امام علی در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن مجید آیات فراوانی داریم که به بیان و
اثبات امامت حضرت علی (علیهالسّلام) و دیگر
ائمه طاهرین دلالت دارد.
بر اساس دلائل عقلی و نقلی در بحث
امامت ثابت شد که راه تعیین امام منحصر در
نص است؛
یعنی امام را
خدا تعیین و
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی کرده است. البته پس از اثبات نخستین امام، امامان دیگر هم با معرفی پیامبر تعیین میشوند و هم با معرفی
امامت پیشین. اکنون باید ببینیم نصوص امام کدامند؟
این نصوص دو دستهاند:
۱- نصوص قرآنی؛
آیات امامت۲- نصوص روایی؛
روایات امامت
«انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون؛
ولی شما فقط خدا و رسو ل خدا و کسانیاند که ایمان آوردندو
اقامه نماز کردند و د رحال
رکوع زکات دادند».
۱- کلمه انما برتخصیص دلالت میکند؛ یعنی
ولایت بر مسلمانان مخصوص خدا و پیامبر خداو مومنانی است که در
آیه توصیف شده اند. چنان که
زمخشری گفته است که: «و معنی انما وجوب اختصاصهم بالموالاة؛
معنای انما این است که
موالات مخصوص آنها (کسانی که در آیه ذکر شدهاند) میباشد.»
۲- درمورد این که مقصود از ولایت چیست دو قول است: علمای
اهل سنت آن را ولایت
محبت و نصرت و علمای
شیعه آن را ولایت زعامت و رهبری دانسته اند.
۳- دلیل قول شیعه این است که اولا : ولایت به معنای محبت و نصرت به پیامبر و عدهای از
مومنین اختصاص ندارد، بلکه امری عمومی است؛ یعنی همه مومنین باید دوستدار ویاور یکدیگر باشند. چنانکه
قرآن کریم میفرماید: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض»
و ثانیا: روایات بسیاری از طریق شیعه و اهل سنت وارد شده که آیه در شان
علی (علیهالسّلام) نازل شده است. آن گاه که فقیری وارد
مسجد شد و از مردم کمک خواست کسی به او کمک نکرد. دراین هنگام
علی (
علیه
السّلام) که در حال رکوع بود با دست خود به او اشاره کرد و
انگشتر خویش را به او داد در این هنگام آیه یادشده بر پیامبر اکرم (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) نازل شد.
۴- دلیل قول اهل سنت این است که این آیه بین آیاتی واقع شده است که مسلمانان را از ولایت
اهل کتاب نهی کرده است و مقصود از آن محبت و نصرت است. بنابراین، سیاق آیات قرینه است بر این که مقصود ولایت در
آیه مورد بحث نیز محبت و نصرت میباشد.
این استدلال صحیح نیست، زیرا قرینه سیاق
دلیل ظنی است نه قطعی ودلیل ظنی در جایی قابل استناداست که دلیلی برخلاف آن نباشد در حالی که آنچه در اثبات قول نخست گفته شد، با
قرینه سیاق مخالف است که د راین صورت نمیتوان به آن استناد کرد.
پرسش: اگر آیه در شان
علی (
علیه
السّلام) نازل شده است چرا عبارت (الذین آمنوا) به کار رفته است؟
پاسخ: به کار بردن
لفظ جمع درمورد یک فرد به قصد تعظیم و تکریم او در
کلام عرب و غیر آن رایج است.
ونیز ممکن است
حکمت آن تشویق مومنان به انفاق
فی سبیل الله باشد که حتی در حال نماز نیز از آن
غفلت نکنند.
پرسش: چگونه امام
علی (
علیه
السّلام) متوجه
فقیر شد با این که او در حال نماز خواندن بود ودر این حال جز به خدا به چیز دیگری توجه نمیکرد؟ چنانکه نقل شده است: تیری به پایش رفته بود و او طاقت درد جراحی آن رانداشت تا این که درحال نماز آن را از پای او بیرون آوردند.
پاسخ: توجه به فقیر و
صدقه دادن به او کاری پسندیده و
عبادت است وخود نوعی توجه به خدا است. بنابراین، مایه عیب ونقص نخواهد بود. آنچه شایسته
مقام اولیای الهی نیست توجه کردن آنان از خدا به غیر خداوند است. اصولا ممکن است این کار به خواست خداوند انجام شده تا اهمیت
انفاق نشان داده شود وهم زمینهای برای نزول
آیه ولایت فراهم گردد.
«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین؛
ای پیامبر آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است ابلاغ کن. اگر این کار را انجام ندهی،
رسالت خدا را ابلاغ نکرده ای، خدا تورا از خطر مردم حفظ میکند. به درستی که خدا
کافران را
هدایت نمیکند.»
مفاد آیه این است که دستوری از جانب خدا بر پیامبر نازل شده بود و
پیامبر از ابلاغ آن بیم ناک بود، ولی خداوند با تاکید خاصی او را به ابلاغ آن فرمان داده و مطمئن ساخت که در این را ه خطری متوجه او نخواهد شد.
از طرفی این دستور به قدری اهمیت دارد که
تبلیغ نکردن آن به منزله تبلیغ نکردن
اصل رسالت است «وان لم تفعل فما بلغت رسالته».
بدیهی است پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) هیچ گاه به خاطر ترس از جان خود در تبلیغ رسالت الهی کوتاهی نکرده است، بنابراین این
ترس او از این جهت نبوده است. آنچه در اینجا درست به نظر میآید این است که دستور در برگیرنده حکمی بود که ممکن بود به شان و موقعیت پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) در اذهان عدهای از مسلمانان
صدمه وارد کند؛ یعنی مشتمل بر حکمی بوده است که در ظاهر امر در بر گیرنده
نفع شخص یا قومی برای آن
حضرت بوده است.
این حکم به قرینه روایات بسیاری، که در
شان نزول آیه وارد شده است، همان ولایت و رهبری
علی (
علیه
السّلام) بوده است، زیرا در شان نزول روایات آمده است که این آیه در جریان
غدیرخم نازل شده است. ابلاغ این حکم میتوانست این ذهنیت را برای برخی از
مسلمانان ایجاد کند که شا ن و مقام پیامبر از قبیل فرمانروایان بشری است که بستگان خود را به عنوان جانشین خویش تعیین میکنند به ویژه آنکه درمیان مسلمانان عده زیادی افراد
منافق وجود داشتند که از چنین فرصتهایی بهترین بهره برداری را به نفع مقاصد خود میکردند.
از طرفی وجود یک
رهبر لایق و با
کفایت برای حفظ
اسلام بسیار مهم و تعیین کننده بود و نبود آن میتوانست برای
اسلام خطر ساز باشد. ازاین رو ی نفی ابلاغ رسالت به خاطر ابلاغ نکردن آن کاملا استوار و حساب شده است.
بنابر این با توجه به قراین زیر به دست میآید که حکم مورد نظر در این آیه همان ولایت و
امامت علی (
علیه
السّلام) بوده است:
۱ـ پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) از ابلاغ این حکم بیمناک بوده است: این
بیم مربوط به رسالت بوده است نه خطر جانی ومانند آن.
۲ـ
علی (
علیه
السّلام)
پسر عمو و
داماد پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) بود و تعیین او به عنوان رهبر
اسلامی پس از پیامبر میتوانست این ذهنیت را ایجاد کند که مقام
نبوت همانند مقام سلطنت و فرمانروایی معهود در میان
بشر است.
۳ـ در میان مسلمانان افراد منافقی بودند که از هر فرصتی برای رسیدن به مقاصد خود استفاده میکردند.
۴ـ نقش رهبری لایق در حفظ
اسلام که دست آورد رسالت پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) است، بسیار تعیین کننده است و به جاست که عدم ابلاغ آن با عدم ابلاغ اصل رسالت یکسان دانسته شود.
۵ـ روایات بسیاری وارد شده است که آیه در جریان غدیرخم و در رابطه با مسئله ولایت و
امامت علی (
علیه
السّلام) نازل گردیده است.
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم واتممت
علیکم نعمتی ورضیت لکم
الاسلام دینا؛
امروز
کافران از
دین شما ناامید شدند، پس از آنان نترسید، بلکه از من بترسید. امروز دین شما را کامل و
نعمت خود را برشما تمام کردم و از
اسلام به عنوان یک دین برای شما راضی شدم.»
این آیه کریمه تصریح دارد براین که در
تاریخ اسلام و در
عصر رسو ل اکرم (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) روزی بوده که در آن واقعهای رخ داده است که چند ویژگی داشته است:
۱- کافران از این که بتوانند
دین اسلام را از بین ببرند نا امید شدند.
۲- دراین صورت مسلمانان نباید از خطر کافران بر دین
اسلام بیمناک باشند، بلکه باید از سنن و قوامین الهی بیمناک باشند که چه بسا رعایت نکردن آنها باعث میشود به دین آنان صدمه وارد شود.
۳- در آن
روز دین کامل گردید.
۴- نعمت الهی برمسلمانان به مرحله نهایی رسید.
۵- دین
اسلام با آن
قانون و دستور ویژه، رضایت خداوند را به همراه داشت. اکنون باید دید آن روز چه روزی بوده؟ وقانون و دستوری که در آن روز از جانب خدا بر پیامبر نازل گردیده و آن حضرت آنرا به مسلمانان ابلاغ کرده است چه بوده که این همه
آثار مهم رابه دنبال داشته است؟
از مراجعه به قرآن کریم و تاریخ
اسلام به دست میآید که
کفار با ترفندهای مختلف با پیامبر اکرم (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) به مخالفت و مبارزه برخاستند؛ گاهی از راه
تطمیع ، گاهی با طرح نقشه کشتن ناگهانی پیامبر و بالاخره گاهی از راه جنگها ی مختلف، ولی نتیجهای نگرفتند. فقط آخرین نقطه
امید آنها این بود که چون پیامبر فرزند پسری ندارد، پس از آنکه
وفات کرد کسی که مطابق سنتها ی رایج بشری و نیز سنن
جاهلیت بتواند جانشین او شود وجود ندارد، در این صورت آنان خواهند توانست به اهداف خود دست یابند.
بنابر این آنچه میتوانست آنان را نا امید کند تعیین جانشینی لایق و با کفایت از جانب پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) بود. از این رو باید گفت: روز مورد نظر در
آیه، همان روز غدیر خم است که پیامبر ولایت و
امامت علی (
علیه
السّلام) را درمیان جمع عظیمی از مسلمانان اعلان کرد. چنان که روایات بسیاری نیز درباره شان نزول آیه دررابطه با جریان غدیرخم وارد شده است.
از طرفی در آن
تاریخ (
ذیحجه سال دهم هجری) همه یا اکثر برنامههای
اسلامی در زمینهها ی عبادت و مسائل گوناگون زندگی فردی و اجتماعی بیان شده بود واز نظر قانون گذاری نقصان و کاستی وجود نداشت، بلکه نقصان آ ن از نظر رهبری لایق و با کفایت بود که بتواند پس از پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) راه او را ادامه دهد و قوانین
اسلامی را به خوبی اجرا نماید و این کاستی با
نصب علی (
علیه
السّلام) به
امامت جبران و
دین تکمیل گردید. بدیهی است که چنین دینی مورد رضایت خداوند میباشد.
امامت علی (
علیه
السّلام) گر چه قبلا برای مسلمانان در
مدینه و حوالی آن بیان شده بود، ولی د ریک
مراسم رسمی ودرمیان آن انبوه جمعیت از شهرهای مختلف دنیای
اسلام اعلان نشده بود.
و اما این که چرا مسلمانان باید نسبت به دین خود از خدا بترسند به این جهت است که یکی ازسنتهای الهی این است که خدا هر نعمتی را که به بندگان خود بدهد، از آنان نمیگیرد مگر آن که آنان کفران نعمت وناسپاسی کنند. چنان که میفرماید:
«ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها
علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم»
اکنون که خدا نعمت خود را ا زطریق ولایت بر
مسلمانان تمام نموده است به آنان هشدار میدهد که مبادا نسبت به این نعمت بزرگ ناسپاسی کنند که در آن صورت گرفتار
عذاب سخت الهی خواهند شد و از سعادت ابدی
محروم خواهند گردید. چنان که میفرماید:
«ومن یبدل نعمة الله من بعد ما جاءته فان الله شدید العقاب».
استناد به قرآن در سیره امام علی؛
آیات ویژه امام علی؛
آیه ولایت امام علی؛
سیمای امام علی علیه السلام در قرآن (کتاب)؛
استدلال امام علی به قرآن.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «امام علی در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۰۹.