امام زمان و دین جدید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در مورد
امام زمان و عرضه دینی جدید توسط ایشان احادیثی وجود دارد؛
در حالی که
ظاهر چنین مسئلهای با تعالیم دینی
قرآن و
عترت سازگار نیست.
در درجه اول باید گفت اساساً واژه دین جدید وجود ندارد؛ بلکه منظور از قضای جدید،
قضاوت جدید است. ضمن آنکه دلایل مسلمی وجود دارد که عرضه دین جدیدی غیر از
اسلام در آن محکوم است. همچنین از نام
حضرت هم هدایتگری او مشخص است که نسبت به
دین اسلام است. بدین دلیل منظور از دین جدید این است که
در زمان
غیبت، بدعتهایی
در دین گذاشته میشود و احکامی از
اسلام و قرآن بر طبق میل مردم
تفسیر میشود و حدود و
احکام چنان فراموش میشوند که گویا اصلاً از اسلام نبودند. وقتی که
حضرت مهدی ظهور کردند، بدعتها را ابطال میکنند و احکام خدا را به همانگونهای که صادر شده بود،
ظاهر میسازند. حدود اسلامی را بدون سهلانگاری اجرا میکنند و معلوم است که برای مردم چنین برنامهای تازگی دارد.
احادیثی
در مورد
امام مهدی (عجلاللهفرجهالشریف) وجود دارد که دلالت بر عرضه
دین جدیدی از جانب آن
حضرت میکند. بعضی از آن
روایات، عبارتاند از:
امام باقر (علیهالسلام) فرمود:
«یقوم القائم بامر جدید و کتاب جدید و قضاء جدید...»؛
«امام
قائم که
قیام کند، امری نو و کتابی نو و قضاوتی نو خواهد داشت».
امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
«قال یصنع ما صنع
رسول الله یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیة و یستانف الاسلام جدیدا»؛
«همان کاری را که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) انجام داد،
مهدی (عجلاللهفرجهالشریف) انجام میدهد. بدعتهای موجود را خراب میکند؛ چنانکه رسول خدا اساس
جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا میکند».
«اذا قام القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله فی بدو الاسلام الی امر جدید»؛
«هنگامی که
قائم (عجلاللهفرجهالشریف) ظهور کرده با امر جدید خواهد آمد؛ چنانکه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
در آغاز
اسلام مردم را به امر جدید
دعوت میکرد».
همه این
احادیث در نگاه اولیه و
ظاهری دلالت برآوردن دینی جدید توسط
ولی عصر (عجلاللهفرجهالشریف) دارند. با توجه به این مطلب
بسیاری از اصول و اعتقادات مکتب
تشیع زیر سؤال میرود و به ناچار باید تفسیری مناسب با اصول اعتقادی تشیع عرضه شود.
برای پاسخ گفتن به شبهه مذکور نیاز است به مقدماتی اشاره شود که عبارتاند از:
اگر
در منابع حدیثی جستوجویی داشته باشیم، اساساً واژهای تحت عنوان
دین جدید پیدا نخواهیم کرد؛ ولی متأسفانه
در برخی کتابهایی که
در مورد
امام زمان (عجلاللهفرجهالشریف) نوشته شده،
در ترجمه فارسی بعضی
احادیث به این مطلب اشاره شده است که
حضرت با دین جدید میآید.
در حالی که این ترجمه صحیح نیست؛ چون مقصود از عبارت «یستانف الاسلام جدیدا»؛ یعنی بازسازی
اسلام نه آوردن دین جدیدی غیر از اسلام.
بر فرض که مراد از این قضا و امر جدید، دین جدید باشد، باز هم باید گفت:
امام زمان (عجلاللهفرجهالشریف) هرگز دین جدید و تازهای غیر از اسلام
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
ائمه اطهار (علیهالسلام) نخواهد آورد و
دین در نزد
خدا تنها یکی است.
همانطور که
قرآن کریم میفرماید: «
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ».
شاهد این مطلب صراحت
قرآن در زمینه ختم نبوت
در آیه ۴۰
سوره احزاب، («
ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً»؛
«محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولی رسول خدا و خاتم و آخرین
پیامبران است و
خداوند به هر چیز آگاه است».) و روایتی است که صریحاً مسئله خاتمیت
پیامبر اسلام را ثابت میکند؛
همچنین طبق
احادیث متعدد دیگری،
حضرت مهدی (عجلاللهفرجهالشریف) با همان روش
پیامبر اسلام و
کتاب و
سنت و آیین او برمیخیزد؛ (مانند اینکه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
در سخنانی میفرماید:
۱. «یخرج رجل من اهل بیتی و
یعمل بسنتی»؛ «یکی از
اهل بیت من
قیام میکند و به سنت و روش من
عمل میکند».
۲. «القائم من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنته سنتی یقیم الناس علی طاعتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب ربی»؛ «
قائم از فرزندان من، همنام و هم
کنیه من است، شمایل و رفتارش، شمایل و رفتار من است و مردم را به
اطاعت من و
دین من وادار مینماید و به
قرآن دعوتشان میکند».
۳. «و ان الثانی عشر من ولدی یغیب حتی لا یری و یاتی علی امین بزمن لا یبقی من الاسلام الا اسمه و لا یبقی من القرآن الا اسمه فحینئذ یاذن الله تبارک و تعالی بالخروج
فیظهر الله الاسلام به ویجدده»؛ «دوازدهمی از فرزندانم به طوری غایب میشود که اصلا دیده نمیشود. زمانی خواهد آمد که از
اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسم و اثری باقی نمیماند،
در آن هنگام
خدا به وی اجازه نهضت میدهد و به وسیله او اسلام را تقویت کرده، تجدیدش میکند».
لذا روشن میشود که برنامه
امام زمان (عجلاللهفرجهالشریف) و رفتارش ترویج و بسط اسلام و تجدید عظمت قرآن است.
اساساً
حضرت مهدی هدایتکننده است؛ یعنی همان دین
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را بسط و گسترش میدهد؛ لذا
حکمت اصلی نامیده شدن امام زمان (عجلاللهفرجهالشریف)، به
مهدی آن است که آن
حضرت مردم را به آنچه که از آن دور شدهاند؛ یعنی احکام واقعی اسلام
هدایت خواهد کرد. شاهدش این
حدیث است: «اذا قام القائم (علیهالسلام) دعا الناس الی الاسلام جدیدا و هداهم الی امر قد دثر و ضل عنه الجمهور و انما سمی القائم مهدیا لانه یهدی الی امر مضلول عنه و سمی القائم لقیامه بالحق»؛
«وقتی قائم ما قیام کرد مردم را از نو به سوی اسلام دعوت مینماید و به سوی چیزی که کهنه شده و عموم مردم از آن دور افتادهاند،
هدایت میکند. آن جناب،
مهدی نامیده شده؛ چون به چیزی که مردم از آن دور شدهاند
هدایت میشود و قائم نامیده شده چون برای به پا داشتن
حق قیام میکند».
حال که روشن شد
سیره عملی امام زمان جز رفتار پیامبر نیست، و اساساً
مهدی بودن او هم به همین معناست، لازم است به این مواردی اشاره کنیم که چرا
مهدی بودن
حضرت موجب توهم عرضه دین جدید میشود. برای این مطلب دلایل متعددی وجود دارد که عبارتاند از:
مطابق برخی
روایات، بخشی از احکام به جهت نبود شرایط و مقتضیات
در عصر معصومان بیان نشده و تنها علمش نزد
اهل بیت (علیهمالسلام) باقی مانده است و
در عصر ظهور آن
احکام بیان خواهد شد.
بخشی از احکام به جهت از بین رفتن کتابها و
احادیث تلف شده و به دست ما نرسیده است که قطعاً نزد امام زمان (عجلاللهفرجهالشریف) موجود است و
در عصر ظهور آنها را بیان کرده و به اجرا خواهد گذاشت.
در عصر غیبت به جهت دوری از امام معصوم،
علما و فقها مأمور به گرفتن احکام از ادلهای هستند که برخی از آنها ظنی است و
در نتیجه احکامی که
استخراج میشود، احکام
ظاهری است نه واقعی، اگرچه
در عصر غیبت مأمور به
عمل به آنها هستیم، ولی
در عصر ظهور توسط امام زمان (علیهالسلام) احکام واقعی عرضه میشود.
در طول
تاریخ اسلام برخی احکام بنا به مصالحی کمتر به آنها
عمل شده و یا اصلاً
در جامعه بیان نشده است؛ که به طور حتم اینگونه احکام
در عصر ظهور به اجرا
در خواهد آمد.
تا
عصر ظهور دیدگاه و سطح
فکر و
تعقل مردم
بسیار بالا رفته و آمادگی و قابلیتهایی فوقالعاده
در فهم معارف دینی خواهند یافت که
در نتیجه احتیاج به ویی با انحای مختلف به این خواستههاست.
بنابراین اگر ابهامی
در احادیث دسته اول وجود داشت، با توضیحاتی که بیان شد، برطرف میشود.
در مجموع باید احادیث را به گونهای ترجمه و
تفسیر کرد که شبههای پیش نیاید؛ بدین بیان که
در زمان غیبت، بدعتهایی
در دین گذاشته میشود و احکامی از اسلام و قرآن بر طبق میل مردم
تأویل و تفسیر میشود و
بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش میشوند که گویا اصلاً از
اسلام نبودند. وقتی که
حضرت مهدی (عجلاللهفرجهالشریف) ظهور کند، بدعتها را ابطال میکند و احکام خدا را به همانگونهای که صادر شده بود،
ظاهر میسازند. حدود اسلامی را بدون سهلانگاری اجرا میکند و معلوم است که برای مردم چنین برنامهای تازگی دارد.
و مردم با دیدن اینکه امام زمان،
در تمام زمینهها به لزوم رعایت احکام خاصی که ریشههای وابستگی به دیگران و تأثیرپذیری از
فرهنگ بیگانه را قطع میکند و هرگونه
ظلم و ستم و امتیازطلبیهای نادرست اجتماعی را از متولیان دروغین امور سلب میکند و... پافشاری مینمایند؛
در حالی که این امور را آنها تاکنون به اسم قوانین اسلامی ایجاد و رواج داده بودند، بدیهی است که با مشاهده چنین وضعی حتی برخی متولیان مراکز مذهبی و فرهنگی نیز به مقابله با آن
حضرت برخواهند خاست؛ چراکه اولاً، مضمون
دعوت آن
حضرت را به ضرر موقعیت خویش میبینند، ثانیاً، آنها را مخالف با آنچه که تا آن روز به
اسم اسلام میشناختند، ارزیابی میکنند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «امام زمان و دین جدید»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۲۰.