امامت امام حسن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسن بن علی بن ابیطالب (علیهمالسّلام) دومین
امام شیعه بعد از پدر گرامیشان،
امام علی (علیهالسّلام) میباشند.
تعیین
خلفا و جانشینان و امامان پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
فرمان الهی و
نص نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه
معصوم، یکی بعد از دیگری است.
شاهد این مدّعا ماجرای ذیل میباشد:
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگامیکه در
مکه بود، گاه به سراغ قبایل
عرب میرفت و آنها را به
اسلام دعوت مینمود. از جمله با
قبیله بنیعامر گفتگو نمود. یکی از بزرگان آنان به نام بحیره بن فراس گفت: «اگر ما با شما
بیعت کنیم و دعوت شما را بپذیریم، و خدا شما را بر دشمنانت پیروز گرداند، قول میدهی که جانشینی تو از آن ما باشد؟» پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اَلْاَمْرُ لِلَّهِ (اِلَی اللَّهِ) یَضَعُهُ حَیْثُ یَشاءُ؛
این امر مربوط به خدا است و آن را هرجا بخواهد قرار میدهد.» نقل شده که چنین برخورد و پیشنهادی از ناحیه قبیله
کنده نیز صورت گرفت و پاسخ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، همان پاسخ بود.
پاسخ فوق با صراحت تمام اعلام میکند که خلافت و امامت با نصب و تعیین الهی است. حتّی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز در این امر جز نقش واسطه و اعلام کننده، نقش دیگری ندارد. بعد از
شهادت امام علی (علیهالسّلام) در ۲۱
رمضان سال ۴۰ه. ق. امام حسن (علیهالسّلام)
هدایت و
امامت مسلمانان را به
فرمان الهی و با
وصایت امام قبل عهدهدار شدند.
امر امامت امام مجتبی (علیهالسّلام) و دیگر ائمه در تمام منابع روایی از
شیعه و
سنی به
تواتر نقل شده است. اما در آن دوره مردم
سادهلوح با امام حسن (علیهالسّلام) آن سان رفتار میکردند که گویی امامت او را در امتداد خط
سقیفه و شان آن را در حد خلافت شیخین میدانستند و این گونه بود که جایگاه رفیع امامت را آنچنانکه باید
قدر ندانستند و ارج ننهادند.
در منابع
اهل سنت روایات فراوانی در مورد امامت امام حسن (علیهالسّلام) بعد از پدر گرامشان از زبان پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وجو دارد که به چند نمونه اشاره میگردد؛
۱.
جابر بن یزید جعفی میگوید: از
جابر بن عبد اللّه انصاری شنیدم که گفت: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرموده است: «یا جابِرُ اِنَّ اَوْصِیائِی وَاَئِمَّه الْمُسْلِمِینَ مِنْ بَعْدِی اَوَّلُهُمْ عَلِیٌّ ثُمَّ الْحَسَنُ... ثُمَّ الْقائِمُ اِسْمُهُ اِسْمِی وَکُنْیَتُهُ کُنْیَتِی؛ ای جابر! اوصیای من و امامان مسلمانان بعد از من، اوّلین آنان علی، سپس حسن،... سپس قائم که اسم او اسم من و کنیه او کنیه من میباشد.»
در این روایت صراحتاً اسم امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) به عنوان امام بعد از علی (علیهالسّلام) آمده است.
۲. جوینی نقل کرده که نعثل
یهودی به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرض کرد: از
وصی خود به ما
خبر بده؛ چرا که برای تمامی پیامبران، وصی و جانشین بوده است، و
نبی ما،
یوشع بن نون را وصی و جانشین خود قرار داد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جواب فرمود: همانا وصی و خلیفه بعد از من علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین (علیهماالسلام) و بعد از آن دو، نه امام دیگر از
صلب حسین (علیهالسّلام) هستند. نعثل میگوید: ای محمد! نام آن نه نفر را برایم بگو! پیامبر هم نام یکایک آنها را بیان کرد.»
۳. جابر بن عبد اللّه انصاری از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده است که جندل بن جناده
یهودی پس از دیدن
حضرت موسی (علیهالسّلام) در عالم
خواب و امر آن حضرت به
مسلمان شدن او، نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و خواب خود را نقل نمود و سپس گفت: اوصیایتان بعد از شما چه کسانی هستند؟ پیامبر فرمود: اوصیای من دوازده نفر هستند. جندل گفت: ما هم همین گونه در
تورات خواندهایم، سپس از حضرت خواست تا اسامی آنان را مشخص نماید؛ لذا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اَوَّلُهُمْ سَیِّدُ الْاَوْصِیاءِ اَبُو الْاَئِمَّه عَلِیٌّ ثُمَّ اِبْناهُ الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ فَاسْتَمْسِکْ بِهِمْ وَلا یَغُرَّنَّکَ جَهْلُ الْجاهِلِین؛ اوّل آنان آقای اوصیا و پدر امامان، علی است؛ سپس دو فرزندش حسن و حسین، پس به آنان تمسّک بجو و
جهل نادانان تو را
فریب ندهد.»
در
منابع روایی شیعه از زبان پیامبر و تمامیائمه
معصوم درباره نام و تعداد امامان روایات متواتر فراوانی وجود دارد که در ذیل به چند نمونه اشاره میشود؛
۱. در حدیثی از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل شده است که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدم: امامانی که از
نسل علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) میباشند، چه کسانی هستند؟ پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اَلْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ سَیِّدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّه ثُمَّ سَیِّدُ الْعابِدِینَ... ثُمَّ ابْنُهُ الْقائِمُ... هؤُلاءِ یا جابِرُ خُلَفائِی وَاَوْصِیائِی وَاَوْلادِی وَعِتْرَتِی مَنْ اَطاعَهُمْ فَقَدْ اَطاعَنِی وَمَنْ عَصاهُمْ فَقَدْ عَصانِی وَمَنْ اَنْکَرَ واحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ اَنْکَرَنِی؛ حسن و حسین دو آقای جوانان بهشت، سپس آقای عبادت گران، تمام امامان را نام برد تا رسید به امام حسن عسکری، سپس پسر حسن عسکری، قائم بحق... هستند. ای جابر! اینها جانشینان و اوصیای من و
اولاد و
عترت من هستند. کسی که از آنان اطاعت کند، از من
اطاعت نموده است و کسی که آنها را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است. و کسی که یکی از آنها را انکار کند، مرا انکار نموده است.»
۲. در حدیث دیگری از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است که فرمود: «اِنَّ وَصِیِّی عَلِیُّ بْنُ ابیطالب وَ بَعْدَهُ سِبْطایَ الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ تَتْلُوهُ اَئِمَّه مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ؛ وصی من علی بن ابیطالب است و بعد از او دو نوهام حسن و حسین میباشند و بعد از حسین امامانی (نه گانه) از نسل حسین هستند.»
۳. ابو بصیر میگوید: از
امام صادق (علیهالسّلام) پرسیدم مراد از آیه «اَطِیعُوا اللَّهَ وَاَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الْاَمْرِ مِنکُمْ»
چیست؟ ایشان فرمودند: نَزَلَتْ فِی عَلِیّ بْنِ ابیطالب وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ؛ درباره علی بن ابیطالب و حسن و حسین نازل شده است.» عرض کردم: مردم میگویند: چرا نام علی و اهل بیت (علیهمالسّلام) در قرآن نیامده است؟ حضرت فرمود: خداوند نماز را بر پیغمبر نازل کرد و تعداد رکعات آن نام برده نشد؛ ولی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را بیان نمود و
آیه زکات نازل شد و نام برده نشد که
زکات از چهل درهم، یک
درهم است، تا اینکه پیامبر آن را برای مردم شرح داد و.... آیه «اَطِیعُوا اللَّه» نازل شد و درباره علی و حسن و حسین بود؛ ولی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را بیان نمود.»
۴. حدیث معروف و
متواتر دیگری وجود دارد که مرحوم محلبی به نقل از مناقب این گونه نقل میکند: «وَاجْتَمَعَ اَهْلُ الْقِبْلَه عَلَی اَنَّ النَّبِیّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قالَ الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ اِمامانِ قاما اَوْ قَعَدا؛ اهل
قبله (تمام مسلمانان)
اتفاق دارند که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: حسن و حسین دو امام هستند،
قیام کنند یا قعود و صلح کنند.»
اگر بر امامت حضرت مجتبی (علیهالسّلام) هیچ دلیلی جز همین حدیث وجود نداشت، برای اثبات امامت آن حضرت کافی بود.
پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «امام حسن مجتبی»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.