امتحان اشراف (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بر اساس
آیات قرآن خداوند ثروتمندان را به
واسطه تهیدستان می آزماید.
اشراف
مشرک صدر
اسلام مورد امتحان الهی: «ولا تطع کل حلاف مهین: و از کسی که بسیار
سوگند یاد میکند و پست است
اطاعت مکن،»
«ان کان ذا مال وبنین: مبادا بخاطر اینکه صاحب مال و فرزندان فراوان است (از او پیروی کنی)! »
«انا بلوناهم کما بلونا اصحاب الجنة اذ اقسموا لیصر منها مصبحین: ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامی که سوگند یاد کردند که میوههای
باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند.»
برداشت مزبور براساس این
احتمال است که «بلوناهم» به معنای «اختبرناهم» باشد.
وقتی که گفته میشود- (إبْتَلی) فلان کذا و أبلاه- این ابتلاء متضمّن دو امر است:۱. اینکه شناختن حال او بخودش و آگاهی بر آنچه را که نمیداند و برایش مجهول است.۲. ظهور و نمایاندن خوبی یا بدي و یا نیکوکاري و زشتکاریش. چه بسا که در آزمایش یکی از این دو موضوع یا تنها یکی از آنها مورد نظر باشد پس اگر در باره آزمون خداي گفته شود- بلا کذا أو أبلاه- او را آزمایش کرد یا مبتلا کرد، مقصود از آن چیزي نیست مگر ظهور و نمایان شدن نیکی و زشتی او بدون اینکه شناختن حال یا آگاهی به نادانسته هاي کارش در میان باشد،زیرا خداوند علّام الغیوب است.
این
آیه پیرامون
ثروتمندان خودخواه و مغروری بود که بر اثر فزونى مال و فرزندان پشت پا به همه چیز مى زنند، این افراد که داراى
باغ خرم و سرسبزى بودند، و سرانجام بر اثر خیره سرى نابود شدند ماجرا چنین بود که این باغ در اختیار پیرمرد مؤ من قرار داشت ، او به قدر نیاز از آن برمى گرفت ، و بقیه را به مستحقان و نیازمندان مى داد، اما هنگامى که
چشم از دنیا پوشید، فرزندانش گفتند: ما خود به محصول این باغ سزاوارتریم ، چرا که عیال و فرزندان ما بسیارند، و ما نمى توانیم مانند پدرمان عمل کنیم ! و به این ترتیب تصمیم گرفتند تمام مستمندان را که هر ساله از آن بهره مى گرفتند محروم سازند، و سرنوشت آنها همان شد که در این آیات مى خوانیم :مى گوید: ((ما آنها را آزمودیم ، آن زمان که سوگند یاد کردند که میوه هاى باغ را صبحگاهان و دور از انظار مستمندان بچینند)) (اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین ).((و هیچ از آن استثنا نکنند)) و براى مستمندان چیزى فرو نگذارند (و لا یستثنون ).این تصمیم آنها نشان مى دهد که این کار ناشى از نیاز نبود، بلکه ناشى از
بخل و ضعف
ایمان آنها بودسپس در ادامه این سخن مى افزاید: ((به هنگام شب ، در آن موقع که همه آنها در خواب بودند عذاب و بلائى فراگیر از ناحیه پروردگارت بر تمام باغ فرود آمد در حالى که همه در خواب بودند)) (فطاف علیها طائف من ربک و هم نائمون ). آتشى سوزان و صاعقه اى مرگبار چنان بر آن مسلط شد که ((آن باغ خرم و سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانى گردید)) و جز مشتى خاکستر از آن باقى نماند (فاصبحت کالصریم )
ابى الجارود از حضرت ابى جعفر (علیه السلام )
روایت کرده که در ذیل آیه ((انا بلوناهم کما بلونا اصحاب الجنه )) فرمود: اهل مکّه مبتلا شدند به گرسنگى ، همانطور که صاحبان آن باغ مبتلا شدند، و آن باغ در دنیا در ناحیه
یمن بود، در نه میلى
صنعا قرار داشت ، و به آن رضوان مى گفتند. و نیز در همان کتاب است که شخصى به
ابن عباس گفت جمعى از همین امتند که معتقدند اگر بنده خدا
گناه کند از
رزق محروم مى شود، ابن عباس گفت به آن خدایى که غیر او معبودى نیست ، این مطلب در کتاب خدا از
آفتاب نیم روز روشن تر است ، و خدا آن را در ضمن قصه صاحبان باغ در
سوره قلم آورده .
امتحان شدن
اشراف ثروتمند به وسیله مؤمنان تهیدست: «ولا تطر د الذین یدعون ر بهم بالغداة والعشی یر یدون وجهه ما علیک من حسابهم من شیء وما من حسابک علیهم من شیء فتطر دهم فتکون من الظالمین: و کسانی را که
صبح و شام خدا را میخوانند، و جز
ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن! نه چیزی از حساب آنها بر توست، و نه چیزی از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنی، از ستمگران خواهی بود! »
«وکذلک فتنا بعضهم ببعض لیقولوا اهـؤلاء من اللـه علیهم من بیننا الیس اللـه باعلم بالشاکر ین: و این چنین بعضی از آنها را با بعض دیگر آزمودیم (توانگران را بوسیله فقیران)؛ تا بگویند: «آیا اینها هستند که خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده است؟! » آیا خداوند، شاکران را بهتر نمیشناسد؟! »
در سبب نزول آیه یاد شده آمده که بزرگانی از مشرکان حضور نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را مشروط به عدم حضور مؤمنان فقیر و ضعیف دانستند و این آیات در رد خواست آنان نازل گردید.
در این آیه به
ثروتمندان بى ایمان هشدار مى دهد که این جریانات آزمایشهائى است براى آنها، و اگر از کوره این آزمایشها نادرست بیرون آیند، باید عواقب دردناک آنرا تحمل کنند،
فتنه در اینجا به معنى
آزمایش است ، چه آزمایشى از این سنگینتر که اشراف و ثروتمندانى که سالها عادت کرده اند حساب خود را به کلى از طبقات پائین جدا کنند، نه در شادى با آنها شریک باشند، و نه در
غم و رنج ، و حتى قبرهایشان هم از یکدیگر فاصله داشته باشد، یک مرتبه تمام این
آداب و رسوم را در هم بشکنند، و این زنجیرهاى عظیم را از دست و پاى خود بردارند و به آئینى به پیوندد که پیشگامان آن به اصطلاح از طبقه فقرا و پائین محسوب مى شوند.
انکار ارزشمندی مؤمنان مستمند، پیامد آزمون الهی از اشراف
مشرک: «وکذلک فتنا بعضهم ببعض لیقولوا اهـؤلاء من اللـه علیهم من بیننا الیس اللـه باعلم بالشاکر ین: و این چنین بعضی از آنها را با بعض دیگر آزمودیم (توانگران را بوسیله فقیران)؛ تا بگویند: «آیا اینها هستند که
خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده است؟! » آیا خداوند، شاکران را بهتر نمیشناسد؟! »
در
تفسیردرالمنثور چنین نقل شده که جمعى از قریش از کنار مجلس پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گذشتند در حالى که
صهیب و
عمار، و
بلال و خباب و امثال آنها از مسلمانان کم بضاعت و کارگر، در خدمت پیامبر بودند. آنها از مشاهده این صحنه تعجب کردند (و از آنجا که شخصیت را در مال و ثروت و مقام مى دانستند نتوانستند عظمت مقام روحى این مردان بزرگ ، و نقش سازنده آنها را در ایجاد مجتمع بزرگ اسلامى و انسانى آینده درک کنند) گفتند اى محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آیا به همین افراد از میان جمعیت قناعت کرده اى ؟ اینها هستند که خداوند از میان ما انتخاب کرده ؟! ما پیرو اینها بوده باشیم ؟ هر چه زودتر آنها را از طرف خود دور کن ، شاید ما به تو نزدیک شویم و از تو پیروى کنیم . آیات فوق نازل شد و این پیشنهاد را به شدت رد کرد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۲۷۸، برگرفته از مقاله «امتحان اشراف».