، ص۱۷۵ و ۱۷۸.

رضاشاه در عین جلب نظر و با خود همراه کردن برخی خانواده‌های اشرافی، آنها را از موقعیت‌هایشان به عنوان بزرگان محلی، جایگاهی که در سده ۱۹ به دست آورده بودند و از ایفای نقشی طبقه حاکم کشور محروم ساخت. او با وادار ساختن برخی از آنها به فروش زمین‌های خود به قیمت‌های ارزان و محروم کردن برخی دیگر، نه تنها از قدرت و ثروت بلکه بیشترشان را از آزادی، شان و مقام و حتی زندگی خلع ید کرد. احمد قوام که به توطئه علیه پادشاه متهم شده بود به اروپا گریخت، مصدق پس از گزراندن مدت کوتاهی در زندان بر سر املاک خود در نزدیکی تهران بازگشت. شیخ خزعل، سمیتقو و آخرین ایلخان قشقایی و کسانی که در منازل خود تحت نظر بودند، در شرایط مشکوکی جان باختند. بنابراین رضاخان برای قبضه کردن قدرت و بدست آوردن املاک و دارایی از هیچ کوششی دریغ نکرد.
[۶] ابراهامیان، پرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشرنی ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۱۸۷.



زننده‌ترین نقیصه اخلاقی رضا‌شاه میل سیری ناپذیری او به تملک زمین بود، هنگامی که رئیس‌الوزرا شد، دو خانه در تهران داشت. در ۱۳۰۳ مقدرای از اراضی حومه شمال شهر را خرید که بعدها کاخ تابستانی دربند شد. زمین‌هایی هم در محدوده شمال شرقی تهران خرید که وقتی پایتخت گسترش یافت، مرکز بخش شمالی شهر گردید.
[۷] بهبودی، سلیمانآ، خاطرات، به اهتمام غلامحسین میرزا صالح، تهران، نشر طرح نو، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۳۴۲.
در سال ۱۳۰۵ شروع به خرید مزارع اطراف تهران کرد و همچنین زمین‌هایی در منطقه کرمانشاه، همدان و در شمال در کرانه دریای خزر و جلگه‌های مازندران به دست آورد. جای تردید نیست که مدیران و سرپرستان املاک او از نفوذ جان و منصب خود استفاده می‌کردند و در پاره‌ای موارد فشار و ارعاب به کار می‌بردند تا افراد راحتی اگر هم نمی‌خواستند، بفروشند، مجبور سازند به بهای کمتر از قیمت بازار دست از ملک خود بشویند. قطعات بزرگ زمین به این دعوی مشکوک مصادره شد که جزو حریم املاک سلطنتی بودند.
[۸] غنی، سیروس، ایران برآمدن رضا خان بر افتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۴۲۴.

بعضی را عقیده بر آن است که سرچشمه حرص و آز رضاشاه این واقعیت بود که منشا سنتی و قدرت و منزلت در جامعه ایران همواره مالکیت زمین بوده است. سلاطین قاجار هم همین خلاف را و از این بدتر را مرتکب شده بودند و رژیم پهلوی این سنت ناپسند، را اختراع و ابداع نکرد.
[۹] بینر، لونارد، توسعه سیاسی ایران، برکلی، ۱۹۹۶، ص۶۷.
هر دلیل و توجیهی هم آورده شود، این واقع را گریز نیست که رضاشاه تمایل تقریباً بیمار گونه‌ای به کمک زمین داشت. او به این زمینها مسلماً نیاز نداشت به ندرت به سراغ املاکش می‌رفت و کمتر از پایتخت خارج می‌شد و این موضوعی است که سخت شهرت او را لکه‌دار کرده و سایه‌ای بر شخصیت او افکنده است. هیچ راهی برای توجیه مطلب نیست، جز اینکه ریشه‌های این حرص را در بی‌بضاعتی خانوادگی او بجوئیم.
[۱۰] غنی، سیروس، ایران برآمدن رضا خان بر افتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۴۲۴.



پس از تبعید رضاشاه درباره تلاش‌های وی در بدست آوردن ثروت‌های عظیم سر و صدای زیادی برخاست و این موضوع یعنی فراهم آوردن آن همه ثروت با ادعای او در مورد میهن دوستی و اظهاراتش در مورد تواضع و فروتنی شاخصه‌اش مغایرت داشت. در سال ۱۹۳۰ حساب شخصی او در بانک ملی یکصد هزار تومان دارایی را نشان می‌داد؛ اما زمانی که کشور را ترک کرد، این مبلغ به شصت و هشت میلیون تومان رسیده بود و به علاوه وی صاحب املاک به وسعت سه میلیون کس شده بود (هر کس برابر با ۴۰۴۷ متر مربع است) محمدرضا شاه به نویسنده آقای دونالدویلبر گفت که پدرش شمال را خریداری کرد تا کشور را از کمونیسم حفظ کند. این گفته تلویحاً این معنی را می‌رساند که با اصلاح شرایط زندگی محلی با ایجاد اطمینان که نظم و امنیت وجود دارد و قدرت تثبیت شده است، آن منطقه همچون مانعی در مقابل کمونیسم که در میان نارضایتی و فقر رشد می‌کند، عمل خواهد کرد. به طبق نظر یک منبع دیگر خریداری املاک در مازندران و گیلان شروع و سپس به خراسان و غرب ایران کشانده شد و قرار بود در آذربایجان هم عملی گردد. چنین اقداماتی موجب ایجاد کمربندی در طول مرزهای شمالی ایران می‌شد که در مقابل دشمنان به دفاع می‌ایستادند.
[۱۱] ویلبر، دونالد، رضا شاه پهلوی، ترجمه مهین دخت صبا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۷۴، ص۲۴۵.

سردار سپهبد در طول سلطنتش تمام املاک در غرب شمال را به زور سر نیزه به نام خود کرد. پس از سقوط او مدتها روزنامه‌ها و مجلات کشور پر بود از نمونه‌هایی از غصب اموال مردم توسط رضاخان البته گاهی پول مختصری هم به عنوان بهای آن می‌داد که املاک را به منطقه‌های مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه یک افسر گمارد و کل املاک او را سرلشکر کریم آقاخان بوذر جمهری اداره می‌کرد. در سال ۱۳۱۹ یک سال قبل از رفتن رضاخان از ایران صورتحساب عایدی خالص سالیانه املاک پهلوی ۶۲ میلیون تومان بود که همه اینها را به محمدرضا منتقل کرد و سایر اولادان وی بی‌نصیب ماندند. بعدها همه آنها به رضاشاه شکایت کردند و او نیز به محمدرضا نوشت که کاخ‌های فرزندان را به آنها انتقال دهد و علاوه بر آن به هر کدام یک میلیون تومان بپردازد که سریعاً انجام شد.
[۱۲] فردوست، حسین، مجله خواندنیها، ۲۰ مرداد، ۱۳۲۴، شماره ۵۱.
رویه رضاشاه این بود که هر ملکی را که به اصطلاح می‌خرید، یعنی چند تومانی اسماً می‌پرداخت تا صورت ظاهر قانونی داشته باشد و املاکی را که متصرف می‌شد، اداره ثبت اسناد موظف بود سند مالکیت آن ملک یا املاک را فوراً در جلد محمل صادر و تهیه کند و به نماینده او تحویل دهد. سپس رضاشاه پس از بازدید ملک می‌گفت: «ملک من نباید آماده باشد و مثلا راه داشته باشد.» فوراً وزارت راه مکلف بود، مجاناً راه بسازد. وزارت کشاورزی تراکتورها و ماشین‌های کشاورزی را مجاناً به کار‌اندازد، پست و تلگراف دایر شود و در نتیجه همه و همه به خرج دولت پایان یابد. موقع خرید محصول برنج و گندم و غیره نیز دولت آن را دولا پنها بخرد؛ زیرا محصول ملک شاه (شاه محصول) است و ناچار باید به قیمت زیادتر از معمول خریداری شود.
[۱۳] علایی، امیر، شمس الدین، شکوفایی دیکتاتوری، تهران، نشر مولف، ۱۳۶۱ ص۱۵۶.



رضاخان همه فرماندهان نظامی خود را متحول کرد، بدون آنکه یک ریال از جیب خود بدهند، دستشان را در چپاول اموال مردم بازگذارند و به آنها می‌گفت: «املاکی برای خود تهیه کنید.» آنها هم املاک زیادی بیشتر در اطراف تهران برای خود تهیه کردند و این اموال برای آنها تقریباً مجانی تمام می‌شد.
[۱۴] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۷، ص۶۳.
وی دارای جواهرات هنگفتی بود و زمانی که مملکت با کسری بودجه مواجه شد او با در اختیار گذاردن این جواهرات توانست مشکلات ممکلت را مرتفع کند.
[۱۵] پور شالجی، محمود، قزاق عصر رضا شاه پهلوی براساس اسناد وزارت خارجه فرانسه، تهران، نشر فیروزه، ۱۳۸۴، چاپ اول، ص۷۵۶.



از زمان رضاشاه مالکیت املاک بر اساس قانون جدید ثبت املاک در دفاتر ثبت می‌شد و قباله داشت. وقتی شاه کشور را ترک کرد، مالک حدود ۱۰ درصد زمین‌های کشاورزی بود؛ اما چون این املاک از مرغوب‌ترین زمین‌ها بودند، ارزش و درآمد سالانه آنها بسیار بیشتر از ده درصد مجموع اراضی کشاورزی کشور بود.
[۱۶] کرونین، استفانی، رضا شاه و شکل گیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۵۱.



۱. معتضد، خسرو، از سواد کوه تا ژوهانسبورک، تهران، نشر ثالث، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۶۷۱.
۲. بهبودی، سلیمانآ، خاطرات، به اهتمام غلامحسین میرزا صالح، تهران، نشر طرح نو، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۳۳۷.
۳. معتضد، خسرو، از سواد کوه تا ژوهانسبورک، تهران، نشر ثالث، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۶۷۱.
۴. درخشانی، علی اکبر، خاطرات، آمریکا، چاپ سریلند ۱۹۸۶، ص۲۴۶.
۵. شجیعی، زهرا، نقش نمایندگان در مجلس قانونگذاری عصر مشروطیت، تهران، نشر سخن، ۱۳۷۵، ص۱۷۵ و ۱۷۸.
۶. ابراهامیان، پرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشرنی ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۱۸۷.
۷. بهبودی، سلیمانآ، خاطرات، به اهتمام غلامحسین میرزا صالح، تهران، نشر طرح نو، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۳۴۲.
۸. غنی، سیروس، ایران برآمدن رضا خان بر افتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۴۲۴.
۹. بینر، لونارد، توسعه سیاسی ایران، برکلی، ۱۹۹۶، ص۶۷.
۱۰. غنی، سیروس، ایران برآمدن رضا خان بر افتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۴۲۴.
۱۱. ویلبر، دونالد، رضا شاه پهلوی، ترجمه مهین دخت صبا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۷۴، ص۲۴۵.
۱۲. فردوست، حسین، مجله خواندنیها، ۲۰ مرداد، ۱۳۲۴، شماره ۵۱.
۱۳. علایی، امیر، شمس الدین، شکوفایی دیکتاتوری، تهران، نشر مولف، ۱۳۶۱ ص۱۵۶.
۱۴. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۷، ص۶۳.
۱۵. پور شالجی، محمود، قزاق عصر رضا شاه پهلوی براساس اسناد وزارت خارجه فرانسه، تهران، نشر فیروزه، ۱۳۸۴، چاپ اول، ص۷۵۶.
۱۶. کرونین، استفانی، رضا شاه و شکل گیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۵۱.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «املاک رضاخان»، تاریخ بازیابی۹۵/۶/۱۳.    






جعبه ابزار