الکتاب (سیبویه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«الکتاب»، اثر عربی ابوبشر عمرو، ملقب به سیبویه است.
«الکتاب»، اثر عربی ابوبشر عمرو، ملقب به سیبویه، اولین کتابی است که قواعد
زبان عربی را به شکلی منظم درآورده است.
نویسنده در این کتاب، علاوه بر مباحث پراکنده آواشناختی در لابهلای متون نحوی، قسمتی را بهطور مجزا به مباحث آوایی اختصاص داده است.
کتاب با مقدمه محمدحسین اعلمی آغاز و مطالب در عناوین مختلف و متعدد، در دو جلد، تنظیم شده است.
نویسنده در ابتدا به تقسیمات کلمه پرداخته و در ادامه، مباحث
علم نحو را مطرح نموده است.
در مقدمه، به گوشههایی از زندگانی سیبویه، نظر افکنده شده است.
اهمیت کتاب سیبویه از آن جهت است که از زمان ابوالاسود که به دستور
حضرت علی علیهالسلام علم نحو را پایهگذاری کرد، تا زمان خلیل بن احمد، اثر قابل توجهی در دست نیست. سیر تحول و تکامل ادبیات عربی نیز در این برهه برای ما روشن نیست. با ظهور کتاب سیبویه، مجموعهای کامل از مباحث نحو و علم الاصوات در
اختیار مسلمانان قرار گرفت. به همین دلیل با اقبال و توجه همگان روبهرو شد.
گفته شده که سیبویه بحث مخارج حروف را از ابوعمرو بن العلاء (۱۵۴ ق) که سیبویه در ۴۴ مورد نحوی به واسطه یونس از او نقل کرده، اخذ کرده است.
سیبویه در این اثر، به بررسی آواهای عربی بر اساس جایگاه تولید آنها پرداخته و به پیروی از استادش خلیل، نخست حروف حلقی و سپس حروفی را که در دهان و
زبان تولید میشود، توصیف نموده است. پس از آن حروفی که در لبها و خیشوم تولید میشود، بحث کرده است. وی در باب «عدد الحروف و مخارجها»، حروف عربی را به این ترتیب آورده است: ء / ا / ع / ح / غ / خ / ک / ق / ض / ج / ش / ی / ل / ر / ن / ط / د / ت / ص / ز / س / ظ / ذ / ث / ف / ب / م / و .
پژوهشهایی که سیبویه در این اثر در زمینه
شناخت مخارج الحروف، صفات و ویژگی آواها از خود بر جای گذاشته، قابل مقایسه با توصیفات استادش خلیل نیست؛ اما به هر جهت، در این عرصه باید فضل را به صاحب و مؤسس این
علم نسبت داد؛ چراکه آرای خلیل و تحقیقات وی بود که روشنگر راه علمای زبانشناس، از جمله سیبویه بود.
سیبویه توصیف اندامهای گفتار و شیوه تولید حروف/ آواها را به روشی منظم و مبتنی بر گویش فصحای عرب آن زمان به انجام رسانده است. این ویژگی عمومی؛ یعنی تأکید،
اعتماد و اتکای سیبویه بر استعمالات عرب بادیه، در سرتاسر این اثر، مشاهده میشود. سیبویه پیوسته کوشش میکند که لهجه حجاز را بر دیگر لهجهها رجحان دهد.
«یوهان فک» در کتاب «العربیة دراسات فی اللغة و اللهجات و الأسالیب»، معتقد است عباراتی را که سیبویه در «لکتاب» بهطور عموم به کار برده است، مانند: «العرب الذی ترضی عربیتهم» و... منظور
عرب حجاز و لهجه حجازیان است که به اشتباه، بعضی آن را حمل بر ابوزید انصاری (ت ۲۵۱ ق) کردهاند.
البته به نظر میرسد این نظریه نمیتواند خالی از اشکال باشد؛ چراکه سندی که بتوان بهقطع، آن را به لهجه حجاز/ قریش نسبت داد، در دست نیست؛ چه، اینکه نظریه افصح بودن و
سیادت لهجه قریش بر سایر لهجات متداول آن زمان، بهطور جد مورد تردید و حتی رد زبانشناسان واقع شده است؛ چراکه کلیه موادی که بهعنوان اسناد عربی فصیح یا کلاسیک از آن زمان در دست است؛ مثل کتیبهها، اشعار جاهلی، نامههای پیامبر صلياللهعليهوآله ـ که در صحت انتساب بسیاری از آنها تردید است ـ نمیتواند بهعنوان سند کاملی برای مطالعات گویشی قلمداد شود و در نتیجه در اینکه ما لهجهای مثل قریش را منشأ وحدت زبان عربی کلاسیک و افصح لهجههای آن بدانیم، بسیار جای تأمل دارد.
سیبویه در این اثر، تحت تأثیر استاد خود، «خلیل» میباشد. در روش «الکتاب» میان «خلیل» و سیبویه، هیچگونه دوری و جدایی به چشم نمیخورد؛ زیرا جمله و
اندیشه یکی است و گاهی سیبویه گرایش به شرح اصلی از اصول دارد و اگر سخنی از سیبویه را مورد جستوجو و بررسی قرار دهیم، میبینیم که گفتهای است وابسته به خلیل ـ پیش از آنکه سیبویه آن سخن را در جایی دیگر، اثبات کرده باشد ـ و این کمبود، گناهی در کار سیبویه نمیتواند بشمار آید؛ زیرا سیبویه در بازگویی و
امانت بسیار درستکار است. سیبویه در گردآوری این گفتهها و گسترش این اندیشهها و گاهی سنجش میان آنها و اندیشههای استادانی دیگر که از آنان هم چیزی بازگو کرده است، برتری و مهتری دارد. همچنین در دریافت و نگهداری اندیشههای آنان.
سیبویه در نقل اندیشههای خلیل و همچنین در نگهداری و نوشتن و بیان علت و شرح تاریکیهای آن، برتری فراوانی دارد. او تا آنجا که توانسته است در گردآوری اندیشههای دیگر بزرگان که یا خود از آنان فرا گرفته است یا بهگونهای
روایت، شنیده بود، فروگذار نکرده است.
ریشههای «الکتاب» از کارهای خلیل که اندیشهای نوین و دستنخورده دربر داشت، سرچشمه گرفته است و نامش در سیصد و چهل جای آن، به چشم میآید. از اندیشههای سیبویه در «الکتاب» جز اندکی نمانده است. اندیشههای استادان خود سیبویه یا دیگر استادان نحو و روایت مانند: «یونس بن حبیب» ـ که نامش در صد و هشتاد جا ـ و «ابوعمرو بن علاء» ـ که یادش در چهل و هفت جا آمده است ـ در «الکتاب» دیده میشود و نیز نامهای: ابوالخطاب اخفش، عیسی بن عمرو، هارون و ابواسحاق خضرمی، به ترتیب در چهل، هیجده و نام این دو دانشمند اخیر، در چند جای دیگر «الکتاب» آمده است و همه این گفتهها، به: واژه (لغت)، نحو و یا
اعراب ـ به معنای ویژهاش ـ پیوند نمییابند، بلکه به: روایت،
شعر، بازگویی شعر و خواندن نیز بستگی مییابد. بنابراین «الکتاب» که به اندیشههای خلیل پیوند میگیرد و دارای سخنانی از اوست، شایسته و بایسته نیست که یاد و نام خلیل را دربر نداشته یا فراموش کرده باشد؛ چه، از کارهای او است و ریشههای گفتوگو و مسائل آن، بر پایهی اندیشههای وی نهاده شده است و اصول آن، در چهارچوب روش درسی او، استوار و پابرجا گردیده است.
هرکه در «الکتاب» درنگ کند و اصول و مسائل آن را مورد بررسی قرار دهد و با نازکبینی، فصلها و بخشهای آن را بنگرد و آنگاه به کتابهای پیشینیان نگاهی افکند، برای نمونه درمییابد که تذکرهها و شرح حالها، انباشته از گمانها و اندیشههای رسیدهای است که نویسنده آنها، به جستوجو و
پژوهش، نپرداخته است و اینجاست که بر پایه باریکبینی استوار نیست و نویسنده در میان دودلی، چرخ میزند که مثلا: «این اثر از فلان است یا فلان؟».
این اثر همچنین جنبههای تاریخی مهم و سودمندی دربر دارد ـ برای کسانی که پیرامون نحو و دانشمندان این رشته، به تاریخنویسی میپردازند ـ زیرا نخستین کتابی است که در این درس (نحو) فراهم آمده است و نویسنده و نویساننده، از نظر زمان، به چشمههایی که این اثر، در رواج و پرورش آنها، از آن جدا شدهاند، پاک و نزدیک بودهاند.
در انتهای کتاب، «تحصیل عین الذهب فی علم مجازات العرب»، اثر یوسف بن سلیمان بن عیسی الشنتمری آمده که در آن، به
مجازات عرب پرداخته شده است.
فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده است.
پاورقیها به بیان شاهد مثالهای
اشعار و عبارات اختصاص یافته است.
نرمافزار ادبيات عرب، مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي.