امر به معروف و نهی از منکر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امر به معروف و نهی از منکر به معنی واداشتن به نیکی و بازداشتن از بدی میباشد. از آن در باب
امر به معروف و
نهی از منکر بحث شده است و امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات
دین اسلام و پنجمین اصل در
مذهب معتزله میباشد.
نقش هر
مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و تعهدی که باید در پذیرش مسؤولیتهای اجتماعی داشته باشد، ایجاب میکند که او ناظر و مراقب همه اموری باشد که پیرامون وی اتفاق میافتد. این مطلب در
فقه اسلامی تحت عنوان
امر به معروف و
نهی از منکر مطرح شده و از مهمترین مبانی تفکر سیاسی یک مسلمان به شمار میرود؛ چنانکه از مهمترین فرایضی است که
وجوب کفایی آن ضروری دین شناخته شده و ضامن بقای
اسلام است.
قرآن کریم در بیان صفات ممتاز
مؤمنان میفرماید:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَاْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطِیعُونَ
اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛
مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی ازمنکر میکنند،
نماز را برپا میدارند و
زکات را میپردازند و
خدا و رسولش را اطاعت میکنند.»
به موجب این آیه، افراد
مؤمن به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و به منزله یک پیکر میباشند. پیوند سرنوشتها موجب میشود که تخلف و انحراف یک فرد، در کل جامعه تاثیر بگذارد؛ چنانکه یک بیماری واگیر در صورتی که معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و
سلامت آن را به خطر میاندازد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این زمینه میفرماید:
یک انسان گنهکار در میان مردم، همانند فرد ناآگاهی است که با گروهی سوار کشتی شده و آنگاه که کشتی در وسط دریا قرار میگیرد، تبری برداشته و به سوراخ نمودن جایگاه خود میپردازد، هر کسی به او اعتراض میکند او در پاسخ میگوید:
من در سهم خودم تصرف میکنم؛ به یقین این یک حرف احمقانه است. اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولی نمیکشد که همگی غرق میشوند.
معروف و
منکر که دو مفهوم متقابلند، در لغت به معنای شناخته شده و ناشناخته میباشند؛
و در اصطلاح کارهایی که نیکی یا زشتی آنها توسط
عقل یا
شرع، شناخته شده باشند، به ترتیب معروف و منکر نامیده میشوند.
به کارگیری لفظ معروف و منکر در امور مربوط به بایدها و نبایدهای
دین، بدین لحاظ است که
فطرت پاک انسانی با کارهای معروف آشنا و مأنوس و با زشتیها و امور ناپسند، بیگانه و نامانوس است.
بنابراین معروف و منکر قلمرو وسیعی دارد و در محدوده عبادات یا یک سری از
گناهان کبیره نمیگنجند. معروف شامل امور اعتقادی، اخلاقی، عبادی، حقوقی، اقتصادی، نظامی (همانند
مرزداری و پیکار در راه خدا) سیاسی (مثل حضور در صحنههای انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن) و امور فرهنگی میشود و منکر نیز شامل منکرات اعتقادی، عبادی، اخلاقی، اقتصادی (مانند
کم فروشی و
احتکار)، سیاسی (همانند
جاسوسی و کمک به ضد انقلاب)، نظامی (نظیر فرار از
جبهه و
جنگ، عدم رعایت سلسله مراتب فرماندهی) و... میشود در مجموع میتوان از معروف و منکر، به ارزشها و ضد ارزشها تعبیر نمود.
۱. باید امر به معروف و نهی از منکر کننده بداند آنچه مکلف ترک نموده، واجب و یا آنچه مرتکب گردیده از
منکرات است و بر کسیکه چنین علم و آگاهی از کار دیگری ندارد، واجب نیست. یعنی آمر به معروف و ناهی از منکر، معروف و منکر را بشناسد.
برخی از متکلمان
اشاعره علاوه بر شناخت معروف و منکر، آگاهی از وجه وجوب را نیز شرط میدانند تا مکلف با همان وجه
نیت نموده و تکلیف را انجام دهد؛ مثلاً بداند که امر به معروف و نهی از منکر
واجب معین است یا
مخیر،
مضیق است یا
موسع،
عینی است یا
کفایی.
عدهای علم به معروف و منکر را شرط
واجب و عمل دانستهاند، نه وجوب.
۲. تأثیر امر و نهی، در انجام معروف و ترک منکر معلوم یا محتمل باشد
اگر امر و نهی بیتأثیر باشد هر چند واجب نیست، ولی در
حسن آن اختلاف است.
۳. امر به معروف و نهی از منکر
مفسده و فتنه و خوف بر جان و مال به دنبال نداشته باشد.
۴. لازم است امر و نهی کننده بداند که شخص بر گناهش باقی است پس اگر دانست که وی گناهش را ترک نموده و آن را تکرار نخواهد کرد، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست. یعنی اگر نهی از منکر نشود منکر ادامه پیدا کند.
۵. باعث تجسس در رفتار دیگران نشود.
۶. برخورد با گنهکار ضرر و مفسدهای برای امر و نهیکننده یا خویشان و برادران دینیاش نداشته باشد؛ مگر معروف و منکر از اموری باشند که
شارع مقدس اهتمام ویژهای نسبت به آنها دارد؛ مانند حفظ اسلام و شعائر آن و امنیت جان و ناموس مسلمانان، بنابراین اگر شعائر اسلامی یا جان عدهای از مسلمانان در معرض خطر و نابودی شد، باید اصل اهم و مهم مورد توجه قرار گیرد و صرف ضرردیدن موجب سقوط وظیفه نمیشود.
با وجود شرایط یاد شده به عقیده اکثر متکلمان و فقیهان، امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است، زیرا هدف از آن، انجام معروف و از میان رفتن منکر است. اگر این هدف به وسیله عدهای تأمین شود، دیگران در این زمینه تکلیفی ندارند.
برخی با توجه به
آیه ۷۱
سوره توبه: (والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر ویقیمون الصلاة...)
وجوب امر به معروف و نهی از منکر را عینی میدانند.
امر به معروف و نهی از منکر به دو قسم واجب و
مستحب تقسیم میشود که عبارتند از:
۱. آنچه انجام آن از نظر
عقل یا
شرع لازم و واجب و یا ارتکابش از نظر آن دو، زشت و قبیح باشد، امر و نهی در موردشان واجب میگردد.
۲. هر کاری که انجامش از نظر عقل یا شرع خوب و مستحب یا ارتکابش از دیدگاه آن دو، پسندیده نیست، امر و نهیش مستحب است.
گفتنی است امر به معروف و نهی از منکر از واجبات توصلی است یعنی قصد قربت در آن شرط نیست؛ هر چند با داشتن قصد قربت از پاداش الهی نیز برخوردار خواهد شد.
در امر به معروف و نهی از منکر باید مراتب آن رعایت شود و به قاعده «الأیسر فالأیسر» و «الأسهل فالاسهل» عمل شود. زیرا هدف از آن، رواج معروف و از میان رفتن منکر است. اگر هدف مزبور با نصیحت دلسوزانه و بدون خشونت تأمین شود، به لحاظ عقل و نقل، پرخاشگری و خشونت جایز نیست.
برخی از
علمای امامیه، بعضی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر، مانند: زدن، کشتن،
جهاد ابتدایی،
اقامه حدود و تصدی منصب قضا را از وظایف اختصاصی
امام عادل و نایب او میدانند.
برخی دیگر، موارد یاد شده را از وظایف ویژه امام نمیدانند.
عدهای از متکلمان
اهل سنت میگویند: اگر امر به معروف و نهی از منکر نیازمند حمل
اسلحه یا
قتل باشد وظیفه سلطان است و نیز اگر منوط به
اجتهاد باشد وظیفه
مجتهد است.
قاضی عبدالجبار معتزلی موارد زیر را از وظایف ویژه امام میشمارد: اقامه حدود، حفظ کیان اسلام، استحکام مرزها، تجهیز سپاه، عهدهداری منصب قضا و إمارت و مانند اینها
تفصیل این مطالب را باید در کتابهای فقهی جستوجو کرد.
نخستین و مؤثرترین روش برای دعوت دیگران به نیکیها و بازداشتن از منکرات، آراستگی خود انسان به تقوی و اخلاق حسنه است.
صاحب جواهر از فقهای
شیعه در اینباره مینویسد:
آری، از بزرگترین افراد امر به معروف و نهی از منکر و والاترین و مؤثرترین آنها، خصوصاً نسبت به زعیمان دینی این است که جامه کار نیک بپوشند و در کارهای خیر از واجب و مستحب پیشقدم باشند و جامه زشتکاری را از اندام خود دور کنند و نفس خویش را به اخلاق عالی تکمیل و از اخلاق زشت پاک سازند که این خود سبب مؤثر و کاملی است تا مردم، به معروف گرایش پیدا کرده و از منکر دوری گزینند...
در فقه اسلامی سه مرحله برای این وظیفه مهم در نظر گرفته شده است. هر مرحله نیز خود دارای مراتب و درجاتی است و در صورت مؤثر بودن یک مرحله یا یک مرتبه، اقدام به مرحله یا مرتبه بعدی جایز نیست. آن سه مرحله عبارتند از:
امر و نهیکننده ناراحتی قلبی خود را از منکر واقع شده آشکار کند و به طرف بفهماند که منظورش از این کار، این است که وی معروف را انجام داده و یا منکر را ترک نماید. برای اینکار چند درجه است از قبیل روی هم فشردن پلکهای چشم و روی ترش کردن، روگرداندن، پشت کردن، ترک رفت و آمد و امثال اینها.
گفتنی است تنفر قلبی از
گناه لازمه ایمان بوده و بر همگان واجب عینی است، گرچه توان هیچگونه امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشند و آنچه به عنوان امر به معروف و نهی از منکر باید انجام گیرد، اظهار تنفر قلبی از گناه است.
امام خمینی (قدسسرهالشریف) در این زمینه مینویسد:
اگر بداند که از مرتبه اول امر به معروف و نهی ازمنکر نتیجه نمیگیرد، واجب است از مرتبه دوم استفاده کند، در صورتیکه احتمال تاثیر بدهد و اگر احتمال دهد که با موعظه و زبان نرم، نتیجه حاصل میشود، نباید به مراحل بعدی تجاوز نماید. اگر بداند که مرحله قلبی اثر ندارد و بایستی با لحن آمرانه امر و نهی کند، باید همین کار را بکند در عین حال باید درجات تندی در گفتار را رعایت نماید.
اگر دو مرحله قبلی کارآیی نداشته باشند؛ باید از زور و
قدرت استفاده گردد، بدین معنا که با اِعمال فشار جلوی انجام گناهان گرفته شود و بین شخص و گناه مورد نظرش فاصله ایجاد گردد. در این مرحله نیز باید از مراتب سبکتر شروع کرد؛ اما در فرضی که بازداری از گناه متوقف بر کتککاری و ایجاد جراحت و امثال آن باشد، باید با اذن فقیه جامع الشرایط انجام گیرد
و در شرایط فعلی که نهادهای قانونی جمهوری اسلامی شکل گرفته، چنین کاری باید با اجازه نهادهای مربوط باشد.
گفتنی است آنجا که از فرد کاری ساخته نیست، باید امر به معروف و نهی ازمنکر به شکل جمعی و گروهی انجام گیرد. همچنین از تدابیر عملی نباید
غفلت کرد یعنی باید دید چه طرح و رفتاری، مردم را نسبت به کار نیک تشویق میکند و یا از کار زشت باز میدارد و این به معنای دخالت دادن عقل و منطق، در اجرای قانون امر به معروف و نهی ازمنکر است؛ چرا که اسلام در شیوههای اجرایی این اصل مهم، آن را به عقل و تدبیر انسان وانهاده است تا از هر راه ممکن و مفید، ریشه منکرات را از جامعه برکند. برخلاف واجبات عبادی همانند نماز که شکل انجام آن نیز باید با تعبد به دستور شرع صورت پذیرد.
نتیجه این که امر به معروف و نهی از منکر همچون خون در پیکره دین جریان دارد و ضامن حیات اسلام است. خیزش و قیام مصلحان در جامعه اسلامی نیز، بازتابی از عمل به این فریضه میباشد و اگر مصلحان بزرگی همچون
امام حسین (علیهالسّلام) نمیبودند، ارزشهای انسانی و الهی از بین رفته و اسلام قرنها پیش توسط تبهکاران دفن شده بود، انقلاب اسلامی ایران، خود یکی از ثمرات و نتایج با ارزش این اصل در جنبههای سیاسی و حکومتی است که توسط مصلح بزرگ، امام خمینی (رحمة
اللهعلیه) رهبری شده و به پیروزی رسید و هم اکنون به زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی به راه خود ادامه میدهد.
قرآن کریم برای تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی پیروان خود، اصلی را به عنوان «
تولّی و
تبرّی» مشخص کرده و از آنان خواسته تا آن را پایه و محور تلاشها و روابط خود با دیگران قرار دهند. به موجب این اصل هر فرد مسلمان باید در برابر صالحان و تبهکاران و در مقابل جریانهای سیاسی، موضعگیری مناسبی اتخاذ نماید.
همچنین موضعگیری حکومت اسلامی در برابر جریانات داخلی و ملتهای دیگر، میبایست بر اصل تولی و تبری استوار باشد. پس اصل یاد شده جهت حرکت مسلمانان را مشخص میسازد و چراغ راه آنان در کورانهای سیاسی و اخلاقی است.
پیامبر اکرم (صلی
اللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید:
«... اَوْثَقُ عُرَی الایمانِ الْحُبُّ فی
اللهِ وَ البُغْضُ فِی
اللهِ وَ تَوالی اَوْلیاءِ
اللهِ وَ
التَّبَرّی مِنْ اَعْداءِ اللهِ؛
محکمترین دستاویز ایمان، دوستی و دشمنی برای خدا و پیوستن به اولیای خداوند و دوری گزیدن از دشمنان خداوند است.
در زیر، به اختصار درباره دو اصل مهم سخن خواهیم گفت:
قرآن کریم مسلمانان را از دوستی و پذیرش سرپرستی غیرمسلمان سخت برحذر میدارد و از آنان میخواهد که به
کافران به عنوان اجنبی و بیگانه بنگرند و آنان را از خود ندانند. در این زمینه میفرماید:
«یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ اَوْلِیاءَ تُلْقُونَ اِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ
مِنَ الْحَقِّ؛
ای کسانیکه ایمان آوردهاید دشمن
من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار
محبت میکنید، در حالیکه آنها به آنچه از حق برای شما آفریده کافر شدهاند.
و در آیه بعد از آن میفرماید:
اگر آنها بر شما مسلط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدی کردن نسبت به شما میگشایند و دوست دارند شما به
کفر بازگردید.
این آیه لزوم پرهیز از بیگانگان را به این دلیل میداند که آنان دوست دارند مسلمانان به کیش و آیین آنان درآیند، و برای این هدف، تلاش و جدیت هم میکنند.
گفتنی است قرآن کریم، طرفدار دشمنی مسلمانان با همه کافران نیست؛ چرا که در آیهای دیگر میفرماید:
خداوند باز نمیدارد شما را از کسانی که با شما در دین
مقاتله و
جنگ نکردهاند و شما را از خانههاتان بیرون نراندهاند که نسبت به آنان نیکی و دادگری کنید. همانا خداوند دادگران را دوست دارد.
بنابراین قرآن کریم یک اصل کلی و اساسی در چگونگی رابطه مسلمانان با غیر مسلمین ارائه میدهد که در همه اعصار کاربرد دارد و آن اینکه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعیّت و هر کشوری که موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضد اسلام قیام کنند و یا دشمنان اسلام را یاری دهند، سرسختانه بایستند و هرگونه پیوند
محبت و دوستی را با آنها قطع کنند. اما اگر آنها در عین کافر بودن نسبت به اسلام و مسلمین بیطرف بمانند یا تمایل نشان دهند،
مسلمین میتوانند با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند، البته نه در آن حد که با برادران مسلمان دارند و نه به آن حدّ که موجب نفوذ آنها در میان مسلمین گردد.
اسلام از مسلمانان میخواهد همدیگر را دوست بدارند و به
ولایت و سرپرستی خدا و پیامبرش و جانشینان وی گردن نهاده و رشته محبتشان را در دل داشته باشند. پیامبر اکرم (صلی
اللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید:
داستان
اهل ایمان در پیوند مهربانی و در عواطف میان خودشان، داستان پیکری است که اگر عضوی به درد آید، سایر اعضا با تب و بیخوابی با او همراهی میکنند.
قرآن کریم نیز خطاب به مسلمانان میفرماید:
سرپرست و ولی شما تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند و در حال
رکوع،
زکات میدهند.
در این آیه از مسلمانان خواسته شده ولای رهبری و سرپرستی خدا و پیامبر (صلی
اللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیتش (علیهمالسّلام) (در جای خود به اثبات رسیده که این آیه در مورد
علی (علیهالسّلام) نازل شده است.) را بپذیرند و در عصر
غیبت به مقتضای ضرورت تشکیل حکومت بر پایه قوانین الهی، وظیفه همگان بر تولی و پذیرش سرپرستی حاکمیت
فقیه عادل بر جامعه و طرد رهبران تبهکار است.
از آنچه گفته شد روشن گردید که تولی و تبری ابعاد گستردهای دارد که عبارتند از:
الف) بُعد عقیدتی؛ به این معنا که یک مؤمن باید از نظر عقیده خود را به خدای یکتا وابسته بداند و خود را تحت ولایت و تدبیر او قرار دهد و از همه مظاهر دورغین و سست چون
شیطان و طاغوت تبرّی جوید.
ب) بُعد سیاسی؛ انسان با ایمان از نظر شؤون اجتماعی ـ سیاسی نیز باید زیر نظر بندگان صالح و شایسته خدا باشد و از حاکمان فاسد و تبهکار پرهیز نماید.
ج) بُعد اخلاقی؛ در روابط اجتماعی نمیتوان با دوست و دشمن، با کافر و
مسلمان و پرهیزکار و گنهکار یکسان برخورد کرد، بلکه باید علاوه بر اجتناب از بیگانگان، با نوعی برخورد منفی، گنهکاران مسلمان را نیز نهی از منکر نموده و با دوستی افراد شایسته، به آنان نزدیک شد.
در فقه اسلامی احکامی وجود دارد که میتوان آنها را مواردی از تبرّی برشمرد. برخی از آنها عبارتند از:
۱. ممنوعیت فروش اسلحه به کافران، بلکه ممنوعیت هر معاملهای که بازتاب منفی برای جامعه اسلامی داشته باشد یا موجب تقویت بنیه دشمن گردد.
۲. محدودیت فرهنگی؛ ممنوع و محدود بودن چاپ، نشر و خرید و فروش نشریات گمراهکننده دشمنان اسلام، برای عدم نفوذ فرهنگ بیگانه به درون جامعه
اسلامی.
گفتنی است تبادل علوم و فنونی که در تقویت پایههای علمی جوامع اسلامی نقش داشته و بازتاب منفی ندارند، از این مساله مستثنا است.
۳. لزوم پرهیز از یاری ستمگران؛ در اسلام کمک نمودن به
ستمگر در ستمگری و یا کمک به انجامدهنده هرکار حرام دیگر گرچه مرتکب شونده مسلمان باشد به شدت ممنوع گردیده و از مؤمنان خواسته شده با پرهیز از هرگونه اعتماد به ستمگران، از آنان فاصله بگیرند.
«امر» در لغت به معنای دستور مقام بالا به پایینتر از خود است. و «معروف» به معنای شناخته شده و پسندیده میباشد. «نهی» به معنای بازداشتن و «منکر» به معنای ناشناخته و ناپسند آمده است. بنابراین، امر، ضد نهی و معروف، ضد منکر میباشد.
معروف در اصطلاح عبارت است از هر فعل و قولی که به لحاظ عقل یا شرع پسندیده است و منکر ضد آن است؛ یعنی هر کار و سخنی که مورد انکار عقل و شرع است.
برای امر به معروف و نهی از منکر تعریفهای دیگری نیز ارائه شده است که حقیقت آنها یک چیز است و تفاوتها لفظی است، مانند: امر به معروف، یعنی دستور به کارهایی که موافق با کتاب و
سنت باشد و نهی از منکر، یعنی جلوگیری کردن از پیروی
شهوت و
هوای نفس، یا امر به معروف، یعنی راهنمایی به خیر و نیکی و نهی از منکر یعنی بازداشتن از شر و بدی
یا امر به معروف، یعنی دستور به اطاعت از خدا و نهی از منکر، یعنی بازداشتن از
معصیت او.
قانون امر به معروف و نهی از منکر از پیشینه طولانی برخوردار است و اختصاص به شریعت اسلام ندارد، بلکه در ادیان و شرایع آسمانی دیگر نیز مورد توجه و تأکید بوده است.
این قانون الهی در شریعت اسلام جایگاه ویژهای دارد، و آیات متعددی از قرآن کریم به آن اختصاص یافته است
در منابع حدیثی نیز روایات فراوانی درباره وجوب، اهمیت و فواید امر به معروف و نهی از منکر و پیامد بیتوجهی به آن دو نقل شده است.
با توجه به تأکید قرآن و سنت درباره امر به معروف و نهی از منکر، از زمانهای دور مفسران، محدثان، فقیهان، عالمان اخلاق و اکثر متکلمان اسلامی در کتابهای مستقل یا باب جداگانه درباره آن دو بحث کردهاند.
امر به معروف و نهی از منکر که برخی از آن به «حسبه» تعبیر کردهاند،
از ضروریات دین اسلام،
برترین فریضه، ضامن اجرای سایر واجبات،
معیار ایمان و
نفاق ، فلسفه
بعثت انبیاء (علیهمالسلام)،
غایت دین
و... است.
امر به معروف و نهی از منکر از مسائل فقهی و اخلاقی است، نه علم کلامی، زیرا مربوط به افعال بشر است، نه افعال الهی، با این حال متکلمان نیز از دیر زمان به بررسی آن پرداختهاند. اهتمام به این مسئله نخست توسط
خوارج و سپس
معتزله صورت گرفت
و اکثر متکلمان مذاهب دیگر به پیروی از معتزله در کتابهای کلامی خویش از آن دو سخن به میان آوردند.
اگر چه دلیل طرح این مسئله در علم کلام دقیقاً روشن نیست، ولی وجوه زیر در اینباره درخور توجه است:
۱. امر به معروف و نهی از منکر در بازدارندگی از
معصیت و عدم توجه به آندو در اخلال به واجب شبیه «
توبه» است و بحث توبه هم در زیر مجموعه مباحث معاد مطرح میشود.
۲. امر به معروف و نهی از منکر نسبت به انجام معروف و ترک منکر لطف است و لطف هم طبق نظر
عدلیه بر خدا واجب است.
۳. امر به معروف و نهی از منکر با اصل کلامی
امامت در ارتباط است، زیرا بعضی از مراتب آندو از وظایف اختصاصی امام است.
به عقیده معتزله هر کس
توحید،
عدل،
وعد و وعید،
منزلة بینالمنزلتین و امر به معروف و نهی از منکر را قبول نداشته باشد علاوه بر اینکه معتزلی نخواهد بود یا کافر است یا
فاسق یا خطاکار!.
وجوب امر به معروف و نهی از منکر با وجود شرایط مورد اجماع مذاهب اسلامی است
اختلاف تنها در دلیل وجوب آن دو است.
برخی از متکلمان امامیه، مانند
سیدمرتضی،
شیخ طوسی در یکی از اقوالش،
خواجه نصیرالدین طوسی،
علامه حلی و
حکیم لاهیجی و نیز عدهای از متکلمان معتزله نظیر
ابوهاشم جبائی و
قاضی عبدالجبار، میگویند: دلیل واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر جز در مورد دفع از خود تنها نقل (
آیات و
روایات) است.
به عقیده ایشان اگر عقل بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت میکرد بر خداوند نیز واجب بود، چون هر واجب عقلی بر همه کسانی که ملاک وجوب را دارا باشند، واجب خواهد بود، و اگر بر خداوند واجب بود، از آنجا که خداوند ترک واجب نمیکند، کارهای معروف واقع میشد و منکرات واقع نمیشدند و این، بر خلاف واقع است.
برخی دیگر عقیده دارند علاوه بر شرع، عقل هم بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت میکند، زیرا لطف است و لطف هم عقلا واجب میباشد
و نیز معنای وجوب بر خدا این نیست که انسان بدون اختیار، کارهای خوب را انجام دهد و از کارهای زشت دوری کند
بلکه لازمه وجوب عقلی آن این است که خداوند آن را بر مکلفان واجب گرداند.
به اعتقاد عدهای از متکلمان، همه امر به معروفها و نهی از منکرها، هر چند شرایط موجود باشد واجب نیستند، بلکه امر به واجب و نهی از حرام واجب و امر به مستحب و نهی از
مکروه مستحب میباشد.
ولی اکثر متکلمان عدلیه، میگویند: چون همه منکرات
قبیح است هرگونه نهی از منکری واجب است و نهی از منکر مستحب وجود ندارد، ولی امر به معروف به واجب و مستحب تقسیم میشود.
برخی، معروف را با واجب و منکر را با حرام یکی دانستهاند، لذا امر به معروف و نهی از منکر را واجب میدانند؛ به عقیده این گروه کار مستحب و مکروه اساساً معروف و منکر نیست.
اگر دفع منکر متوقف بر اتلاف مال دیگری باشد، در صورت نابود کردن آن، ناهی ضامن نیست مانند
آلات لهو و
آلات قمار ، لیکن چنانچه ناهی در جلوگیری از منکر، از حد لازم و ضروری تجاوز کند و منجر به وارد آمدن خسارت به طرف گردد، ضامن است.
به قول مشهور، اگر بازداشتن از منکر متوقف بر
قتل یا مجروح کردن باشد، مشروط به اذن امام یا مأذون از سوی او است.
گرفتن اجرت برای امر به معروف و نهی از منکر جایز نیست، زیرا از واجبات است.
بر عدم وجوب امر به معروف و نهی از منکر گاهی به آیه: «یا أیّها الّذین آمنوا علیکم أنفسکم لا یضرّکم
مَن ضلّ إذا اهتدیتم؛
ای کسانیکه ایمان آورده اید! مراقب خود باشید هنگامی که شما هدایت یافتید گمراهی کسانیکه گمراه شدهاند به شما زیانی نمیرساند.» و آیه «لا إکراه فی الدّین قد تبیّن الرُّشد
من الغیّ؛
در قبول دین اکراهی نیست زیرا راه درست از راه منحرف آشکار شده است» استدلال شده است، ولی این سخن نادرست است، زیرا مفاد آیه نخست این است که مؤمنان به گناه گنهکاران مؤاخذه نمیشوند، هر کس پاسخگوی رفتار خویش است و از سوی دیگر گمراهی و گناه دیگران و آلودگی محیط، نباید در مؤمنان مؤثر باشد و ایشان را از
تهذیب نفس و
جهاد در راه خدا و اطاعت از دستورهای او باز دارد. امر به معروف ونهی از منکر از مهمترین جهادها و اطاعت از دستورهای خداوند و تهذیب نفس است. بنابراین آیه مورد بحث نه تنها با وجوب امر به معروف و نهی از منکر مخالفت ندارد، که آن را تأیید میکند.
احتمال دارد آیه ناظر به زمانی باشد که شرایط امر به معروف و نهی از منکر مانند احتمال تأثیر و نبودن مفسده فراهم نباشد. در برخی احادیث هم به این احتمال اشاره شده است.
آیه نفی
هم، خبر از یک واقعیت میدهد و آن اینکه چون دین از امور اعتقادی و قلبی است، نمیشود به زور بر کسی تحمیل کرد، اساساً امور قلبی اکراهپذیر نیست
افزون بر اینکه امر و نهی همواره، همراه با زور و اجبار نیست. برخی نیز معتقدند آیه (لا إکراه فی الدین) به وسیله آیات قتال و جهاد،
نسخ شده است.
• احیاء علوم الدین، غزالی ابوحامد (۵۰۵ق) دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۰۶.
• الاحکام السلطانیة، ماوردی ابوالحسن علی بن محمد (۴۵۰ق) دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۹ق.
• الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد، طوسی محمد بن حسن ابوجعفر (۴۶۰ق) مکتبة جامع چهلستون طهران، ۱۴۰۰ق.
• الانتصار والرد علی ابن الرواندی الملحد، خیاط ابوالحسین عبد الرحیم (حدود ۳۰۰هـق) مقدمه و تحقیق: محمد حجازی، مکتبة الثقافة الدینیة، قاهره.
• اوائل المقالات فی المذاهب والمختارات، مفید، ابوعبداللّه (۴۱۳) با مقدمه و تعلیقه فضل
اللّه شیخ الاسلام زنجانی، بی تا بی جا.
• التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی محمد بن حسن (۴۶۰ق) تحقیق و تصحیح: احمد حبیب قصیر العاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
• تحریر الوسیله، موسوی خمینی، روح
اللّه (۱۳۶۸ش)، تحقیق ونشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۴۲۱ق.
• التعریفات، جرجانی میر سید شریف، دار السرور، بیروت، بی تا.
• الجامع لأحکام القرآن، قرطبی ابوعبد
اللّه محمد (۶۷۱)، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
• جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، نجفی محمدحسن (۱۲۶۶ق) تحقیق عباس قوچانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۱م.
• الحاشیة علی الاهیات الشرح الجدید للتجرید، اردبیلی احمد، تحقیق احمد عابدی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۹هـق.
• الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، شهید اوّل محمد بن مکی عاملی (۸۸۶ق) تحقیق: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، ۱۴۱۴ق.
• الذخیرة فی علم الکلام، علمالهدی سیدمرتضی (۴۳۶ق) تحقیق سیداحمد حسینی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱ق.
• الرسائل العشر، طوسی محمد بن حسن (۴۶۰ق) قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجامعة المدرسین بی تا.
• سرمایه ایمان، لاهیجی عبدالرزاق (۱۰۷۲) تحقیق: صادق لاریجانی، انتشارات الزهراء، ۱۳۶۴ش.
• شرح الاصول الخمسة، قاضی عبدالجبار معتزلی (۴۱۵) تحقیق: دکتر عبدالکریم عثمان، مکتبة وهبة، قاهره، ۱۴۱۶ق.
• شرح المقاصد، تفتازانی سعد الدین، مسعود بن عمر (۷۹۳ق) تحقیق عبدالرحمان عمیره، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹.
• شرح المواقف، جرجانی میر سیدشریف (۸۱۶ق) تحقیق: دکتر عبدالرحمان عمیره، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۷ق.
• شرح جمل العلم والعمل، علمالهدی سیدمرتضی، علی بن الحسین (۴۳۶ق) تحقیق یعقوب جعفری، دارالاسوه، بی جا، ۱۴۱۴ق.
• غرر الحکم ودرر الکلم، آمدی عبدالواحد بن محمد تمیمی (۵۵۰ق) شرح جمال الدین محمد خوانساری، تصحیح: جمال الدین ارموی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران ۱۳۶۶ش.
• الفروع
من الکافی، کلینی محمد بن یعقوب (۳۲۸ق) تحقیق: علی اکبر غفاری، دار صعب، بیروت، ۱۴۰۱ق.
• کشف البراهین فی شرح رسالة زاد المسافرین، احسائی شیخ محمد بن ابوجعفر (اوائل قرن ۱۰) تحقیق: وَجیه بن محمد المسبّح، دارالهدی، ۱۳۸۱بی جا.
• کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، حلی، ابن مطهر، حسن بن یوسف (۷۲۶)، تحقیق: حسن زاده آملی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، بی تا.
• لسان العرب، ابن منظور جمال الدین محمد بن مکرم (۷۱۱)، دارصادر، بیروت، بی تا.
• مجمع البحرین، طریحی فخر الدین (۱۰۸۵) تحقیق: سیداحمد حسینی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ق.
• مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی ابوعلی الفضل بن حسن (قرن۶ق) تصحیح وتحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل
اللّه یزدی طباطبائی، دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۰۸ق.
• مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشاد الأذهان، اردبیلی، احمد، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، المؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۹ق.
• المفردات فی غریب القرآن، اصفهانی راغب، حسین بن محمد (۵۰۲ق)، تحقیق: محمد سیدگیلانی، المکتبة المرتضویه، بی جا، ۱۳۶۲ش.
• مناهج الیقین فی اصول الدین، حلی، ابن مطهر، حسن بن یوسف، تحقیق: یعقوب جعفری، دارالاسوة، بی جا، ۱۴۱۵ق.
• المنقذ
من التقلید، حمصی رازی سدید الدین محمود (اوائل قرن۷) تحقیق و نشر، مؤسسة النشر اسلامی، قم، ۱۴۱۴ق.
• المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی (علامه) محمدحسین (۱۴۰۲ق) مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۱.
• نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، نشار علی سامی، دارالمعارف، قاهره، ۱۱۱۹م
•وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، عاملی، شیخ حرّ، محمد بن حسن (۱۱۰۴ق) تحقیق محمد شیرازی با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق(ع)، برگرفته از مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، شماره ۸۴ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۶۹۱-۶۹۳. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، تاریخ بازیابی ۹۶/۳/۲۰.