• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امام حسین در نگاه انبیاء

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله سعی شده با نقل برخی از روایات که نحوه توسل جستن انبیاء الهی به سیدالشهداء (علیهالسّلام) و گره گشایی از مشکلات آنان به واسطه این توسل را به تصویر کشیده‌اند و نیز نقل برخی از حوادث و رویدادها که نقل اخبار شهادت امام (علیهالسّلام) به واسطه امین وحی را در پی داشته است، اجمالا به جایگاه و مقام امام حسین (علیهالسّلام) در دیدگاه پیامبران الهی پرداخته شود.



اخبار و روایاتی که از ائمه معصومین (علیهالسّلام) به ما رسیده است گویای این مطلب است که محبت و توسل به امام حسین (علیهالسّلام) و زیارت ایشان در قاموس تمامی انبیاء و اولیای الهی جایگاه ویژه و رفیعی داشته است. به نقل برخی از این روایات ، همه انبیا و رسولان الهی به شوق زیارت سید و سالار شهیدان (علیهالسّلام) قدم در سرزمین کربلا نهاده‌اند و «هیچ پیغمبری (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) نبود مگر اینکه زمین کربلا را زیارت کرده و در آن توقف کرده گفتند: ‌ای زمین تو سرزمینی پرخیر هستی چرا که در تو، ماه تابان امامت دفن خواهد شد.»
همچنین بر اساس برخی از این روایات در گذر زندگی بعضی از این بزرگواران، حوادثی به ثبت رسیده است که به واسطه وحی و یا ایجاز الهی، از امام حسین (علیهالسّلام) و چگونگی شهادت ایشان سخن به میان آمده است؛ نقل این حادثه عظیم، اندوه و ماتم انبیاء عظام (علیهالسّلام) و لعن ایشان را بر دشمنان و قاتلان آن حضرت در پی داشته است.
در این مقاله سعی شده با نقل برخی از روایات که نحوه توسل جستن انبیاء الهی به سیدالشهداء (علیهالسّلام) و گره گشایی از مشکلات آنان به واسطه این توسل را به تصویر کشیده‌اند و نیز نقل برخی از حوادث و رویدادها که نقل اخبار شهادت امام (علیهالسّلام) به واسطه امین وحی را در پی داشته است، اجمالا به جایگاه و مقام امام حسین (علیهالسّلام) در دیدگاه پیامبران الهی پرداخته شود.


در سیره و احوالات حضرت آدم (علیهالسّلام) نقل شده که ایشان پس از رانده شدن از بهشت بسیار ناراحت و غمگین شده از روی ندامت و پشیمانی رو به درگاه الهی آورد و به استغاثه پرداخت تا اینکه خداوند پس از مدتی در رحمت خود را به روی او گشود و به واسطه امین وحی جبرئیل (علیهالسّلام) کلماتی را به او آموخت آدم با خواندن این کلمات به درگاه ربوبی تمسک جست و بدین وسیله توبه اش پذیرفته شد. «فتلقی ءادم من ربه ی کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است.»
از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) درباره کلماتی که بر آدم (علیهالسّلام) القا شد و موجب پذیرش توبه اش گردید سؤال شد، حضرت (علیهالسّلام) فرمود: «ساله بحق محمد (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) و حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) فتاب علیه و غفر له.» آدم (علیهالسّلام) خداوند را به حق آن ذوات مطهر خواند پس خداوند توبه اش را پذیرفت و گناهی که از او سر زده بود بخشید.
[۷] ابن بطریق، یحیی بن حسن حلی، العمده، ص۳۷۹، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.

همچنین در روایتی دیگر آمده که چون خداوند خواست توبه آدم (علیهالسّلام) را قبول نماید جبرئیل را نزد او فرستاد جبرئیل (علیهالسّلام) به آدم یاد داد که خداوند را به این دعا بخواند: «یا حمید بحق محمد (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) یا عالی بحق علی (علیهالسّلام) یا فاطر بحق فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) یا محسن بحق الحسن (علیهالسّلام) یا قدیم الاحسان بحق الحسین (علیهالسّلام) و منک الاحسان.» آدم (علیهالسّلام) خداوند را به این کلمات مبارکه خواند. زمانی که جبرئیل نام امام حسین (علیهالسّلام) را بر زبان جاری ساخت قلب آدم (علیهالسّلام) گرفت و اشک از چشمانش جاری شد. گفت: «ای جبرئیل (علیهالسّلام) چرا در یادکرد پنجمین نفر دلم شکست و اشکم جاری شد» جبرئیل (علیهالسّلام) گفت: «ای آدم (علیهالسّلام) این فرزند تو به مصیبتی بزرگ دچار می‌شود که تمامی مصیبت‌ها نزد آن کوچک است.» سپس جبرئیل ادامه داد و گفت: «حسین (علیهالسّلام) تشنه و غریب و بی یار و یاور کشته می‌شود. ‌ای آدم (علیهالسّلام) اگر تو او را ببینی در حالی که می‌گوید: و اعطشاه وا قلة ناصراه تا به جایی که از تشنگی چشمانش تیره و تاریک می‌شود و آسمان را به مانند دودی در دیدگان خود می‌بیند و کسی او را جز دم شمشیر و شربت مرگ جواب ندهد تا اینکه او را مانند گوسفند سر از قفا ببرند و اموال او را غارت کنند و سر او و اصحاب او را بر سر نیزه‌ها نمایند و اهل و عیال او را اسیر سازند و این پیشآمد در علم خدا آن چنان که گفتم رقم خورده است.» آدم (علیهالسّلام) پرسید: «قاتل او کیست؟» ندا آمد: «مردی به نام یزید، که ملعون و مطرود اهل آسمان‌ها و زمین است.» آدم (علیهالسّلام) گفت: «اکنون وظیفه من چیست؟» جبرئیل (علیهالسّلام) گفت: «یزید را لعن کن» و آدم (علیهالسّلام) یزید را لعن کرد. سپس آدم ابوالبشر (علیهالسّلام) مانند زن پسر مرده بنای گریستن گذاشت و توبه او به برکت گریه بر حضرت امام (علیهالسّلام) پذیرفته شد.
[۸] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۶ به نقل از تفسیر الدر الثمین.
[۱۰] قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۷۰، ترجمه محمد باقر کمره‌ای (با نام در کربلا چه گذشت)، قم، انتشارات جمکران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

در روایت دیگر هم آمده است: «پس از هبوط آدم ابوالبشر (علیهالسّلام) به زمین بین او و حوا جدایی افتاد و او در پی همسرش صحراها و کوهها را می‌گشت تا اینکه گذارش به کربلا افتاد. چون به این سرزمین رسید غم و اندوه تمام وجودش را فرا گرفت در این هنگام پایش به چیزی خورد و آدم (علیهالسّلام) بر زمین افتاد و خون از پایش جاری شد. پس سر به آسمان بلند کرد و عرض کرد: خدایا آیا گناهی از من صادر شده که مرا بدان عقاب نمودی؟ پس به درستی که من همه دنیا را سیر کردم اما اتفاق بدی شبیه این اتفاق برایم اتفاق نیفتاد. وحی رسید: نه ولیکن اینجا قتلگاه فرزندت حسین (علیهالسّلام) است پس خون تو به جهت همدردی با این مصیبت بزرگ جاری شد. آدم (علیهالسّلام) عرض کرد: آیا حسین (علیهالسّلام) یکی از انبیاء است؟ ندا آمد: خیر؛ او فرزند زاده پیغمبر خاتم (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) است. آدم (علیهالسّلام) پرسید: قاتل او کیست؟ خطاب آمد یزید ملعون، پس او را لعن کن و آدم (علیهالسّلام) نیز بر او لعن فرستاد.»


در برخی از روایات در بیان احوالات حضرت نوح (علیهالسّلام) آمده: «زمانی که کشتی او به محل شهادت سید و سالار شهیدان (علیهالسّلام) رسید کشتی به تلاطم افتاد نوح (علیهالسّلام) از این حالت وحشت زده شد و احساس کرد که کشتی در معرض غرق شدن است پس به درگاه خدا استغاثه نمود و گفت: پروردگارا همه دنیا را سیر کردم اما دلهره‌ای به مانند دلهره‌ای که در این سرزمین در دلم ایجاد شد به من دست نداد. جبرئیل (علیهالسّلام) نازل شد و به او فرمود: ‌ای نوح (علیهالسّلام) اینجا همان جایی است که حسین (علیهالسّلام) سبط محمد (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) (خاتم انبیاء) و پسر خاتم اوصیا (علیهالسّلام) کشته می‌شود. نوح (علیهالسّلام) پرسید قاتل او کیست؟ جبرئیل (علیهالسّلام) پاسخ داد: قاتلش مردی لعین است در نظر اهل آسمانها و زمین. سپس جریان کربلا را برای او بیان نمود. پس نوح (علیهالسّلام) و کشتی نشینان گریستند و بر قاتلش لعن فرستادند و گذشتند.»


نام و یاد امام حسین (علیهالسّلام) در سیره ابراهیم خلیل (علیهالسّلام) نیز بارها یاد شده است نقل شده زمانی که ابراهیم (علیهالسّلام) خواست بتها را درهم بشکند، بیماری خود را دلیل نرفتن به عید بت پرستان عنوان کرد. این بیماری در برخی تفاسیر به سبب حزن و اندوه ناشی از مصیبت امام حسین (علیهالسّلام) ذکر شده است.
[۱۵] شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۱۰، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۱ش.
[۱۷] جزائری، سید نعمت الله، قصص الانبیاء علیه السلام، ج۱، ص۱۳، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، ۱۴۰۴ق.

همچنین در برخی روایات یاد امام حسین (علیهالسّلام) موجب پذیرش فدیه ابراهیم (علیهالسّلام) عنوان شده است. در روایتی از امام رضا (علیهالسّلام) نقل شده: «زمانی که ابراهیم (علیهالسّلام) ماموریت یافت تا فرزندش اسماعیل (علیهالسّلام) را به درگاه الهی قربانی نماید فرزندش را برای قربانی کردن به قربانگاه برد اما     خداوند امر نمود که ابراهیم (علیهالسّلام) گوسفندی را به جای پسرش اسماعیل (علیهالسّلام) قربانی کند. ابراهیم (علیهالسّلام) آرزو نمود کاش گوسفندی نیامده بود و او پسرش را به دست خود قربانی می‌نمود تا اینکه دلش شکسته می‌شد و به درجه رفیع صبر و رضا نائل می‌گردید. پس وحی شد که: ‌ای ابراهیم (علیهالسّلام) چه کسی محبوب‌ترین خلق در نزد توست؟ عرض کرد: حبیب تو محمد (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم). وحی آمد که: او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟ ابراهیم (علیهالسّلام) گفت: البته که او برای من دوست داشتنی تر از جانم است. خداوند فرمود: آیا فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خود را؟ ابراهیم (علیهالسّلام) عرض کرد: فرزند او را. وحی آمد: آیا بریده شدن سر فرزند او به تیغ ستم دشمنان بیشتر دلت را می‌سوزاند یا ذبح فرزندت به دست خودت در راه طاعت من؟ عرض کرد: ذبح او به دست دشمنان بیشتر دل مرا می‌سوزاند. فرمود: ‌ای ابراهیم (علیهالسّلام) جمعی که گمان می‌برند از امت خاتم انبیاء (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) هستند فرزند او حسین (علیهالسلام) را به ظلم و ستم به مانند گوسفند سر می‌برند و به جهت این عمل مستحق غضب و سخط من می‌شوند. پس ابراهیم (علیهالسّلام) جزع نمود و دلش شکست و گریست. در این هنگام وحی آمد که: ‌ای ابراهیم (علیهالسّلام) به خاطر ناله و شیونی که تو برای حسین (علیهالسّلام) انجام دادی، قربانی ات را پذیرفتم و برای تو درجات رفیع اهل مصائب را واجب نمودم. و این است قول خداوند که: و فدیناه بذبح عظیم؛ ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم.»
در روایتی دیگر هم آمده: «ابراهیم (علیهالسّلام) از کربلا عبور می‌کرد پس ناگهان اسبش او را بر زمین زد و سرش شکست؛ پس (علیهالسّلام) برخاست و     شروع به استغفار کرد و عرض کرد: خدایا چه گناهی از من سر زده است مستحق چنین عقوبتی شده‌ام    ؟ پس جبرئیل (علیهالسّلام) نازل شد و گفت: ‌ای ابراهیم (علیهالسّلام) گناهی از تو سر نزده است؛ اما اینجا جایی است که سبط خاتم انبیا (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و پسر خاتم اوصیاء (علیهالسّلام) به شهادت می‌رسد و این جاری شدن خون تو جهت همراهی و همدردی تو با آن جناب بود. ابراهیم (علیهالسّلام) پرسید قاتل او کیست؟ جبرئیل (علیهالسّلام) پاسخ داد: قاتلش مردی لعین است در نظر اهل آسمانها و زمین.... پس ابراهیم (علیهالسّلام) دستانش را بلند کرد و لعن بسیار بر یزید فرستاد...»


در برخی از روایات آمده است که «روزی اسماعیل (علیهالسّلام) گوسفندان خود را برای چرا به اطراف شریعه فرات فرستاد پس از مدتی به او خبر دادند که گوسفندانش چند روز است که آب نیآشامیدند، پس اسماعیل (علیهالسّلام) از خداوند سبب آن را سؤال نمود وحی رسید که از گوسفندان سؤال کن. پس اسماعیل (علیهالسّلام) از آنان سؤال نمود که چرا آب نمی‌آشامید؟ گفتند: به ما خبر رسیده که حسین (علیهالسّلام) سبط محمد (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) با لب تشنه در اینجا به شهادت می‌رسد پس ما به جهت اندوه این مصیبت آب نمی‌آشامیم. پرسید قاتل او کیست؟ گفتند: قاتلش مردی است لعین در نظر اهل آسمانها و زمین و تمامی خلائق. پس اسماعیل (علیهالسّلام) گفت: اللهم العن قاتل الحسین علیه السلام .


در برخی از منابع آمده «سینه یعقوب (علیهالسّلام) از فراق یوسف (علیهالسّلام) تنگ شد و دلش گرفت پس به خداوند عرضه داشت: پروردگارا همانا نور چشمم از پیشم رفته و من نابینا شده‌ام، آیا بر من رحم نمی‌کنی؟ پس جبرئیل (علیهالسّلام) امین به اذن الهی نزد یعقوب (علیهالسّلام) آمد و گفت: ‌ای یعقوب (علیهالسّلام) آیا به تو دعایی را تعلیم دهم تا به واسطه آن خداوند بینایی ات را به تو برگرداند و پسرت را به تو برگرداند. یعقوب (علیهالسّلام) گفت: آری. جبرئیل (علیهالسّلام) گفت: بگو آنچه (دعایی) را که پدرت آدم گفت و خداوند به واسطه آن توبه اش را پذیرفت و بگو آنچه را نوح (علیهالسّلام) گفت و به واسطه آن از غرق شدن نجات یافت و کشتی اش(به سلامت) بر کوه جودی فرود آمد. یعقوب (علیهالسّلام) گفت: آن دعا چیست؟ جبرئیل (علیهالسّلام) گفت: بگو اللهم انی اسئلک بحق محمد (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و علی (علیهالسّلام) و فاطمه سلام‌الله‌علیهم و الحسن (علیهالسّلام) و الحسین (علیهالسّلام) ان تاتینی بیوسف (علیهالسّلام) و ابن یامین جمیعا و ترد علی عینی؛ خدایا از تو می‌خواهم به حق محمد (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و علی (علیهالسّلام) و فاطمه سلام‌الله‌علیهم و حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) یوسف (علیهالسّلام) و بنیامین را نزد من حاضر گردانی و نور چشمم (یوسف) را به من برگردانی. پس یعقوب نبی (علیهالسّلام) به این ذوات مقدس متوسل شد و با آوردن نام آنان و نام حسین (علیهالسّلام) چشمانش بینا شد.»
[۲۶] شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۰۸.



در برخی از منابع آمده است که حضرت موسی و خضر (علیهالسّلام) در مجمع البحرین با هم ملاقات نمودند و از آل محمد (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و ابتلای ایشان سخن به میان آوردند تا این که به ماجرای امام حسین (علیهالسّلام) رسیدند. پس ذکری از آن حضرت (علیهالسّلام) به میان آوردند و به یاد او گریستند.


علاوه بر روایتی که در روایت فوق بدان اشاره شد، در روایتی دیگر نقل شده که شخصی از بنی اسرائیل حضرت موسی (علیهالسّلام) را دید که با شتاب به سویی می‌رود در حالی که رنگش زرد و بدنش لرزان بود و چشمش گود افتاده بود. دانست که او به مناجات با خداوند می‌رود. عرض کرد: یا نبی الله من گناه بزرگی کرده‌ام خواهش دارم که از خداوند بخواهی تا از گناه من در گذرد و مرا مورد عفو قرار دهد. موسی (علیهالسّلام) جهت مناجات به کوه طور رفت و در مقام مناجات به خداوند عرضه داشت: خداوندا تو پیش از سخن گفتن من از سخنم آگاهی، فلانی که از بندگان توست گناهی کرده و تقاضای بخشش دارد. خطاب رسید هر کس از من طلب مغفرت کند او را می‌بخشم؛ مگر قاتلان حسین (علیهالسّلام) را. موسی (علیهالسّلام) گفت: چه کسی او را می‌کشد؟ فرمود: او را جماعتی از طاغیان و یاغیان که خود را از امت جد او می‌شمارند در سرزمین کربلا می‌کشند. پس اسب او فرار کرده شیهه کنان می‌گوید: ‌ای داد از امتی که فرزند پیامبر (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) خود را می‌کشند. پس حسین (علیهالسّلام) را بی غسل و کفن بر روی خاکها بیندازند و وسایل او را به غارت می‌برند و زنان او را در شهرها می‌گردانند و یاران او را به شهادت رسانده و سرهایشان را بر سر نیزه‌ها کنند و در سرزمین‌ها بگردانند‌ ای موسی (علیهالسّلام) اطفال پیغمبر ایشان از تشنگی هلاک می‌شوند و بزرگانشان در میان آفتاب پوست بدنشان کنده می‌شود. پس موسی (علیهالسّلام) گریست. خطاب رسید که‌ ای موسی (علیهالسّلام) بدان که هر کس در مصیبت او گریه کند یا بگریاند یا خود را شبیه گریه کنندگان جلوه دهد بدنش را بر آتش حرام می‌کنم.
روایت شده که روزی حضرت موسی (علیهالسّلام) به همراه یوشع بن نون (علیهالسّلام) در مسافرت به سرزمین کربلا رسیدند در این هنگام نعلینش پاره شد و بند آن از هم گسست و خاری در پای او فرو رفت و خون از آن جاری شد، عرض کرد خدایا آیا چیزی از من سر زده است، وحی آمد: (نه گناهی از تو سر نزده است اما) اینجا جایی است که حسین (علیهالسّلام) به شهادت می‌رسد و این جاری شدن خون تو جهت همراهی و همدردی تو با آن جناب بود. موسی (علیهالسّلام) گفت: حسین (علیهالسّلام) کیست؟ به او گفته شد: سبط محمد مصطفی (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و پسر علی مرتضی (علیه السلام) . پرسید قاتل او کیست؟ گفته شد: او لعین ماهیان دریا و حیوانات وحشی بیشه زار و مرغان در آسمان است. پس موسی دستانش را بلند کرد و بر یزید لعن فرستاد و او را نفرین کرد و یوشع بن نون آمین گفت.
همچنین در روایتی از رسول خدا (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) آمده که فرمود: موسی بن عمران (علیهالسّلام) از خداوند در خواست کرد که برادرم هارون از دنیا رفت خداوندا تو او را بیامرز خطاب شد: ‌ای موسی (علیهالسّلام) اگر از من در خواست کنی که تمام افراد اولین و آخرین را بیامرزم اجابت می‌کنم جز قاتلان حسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) که مورد عفو قرار نخواهند گرفت.
[۳۶] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۴۷، قم، جهان، ۱۳۷۸ش.
[۳۷] سید بن طاوس، اللهوف، ص۱۴۰-۱۴۱.



در برخی از روایات آمده روزی حضرت سلیمان (علیهالسّلام) با حشم و خدم و جن و انس و پرندگان از بالای سرزمین کربلا در حرکت بود که به ناگاه باد بساط آن جناب را سه بار در هم پیچید به طوری که سلیمان از سقوط بر زمین به وحشت افتاد در این هنگام باد از وزش ایستاد و بساط سلیمان (علیهالسّلام) را به زمین فرود آورد. سلیمان (علیهالسّلام) باد را به سبب این عمل سرزنش کرد و گفت که چرا از حرکت باز ایستاده است؟ باد جواب داد‌ ای پیامبر (علیهالسّلام) خدا اینجا قتلگاه حسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) است. سلیمان (علیهالسّلام) پرسید: حسین (علیهالسّلام) کیست؟ جواب داد: سبط محمد مختار و فرزند علی کرار (علیهالسّلام) پرسید قاتل او کیست؟ جواب داد ملعون اهل آسمانها و زمین یزید. سلیمان (علیهالسّلام) دست برداشت و بر یزید لعن فرستاد و جن و انس امین گفتند. در این هنگام باد دوباره وزیدن گرفت و بساط او را به حرکت در آورد.


از امام زمان (علیهالسّلام) روایت شده که فرمود: حضرت زکریای نبی (علیهالسّلام ) از خداوند خواست که اسماء خمسه طاهره را به او تعلیم نماید. پس جبرئیل بر او نازل شد و این اسماء را به او تعلیم نمود. پس زکریا هرگاه محمد (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) و حسن (علیهالسّلام) را ذکر می‌کرد هم و غمش زایل می‌شد و چون اسم حسین (علیهالسّلام) را زمزمه می‌کرد گریه راه گلویش را می‌بست و دلش به طپش می‌افتاد. پس عرضه داشت: بارالها علت چیست که چون از آن چهار بزرگوار نام می‌برم از هم و غم نجات می‌یابم و چون از حسین (علیهالسّلام) یاد می‌کنم دلم می‌سوزد و اشک از چشمانم سرازیر می‌شود؟ پس خداوند ماجرای آن حضرت (علیهالسّلام) را برای زکریا (علیهالسّلام) باز گفت، زکریا (علیهالسّلام) چون از موضوع شهادت امام (علیهالسّلام) با خبر شد، سه روز از مسجد بیرون نیامد و از مردم دوری می‌جست و پیوسته به گریه و زاری می‌پرداخت و عرض می‌کرد: خدایا آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزندش مبتلا می‌سازی؟ آیا جامه این مصیبت را بر تن علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) می‌پوشانی؟ پس عرض کرد: خدایا به من فرزندی عنایت فرما که چشم من به او روشن گردد و محبت او را در دل من زیاد کن سپس مرا به مصیبتش مبتلا ساز چنانکه حبیب خود را به مصیبت فرزندش مبتلا خواهی کرد. پس خداوند یحیی (علیهالسّلام) را به او عطا فرمود و او را به مصیبت او مبتلا کرد.... .
[۴۰] دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۲، ص۴۲۱-۴۲۲، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.
[۴۱] طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۷۸-۲۷۹، قم، دارالذخائر للمطبوعات، بی تا.
[۴۲] شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۶۱، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۵.
[۴۳] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۶۳-۴۶۴، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳.



در روایات آمده که روزی حضرت عیسی (علیهالسّلام) و حواریانش از سرزمین کربلا عبور می‌کردند، آهوانی را دید که گرد هم جمع شده، در عزای سید و سالار شهیدان (علیهالسّلام) مرثیه سرایی می‌کردند. آهوها چون عیسی (علیهالسّلام) و حواریون را دیدند گریان رو به سمت آنان آمدند، عیسی (علیهالسّلام) نشست و حواریون او هم نشستند. او گریست آنان هم گریستند، در حالی که نمی‌دانستند آن حضرت (علیهالسّلام) برای چه نشست و برای چه گریست. گفتند‌ ای روح خدا و‌ ای کلمه پروردگار چرا گریه می‌کنی، فرمود: آیا می‌دانید اینجا کجاست؟ گفتند: نه فرمود: اینجا سرزمینی است که فرزند احمد پیامبر بزرگوار (صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و فرزند دختر پاک او که همچون مادر من است، کشته می‌شود و در آن، دفن می‌گردد.


از امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده که فرمود آن اسماعیلی که خداوند در آیه پنجاه و چهارم سوره مریم از او یاد کرده اسماعیل (علیهالسّلام) فرزند ابراهیم (علیهالسّلام) نیست، بلکه او یکی از پیامبران الهی بود. خداوند او را به سوی قومش مبعوث کرد؛ اما قومش او را گرفتند و در زیر شکنجه پوست صورتش را کندند. فرشته‌ای از سوی خداوند نزد او آمد و گفت خداوند مرا به سوی تو فرستاده است تا هرچه را که می‌خواهی به من امر کنی و من آن را انجام دهم. اسماعیل (علیهالسّلام) در جواب گفت: در اذیت‌ها و مصائبی که بر من وارد شده است به حسین (علیهالسّلام) تاسی و اقتدا می‌کنم.


امام حسین علیهالسلام؛ اصحاب امام حسین


۱. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۶۶، نجف، انتشارات مرتضویه، ۱۳۵۶.    
۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۰۱.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۴. شیخ صدوق، الامالی، ص۱۳۵.    
۵. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۱، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.    
۶. فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۵۷، قم، انتشارات رضی، بی تا.    
۷. ابن بطریق، یحیی بن حسن حلی، العمده، ص۳۷۹، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.
۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۶ به نقل از تفسیر الدر الثمین.
۹. البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۴، قم، مدرسه الامام المهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، چاپ اول، ۱۴۰۷.    
۱۰. قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۷۰، ترجمه محمد باقر کمره‌ای (با نام در کربلا چه گذشت)، قم، انتشارات جمکران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
۱۱. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۲.    
۱۲. البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۱.    
۱۳. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۳.    
۱۴. البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۲.    
۱۵. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۱۰، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۱ش.
۱۶. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۱، ص۷۷.    
۱۷. جزائری، سید نعمت الله، قصص الانبیاء علیه السلام، ج۱، ص۱۳، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، ۱۴۰۴ق.
۱۸. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۷.    
۱۹. شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۵۸-۵۹، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق.    
۲۰. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۲۵- ۲۲۶.    
۲۱. حسینی استرآبادی، سید شرف الدین، تاویل الآیات، ج۲، ص۴۹۷-۴۹۸، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۹.    
۲۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۳.    
۲۳. البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۲.    
۲۴. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۴-۲۴۳.    
۲۵. البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۲-۱۰۳    
۲۶. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۰۸.
۲۷. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۶۰.    
۲۸. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۹۱، قم، آل البیت علیه السلام، ۱۴۰۹.    
۲۹. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۲۹-۳۳۰، تهران، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ق.    
۳۰. راوندی، قطب الدین، قصص الانبیاء، ص۱۵۶-۲۵۷، مشهد، مؤسسة البعاث الاسلامیه، ۱۴۰۹.    
۳۱. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۰۱.    
۳۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۰۸.    
۳۳. البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۵۹۶.    
۳۴. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۴.    
۳۵. البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۳.    
۳۶. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۴۷، قم، جهان، ۱۳۷۸ش.
۳۷. سید بن طاوس، اللهوف، ص۱۴۰-۱۴۱.
۳۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۴.    
۳۹. البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۳.    
۴۰. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۲، ص۴۲۱-۴۲۲، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲.
۴۱. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۲۷۸-۲۷۹، قم، دارالذخائر للمطبوعات، بی تا.
۴۲. شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۶۱، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۵.
۴۳. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۶۳-۴۶۴، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳.
۴۴. شیخ صدوق، الامالی، ص۶۹۵، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش.    
۴۵. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۵۳.    
۴۶. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۷۸، قم، مکتبة الداوری، بی تا.    
۴۷. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۶۴، نجف، انتشارات مرتضویه، ۱۳۵۶.    
۴۸. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۳۸.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «امام حسین در نگاه انبیاء»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۸.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «امام حسین در نگاه انبیاء»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۸.    






جعبه ابزار